سیزیف بر شانه های گلندام


فریبا شادکهن


• گل اندام!
پیش پایت
رو به بلندای قله‌ای بی‌انتها
گوری ست
خالی
از بهرامی که در آن خفته ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱٨ آبان ۱٣۹۷ -  ۹ نوامبر ۲۰۱٨


 گر کوه بودی
فرو می ریختی
اما درد را
آنگاه که قلوه سنگی بود
برفی

در سرزمینی بی‌آفتاب
در پستی و بلندی شانه هایت
نهادند
سیزیف
هر روز آن را
بالا برد
پایین آورد
بالا برد
پایین آورد
حالا این کوه سنگین
که بر دوشت ایستاده است
و هر روز
پله‌های کوهی بلند را
با پاهایی استوار بالا می روی
پایین می آیی.

گل اندام!
پیش پایت
رو به بلندای قله‌ای بی‌انتها
گوری ست
خالی
از بهرامی که در آن خفته

یا خود در آن خواهی غلتید
یا بار شانه‌هایت را
در آن خواهی تکاند
یا سنگین و بی‌اعتنا
معبری برای گذارش
فرو خواهی دید
بی‌آنکه پایی در آن بلغزد
اما
چون گوژپشتی با انخنای خویش
یگانه

...
رنگ رخسارت
از خون دل نوشیده است
کوهستان تو را
در دامنش می ستاید

فریبا شادکهن


*سروده را با صدای شاعر بشنوید:

soundcloud.com