پرتگاه خطرناک و لغزنده در پیش است، ترمزهایتان را چک کنید! - ایرج فرزاد


اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱۴ آذر ۱٣۹۷ -  ۵ دسامبر ۲۰۱٨


خانم فروغ اسد پور نوشته ای دارد با عنوان: “نظم اجتماعی و جنبش کارگری” که در سایت “اخبار روز” انتشار یافته است.

ایشان، از جمله نوشته اند:

“قرار است همین «وسایل تولید» آلاینده و مخرب «اجتماعی» شود و کارگران به طور شورایی آن ها را اداره کنند. چنین چیزی به این معنا است که جنبش کارگری از سیاست های محیط زیستی سالهای نوری به دور است. مبارزه علیه ستم ملی هم به وقتی موکول می شود که قدرت سیاسی از آن «ما» شده باشد.”

اینکه خانم اسدپور درست در لحظاتی که کارگران در برابر خصوصی سازیها و اعلام غیر سودآور بودن شرکتها، از اداره “اجتماعی” و “شورائی” وسائل تولید و کارخانه ها سخن به میان آورده اند، در “ظاهر” شاید نشانی از دغدغه ایشان به سیاستهای “محیط زیستی”، تلقی شود. اما معنی زمینی این خواست واقعی کارگران در اوضاع فعلی، از نظر ایشان جز ضد اجتماعی بودن مطالبات کارگران، چیز دیگری نیست. چه، ایشان معتقد اند که “وسائل تولید” چه” اجتماعی” بشوند و یا “کارگران به طور شورائی” آن را اداره کنند، در هر حال “آلاینده و مخرب”اند. این مساله که چرا ابشان در میان اینهمه وسائل تولید و کارخانجات ساخت توپ و تانک و جنگ افزار و بمب افکن و موشک های قاره پیما و مسلح به کلاهک اتمی، با طرح اداره شورائی شرکتها توسط کارگران هفت تپه و فولاد، نگرانی اش را در مورد سلامت محیط زیست روی میز میگذارد، برای من در حسن نیت او، شک و تردیدهای جدی بوجود آورده است.

اما، مشکل کارگران و به تعبیر او: ”مبارزات جانانه و دلاورانه ی کارگران هفت تپه و فولاد اهواز” فقط سالهای نوری دور شدن از “سیاستهای محیط زیستی” نیست.

مشکل فراتر از اینهاست:

[نیازی نیست که فعالان جنبش کارگری از «ناسیونالیست»ها اعلام تبری کنند یا حمایت. «ناسیونالیست»ها یقینا هم در مقام کارگر در صفوف جنبش کارگری حضور دارند و هم در جایگاه «اقلیت قومی» از ستم مضاعف سرکوب هویتی رنج می برند و هم در هیئت «شهروند» اهوازی“]

و نتیجه:

” دست کم هنگامی که کارگران معترض وارد قلمرو شهر اهواز می- شوند می توانند شعارهایی به زبان عربی سر بدهند یا این که سخنرانی چیره به زبان عربی را در مراسم خود حاضر داشته باشند تا بتوانند مطالبات خود را با مردم عرب نیز در میان بگذارند”. (همانجا)

اینجا دیگر خانم اسدپور، با فراغ بال و در نهایت بی مسئولیتی، یک سیاست بشدت “مخرب” و “آلاینده” فضای سیاسی و اجتماعی را به صحنه پرت کرده اند. به نظر من کارگران بسیار عاقلانه و هوشیارانه خود را از ناسیونالیسم و قوم پرستی و امتیاز طلبی قومی و اتنیکی، کنار کشیدند.

توصیه ام به کارگران فولاد و هفت تپه این است که با این “انحراف” دوری جستن از قوم پرستی و هویت خرافی اتنیک گرائی، سالهای نوری فاصله شان را حفظ کنند.

به نظر من این روش و منشی غیرمسئولانه و ضدکارگری است که درست در بحبوحه و گرماگرم “مبارزه جانانه و دلاورانه” کارگران فولاد و هفت تپه، خرافه هویت قومی و ناسیونالیستی و امتیاز طلبی اتنیکی را به صفوف آنها زورچپان کرد.

خانم اسد پور!

لطفا و خواهشا دست از مسموم کردن و قومی سازی مبارزات کارگران بردارید! کارگران فولاد و هفت تپه به حکم تصادف تاریخ در “خوزستان” به دنیا آمده اند که بعضا زبان مادری برخی از آنان “عربی” است. از این حادثه تصادفی، طوق لعنت جهالت و تعصبات و پیشداوریهای قومی و زبانی نسازید و آنرا به گردن شهروندان و کارگران و حقوق مدنی و طبقاتی آنها آویزان نکنید. این باور و عقیده شما، هر چند از نظر من ارتجاعی است و ضد مدنی، برای خودتان در خلوت شخصی تان محفوظ.

صحنه های خونین پاکسازی قومی را در گوشه و کنار جهان به یاد آورید. از هم پاشاندن شیرازه مدنی جامعه ایران، بخشی از سیاستهای “رژیم چینج” دولتهای غربی و آمریکا برای گذر خونین از رژیم “توتالیتر ملایان ایران” است. شک دارم اوضاع بشدت حساس و پرمخاطره کنونی “سالهای نوری” از شما پنهان بوده باشد. این مسیر با آن سناریوها برای تدارک براه انداختن پاکسازیهای قومی و جنگ بر سر هویت قومی در پوشش عبور از رژیم “اسلام گرایان افراطی” و اعطاء “دمکراسی” به مردم ایران در سایه نفیر موشکها و بمبها و همزمان “اعاده حقوق قومیتها و اقلیتهای مذهبی و اتنیکی”، خطرناک، خونبار و بر از پرتگاههای مرگبار و بسیار لغزنده است.

ترمزهایتان را چک کنید!
۵ دسامبر ۲۰۱۸
iraj.farzad@gmail.com