بازبینی اعتراضات دی ماه ۱۳۹۶


رضا فانی یزدی


• گرچه این حرکت اعتراضی نهایتا سرکوب شد و موج اعتراضات موقتا فروکاهید، اما دوره جدیدی از مبارزات مردم متولد شد. در این دوره محور اصلی مبارزات از قشر میانی به اقشار و طبقات زحمتکش و کم درآمد جامعه منتقل شد. برای اولین بار حکومت اسلامی در مقابل نیروهایی در کف خیابان ها مواجه شد که تا دیروز به تمامی در خدمت اش بودند و از آنها در سرکوب اقشار متوسط در کلان شهرهای کشور سود می جست ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۷ دی ۱٣۹۷ -  ۲٨ دسامبر ۲۰۱٨


حدود یک سال از اعتراضات دی ماه می گذرد. حرکتی که از گرد همایی نماز جمعه در شهر مشهد در روز ۷ دی ماه آغاز شد و به سرعت به سایر شهرهای ایران سرایت کرد و بیش از یک هفته در بیشتر از ۸۰ شهر کشور در ابعاد گوناگون جریان داشت.

در جریان این اعتراضات که بیشتر از یک هفته ادامه داشت، چندین هزار نفر دستگیر و چند ده نفر کشته شدند. تعداد زیادی از دفاتر ائمه جمعه در شهرهای مختلف به آتش کشیده شده و ویران شد و آسیب فراوانی به بسیاری از ادارات دولتی و موسسات خصوصی وارد آمد.

به جز مشهد که یکی از کلان شهرهای کشور است تقریبا بیشتر اعتراضات در شهرهای کوچک تر و حاشیه ای بود. این اولین بار بود که آغاز حرکت اعتراضی از تهران نبود و به جز مشهد، کلان شهرها نقشی در این حرکت نداشتند و در شهرهای کوچک دامنه گسترده ای پیدا کرد. بسیاری فقر و تنگدستی و گرانی بیش از حد را دلیل اصلی این اعتراضات دانسته و در رسانه ها و شبکه های اجتماعی این جنبش را حرکتی اعتراضی بر علیه سیاست های اقتصادی روحانی ارزیابی کردند.

پس از انتخاب مجدد حسن روحانی و شکست ابراهیم رئیسی، جریان راست افراطی از هر فرصتی برای مقابله با روحانی سود جسته و در پی بی اعتبار کردن او بود. تایید سند ۲۰۳۰ یونسکو بهانه ای شد که معترضین در راهپیمایی روز قدس در تهران در ۲ تیر ۱۳۹۶ با شعارهایی چون «روحانی- بنی‌صدر پیوندتان مبارک» و یا «مرگ بر آخوند آمریکایی»، «مرگ بر فتنه‌گر»، «مرگ بر منافق» و «مرگ بر بنی‌صدر» مخالفت علنی خود را بر علیه او در ابعاد گسترده تری به نمایش گذاشتند.

روحانی که برجام برگ برنده او در دوارن اولیه ریاست جمهوری اش بود و وعده های فراوانی برای بهبود وضعیت اقتصادی و بهبود شرایط زندگی مردم داده بود حالا با انتخاب ترامپ به مقام ریاست جمهوری در ایالات متحده و زمزمه های او برای خروج از برجام و احتمال برقراری تحریم های جدید، با بحرانی در داخل و خارج از کشور مواجه شده بود که به رقبای او در داخل بهانه ای برای هجوم همه جانبه بر علیه او ایجاد کرده بود. تهدید ترامپ در رابطه با خروج از برجام و استقرار یک نظام جدید از تحریم ها به سرعت بر اقتصاد ایران موثر افتاد و در فاصله کوتاهی شاهد افزایش بی رویه قیمت کالاها در همه زمینه ها بودیم. نرخ مبادله دلار نیز به یکباره به مرز ۵۰۰۰ تومان رسید. این وضعیت جدید حتی به دارو دسته احمدی نژاد نیز این امکان را می داد که با مقایسه شرایط اقتصادی با دوره های گذشته روحانی و دولت او را به باد انتقاد گرفته و تا آنجا پیش رفتند که خواهان کناره گیری او از قدرت شدند. احمدی نژاد خود بارها آشکارا در پیام های خود از روحانی و دولت او انتقاد کرده و خواهان استعفای او شد.

بسیاری معتقدند که ابراهیم رئیسی و امام جمعه مشهد در برانگیختن اعتراضات دی ماه ۱۳۹۶ نقش داشته اند.
غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی در مطلبی در تلگرام ادعا کرده بود که شورای‌عالی امنیت ملی، آیت‌الله علم‌الهدی را به‌ دلیل "اقدام پشت‌پرده او در تجمعات خیابانی مشهد" فراخوانده و "شمخانی (دبیر شورای‌عالی امنیت ملی) شخصاً با لحن شدید به او تذکر داده است[i]". این ادعا خیلی هم بی اساس نبود چرا که اولین حرکت اعتراضی از محل نماز جمعه مشهد و با تحریک امام جمعه و نماز گزاران در این شهر آغاز شد و شعارهای اولیه معترضین هم بیشتر متوجه بی لیاقتی و عدم کفایت روحانی و دولت او بود و شاهدان عینی نیز گواهی می دادند که در میان سازمان دهندگان اولیه این حرکت افراد وابسته به دفتر امام جمعه و نزدیکان ابراهیم رئیسی نقش فعالانه ای داشته اند، همان ها که در ماه های پیشتر از جمله در تظاهرات روز قدس پلاکارد در دست برعلیه روحانی شعار داده بودند. اما چنان که می دانیم این حرکت در محدوده مشهد باقی نماند و به سرعت به بسیاری دیگر از شهرهای کوچک و متوسط در کشور گسترش یافت. در بیشتر شهرها شعارهای اولیه بر علیه دولت روحانی و در اعتراض به گرانی و شرایط بد اقتصادی بود و برای اولین بار طی چند سال گذشته بیشتر معترضین را جمعیت زحمتکش تشکیل می دادند. در این موج جدید کمتر نشانه ای از طبقه متوسط در کلان شهرها و یا اقشار مرفه دیده می شد و فعالین این طبقات که بیشتر به اصلاح طلبان و گروهای وابسته به آنها گرایش نشان می دادند کمتر حضور داشتند و برای بیشتر آنها این موج جدید غیر منتظره بود، گرچه در روزهای بعدی بخشی از این گروه ها نیز به جمع معترضین پیوستند.

آنچه قابل اهمیت است این نیست که چه کسی و با چه انگیزه ای شعله اولیه را بر افروخته و هدفش چه بوده، مهم این است که این حرکت نشان داد که میزان نارضایتی آنقدر گسترده است که هر حرکت اعتراضی می تواند به سرعت گسترش یافته و علیرغم میل سازماندهندگان اولیه آن به مخالفت با رهبری و ارکان اصلی نظام متوجه گردد.

اینها بخشی از شعارهایی بود که در این اعتراضات کمابیش به گوش می رسید: مرگ بر دیکتاتور؛ مرگ بر خامنه ای، مرگ بر روحانی، مرگ بر روسیه؛ اصلاح‌طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا؛ رهبر فدای ملت؛ می‌جنگیم، می‌میریم، ایران رو پس می‌گیریم؛ سوریه را رها کن، فکری به حال ما کن؛ نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران؛ رضاشاه روحت شاد؛ زندانی سیاسی آزاد باید گردد؛ ملت گدایی می‌کند، آقا خدایی می‌کند؛ سیدعلی حیا کن، مملکتو رها کن.

در این اعتراضات شعارها به سرعت به شعارهایی بر علیه خامنه ای، ولایت فقیه و سیاست های اصلی نظام چرخش پیدا کرد و همین امر نیز موجب آن شد که نیروهای انتظامی و سپاه که در یکی دو روزه اول به شکلی منفعل شاهد این ماجرا بودند، با تمام توان برای سرکوب این حرکت اعتراضی به میدان بیایند. بالاخره پس از چندین روز متوالی درگیری با معترضین در شهرهای کشور، حکومت با بسیج همه نیروهای طرفدار نظام در سطح شهرها تظاهراتی گسترده بر علیه اعتراض کنندگان با شعارهایی به نفع رهبری به راه انداخت و موقتا قادر به کنترل این حرکت شدند. در نهایت نیروهای انتظامی موفق به سرکوب کامل این اعتراضات شدند.


درس هایی که میتوان گرفت

ابعاد این حرکت اعتراضی چنان غیر منتظره بود که نه تنها مبتکرین اولیه آن قادر به پیش بینی گستره آن نبودند، بلکه مخالفین نیز قادر به درک و تحلیل و توانایی تاثیر گزاری آن بر روند رخدادهای روزهای آتی و آن که این حرکت به کجا خواهد رفت نبودند. به همین دلیل بسیاری از بازیگران سیاسی داخلی و خارجی سراسیمه به خیال اینکه انقلابی در راه است به انتشار بیانیه های تهییجی دست زده و فروپاشی زودرس نظام را نوید می دادند. بعضی از افراد با دادن پیام های رادیویی و تلویزیونی از مردم در دیگر شهرها می خواستند که به انقلاب مردمی پیوسته و کار نظام را یکسره کنند.

ایالات متحده آمریکا خواستار تشکیل جلسه فوری شورای امنیت سازمان ملل متحد در رابطه با تظاهرات مردم ایران شد. نیکی هیلی، سفیر ایالات متحده آمریکا در سازمان ملل متحد، گفت که جامعه بین‌الملل باید دربارهٔ اتفاق‌های ایران واکنش نشان دهد. وی خواستار تشکیل جلسه فوری شورای امنیت سازمان ملل برای «واکنش» به این تحولات شد. همچنین سخنگوی وزارت امور خارجه این کشور اعلام کرد که از اعتراضات مردم در ایران حمایت می‌کند.[ii]

گروه ها و سازمان های سیاسی ایرانی در خارج کشور یکی پس از دیگری در اعلامیه های گوناگون در حین پشتیبانی از حرکت های اعتراضی به باور اینکه آخرین روزهای حکومت اسلامی رقم می خورد از مردم در دیگر شهرهای کشور می خواستند که به قیام عمومی بپیوندند و اعتراض کنندگان را تنها نگذارند و از نیروهای انتظامی هم می خواستند که به قیام مردم بپیوندند.

رضا پهلوی چند روز پس از آغاز اعتراضات خیابانی در مصاحبه‌ای تلویزیونی تأکید کرد که «حکومت کنونی ایران باید سرنگون شود» و از نیروهای نظامی و امنیتی در ایران خواست به معترضان بپیوندند[iii].

آقای حسن شریعتمداری فرزند مرحوم آیت‌الله کاظم شریعتمداری با توجه به اینکه در شهرهای آذربایجان و حتی در شهر تبریز خبری از اعتراضات مردمی نبود در چندین پیام ویدئویی به زبان های فارسی و ترکی از مردم آذربایجان خواست که به صفوف مردم به پا خواسته‌ی ایران بپیوندند[iv].

بسیاری از فعالین اپوزیسیون خارج از کشور با شنیدن شعارهایی چون "اصلاح‌طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا" به این نتیجه نادرست رسیدند که دوران اصلاح طلبی و اصلاحات نیز به پایان رسیده است و مردم انقلابی از همه جریانات درونی و حاشیه ای نظام عبور کرده اند. حسن شریعتمداری یکی از فعالین جمهوریخواه ساکن آلمان در مصاحبه خود با صدای امریکا صراحتا بیان داشت که "با جنبشی مواجه هستیم که از اصلاح‌طلبان گذشته و علیه نظام است[v]". عده ای دیگر با شنیدن شعارهایی چون "رضا شاه روحت شاد" که در شبکه های مجازی به عمد تکرار و تکرار می شد به این نتیجه رسیدند که مردم عصبانی و معترض در خیابان ها خواهان بازگشت سلطنت هستند. طرفداران رضا پهلوی با بزرگنمایی بیش از اندازه در این مورد تصویری را به اپوزیسیون قالب می کردند که انگار صدها هزار نفر در خیابان ها به نفع بازگشت سلطنت شعار می دهند. این در حالی بود که اولا این شعاردهندگان چند نفری بیشتر نبودند، آن هم فقط در چند مورد معین چنین شعاری داده شده بود. دوما اینکه آنها نه به دنبال رضا پهلوی که به نفع یک قلدر شبیه رضا خان میرپنج که بیشتر شباهت به سرداران سپاه چون قاسم سلیمانی دارد و به نفع نظامیان وطنی میدان را شلوغ می کردند. تصویر رضا پهلوی در کوچه ها و خیابان های ایران نه یک سردار قلدر و گردن کلفت چون پدربزرگش، که یک آدم منفعل و فرمانبردار است که حتی پس از فروپاشی نظام اسلامی هم شاید جرات سفر به ایران را نداشته باشد.

این نوع از تحلیل های شتابزده در حقیقت نشانگر عدم درک واقع بینانه از حرکت مردم در کل جامعه بود. فعالین و سازمان های سیاسی توجه نداشتند که اولا بیشتر کلان شهرهای ایران در آرامش نسبی به سر می بردند و تقریبا اکثریت فعالین سیاسی در داخل کشور کمترین دخالتی در سازماندهی این اعتراضات نداشته و شاید نگران از گسترش این اعتراضات غیر منتظره بوده و خود را به دور از این حرکت های ناشناخته نگه می داشتند. تعداد قابل توجهی از فعالین اصلاح طلبان حتی از مردم خواستند که از روش های خشونت آمیز و خصمانه دست بردارند و در مواردی حتی این اعتراضات را به دلیل حمایت امریکا و اسرائیل به نوعی محکوم کرده و خواهان پایان دادن به آنها شدند.[vi]

اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس‌جمهور ایران، درست یک روز پس از آغاز این اعتراضات در سخنرانی خود در ۸ دی ۱۳۹۶ گفت: "در پشت پرده، مسائل دیگری مطرح است. کسانی که بانی برخی اقدامات علیه دولت شده‌اند، بدانند دود اقدامات آن‌ها به چشم خودشان می‌رود. وقتی حرکت سیاسی در خیابان شروع می‌شود، دیگران بر آن سوار می‌شوند و کسانی که آن حرکت را شروع کرده‌اند، پایان‌دهندهٔ آن نیستند.[vii]" او در حقیقت به مخالفان دولت روحانی در نظام هشدار می داد که حرکتی را که آنها شروع کرده اند از کنترل آنها خارج شده و این که این نوع از تحریکات سیاسی می تواند دامن همه آنها را گرفته و خشک و تر را با هم بسوزاند.

اما در یک مورد همه اتفاق نظر داشتند و آن اینکه جامعه در حالتی انفجاری به سر می برد و توجه به برآوردن نیازهای اقتصادی مردم ضرورت جدی برای پیشگیری از چنین شورش هایی است. احمد توکلی نماینده محافظه کار مجلس و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام دو روز پس از آغاز ناآرامی ها گفت: ”بی اعتنایی برخی از دستگاه های دولتی به مطالبات معیشتی مردم، کار را به اعتراضات خیابانی کشانده است، هر چند باید توجه داشت در چنین تجمعاتی، گرچه شروع کننده مردم‌ هستند ولی تمام کننده الزاماً مردم نیستند.[viii]"

سوای اینکه چه کسانی و چگونه این حرکت اعتراضی را آغاز کردند که در فاصله یکی دو روز به بیش از ۸۰ شهر کشور گسترش پیدا کرد، این حرکت حکایت از آن داشت که امواج نارضایتی به اندازه ایست که جرقه ای می تواند به حریقی بزرگ مبدل شده و همه چیز و جا را بسوزاند.

گرچه این حرکت اعتراضی نهایتا سرکوب شد و موج اعتراضات موقتا فروکاهید، اما دوره جدیدی از مبارزات مردم متولد شد. در این دوره محور اصلی مبارزات از قشر میانی به اقشار و طبقات زحمتکش و کم درآمد جامعه منتقل شد. برای اولین بار حکومت اسلامی در مقابل نیروهایی در کف خیابان ها مواجه شد که تا دیروز به تمامی در خدمت اش بودند و از آنها در سرکوب اقشار متوسط در کلان شهرهای کشور سود می جست.

از طرف دیگر این تجربه چند روزه از جنگ و رودررویی میدانی مردم با نظام اسلامی نشان داد که اپوزیسیون ایران علیرغم ادعاهای خود مبنی بر حمایت از زحمتکشان و توجه به زندگی آنها فاقد کمترین حضور و سازماندهی در میان زحمتکشان جامعه بوده و از آنجا که در تمام دوران گذشته توجه اش به توسعه سیاسی در کشور و امر دمکراسی و حقوق اقشار میانی معطوف شده کمترین رابطه ای با این اقشار (زحمتکشان) نداشته و شاید هم هم پندار با سران نظام اسلامی، اقشار پایینی و زحمتکشان جامعه را حامیان حکومت اسلامی ارزیابی می کرده است. این حرکت از طرفی نیز نشان داد که تا چه اندازه همه جریانات سیاسی مرکز گرا بوده اند و اساسا کسی به شرایط زندگی مردم و مطالبات آنها در شهرهای کوچک و دور از مرکز توجهی نکرده است.

غافلگیرشدن همه جریانات سیاسی، چه حکومتی و چه غیر حکومتی در جریان این اعتراضات نشان داد که تا چه اندازه شهرهای کوچک آسیب پذیر بوده و می توانند در صورت یک برنامه ریزی و سازماندهی دقیق در هم ریخته و مشتعل شوند و حتی از کنترل خارج گردند. آسیب پذیری این مناطق می تواند آنها را به ویژه هدف گروه های رادیکالی مانند القاعده بسازد.

اپوزیسیون ایران یک بار دیگر نشان داد که نه تنها توانایی بهره برداری از چنین موقعیت هایی را ندارد، بلکه حتی چابکی لازم و برنامه ای برای حضور و سازماندهی نیز نداشته و به شکلی انفعالی بیشتر نقش تماشاچی را بازی می کند. از آن بدتر اینکه بعضی از این گروه ها با ارسال چند پیام ویدئویی یا فیس بوکی مدعی رهبری این حرکت های اعتراضی بوده و تصور می کنند که قادرند نقش رهبری ایفا کنند.

نیروی انتظامی و سپاه از جهت دیگر نشان داد که هنوز توانایی مقابله با بحران را حتی اگر همزمان در بیشتر از ۸۰ شهر کشور در جریان باشد را دارد.

این حرکت برای سپاه و نیروی انتظامی به مثابه یک مانور واقعی بود که به آنها نقاط ضعف و قدرت عمل شان را نیز نشان داد و در عین حال فرصتی بود که به شناسایی و دستگیری و سرکوب افرادی منجر شود که در شرایط بحرانی جرات مقابله و یا قدرت سازماندهی و رهبری داشته و می توانند برای نظام خطرساز شوند.

در پایان باید گفت که اگر ابعاد این اعتراضات به کلان شهرها گسترش پیدا کند و میلیون ها نفر در شهرهای بزرگ کشور به خیابان ها بریزند، سرکوب و کنترل چنین جمعیتی بسیار دشوار خواهد بود به خصوص اگر که دست های دیگری وارد این بازی بزرگ شوند.

رضا فانی یزدی
۶ دی ماه ۱۳۹۷


[i] www.tasnimnews.com

[ii] www.radiofarda.com

[iii] www.manoto.news

[iv] www.youtube.com

[v] ir.voanews.com

[vi] www.tasnimnews.com

[vii] www.fvpresident.ir

[viii] www.icana.ir