اشعاری برای ایرما


دکتر اسعد رشیدی


• از ورای خیابانهای مه آلوده
اشکهای تو را
گذر می دهم
و بافه می کنم
خرمن پریشان شب را
بر شانه های لرزانت. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲۱ فروردين ۱٣٨۶ -  ۱۰ آوريل ۲۰۰۷


بار ِگران ِ اندوهی مزمن را
تنها من
بردوش می کشم
و جهانی را بر دست می گردانم
از میان
فریادهای ارزان

تنها تو با من
ایرما

از ورای خیابانهای مه آلوده
اشکهای تو را
گذر می دهم
و بافه می کنم
خرمن پریشان شب را
بر شانه های لرزانت.

تنها تو با منی
ایرما.

۲۱.۱۱.۹۶


زبان
در نیمه ی راه می شکند
وقتی که
خنجری آخته
رو به ماه بر می آید
یا سواری در ماهتاب
گلوی بریده ی گردنه ای را
بالا می رود.

زبان
در نیمه ی راه می شکند
وقتی که
ایرما
اشک ریز می آید.   

٣.۵.۹۷

باران
سکندری می خورد
بر رانهای سپید دریا
شب مویه می کند
و طوفان
غلت می زند در آرامش دشت
ایرما
برهنه می شود
در بستر ماه.   

۱٨.۹.۹۷