گریختن


اسماعیل خویی


• پرنده گر که به باغِ بهشت لانه کند،
چو ناگزیر شود، ترکِ آشیانه کند:

و پر کشد به دیاری که جوجگان اش را
پناه بخشد و مقرون به آب ودانه کند. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱٣ بهمن ۱٣۹۷ -  ۲ فوريه ۲۰۱۹


 پرنده گر که به باغِ بهشت لانه کند،
چو ناگزیر شود، ترکِ آشیانه کند:
و پر کشد به دیاری که جوجگان اش را
پناه بخشد و مقرون به آب ودانه کند.
برای هر بشری نیز چاره جُز این نیست
که، چون روانه شود سیل، ترکِ خانه کند:
و رو کند به امانگاهی،از مسیل به دور،
که سیل باز دچارش بدین بلا نکند؛
وَ، گر که خود نتواند گریخت، حق این است
که خانواده ی خود را بدان روانه کند.
چرا پرنده بمانَد به دوزخی که، در آن،
مُجاز نیست نهالِ جوان جوانه کند؟
به سنگ پُشت برَم رشگ و نیکبختی ی او:
که حمل خانه ی خود را به روی شانه کند.
گریز، ننگِ جوان نیست از برابرِ مرگ:
همین جوانی ی خود را وگر بهانه کند:
که ننگِ اوست اگر با ستم همآهنگی
برای ایمنی از بند و تازیانه کند:
که سازمانِ ستم را، به بسترِ تاریخ،
همین روندِ رذیلانه دیرمانه کند.
به گاهِ خیزشِ توفان، سزد که هر ناوی
به ناویان همه امدادِ همگنانه کند؛
ولیک، بشکند ار ناو، مایه ی فخر است
که کس شنا به امانگاهی از کرانه کند.
بشر به فخر رسد یا به ننگ، اگر پروا
کند ز داورِ وجدانِ خویش یا نکند.

هفدهم اردیبهشت۱۳۹۶،
بیدرکجای لندن


پاسرود

زمانه ای ست هر اندیشه ورز را به زمان:
خوشا که زندگی ی خود در آن زمانه کند.