اصل، پول و پاداش نیست!
آرزوهای بر باد رفته در جدال سلیمی و ملی پوشان فوتبال!



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۵ بهمن ۱٣۹۷ -  ۴ فوريه ۲۰۱۹



بخش ورزشی: در جهان ورزش کمتر سابقه داشته است که ورزشکاران و قهرمانان رشته های مختلف در یک کشور علیه همدیگر جبهه متخاصم تشکیل داده و یا این رشته آن رشته دیگر را متهم به عزیز دردانه بودن کرده باشد. اگر هم چنین سابقه ای وجود داشته است متعلق به کشورهای جهان سوم بوده.
اغراق نیست اگر گفته شود جمهوری اسلامی پرچمدار چنین وقایعی در بین گروههای مختلف اجتماعی و اقوام در برگیرنده قلمرو جغرافیائی ایران است.
از آزادی و دموکراسی بگذریم و به راههای عبوری دیگری برسیم که در جای خود مهم و از عوامل بازدارنده یا بیش برنده زندگی شهروندان است. از آنجائی که شفافیت و پاسخگوئی و مدیریت صحیح در سطح کلان در این نظام وجود ندارد و اگر هم موردی روی دهد اتفاقی است، جامعه در بستر ترس و بی اطلاعی و ناآگاهی از کارنامه و عملکرد دولت و حکومت حاکم بسپر می برد و کوچکترین نشانه ای که فقط بطور ظاهری و یا شایعه و نظایر آن روی دهد با واکنش و عکس العمل و موضع گیری منفی و یا خصمانه طرفین همگروه و هم رشته روبرو می شود.
تردیدی نیست که جامعه کنونی ایران از نگاه روانشناسان بیمار است و مشکلات فراوان بیش روی افراد این جامعه چنان جدی و زندگی بر باد ده است که وقتی برای اندیشیدن و تفکر و تشخیص خوب از بد و یا مطالعه و تفریح و استراحت از اکثریت مطلق مردم سلب شده و به جای این عوامل مهم برای برخورداری از یک زندگی آرام و در سطح نزدیک به متوسط، آن چه که نهادینه و حاکم است بر خلاف مسیر صحیح و سالم چنین عواملی حرکت می کنند.
معلم، کارمند، کارگر و سایر اقشار طی ۲۴ ساعت باید جانفرسائی و جان فشانی و فداکاری زیادی انجام دهند تا بتوانند حداقل معیشت خانواده را تامین کنند و با کوله باری از قرض و بهره و اجاره و... بدون امید و تحقق آرزوئی روزگار را سپری کنند. از آنجائی گروههای مردم و شهروندان قادر به مقابله با نظام نیستند و چوب و چماق و اسلحه و اعدام نظام استبدادی را بالای سر خود و نزدیکان شان می بینند برای تخلیه کمی از دردها و رنجهای خود همگروه ها و هموطنان دیگر را نشانه می روند که نشانه رفتنی ها نیز فرصتی پیدا می کنند تا آن چه را که بر سرشان آمده را به عنوان حقارت و آرزوهای سرکوب شده نثار منتقد و منتقدان خود کنند.

آن چه که در ماجرای بهداد سلیمی و فوتبالیست ها روی داده اولین بار نیست، و آخرین بار هم نخواهد بود و چنین رفتاری ناشی از بیماری جامعه کنونی ایران است:
بهداد سلیمی، قهرمان وزنه‌برداری در صفحه شخصی خودش حمله شدیداللحنی به بازیکنان تیم ملی فوتبال داشت و آنها را بی‌غیرت و فاسد خطاب کرد. این اقدام سلیمی واکنش‌های مختلفی به همراه داشت تا اینکه چند بازیکن تیم ملی در اقدامی مشترک متنی علیه سلیمی در صفحه خودشان منتشر کردند که متن آن به شرح زیر است:

“ورزشکار محترم همین بس که شما در المپیک ریو حذف شدی و مانند مدال آوران، پاداش ریالی و ارزی و سکه‌های دولت و کمیته ملی المپیک و بخش خصوصی را دریافت کردی، چطور به خودت اجازه می‌دهی ما بازیکنان تیم ملی فوتبال را که با جان و دل، برای ارتقا فوتبال کشورمان جنگیده‌ایم و دو ماه است شدیدترین فشارها را تحمل کردیم، بی غیرت بنامی.
ضمنا طی این چند سال اخیر تیم ملی فوتبال مبلغی نزدیک به بیست میلیون دلار ارزآوری به کشور داشته اما شخص شما چه!؟
آقای سلیمی مگر شما بابت توهین به داوران، نامه رسمی عذرخواهی به فدراسیون جهانی وزنه برداری ننوشتی؟ پس چرا به بهانه ناداوری، مثل بقیه مدال آوران از رییس جمهور پاداش گرفتی؟
مگر تیرماه امسال نگفتی که اگر پاداش‌ها کم شود، در مسابقات جهانی شرکت نمی‌کنی؟ لطفاً احترام خودت را نگه دار. چطور به خودت اجازه می‌دهی ما را فاسد و بی غیرت و بی وطن بنامی؟
اگر فکر میکنی حقی از شما ضایع شده است، از فدراسیون مربوطه و وزارت ورزش و کمیته المپیک پیگیری کنید و حقتان را بگیرید. اما هرگز حق نداری به ما توهین کنید. "

به هر حال از منظر جامعه شاسی و روانشناسی چنین جنگ لفظی و اتهامات دو طرفه فقط بخاطر پول و پاداش نیست بلکه عامل اصلی آرزوها و امیال سرکوب شده است که مثل دمل چرکین از جائی سرباز می کند.