ملاحضاتی پیرامون کنفرانس نیروهای چپ و کمونیست در کردستان - شورش کریمی


اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱۹ بهمن ۱٣۹۷ -  ٨ فوريه ۲۰۱۹


۷ بهمن ۱۳۹۷ برابر با ۲۷ ژانویه، چهار حزب و جریان سیاسی کردستان از جمله کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری ایران، روند سوسیالیستی کومه له، کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری ایران- حکمتیست و کومه له- سازمان کردستان حزب کمونیست ایران، در یک کنفرانس که در شهر کلن آلمان برگزار شد، شرکت کردنند و به پیرو آن بیانیه ایی مشترک نیز منتشر گردید.
در این کنفرانس نمایندگان احزاب هر کدام ۱۵دقیقه فرصت داشتند تا نقطه نظرات احزاب متبوعه شان را بیان کنند. در ادامه این کنفرانس به شرکت کنندگان نیز هر کدام ٣-۴ دقیقه فرصت داده شد، تا نظرات خویش را اعلام کنند. من هم در بخش دوم کنفرانس که نوبت ابراز نظرات شرکت کنندگان بود، تقاضای نوبت کردم. به دلیل وقت کمی که در اختیار داشتم، موفق نشدم نظرات خویش را به صورت کامل بیان کنم . جهت روشن تر شدن آنچه که تنها توانستم عناوین آنرا بیان کنم نوشته حاضر را ضروری دیدم:
پیش از هر چیزی باید اعلام کنم که، در این کنفرانس بحث های مفیدی صورت گرفت که می تواند زمینه را برای اتحاد عمل های پایدار در آینده مهیا کند. بحث، تبادل نظر و دیالوگ به شرطی که در پیوند با واقعیات و پراتیک اجتماعی باشد، می تواند راهگشایی بسیاری از مسائل پیشارو بشود. از اینرو برای جلوگیری از هر گونه برداشت نادرستی تاکید می کنم که من با تلاش برای همگرائی نیروهای چپ در کردستان مخالفتی ندارم. کلیات بیانیه مشترک کنفرانس کلن را نیز تائید می کنم . اما فکر می کنم می توانست بهتر و موثرتر نوشته شود. بعضی از جدلهائی که بر سر این یا آن فرمولبندی صورت گرفته است و از میزان تاثیر و کارآئی این سند کاسته است را ناشی از فضای غیر سیاسی موجود در بیانیه می دانم.
۱- بیانیه به شیوه ایی کلیشه ایی تهیه شده است و روح تبلیغی و تهیجی لازم که هم آموزنده باشد و هم متقاعد کننده و بتواند توجه جامعه را به خود معطوف کند در آن کمرنگ است.
اگر به متن این بیانیه که منتشر شده است، توجه کنید. متوجه می شوید که جوهر اصلی تشکیل دهنده آن فقط اعلام مواضع است. البته که اعلام مواضع در کلیت خویش مشکل نیست و باید هم بیان شود، ولی مسئله این است که، با هدفی که مشخص کرده ایم سازگار نیست. هدف از ایجاد قطب چپ در کردستان بستر سازی و آماده کردن تمام احزاب، نیروها، نهادها و شخصیت های مستقلِ چپ کردستان است، برای اتحاد عمل در زمینه سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و استقرار حاکمیت شورایی. نیروهایی چپ و کمونیست در کردستان فقط احزاب و سازمان های نیستند که پای این بیانیه را امضاء کرده اند. اغراق نکرده ام اگر بگوییم هزاران انسان کمونیست در کردستان و خارج کشور هستند که در هیچ حزبی عضو نیستند. و بر این اساس یکی از اولویت های قطب چپ باید جمع کردن این نیروی عظیم و بالقوه باشد تا هم جریان مبارزه را تقویت کرد و هم در هر تغییر و تحول ناگهانی به نیروی بالفعل در آید. اگر این روحیه که گویا این احزاب محور تمام عالم هستند، مسلط باشد به هدفی که تعیین کرده ایم نخواهیم رسید، زیرا باز هم سکتاریسم حزبی امکان رشد می یابد و در آینده اختلافات تشدید شده و شاهد دور شدن جریانات چپ از هم خواهیم بود. مبنا برای ما مشخصا باید تقویت، رشد و تکامل جنبش چپ و کمونیستی باشد، نه تاکتیکی برای نشان دادن وجود احزاب. بر این اساس اگر ما بپذیریم که هدف جنبش و تکامل آن است نمیتوان نیروهای منفرد چپ که به هر دلیلی در احزاب موجود عضویت ندارند، را نادیده گرفت.
محور این بیانیه بهتر بود که، اولویت های جامعه باشد، و جامعه را مخاطب قرار دهد. فراخوانی باشد به پیوستن تمام انسانهای که به نوعی بر ضد رژیم دیکتاتور و سرکوبگر جمهوری اسلامی مبارزه می کنند و خواهان آزادی و عدالت اجتماعی اند. می توانستیم همراه با اعلام مواضع فراخوان دهیم که، ما نیروهای چپ و کمونیست در کردستان برای تغییر این جامعه عمیقا سرکوب شده، خشونت آمیز، ناعادلانه و غیرقابل تحمل جمع شده ایم، و علیه این وضعیت غیر قابل تحمل مبارزه می کنیم. ما علیه ناامنی اجتماعی و فلاکتی هستیم که نمود آن را در قامت یک کولبری که در پی لقمه ای نان شرافتمندانه مورد اصابت گلوله صاحبان قدرت و سرمایه قرار می گیرد، می بینیم. ما خواهان زندگی بهتر و مرفه برای بستگانمان، خانواده و جامعه مان هستیم. دارایی و سرمایه چند درصد از سران و مسئولان حکومتی، نهادهای نظامی و شبه نظامی به اندازه کل دارای و سرمایه اکثریت جامعه است، این قابل پذیرش نیست. به این نابرابری و دیکتاتوری باید پایان داد. ما نیروها و جریان های چپ و کمونیست اعلام می کنیم که مخالف هر گونه دخالت قدرت های خارجی در سرنوشت و آینده ایران و کردستان، مخالف هرگونه تصمیم و اعمال زور از بالایی سر مردم هستیم. از مطالبات بر حق مردم پشتیبانی می کنیم.
هدف ما باید به ترتیب جمع آوری، دیالوگ، سازماندهی، عمل و پیشروی جنبش در ابعاد توده ای باشد. برای این منظور و رسیدن به دستاوردهای عملی اعلام مواضع کافی نیست. اگر هیاهوهای زودگذر و شادمانی های بی مورد جای خود را به کار روتین و خشت روی خشت گذاشتن ندهد، بعد از مدتی این فضا رنگ می بازد و جای خود را به ناامیدی و انزوا میدهد. منظورم من در کنفرانس دقیقا بیان همین مسئله بود که باید از هر اقدامی دستاوردی به دست آید که ملزومات پیشروی بعدی را فراهم آورد. برای این منظور باید روحیات سکتاریستی و غیر مسئولانه که دورانش به سر آمده را به کناری نهاد و مبارزه جمعی، متشکل و منضبط جنبشی را جایگزین کرد. و در این راه سعی کنیم تمام ظرفیتهای چپ در کردستان را که یک نیروی اجتماعی است ، فعال کنیم.

۲- تقابل با جریانات ناسیونالیست در کردستان،
این بیانیه نباید به احزاب ناسیونالیست در کردستان این امکان را بدهد که به مردم بگویند اولویت نیروهای چپ تقابل با آنهاست و نه جمهوری اسلامی. و گویا مبارزه با جمهوری اسلامی برای آنها در کردستان در حاشیه قرار گرفته است. واضح است که اگر کسی با جستجوی میزان به کار بردن کلمات و تفسیر مهندسی عبارات آنرا بررسی کند، به این نتیجه نمی رسد، اما یک خواننده معمولی که هوادار جریانهای امضاء کننده نباشد، می تواند چنین احساسی داشته باشد. اما ما بیانیه را برای کارشناسان عبارات و جملات پیچیده حقوقی و سیاسی ننوشته ایم، ما بیانیه نوشته ایم که توجه جامعه را به همگرائی نیروهای چپ و سوسیالیست جلب کنیم. اما این بیانیه آنچنان اسیر "فرمول بندی" و اعلام مواضع و در نتیجه ضعیف شدن آن از نظر سیاسی شده است و با تکرار غیر ضروری این مفهوم در چند بند،عملا و به طور خود به خودی مجال چنین یرداشتی را می دهد.
در کنفرانس اشاره کردم که به نوعی احساس می کنم که، روح بیانیه سعی می کند، مناسبات کومه له با دیگر احزاب موجود در کردستان را تخریب کند. رابطه ای که به شیوه ای اصولی و دور اندیشانه در قطعنامه ای که در کنگره ۱۵ کومه له تصویب شد و در کنگره های ۱۶ و ۱۷ به روز شد، تنظیم شده است. این قطعنامه سند جامع و درخشانی است که جای خود دارد به سیاست عمومی همه نیروهای امضاء کننده بیانیه نیز تبدیل شود.* علاوه بر این تهیه کننده گان بیانیه از فرط نگرانی از کم رنگ شدن موضع گیری در مورد ناسیونالیسم کرد در کردستان، به سادگی رشد جریانهای مذهبی مخالف رژیم در کردستان را فراموش کرده اند و حتی یک جمله در مورد آن ننوشته اند.
٣- ضرورت به رسمیت شناختن بحران عدم اعتماد و جستجوی راه کار حل آن
یکی دیگر از مسائلی که به دلیل کمبود وقت متاسفانه سریع به آن اشاره کردم، بحران عدم اعتماد در بین نیروهای امضاء کننده بیانیه و طیف اعضاء و هواداران آنها در سطوح مختلف است. تا کنون دو کنفرانس یا سمینار در این زمینه، یکی در یوتوبوری سوئد و دیگری در کلن آلمان برگزار شده است. تعداد شرکت کنندگان در این دو کنفرانس بسیار کمتر از حتی اعضاء و دوست داران کومه له و حزب کمونیست ایران در آلمان و در یوتبوری بود. چرا چنین است؟ کم نیستند کسانی که با ناباوری به این تلاشها نگاه می کنند. این موقعیت دقیقا ناشی از شکافهائی است که بوجود آمده است و باید به فکر پر کردن آنها بود. این نوشته جای بیان آنها و پیشینه آنها نیست، اما رهبری این جریانها باید آنرا به رسمیت بشناسند و قبل از اینکه به وارد کردن کلمات و عبارات در متن بیاندیشند و نگران خدشه دار شدن موضع گیریهای سنتی خود باشند، در فکر در پیش گرفتن راه کار واقعی برای التیام بخشیدن به نگرانی ها باشند. من نه تنها چنین تلاشی را متاسفانه مشاهده نمی کنم، بلکه آنچه در عمل مشخص شاهد آن هستیم جمع و جور کردن یک نهاد فورمال و غیر موثر است که با پیدا شدن اولین مانع به لرزه در می افتد.
در یکی دو جلسه مشترک با این رفقا به سهم خود این نکته را توضیح داده ام که بحران عدم اعتماد را باید برسمیت بشناسیم، عدم اعتمادی که در تحت تاثیر انشعابات گوناگون، موضع گیری های نارفیقانه، نا مسئولانه و به دور از حقیقت نسبت به یکدیگر، که معمولا خوراک چپ نمایی های درون محفلی ست، به وجود آمده است. بعضی از وقایع، حرکات و اتهامات بی پایه و اساس سیاسی چنان انسان های چپ، کمونیست و دلسوز این جامعه را آزرده خاطر کرده است که به سادگی فراموش نمی شوند. برای رفع بحران عدم اعتماد و موفقیت در این زمینه لازم است اقدامات مثبت و مداومی را پیگیری کرد. برای رفع این مانع و موانع دیگر باید زمینه را برای شرکت و دخالت انسانهای بیشتری در این تلاش فراهم کرد. موانع را به رسمیت بشناسیم و سعی کنیم برای عبور از آنها پروژه داشته باشیم. و این مانند هر کار دیگری میسر نخواهد بود مگر در جریان مبارزات آتی و آنهم از طریق اتحاد عمل مشترک، متحدانه و پیگیر از سوی جریانات و احزاب موجود در قطب چپ. زمانی که در رویدادهای پیش رو با حفظ استقلال تشکیلاتی ، شاهد اتحاد عمل مشترک و تاثیرات عینی آن در پیشبرد مبارزه برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی باشیم. در چنین صورتی فضای بی اعتمادی جای خود را به اعتماد، همکاری و روحیه کار مشترک خواهد داد.
‏۰۷‏/۰۲‏/۲۰۱۹

*ضمیمه:
خطوط عمده سیاست کومه له
در مورد همکاری و تنظیم مناسبات با احزاب سیاسی در کردستان
مصوب کنگره ۱۷ کومه له
تیرماه ۱٣۹۶
ژوئیه ۲۰۱۷
مقدمه:

جامعه کردستان تحت حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی علاوه بر بیحقوقیهای سیاسی و اجتماعی که عموم مردم ایران با آن دست به گریبان هستند، در عین حال از ستمگری ملی رنج میبرد. مردم کردستان نه تنها بر اساس سیاستهای عملی، بلکه حتی بهطور رسمی و در قوانین این رژیم بهعنوان شهروندان درجه دوم در جامعهی ایران محسوب میشوند. هر گونه مقاومت و اعتراضی علیه تبعیض و نابرابری و مطالبه حق تعیین سرنوشت، تحت لوای دفاع از تمامیت ارضی ایران به شدیدترین شیوه سرکوب میشود.طی ٣٨ سال گذشته سیاستهای شوونیستی و عظمت طلبانه رژیم جمهوری اسلامی، وسیلهای برای اعمال شدیدترین دیکتاتوری و سرکوب بر علیه مردم کردستان بودهاند. این سیاست های غیرانسانی حتی از جانب اپوزیسیون بورژوائی رژیم در سطح سراسری نیز تقویت و برای آن تبلیغ میشود.
اما جامعهی کردستان در عین حال جامعهای طبقاتی است. اگر چه بخشهای مختلف جامعه به درجات مختلف از وجود ستم ملی رنج میبرند، اما در همان حال در مبارزه برای رفع این ستم، منافع اجتماعی ، اقتصادی طبقاتی متفاوتی دارند. به همین دلیل جامعهی کردستان، از یک سو به بستری برای حضور و گسترش گرایش ناسیونالیستی تبدیل شده است و از سوی دیگر زمینه و امکان اجتماعی رشد جریان سوسیالیستی و کارگری در این جامعه را بوجود آمده است. در نتیجه این تحولات ، احزاب و سازمانهای سیاسی مختلف با اهداف و استراتژی سیاسی متفاوت، شکل گرفتهاند. در این شرایط تداوم مبارزه سیاسی بر علیه دولت مرکزی که همواره از پشتیبانی اکثریت قاطع مردم کردستان برخوردار بوده است، کردستان را به یک جامعه به درجه زیادی تحزب یافته تبدیل نموده است.
بر بستر این اوضاع دولت مرکزی همواره ابزارهای مختلفی را برای سرکوب و به انحراف کشاندن مقاومت و مبارزه مردم کردستان بهطور همزمان به کار گرفته است. اگر از یکطرف به سرکوب مستقیم از طریق لشکرکشی، اعمال خشونت و قهر عریان، بازداشت، شکنجه، زندان و اعدام، گسترش اعتیاد به مواد مخدر، ایجاد اختلافات مذهبی ودامن زدن به سلفی گری وایجاد دسته جات مسلح سلفی روی آورده، از طرف دیگر با بهرهبرداری از شکافها و اختلافات موجود در بین احزاب سیاسی فعال در کردستان، دامن زدن به روحیهی انتظار در میان مردم کردستان و بهره برداری ازجریانات لیبرال واصلاح طلبان حکومتی کرد، با یاری گرفتن از حربهی مذاکرات یکجانبه با برخی از احزاب و جریانهای سیاسی و همچنین تلاش برای از محتوی خالی کردن خواستها و مطالبات مردم کردستان، و محدود کردن این خواستها در چهارچوب تنگ مطالبات فرهنگی از هیچ تلاشی برای به شکست کشاندن جنبش حق طلبانه و انقلابی مردم کردستان دریغ نکرده است.

کومهله که پرچم مطالبات کارگران و مردم زحمتکش و زنان ستمدیده و جنبش سوسیالیستی را برافراشته است، بنا به مسئولیتی که در قبال جنبش انقلابی مردم کردستان بر عهده دارد و در پاسخ اصولی به تمایلات وحدت طلبانه مردم کردستان و به منظور بکار گرفتن همه ظرفیتهای اعتراضی موجود در جامعه بر علیه دولت مرکزی، بهمنظور هموار نمودن راه رفع ستم ملی بر مردم کردستان، کاهش ابعاد مصیبتهای ناشی از مبارزه بر علیه این ستمگری، محدود کردن امکان توطئهگریهای رژیم جمهوری اسلامی در میان احزاب و جریانهای سیاسی مسلح در کردستان، تأمین همکاری نیروهای سیاسی کردستان در برابر رژیم جمهوری اسلامی، و در سطحی دیگر گسترش همکاری میان فعالین جنبشهای اجتماعی در مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی، سیاستهای زیر را در دستور کار خود قرار میدهد:

اول، ایجاد فضای دیالوگ و گفتگو؛ تقویت روحیه نقد و روشنگری در میان احزاب سیاسی و در جامعه به منظور پیشبرد مبارزه سیاسی مسالمت آمیز مابین نیروهای فعال در کردستان.
دوم، اجتناب از رویاروئی های مسلحانه؛ لازم و ضروری است که همه نیروهای سیاست فعال در کردستان به روشنی و بطور اکید به سیاست عدم استفاده ‌از اسلحه در پیشبرد اختلافات سیاسی متعهد شوند و پایبندی بدون چون و چرای خود به این امر را به جامعه کردستان اعلام نمایند.
سوم، احترام به حقوق و آزادیهای دموکراتیک مردم؛ احزاب و نیروهای سیاسی پایبندی خود را به اصل آزادی بدون قید و شرط فعالیت سیاسی در کردستان بعنوان یکی از ارکان مبارزه مسالمت آمیز سیاسی اعلام کنند؛
چهارم، اجتناب از هرگونه ارتباط جداگانهبا رژیم؛ مذاکره با حکومت مرکزی در ارتباط با حقوق و خواستهای مردم کردستان، امری منحصر به هیچ حزب و یا سازمانی نیست. لازم است هرگونه ارتباط جداگانه با دولت مرکزی منع گردد. چنانچه در شرایط خاص و معینی مذاکره و گفتگو با دولت ضرورت سیاسی پیدا کرد، اصل توافق همگانی در مورد قبول و یا رد مذاکره به رسمیت شناخته شود و در صورت انجام چنین مذاکره ای، مکانیسم و روش کلی پیشبرد آن مورد توافق عمومی باشد.
پنجم، برسمیت شناختن اصل حاکمیت مردم؛ حاکمیت و اداره جامعه در کردستان امر بدون چون و چرای مردم از طریق ارگانهای منتخب آنان است و احزاب سیاسی مجاز نیستند مستقل از رأی و ارادهی مستقیم مردم، حاکمیت را در هیچ سطحی مابین خود تقسیم کنند.
ششم، همکاری نیروهای سیاسی در هر سطحی که انجام بگیرد، لازم است در راستای منافع عمومی کارگران و مردم ستمدیده در سطح ایران و منطقه ‌بوده ‌و در جهت تقویت مبارزات جمعی و مستقیم آنها علیه جمهوری اسلامی و حکومتهای سرکوبگر مردم کشورهای منطقه انجام بگیرد.

موانع موجود بر سر راه پیشبرد این سیاست:
اگر چه احزاب سیاسی برنامه های متفاوتی در پاسخ به ستمگری ملی در کردستان دارند، با اینحال متفاوت بودن برنامه آنها در این مورد، به خودی خود مانعی در راه همکاری بر علیه جمهوری اسلامی ایجاد نمیکند، اما استراتژی سیاسی متفاوت و در واقع مسیر متفاوتی که آنها برای تحقق برنامه خود در پیش گرفتهاند، نه تنهاشکل گرفتن اتحاد عمل پایدار و یا قرار گرفتن در زیر چتر یک پلاتفرم سیاسی واحد با این احزاب را با موانعی جدی و غیر قابل عبور روبرو خواهد کرد، بلکه همکاریهای موردی را نیز مشروط می سازد. از جمله این موانع می توان به موارد زیر اشاره کرد:

اول، تمایز در انتخاب همپیمانان سراسری در سطح ایران؛ احزاب سیاسی فعال در کردستان هر یک میکوشند تا در انطباق با استراتژی سیاسی و پایگاه طبقاتی خود همپیمانانشان را در سطح سراسری انتخاب کنند. گاه انتخابها آنچنان ناهمگون است که پیشبرد امر همکاری احزاب سیاسی در کردستان را به شدت دشوار و گاهی حتی غیرممکن می سازد. همپیمانی با اصلاحطلبان حکومتی و یا نیروهای شوونیست اپوزیسیون ایرانی، مانند سلطنت طلبان ویا همپیمانی با سازمان مجاهدین خلق ایران که خواهان برپایی یک جمهوری اسلامی دیگر در ایران است و همگی آنها باحق تعیین سرنوشت مردم کرد دشمنی می ورزند، از آن جمله هستند.
دوم، در پیش گرفتن سیاست اتکاء به دخالت قدرتهای امپریالیستی؛ دخالت ابرقدرتها و میدان دادن به دخالت دولتهای منطقه که هرکدام به دنبال منافع ویژه‍ی خود هستند، وارد شدن به ائتلافهای ارتجاعی در سطح منطقه، از جمله مخاطراتی است که جنبش حق طلبانه مردم کردستان را تهدید می کند. این سیاست به جای اتکاءبه نیروی مستقیم مردم، بذر خوش باوری به دخالت قدرتهای خارجی را می کارد و حالت انتظار و دست روی دست گذاشتن را ترویج و دامن میزند، دخالتهائی که در هیچ نقطه ای از جهان به آزادی و زندگی بهتر منجر نشده که هیچ، به کشتار، ویرانی و دربدری منجر شده است. امروزه نمونه این واقعیت بسیار تلخ در افعانستان، عراق، لیبی و سوریه مشهود است.این دخالتگری ها تا هم اکنون به جنبش حق طلبانه مردم در کردستان عراق و سوریه زیان رسانده است.
سوم، اختلاف بر سراز سرگیری مبارزه مسلحانه؛ اگر چه مبارزه مسلحانه بر علیه رژیمی که با تمام قوا و با اتکا به زور اسلحه و سرکوب حقوق اولیه این مردم را پایمال می کند، حق مشروع مردم کردستان است، اما از سر گرفتن این عرصه از فعالیت بدون توجه به فاکتورهای سیاسی و نظامی دخیل در اتخاذ این تاکتیک مشخص مبارزاتی و بدون فراهم شدن ملزومات پیشبرد آن به منافع جنبش حق طلبانه مردم کردستان لطمه می زند. اتخاذ این سیاست بدون توجه به فراهم شدن پیش شرطهای آن، نظر به تلفاتی که به دنبال خواهد داشت برای رژیم جمهوری اسلامی این فرصت را فراهم می کند که "قدرقدرتی" خود را به نمایش بگذارد و با تشدید فضای امنیتی و پلیسی، شرایط را برای تداوم و پیشروی جنبشهای اعتراضی در داخل شهرهای کردستان دشوارتر نماید. اتحاذ این سیاست نه تنها به اعتبار تاریخی و بر حق بودن مبارزه مسلحانه لطمه می زند، بلکه عوارض و پیامدهای این سیاست در شرایط کنونی دامنگیر جنبش حق طلبانه مردم کردستان و همه نیروهای سیاسی خواهد شد و زمینه و امکان همکاری این نیروها را تضعیف می کند.
چهارم، انشعابها و جدائیها در درون احزاب سیاسی به بروز "بحران اعتماد" در میان این نیروها منجر شده است؛ بخشی از این جدائیها ناشی از اختلافات سیاسی است که تعمیق آنها در یک مسیر طبیعی سرانجام به جدائی منجر میشود. بخشی دیگر نه در نتیجهی وجود اختلافات سیاسی و حتی تاکتیکی مهم و متمایز، بلکه ناشی از کشمکشهای درون تشکیلاتی هستند. در هر دو حالت یک چنین پیشینهای، و رویدادهائی که در مقطع جدائی ها بوقوع پیوسته اند خود به مانعی بر سر راه هماهنگی و کار مشترک تبدیل شدهاند. در سالهای اخیر این امر به صورت یکی از موانع شکل گیری همکاری ها درآمده است.

چند مورد معین جهت همکاری در جهت تحقق این استراتژی
• همکاری در جهت جلب پشتیبانی مادی و معنوی احزاب مترقی، سازمانهای کارگری، مردم آزادیخواه و گروهها و سازمانهای بشردوست در سراسر جهان از جنبش حق طلبانه مردم کردستان.
• همکاری در زمینههای اطلاعاتی و امنیتی بمنظور خنثی کردن توطئههای جمهوری اسلامی بر علیه احزاب سیاسی در کردستان.
• همکاری و ایجاد هماهنگی برای خنثی کردن فشارهای احتمالی دولت مرکزی عراق و هماهنگی در مناسبات رسمی و دیپلماتیک با حکومت اقلیم کردستان.
• همکاریهای فنی و تکنیکی در خدمت کاراتر نمودن دستگاههای رسانه ای و کمکرسانی و ایجاد تسهیلات در زمینههای گوناگون دیگر.
• اتخاذ موضع مشترک (از طریق بیانیهی مشترک و یا عمل مشترک) در ارتباط با رویدادهای سیاسی مهم و فراخوان لازم در مواردی که ضرورت سیاسی مهمی آنرا ایجاب میکند.

همکاری با هدف تقویت حرکت های اجتماعی در داخل کشور

بیحقوقیهای اقتصادی،سیاسی و اجتماعی، سیاستهای تبعیض آمیز دولت مرکزی نسبت به مردم کردستان در موارد مختلف، بی افقی جوانان و محروم نگهداشتن آنان از حقوق ابتدایی انسانی و اجتماعی، تبعیض و ستم بر زنان و آثار زیانبار آن بر کل جامعه، بگیر و ببند مبارزان سیاسی، سیاست گسترش مواد مخدر، تخریب محیط زیست، ماجراجویی ها و مداخله گری های رژیم اسلامی در کشورهای منطقه که به زیان مردم تمام شده است، اینها همگی طیف وسیعی از اقشار مختلف مردم کردستان را در برابر دولت مرکزی قرار داده است. همکاری عملی فعالین مبارزات علنی در جهت پیشبرد مبارزهی مردم کردستان علیه رژیم جمهوری اسلامی در داخل کشور جنبه مهمی از سیاست هماهنگی و همکاری ما را تشکیل میدهد. اما تأکید بر ضرورت این همکاریها بیش از آنکه به موضوع تبلیغات رسانه ای تبدیل گردد، لازم است به درک مشترک فعالان سیاسی در داخل تبدیل شود و بازتاب خود را در گسترش اعتراضات مردم علیه رژیم اسلامی نشان دهد. ما در همه جا خواهیم کوشید با در پیش گرفتن یک سیاست متحد کننده در خدمت قدرتمند نمودن چنین مبارزهای بر علیه جمهوری اسلامی، امر پیروزی هر حرکت و اعتراض معینی را تسهیل کنیم. پیشنهادات سازنده در زمینه کاراتر کردن این سیاست مورد توجه قرار خواهد گرفت و حداکثر انعطاف ممکن نشان داده میشود تا چنین اتحاد عملهائی در محل صورت بگیرند.