توهم و توهم پراکنی در سطوح گوناگون


نیکروز اولاداعظمی


• یکی از مواردی که می تواند توهم ایجاد نماید مصلحت سیاسی است، در سیاست مانند هر علم دیگر حکم باید حکم خرد باشد، زیرا مصلحت یعنی چشم پوشی از حقیقت و آن یعنی خیال باطل، یعنی قربانی شدن حقیقت به پای مصلحت ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲۷ فروردين ۱٣٨۶ -  ۱۶ آوريل ۲۰۰۷


هر پدیده و رویدادی باید در حجم و اندازه ای که قد و قامتش هست مورد ارزیابی قرار گیرد، تا شناخت به حقیقت حاصل از آن مسجل گردد. در پژوهش و تحلیل های علمی نباید هیچ جنبه ای از موضوعات بدلیل مصلحت بودن این و یا آن فضای مناسب و یا غیر مناسب، حقیقت وجودی حادث شده در پرده ابهام باقی مانده و کتمان گردد.
این درست است که همه چیز می بایست از دیده شک و تردید نگریسته شود، (کاری که اروپائیان بعد از رنسانس آغاز کرده و در قرن شانزده به اوج رساندند) تا پرسش در ذهن متبادر و انسان در جستجوی پاسخ آن به علائمی رسد تا جنبه و صحت علمی آن، امکان حقیقت وجودی و گوهره اشیاء و هر پدیده ای را هویدا سازد.
در علم پزشکی این قابلیت متصور است که، تشخیص یک بیماری ابتدا بوسیله آزمایش های متعدد صورت پذیرفته و بعد از صحت تشخیص نوع بیماری، درمان آن چاره جویی می گردد، فرایند شناخت بیماری و درمان آن، تجربه ای است که بعنوان شاخص حقیقت مستند و تجربه علمی نمودار می شود. حال اگر بخواهیم وجهی از آن شناخت را به دلایلی چه نیت نیک باشد و چه بد کنار نهیم، نه تنها به علم آن بیماری دست نمی یابیم بلکه احتمال سرایت بیماری به دیگران و حتی مرگ افراد محتمل می گردد.
پدیده های اجتماعی که به ویژگی های جسمی و زیستی و نیز روح و روان انسان مربوط می شود، از همین متدولوژی علمی قابل سنجش و بررسی است، بدین معنا که، ابتدا پدیده و رخداد اجتماعی را در آزمایشگاه جامعه مورد ارزیابی قرار داده و از آن طریق نظریه متناسب با آن تنظیم و ارائه می گردد.
یکی از مشکلات تاریخی ما ایرانیان اینست که ۱- قبل از بررسی همه جانبه به زوایای مختلف واقع حادث شده، بسوی نظریه پردازی حرکت می کنیم ۲- و یا در صورت بررسی و تحقیق انجام گرفته و شناخت کافی از آن، مصلحت اندیشی را پیشه کرده به توهماتی چند سویه دامن می زنیم که در این صورت نظریه پردازی و غایت صحت و سقم علمی بودن آن با مشکلات عدیده مواجه میگردد. توهم زا بودن موضوعات و مفاهیم سیاسی- اجتماعی ریشه در همین نظریه پردازی عجولانه و مصلحت گرایانه دارد.
توهم یعنی خیال باطل، گرچه در خیال رگه هایی از واقعیت نهفته است اما تا وقوع حقیقت و درستی علمی آن فاصله بسیار است. زمانیکه مهر باطل بر خیال خورده شد، توهم زا بودنش مشهود می گردد، پس خیال هم می تواند باطل باشد (وهم) و هم واقعی مقارن به حقیقت.
ما عادت کردیم واژه وهم را منتسب به گروه ها و نخبگان سیاسی ای بدانیم که گویا در میان مردم برای مقصود خاصی می پراکنند و آنها را از مسیر واقعی حقیقت به بیراه سراب می برند، بر عکس توهم در رفتار مردم و ذهنیت جامعه، میدان را برای رهبران سیاسی جهت هدایت و مدیریت سیاسی، شکل دادن حکومت و دولت به تناسب رفتار وهم آمیز، فراخ و موسع می کند.
توهم داشتن یعنی از علم و دانش و اطلاعات نسبت به موضوعات جاری و مفاهیم بدور ماندن.
یکی از مواردی که می تواند توهم ایجاد نماید مصلحت سیاسی است، در سیاست مانند هر علم دیگر حکم باید حکم خرد باشد، زیرا مصلحت یعنی چشم پوشی از حقیقت و آن یعنی خیال باطل، یعنی قربانی شدن حقیقت به پای مصلحت، تصور آنرا بکنید حقیقتی رخ داده اما بنا به مصلحت می بایست آئرا کتمان کرد. چه پیش خواهد آمد؟ سیاست دولت خاتمی و شخص ایشان در قبال تحقق وعده های داده شده در مقابل مان است. توقیف فله ای روزنامه ها از سوی خامنه ای و حکم حکومتی ایشان در قبال لایحه مطبوعات در مجاس، از سوی خاتمی رئیس جمهور وقت و مجلس هوادار ایشان با سکوت مصلحت آمیزی روبرو شد، یعنی خرد قربانی مصلحت، و این از مصادیق وهم است چون از حقیقت تهی ست، در نتیجه باطل است و چون باطل است، وهم به حساب می آید.
مصلحت اندیشی نسبت به رخدادهای سیاسی- اجتماعی حادث شده موجب همان حکمی می گردد که مثلأ در علم طب اگر بیماری ای تشخیص داده شود درمانش موکول به داروی غیرمتناسب با آن بیماری گردد، در حالیکه نوع بیماری گونه ای از داروی خود را می طلبد تا بیمار را شفا داده و از سرایت مرض به دیگری جلوگیری کند.
بیماری مهلک سیاسی- اجتماعی ما نیز نیازمند شناخت و تجویز داروی متناسب با آن است، و چون کل اندام، بیمار است در نتیجه متخصصان متفاوتی که هر یک مسئولیت معالجه قسمتی را عهده دار گردند، لازم است.
نقش وهم در حرکت و جنبش ۲ خرداد در مصلحت گرایی رهبری سیاسی و شک و تردید ها در توده رأی دهنده و اپوزیسیون سرنگونی طلب و جناح خوش باور که تا چند ماه دیگر بعد از آن را دمکراتیزاسیون همه جانبه می پنداشت، بوده است. این چنین وهم داشتن هر چند از سر استیصال نیست اما نشانه عدم شناخت از بیماری است، به همین خاطر نوع داروی تجویز شده (مصلحت از سوی رهبری خاتمی) موجب مرمت بیماری نگردید.
نقش مردم در حرکت تاریخی ۲ خرداد از آنچنان وزنه ای بر خوردار شد که همانگونه گفته شد برخی تحلیل گران سیاسی و اجتماعی تا مدت کوتاهی دیگر آزادی را همه جانبه در کشور می پنداشتند، غافل از اینکه شدت و ضعف ها در سطح کلان سیاسی و احتمال کند شدن حرکت اصلاحات، تأثیر مخرب در روحیه مردم گئاشته، راه ندانسته و سرگشته و گریزان از سازمان یابی و با توجه به روحیه باختگی تاریخی و زخمهای اجتماعی طولانی بر پیکر، به آسانی به لاک خود فرو رفته و همه دستاوردهای به چنگ آمده را از کف خواهند داد، در همین مقیاس عمل بود که شرایط فضای شعارهای پوپولیستی محمود احمدی نژاد و دولت نظامی- امنیتی ایشان فراهم گردید.
رقم های ۱٨ و ۱۹ میلیون در جریان انتخابات ریاست جمهوری در تاریخ ایران بعنوان تناقضات در عملکرد اجتماعی و وهم مردم ثبت خواهد شد، بدین معنی که ۱۹ میلیون نفر بگونه ای فعال به خاتمی جهت اصلاحاتی در جامعه رأی دادند اما بدلیل عدم تحقق برخی از خواستها و یا حتی بسیاری از آنها و نیز احساس بی اهمیت انگاشته شدن آرایشان، سرخورده از آن، راه انزواه و خانه نشینی را در پیش گرفته و میدان را به ۱٨ میلیون دیگری سپرده بودند که بخش قابل توجه ای از آنها نیز به اصلاحات خاتمی درگذشته امید بسته بودند و چون امیدشان به یأس گرایید به تشکیل دولت احمدی نژاد گردن نهادند تا شاید فرجی حاصل آید اما، دریغ از عملکرد و روحیه باختگی مردم که متوجه نبودند دلیل کند شدن روند اصلاحات را، متوجه نبودند که یکی از دلایل خرابکاری در پیشروی اصلاحات همین جناح راست افراطی بوده است.
بنابراین هر دو رقم ۱٨ و ۱۹ میلیون با واکنش های خود نسبت به ضعف پیشبرد اصلاحات خاتمی، یکی خانه نشینی و دیگری ریختن آرا به حساب جناح افراطی آنچنان توهمی بر آنها مستولی شد که دو مسیر کاملأ متفاوت و جداگانه ای را از خود به نمایش گذاشتند و این نمایش به رفتاری از مردم تبدیل شد که امکان پیروزی واپسگرایان را مهیا نموده و همچنین عرصه را بر نیروهای تحول طلب درون و بیرون از حاکمیت تنگ کرد، و تنها بهانه را به کسانی داد تا خط و مشی اصلاح ناپذیر بودن حکومت را به عنوان هم تاکتیک و هم استراتژیک سیاسی به پیش برند، موضوع اصلاح پذیری و ناپذیری حکومت وجه مهم عرصه سیاست است اما مطلق کردن هر یک از آن دو دوری از خرد سیاسی ست، عین توهم پراکنی ست.