با کسی که مورد آزار جنسی قرار گرفته است، چگونه برخوردکنیم
نیویورک تایمز، ترجمه ی: فرناز سیفی
•
یادتان باشد که فرد آزاردیده هیچ وظیفه و مسئولیتی ندارد که بیاید شما را آموزش بدهد که با آزارجنسی و فرد آزاردیده چطور مواجههای داشته باشید. وظیفه شماست که خودتان بروید بخوانید و جستجو کنید و خودتان را آموزش بدهید و بدانید چه بگویید/نگویید و چه بکنید/نکنید
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۱۴ اسفند ۱٣۹۷ -
۵ مارس ۲۰۱۹
«نیویورکتایمز» راهنمای جمعوجور و مفیدی را گردآوری کرده که چطور همراه و مرهم دوست یا عزیزی باشیم که مورد آزار جنسی قرار گرفته است و بدتر نمک روی زخم او نباشیم. بعضی از توصیههایش را اینجا مینویسم:
اگر عزیز آزاردیده شما میخواهد حرف بزند، گوش شنوا باشید. مطلقا آنها را تحت فشار نگذارید که اگر نمیخواهند درباره آنچه گذشت حرفی بزنند.
هرگز بدون اجازه ناگهان آنها را بغل نکنید، دست روی شانههایشان نگذارید، صورتشان را نبوسید. بسیاری از افرادی که آزار جنسی دیدند، تا مدتها از هرگونه تماس بدنی وحشت میکنند و مضطرب میشوند. به حریم شخصی تن آنها احترام کامل بگذارید.
وقتی دارند روایتشان را تعریف میکنند، از کوره در نروید و خشم و عصبانیت خودتان را کنترل کنید. خیلی وقتها این خشم شما، آنها را بیشتر میترساند و مضطرب میکند. باعث میشود بیشتر در پیلهی خود فرو رفته و کمتر حاضر شوند حرف بزنند و کمک بگیرند.
هر لحظه و با عمل خود نشان بدهید که آنها را باور میکنید. هیچی مهمتر از این نیست که آزاردیده حس کند که شما او و درد و رنجاش را باور میکنید. از جملههایی مثل اینها استفاده کنید:«ممنونم که بهم اعتماد کردی و برایم تعریف کردی»، «تو مقصر نبودی»، «آنچه سرت آمد، حق تو نبود»، «کاری که با تو کرد آزار جنسی بود، نه رابطه جنسی»، «بهت احترام میگذارم که این موضوع را گفتی»، «من کنارتم و ازت حمایت میکنم»، «دوستت دارم.»
یادتان باشد که فرد آزاردیده هیچ وظیفه و مسئولیتی ندارد که بیاید شما را آموزش بدهد که با آزارجنسی و فرد آزاردیده چطور مواجههای داشته باشید. وظیفه شماست که خودتان بروید بخوانید و جستجو کنید و خودتان را آموزش بدهید و بدانید چه بگویید/نگویید و چه بکنید/نکنید.
آثار آزار جنسی تقریبا همیشه بسیار عمیقتر و پیچیدهتر از آن چیزی است که بهنظر میرسد. بسیاری از آزاردیدهها نقاط حساسی دارند که ناگهان آنها را از جا میپراند، خشمگین یا مضطرب میکند. شرایط را بفهمید و درک کنید. خیلی وقتها حتا یک بو، طعم یا رنگ، آن قطه حساسی است که آنها را بهم میریزد. یا گاه جسمشان در جایی حاضر است، اما فکرشان کاملا جای دیگر است و به حرفهای محیط هیچ توجهی ندارند.
خیلی از افرادی که آزارجنسی میبینند، بعد تا سالها درگیر مشکل کمبود اعتمادبهنفس یا مشکلات «تصویر خود از بدنشان» را دارند. گاه بعد آزار، انتخابهای جنسی بسیار غلطی دارند و گاه تا مدتها از هرگونه رابطه جنسی منزجر و فراری میشوند. همهی این شرایط را درک کنید و راه مواخذه در پیش نگیرید.
احساس شرم، قاتق نان همیشگی بسیار از آزاردیدهها است. (مردان آزاردیده به دلیل انگها و پیشداوریهای جامعه، این شرم را بسیار پیچیدهتر هم تجربه میکنند.) حمایت خودتان را از آزاردیده همیشگی کنید. شاید خواست هزاربار آنچه گذشت را تعریف کند، هزار بار سرتاپا گوش شوید و بشنوید.
هرگز از جملههایی مثل «حالا دیگه بخند» یا «دیگه گریه نکن» استفاده نکنید. به آنها فضا بدهید که هرجور و هرچقدر که میخواهند احساس خود را بروز بدهند. پیشنهاد بدهید که اگر دوست دارد همراه او سر قرار پزشک و روانکاو بروید، اگر کتاب مفیدی برای بهبود وضعیت او دیدید، کتاب را برایش بخرید و ...
و یادتان نرود که روند بهبود، بسیار طولانی است و اغلب دو قدم به پیش و یک قدم به پس است. حقیقت این است که اکثریت قریب به اتفاق آزاردیدگان جنسی هرگز کاملا بهبود پیدا نمیکنند و آثار این اتفاق هولناک در پسزمینه باقی میماند. مهمترین و بهترین کمک شما این است:«صبور باشید».
پی نوشت: این توصیه در متن نیست چون راستش دستکم دیگر در آمریکا کاملا جا افتاده و کمتر کسی این اشتباه را مرتکب میشود. اما من مینویسم چون در فضای فارسی و بدتر از همه در رسانههای فارسی این اشتباه را بارها و بارها میبینم: نگویید «قربانی» و «قربانی آزار جنسی». شما با اطلاق واژهی «قربانی»، برای فرد تصمیم میگیرید که وضعیت او چیست و حساش باید چطور باشد و ردای ناخواسته تن او میکنید. انگار او را گوشهی رینگ ناخواستهای هل میدهید. همین کار غلط به حجم درد و رنج و احساس منفی او نسبت به خودش اضافه میکند. مطلقا هیچکس جز خود فرد- اگر چنین حسی نسبت به حال فعلی خود دارد- اجازه ندارد به او بگوید «قربانی». ما «قربانی آزار جنسی» نداریم.
برگرفته از تلگرام دیگری
منبع: www.nytimes.com
|