چرا چپ ۱۷ اسفند ۵۷، زنان را در خیابان تنها گذاشت - اخبار روز

نظرات دیگران
  
    از : م حسین

عنوان : تصحیح
در کامنت قبلی تظاهرات زنان در اسفند ۵۷ به اشتباه ۵۸ تایپ شده که بدین وسیله تصحیح می کنم.
٨۹۰۷۲ - تاریخ انتشار : ۲۵ اسفند ۱٣۹۷       

    از : م حسین

عنوان : رو در رو قرار دادن جنبش ها به نفع کیست؟
خانم فروغ اسدپور بی مهابا به چپ حمله می کند و نسبت بی سوادی به آن ها می دهد، اما نوشته ایشان نشان می دهد، برخورد ایشان پس از چهل و پنجاه سال نارساتر از آن نظریات است، چون یک بحث تاریخی را بدون اعتنا به روند تکامل تاریخی مطرح می کند.
کافی ست نحوه‌ی برخورد چپ ها را از ایران بیرون ببریم و مثلا در کشورهای همجوار و یا جهان سومی آن دوران پیگیری کنیم تا ببینیم، دیسکورس ها در این مورد چه بوده است و آیا می شود جای پای بحث ها و دیسکورس های امروز فمینیستی را (چه با آن موافق باشیم و یا نباشیم) در آن دوران جست. قطعا نمی توان. در هیچ کجا نمی توان. آنچه آزادی زن در جامعه امروزمان می شناسیم، قرار نبوده از اول تاریخ همین طور باز بشناسیم. کما آنچه امروز بعنوان رهایی زحمتکشان از بند سرمایه باز می شناسیم، عینا همانی نیست که قبلا در نظام باورهای چپ حضور داشت.
جنبش های تک موضوعی امروزین نظیر زنان، محیط زیست، صلح و ... یا نه به اعدام، مخالفت با آزادی سلاح و ... ویژگی خاص امروزین خود را دارند و نمی توان آن ها را پنجاه سال عقب برد و با محک امروزین شان، گذشته را بی ارزش و بی اعتبار کرد. اگر کسی این کار را می کند، از اسلوبی نادرست استفاده می کند و جز رویارویی جنبش ها و تفرقه پراکنی میان آن ها حاصلی بر نمی گیرد.
در جامعه ما پراکندگی بسیاری میان اعتراضات مختلف وجود دارد. باید بر این ضعف غلبه کرد.
اینکه تظاهرات اعتراضی محدود زنان در ۱۷ اسفند ۵۸ را یک جنبش رهایی بخش بنامیم که می توانسته رژیم بر آمده از انقلاب را به زیر بکشد و اگر حتی نتوانسته همان کار اعتراضی اش را پیش ببرد، تقصیر چپ ها بوده ،تحریف تاریخ است. در هیچ کجای دنیا هیچ جنبش تک موضوعی طلبکار سایر جنبش ها برای پیش برد کارش نبوده و نیست. مسئولیت پیروزی و شکست یک مبارزه با خود آن مبارزه است. انتقاد به چپ ها در مورد عدم پشتیبانی به آن اعتراضات خیابانی، اولا دروغ است. چپ ها در تمام گردهم آیی ها و تظاهرات آن روزها شرکت فعال داشتند و از آن به طرق مختلف دفاع کردند. ظرفیت آن جنبش محدود بود و رهبری انقلاب قدرت بسیج حیرت آوری داشت که با یک سخنرانی خیابان ها را غرق می کرد. بسیاری به درستی تشخیص می دادند که باید از رویارویی مستقیم و زودهنگام دوری کرد و برای بردن افکار ترقیخواهانه و تامین نیرو ی مقابله زمان خرید.
با این وجود شما که حزب توده ایران را به پشت کردن به زنان محکوم می کنی، برو روزنامه کیهان آن روزها که زنده یاد رحمان هاتفی سردبیرش بود را باز کن و نگاه کن (همه روزنامه ها قابل دسترسی آنلاین است. لزومی ندارد به حرف های تکرار شده نادرست رجوع کنیم). ببین خبررسانی چگونه صورت گرفته. مقالات چه می گوید. فکر نمی کنم هنوز نامه مردم شماره یک انتشار یافته بود که بی محلی کرده باشد یا علیه آن تظاهرات موضع گرفته باشد. تازه این در حالی ست که لزومی ندارد یک جنبش ضد امپریالیستی ( حالا دیگر خیلی ها فکر می کنند چون تلویزیون من تو و ایران اینترنشال می گوید امپریالیسمی در کار نیست؟!) صلاح و اصول کار مبارزه خود را رها کند و خود را فدای مبارزه‌ی دیگری کند که اساسا برای آن سازماندهی نشده است.
چنین توقعی مثل این است که کسی بگوید چرا وقتی دختران جسور خیابان انقلاب بالای سکو ها رفتند و روسریشان را بر سر چوب زدند، یادی از مبارزات دی ماه نکردند. چرا نمی فهمیدند خیابان انقلابی که آن ها به نام خود رقم می زدند، هنوز از کشته و زخمی های آن مبارزات خونین است، چرا روسری آن ها باید سفید بود و نه خونین. چرا به مبارزات خیابانی دی ماه پشت کردند؟.
آیا کسی این را می گوید؟ نه چون درست نیست و نباید گفت. هر مبارزه ای چارچوب و دامنه و تاکتیک های مبارزاتی خود را دارد. جنبش اعتراضی دی ماه کار خودش را دارد و مبارزات علیه حجاب اجباری کار خود را و همه اجزای یک مبارزه بزرگ تر برای رهایی اجتماعی از قید استبداد ولایی اند.
کسی که واقعا دلسوز مبارزات رهایی بخش مردم است باید با تمام توان در جهت نزدیکی و همکاری مبارزات مختلف قدم بردارد و نه اینکه آن ها در مقابل هم قرار دهد و یا اینکه به نام مبارزه تک موضوعی خود بقیه مبارزات را بی اعتبار سازد.
اگر چنین کاری می کند، ناخواسته دارد به ارتجاع حاکم برای بقای حکومتش مساعدت می کند. من فکر نمی کنم خانم فروغ اسدپور و مدافعان مخاطبان ایشان چنین هدفی داشته باشند.
٨۹۰۶۹ - تاریخ انتشار : ۲۵ اسفند ۱٣۹۷       

    از : علی اردلان

عنوان : خارج شدن ازدایره انصاف
بامطالعه نظرات رفیق فروغ اسدپور، درنقدجریانات گوناگون سیاسی وآرای آنهادرموضوع زن، من نوعی شتاب زدگی تقلبل گرایانه دیدم که نه ازجایگاه روشنفکرانه بلکه برای پروندان باورهای زردو رایج رسانه ای قلمی شده است.به عبارتی ایشان تلاش میکند گفتمانی راکه رسانه های مسلط به گفتمان رایج این روزهامبدل ساخته اند، تاحدودی رنگ وبوی روشنفکرانه ببخشد.درحالیکه نتوانسته ازسطح عامیانه این باوررهاچندان فاصله بگیرد یاتاثیری مثبت براین ساده انگاری هابگذارد.درخیلی موارددرتفسیرنقل قول هاازمحدوده انصاف خارج شده وتصورات خودرابجای هدف نویسنده گذاشته است.بعبارتی تلاش وافری برای تغییرواقعیت های تاریخی واجتماعی داشته تاآنهارابادستگاه تحلیلی خودبه نحوی هماهنگ سازد.یعنی حتی درمواردی که آل احمدیادیگران نکته درستی رامطرح کرده اند، آنهارابه نفع عقایدامروزین خودتغییرداده تاازآنهایکسری عقایدارتجاعی استخراج کند.
بحث درخصوص جنبش پست مدرنیستی دهه پنجاه وهمسویی آن باجنبش اسلامی وجنبش چپ خودیک بحث حساس تاریخی ست که نمی توان بهمین سادگی درموردآن قضاوت کرد.علاوه برشرایط خاص تاریخی ازجمله مدرنیسم آمرانه ومسخره ای که شاه ارائه کرد، عوامل بسیارمتعددی درشکل گیری این مقاومت اجتماعی متحدانه برعلیه آن ودیکتاتوری وجوداشته است.دشمنی کینه توزانه باکمونیسم روسی باچپ اردوگاهی وگفتمان مسلط آن دوره جنبش کمونیستی، سزاورانه ومنصفانه نیست.مگرخودچپ نوازکجازاده شده؟ازهمین انتقادهایی که پست مدرنیست هابهردوسوی سرمایه داری واردگاه شوروی داشتند(خصوصابه فجایع واختلالاتی که همین مدرنیسم درزندگی بشربوجودآورده است).لذامن قبول ندارم شماباباورهای امروزینت به جان همه روشنفکران ومبارزان پنجاه سال پیش بیافتیدوفاتحانه به این نقدبیرحمانه خودنیزافتخارکنید.اگرآن هماهنگی گسترده درمیان روشنفکران ومبارزان سیاسی وجودنداشت، ماحق داشتیم که برخی عقایدراارتجاعی وبرخی دیگررامترقی بنامیم ونیزبرای هریک خاستگاهی بجوییم.منتهی چگونه است که همه باهم اشتباه می کنند؟ بغیرازنویسنده محترم ما؟خب شرایط تاریخی هرجریان فکری وسیاسی رابایدجست واینکه روشنفکرخواه ناخواه، نمی تواندازچارچوب های زندگی اجتماعی اش، نظریه پردازی کند.کمااینکه خیلی چیزهارامارکس ندیدوحتی درموردبرخی موضوعات دچاراشتباه شد.
اگرهمین امروزبنده به دموکراسی بورژوایی وجامعه مدنی همچون رفیق فروغ باورمندنباشم، به این دلیل است که هنوزدچارتجدیدنظرکلی درباورهای خودنشده ام.من یاهرکمونیست دیگری باورنداردکه این آزادی هاویااین دموکراسی ویاحتی این جامعه مدنی، نه تنها کمکی به امرمبارزه طبقاتی داشته باشدبلکه عامل به تاخیرافتادن آن وماندگاری جامعه طبقاتی خواهندبود.بنابراین هیچگاه خودرادرمقام یک مبلغ دموکراسی قرارنخواهم داد.هرگز.دموکراسی باحکومت اکثریت جامعه تحقق میآبدونه درپروسه نمایندگی مشتی الیت وبچه پولدار.دیکتاتوری پرولتاریاهمان دموکراسی واقعی ست که کمونیست هابه دنبال تحقق اش هستند.
٨٨۹۹۵ - تاریخ انتشار : ۱۹ اسفند ۱٣۹۷       

    از : فولاد

عنوان : چاه زمزم
ظاهراً طبری به چاه زمزم بی دردسری برای برخی از خانم ها و آقایان تبدیل شده است
٨٨۹۹۲ - تاریخ انتشار : ۱۹ اسفند ۱٣۹۷       

    از : کیا

عنوان : مبارزه در همه جهات الزامی است.
ارزش گزاری و طبقه بندی نوع و شکل مبارزه علیه حکومت ولایی، فاشیست اسلامی در این برهه مبارزه کاری سازنده نیست.
هرکس در توان خود و امکان خود علیه ولایت مبارزه کند را باید حمایت کرد.
از مبارزه یواشکی تا مبارزه مسلحانه ،حال تئوریزه کردن و جمع آوری آن زیر یک اتحاد وظیفه سخت اپوزیسیون است.
٨٨۹۷٨ - تاریخ انتشار : ۱۹ اسفند ۱٣۹۷       

    از : peerooz

عنوان : "ساز صبا به ناله شبی گفت شهریار, این کار توست, من همه جور تو میکشم". یادشان به خیر.
من هرگز توده ای و کومونیست نبوده و نیستم و جور کسانی را میکشم که باید به این سخنان پاسخ دهند.

"هرکس بر پایه تشخیص و حساسیت های خود گوشه ای ار نبرد با ارتجاع را پیش می برد." باران آذرمینا. در چند روز اخیر تقریبا تمام گفتگوها در این سایت در باره پراکندگی و "اتمیزه شدن" فعالیت "چپ" در ایران و دنیا بوده و نقل قول فوق اثبات این مدعاست و پاسخی ندارد.

"..چرا فکر می کنید پیکارعلیه فقر و بی پناهی کودکان کاربا پیکار علیه حجاب اجباری در تناقض است...." باران آذرمینا. انصافا و وجدانا سر چوب کردن روسری بر حمایت از کودکان بی پناه و تجاوز به آنها ارجحیت دارد؟ و خانم نسرین ستوده, شیرزنی که با روسری پاره ای از عمرش را جهت حمایت از کودکان در زندان بسر برده نیز چنین فکر میکند؟

اینکه "...روزبه در دفاعیاتش در دادگاه به رژیم ایراد می گیرد که چرا اصل حضور ۵ مجتهد در مجلس برای بررسی همخوانی لوایح با شرع اسلام را رعایت نمیکند.سخنان گلسرخی در باره اسلان[م] و امام حسین هم شناخته است...." باران آذرمینا. و دیگر دلیرانی که بر سر آمال خود جان باختند, تا آنجا که من میدانم, تا قبل از ظهور نحس امام سیزدهم که تیشه بر ریشه شیعه صفوی زد - و عدم اطلاع "چپ"و مردم از محتویات رساله ها که اکنون دانش همگانی شده است - اسلام و شیعه هنوز آبرویی داشت و حسین برای ایرانی شیعه, مظهر قیام در برابر ظلم و ستم بود. بنا بر این تعجبی ندارد کسانی که ﭼﻪ ﮔﻮارا و قهرمانان استالینگراد را ستایش میکردند حسین را نیز در چنین جایگاهی قرار دهند. قضاوت باید بر معیار و ترازوی زمان و مکان باشد. گذشتگان را نباید بر اساس دانش امروز تقبیح و تحسین کرد.

از اطاله اجباری کلام عذر میخواهم.
٨٨۹۶۹ - تاریخ انتشار : ۱٨ اسفند ۱٣۹۷       

    از : peerooz

عنوان : دو هندوانه با یک دست؟
گاهی فکر میکنم که اگر "چپ"ها و شاید پدران و مادران - خیلی میبخشد - خانم لاله "پسر حسین" و خانم فروغ "پسر شیر" زیرک بودند در دوران رضاشاه که تنور گرم بود از دیکتاتوری او استفاده کرده و "با خواست خدا و یاری بخت بلند" نان را به تنور میزدند.

رضا شاه حجاب زنان و لباس طلبه ها قدغن کرد و مهمتر از همه با ایجاد سجل احوال مردم را مجبور کرد که بجای القاب دوله و سلطنه و غیره, نام فامیلی انتخاب کنند. در این صورت با استفاده از این فرصت, لاله خانم میشد (لاله, فاطمه حسین دخت) و مثلا برادرشان میشد (کاوه, حسین فاطمه پور). در این صورت احتمالا امروز زن, نصف مرد ارث نمیبرد و غیره ...ولی "چپ" احتمالا در فکر انقلاب بود که نشد.

امروز ظاهرا اگر درست فهمیده باشم اینها میخواهند با یک دست دو هندوانه برداشته, با انقلاب, حقوق زن را هم بر قرار کنند, و یا احتمالا بعد از آزادی زن به بقیه مسائل بپردازند. این کار شدنی ست؟ نمیدانم, ولی برای رهایی زن لازم نیست که "چپ" باشی و دو هندوانه برداری.
٨٨۹۶٣ - تاریخ انتشار : ۱٨ اسفند ۱٣۹۷       

    از : بابک مهرانی

عنوان : برای peerooz
در جوامع سرمایه داری جهان که هر کدام پیشینه ی خاص و سطح رشد و تکامل متفاوت دارند؛ از فرانسه که در شناسنامه اش انقلاب کبیر فرانسه مُهر خورده تا انگلیس ، آمریکا ، آلمان و...... روسیه ، چین که حتی تجربه ی انقلاب سوسیالیستی هم داشته اند تا حکومت ولایت وقیح ایران که ۴۰ سال ست مردم را با لاطائلات شیعه اثنی عشری اسیر خود کرده، انواع و اقسام روابط اجتماعی و پدیده های زشت و زیبا توام با ناهنجاریها ، پلشتی ها و تبعبضات دیده میشود که منقدان اجتماعی شمول چپ ها، به تناسب آزادی های موجود در این جوامع ، برای جهانی بهتر در پیرامون زندگی به شیوه های مختلف مطرح کرده اند که حکومت ها بنا بر ماهیت خود، نسب ت به انتقاد ها واکنش های متفاوت نشان داده اند..
به باور نگارنده کسی نمی تواند بگوید مثلا در فرانسه طرح کدام موضوع اجتماعی الویت دارد یا در آمریکا که می بینیم ترامپ همزمان با ده ها پروژه و تنش آفرینی با واکنش های متعدد روبرو شده است.
در ایران هم صد ها مشکل و بدبختی وجود دارد و در نبود آزادیها اعتراضات بمراتب از فرانسه و آمریکا دشوار تر ست.
با توجه به اینکه نیروهای عرفی و سکولار و چپ در ایران از امکان تشکیلاتی و رسانه ای برخوردار نیستند. مبارزات تقریبا پراکنده و بیشتر در محدوه ی مدنی و صنفی صورت میگیرد. دلیلی ندارد که حتی احزاب و گروههائی که در ایران سرکوب شده اند از راه دور فعالیت مستقل صنفی و مدنی افراد یا گروههای داخل ایران را «مخدوش» کنند.
بطور کلی رویکرد های موازی در جامعه بخصوص در نبود تحزب لازم است تا حکومت های دیکتاتوری مجبور به پذیرش منشور جهانی حقوق بشر گردند.
بزرگترین دلیل عدم حمایت چپ از حرکت ۱۷ اسفند ۱۳۵۷ ۲۵ سال تعطیل فعالیت های سیاسی ، صنفی و مدنی در جامعه در حال رشد سرماه داری ایران بود. از نظر دیدگاهی هم خانم قدسی اسدپور نشان دادند که چپ مجهز نبود و با مشکلات اساسی روبرو بود. بهمین دلیل ۲۶ دیماه که شاه رفت تا ۱۷ اسفند ۵۷ و در ادامه اول ماه « ۱۱ اردیبشت ۵۸) تفاوت های متفاوت در عملکرد و شعاز های رادیکال دیده شد.
که حاکی از سلیقه های چپ نسبت به مسائل مختلف اجتماعی بود.
امروز باید بهتر باشیم.
٨٨۹۶۱ - تاریخ انتشار : ۱٨ اسفند ۱٣۹۷       

    از : باران اذر مینا

عنوان : تناقض
اقای پیروز چرا فکر می کنید پیکارعلیه فقر و بی پناهی کودکان کاربا پیکار علیه حجاب اجباری در تناقض است؟ زندگی فقط در اقتصاد خلاصه نمیشود و انسان موجودی تک بعدی نیست هرکس بر پایه تشخیص و حساسیت های خود گوشه ای ار نبرد با ارتجاع را پیش می برد. هر گونه اعتراض به سرکوب و فقر و زور گویی جای خود را درپیکار ملت ایران دار. اگر شما فکرمی کنید دفاع از گرسنگان الویت دارد گامی پیش نهید و در راه ارمان خود برزمید اما پیکار دیگران را نفی نکنید
٨٨۹۶۰ - تاریخ انتشار : ۱٨ اسفند ۱٣۹۷       

    از : peerooz

عنوان : ما مریدان رو به سوی کعبه چون آریم؟
صهیونیست ها حربه ای برای تحقیر هم دینان خود دارند که به انگلیسی Self-hating Jew نامیده میشود که به معنی یهودی از خود متنفر است. اگر این ها که در اینجا اظهار عقیده کرده اند "چپ" اند, و ظاهرا "چپ" را بهتر از مای "عوام" میشناسند نیز "چپ" از خود متنفرند, پس ما, تا کنون هرچه تصور و انتظار از "چپ" داشته ایم بی معنی و بیهوده بوده است. همچنین مثلا آیا روسری را سر چوب کردن در کشف حجاب پنهانی, مهمتر از دفاع از کودکان بی خانمانی است که مورد انواع تجاوز قرار میگیرند؟ نمیدانم.
٨٨۹۵٨ - تاریخ انتشار : ۱٨ اسفند ۱٣۹۷       

    از : باران اذرمینا

عنوان : دست مریزاد
هر چند نوشته نویسنده بیش از اندازه بلند است اما پژوهش ایشان و دانش شان در خور تقدیر است به این سبب که کوشیده اند ریشه برخورد چپ ایران به مسئله زنان و بویژه عدم پشتیبانی از پیکار انان با ارتجاع را بکاوند این برخورد را نه اشتباهی تاکتیکی بلکه در رابطه با شیوه نگرش چپ ان زمان و کژروی معرفتی ان تحلیل کنند.
هنگامی که سوسیالیسم نه نظامی مبتنی بر ازادی و برابری و فراهم اوری شرایطی برای گسترش انسانیت و رهایی از بهره کشی برای زیستی بهتر و انسانیوبرای اعتلای فرهنگی همگان و زحتمکشان و.... بلکه دیکتاتوری تک حزبی و سلب ازادی های اولیه انسانها و نشاندن حزب به جای طبقه کارگر و و حتا سلب ازادی ها و امکاناتی که بورژوازی ان ها را پذیرفته ا ست و برقراری پلیس قدرتمند سیاسی و اردوگاه کار اجباری تعریف شد انوقت بقدرت رسیدن بهر قیمت و سازش با ارتجاع نیز تو جیه می شود
سوسیالیستها می خواهند ازادی و برابری را از حوزه سیاسی و حقوقی به حوزه اقتصادی نیز بگسترانند نه این که سلب مالکیت خصوصی و کنار گذاری بو رژواای با سلب ازادی ها خقوق انسان ها همراه شود . مارکس در جایی گفته است که اگرشرایط معینی در جامعه فراهم نیاید برچیدگی مالکیت خصوصی به برقراری استبداد اسیایی می انجامد (نقل به معنی).
چپ ایران که نبرد با دیکتاتوری شاه را هدف حود قرار داد ه بود به دلیل ناتوانی های خود و استبداد و سرکوب رژیم بدام چشم پوشی از نقد دین و اعماض و حتا هم جبهگی با مذهبی های انقلابی افتاد ومی پنداشت می توانند از پتانسیل نفوذ انها بسود خود استفاده کند نوسنده نکات جالبی را در این زمینه روشن کرده است .
یاد اوری کنم که لاس زدن چپ با مذهبی ها بی پیشینه نیست حزب توده ایت الاهی به نام برقعی داشت که جتا در کنگره صلح استکهلم شرکت کرد .روزبه در دفاعیاتش در دادگاه به رژیم ایراد می گیرد که چرا اصل حضور ۵ مجتهد در مجلس برای بررسی همخوانی لوایح با شرع اسلام را رعایت نمیکند.سخنان گلسرخی در باره اسلان و امام حسین هم شناخته است. کارنامه حزب توده و اکثریت پس از انقلاب هم شرم اور است وجز لکه تاریکی بر تاریخ چپ نیست
دستتان درد نکند و پاینده باشید
٨٨۹۵۷ - تاریخ انتشار : ۱۷ اسفند ۱٣۹۷       

    از : فرهاد عاصمی

عنوان : بررسی تاریخ با کدام اسلوب؟
کوشش بانو رفیق فروغ اسدپور شایسته و پراهمیت است. رفیق اسدپور نکته ی پراهمیتی را در نبرد امروز طبقه کارگر ایران و توده های وسیع مردم میهن ما مورد توجه موشکافانه قرار می دهد، که بدون تردید درک همه جانبه ی آن برای تعمیق نبرد ضد دیکتاتوری و دمکراتیک، ولی همچنین برای تعمیق نبرد رهای بخش ملی خلق های میهن ما در شرایط کنونی از اهمیت انکارناپذیر برخوردار است.
پدیده ی پر اهمیت نقش زنان کرد در سوریه در نبرد برای دمکراسی، ترقی اجتماعی و در نبرد رهایی بخش خلق کرد در سوریه، نمونه ای دیگر را از بغرنجی ترکیب نبرد فرهنگی برای آزادی و تساوی حقوق زن و نبرد طبقاتی در جامعه تشکیل می دهد. وضع این نبرد در ایران و سوریه یکی نیست. منظور برجسته ساختن بغرنجی درهم تنیدگی دو نبرد فرهنگی و طبقاتی در نمونه ی کشور سوریه است. شناختی که می تواند برای بررسی شرایط نبرد در ایران کمک باشد.
به نوبه خود از رفیق گرامی فروغ اسدپور برای کوشش آموزنده شان تشکر می کنم.

به نظر می رسد مفید باشد که رفیق اسدپور در ابتدا موضع خود را برای بررسی دو نبرد فرهنگی و طبقاتی در جامعه شفاف ساخته و توضیح دهد. جای دو نبرد را در هستی جامعه ی طبقاتی توصیف نماید.
به نظر می رسد، جز با روشن بودن اسلوب، بحث به بی راهه می رود و نیرو هدرمی شود. پیامد چنین انحراف، «سوزن دوزی بی انتها»یی (اط، با پچپچه پاییز) خواهد بود که می تواند با این خطر همراه باشد که هدف والای رفیق «فرهیخته و چالاک هوش» نسل جوان و جسور ٬٬چپ٬٬ میهن ما را نیز به هدر برده و دستر سی به هدف مورد نظرش را ناممکن سازد.

متاسفانه هنوز امکان مطالعه ی کل رساله را مانند برخی دیگر از خوانندگان نداشته ام. با آنچه تاکنون مرور کرده ام، نگران آن هستم که مشکل بتوان مساله ی بغرنج بررسی دو نبرد فرهنگی- طبقاتی را در جامعه ی طبقاتی ایران از طریق مقایسه ی نظرهای مختلف به سرانجام سودمند و آموزنده برای نبرد طبقاتی و فرهنگی کنونی در جامعه ی ایرانی به ثمر رساند.
به طور مجزا به بررسی رساله رفیق بانو اسدپور خواهم پرداخت. چنانچه برخلاف انتظار امکان انتشار آن در اخبار روز ممکن نگردد، می توان آن را در صفحه ی توده ای ها مطالعه نمود.

در این سطور تنها اضافه کنم که نام حزب توده ایران، حزب توده ایران است. همان طور که تاریخ حزب توده ایران، تاریخ ٬٬چپ٬٬ ایران است. چپ ایران تاریخ دیگری ندارد. خوب و بد آن، متعلق به آن است. نه می توان آن را به دور انداخت و حذف نمود. و نه می توان با سهل انگاری و شیوه ی برخورد تقلیل گرایانه آن را نفی نمود.
من هم خود را آنقدر جسور احساس می کنم که امیدوارم بتوانم نادرستی اسلوب بررسی رفیق گرامی اسدپور را برای بررسی مساله ی بغرنج نبرد فرهنگی- طبقاتی در تاریخ میهن مشترکمان ایران، در نوشتاری نشان دهم.
٨٨۹۵۴ - تاریخ انتشار : ۱۷ اسفند ۱٣۹۷       

    از : Ali Poortaie

عنوان : [email protected]
خانم اسدی پور اننقاد من از چبها فراتر از این است که چرا چپها زنان را در خیابان رها کردند از دید چپها تنها اقشاری که درجا معه ایران باید به انها اعتراف کرد در درجه اول کارگران و در درجه دوم کشاورزان هستند . جمیت ایران که در ان زمان ۳۵میلیون بو دو بنا به اعتراف شاه ۲۸ میلیون انها بیسواد هم بودند چپها از این مغضله بیسوادی سخن بمیان نمی اوردند چپها به وضیعت مشقت بار وسخت طبقه معلمین اعتنای نداشند اقایان انقلابی در باره وضع اسف بار نظام اموزشی ایران سکوت میکردند در مورد کمبود دانشگاها اشاره ای نمکردندتعریفی از جامعه ایران نداشنتد با حیله ونفاق میخواسنتد هویت خلقهای ایران را از بین ببرند بقول یکی از چبهای ان موقعه اهوازی با منطق طب ملیت یا همان ناسیونالیسم را با منطق طبر میخواستند ازبین ببرند در فرصتی دیگر دوباره با شما مکاتبه خواهم کرد
٨٨۹۴٣ - تاریخ انتشار : ۱۷ اسفند ۱٣۹۷       

    از : peerooz

عنوان : "هرکس به فکر خویشه", قسمتی از ضرب المثل عامیانه.
با خواندن یکی دو پاراگراف اول مقاله چنین معلوم میشود که "چپ" ایران - که این همه در باره آن صحبت شده و میشود - ظاهرا از اول "ول معطل" بوده و موجب خوشوقتی و تسلی خاطر کسانی ست که عمر خود را مانند بیژن جزنی و امیر پرویز پویان و احسان طبری در این راه به هدر ندادند. اگر روزگار فرصتی دهد شاید قادر به خو ندن بقیه این "مونوگراف" گردم ولی در اینجا کامنتی را که در پای مقاله ای در قسمت زنان گذارده ام بازگو میکنم تا شاید مورد بازدید قرار گیرد:

"سر کار خانم حسین پور, در دیکتاتوری, حق ملت آن چیزی ست که دولت به او میدهد که شامل حق حیات هم میشود. مساله داشتن و نداشتن حجاب برای ملت, مساله حیاتی نیست. مسائل بسیار مهمتری وجود دارد که مرد و زن و صغیر و کبیر را شامل میشود. ملاها بسیار زرنگتر از شمایند. سر زن ها را به حجاب گرم کرده اند که قدرت اوپوزیسیون را برای مسائل مهمتر نصف کنند و چند "فمینیست" هم جهت کسب شهرت از این غفلت سوء استفاده میکنند. طنز تلخ حقیقت اینست که این مقاله توسط خانمی نوشته شده که پسر حسین است!".

آیا همه چیز را از دریچه چشم زن دیدن به صلاح ماست؟ نمیدانم.
٨٨۹۴۰ - تاریخ انتشار : ۱۶ اسفند ۱٣۹۷       

    از : کیا

عنوان : نیاز جامعه ، زنان پیشرو، در تکامل است
جای خوشحالی و تبریک است که،این چنین زنانی با بینش علمی پا به عرضه مبارزه سیاس چپ ایران، بگزارند.
٨٨۹٣۹ - تاریخ انتشار : ۱۶ اسفند ۱٣۹۷