اتحاد ملی، انسجام اسلامی
یاشار تبریزلی
•
برابری و اختیار از ملزومات هر نوع وحدتی است. متاسفانه در اتحادها و وحدتهایی که در داخل مرزهای ایران توسط حکومتها حمایت و اجرا می شود این دو اصل به فراموشی سپرده شده و حتی گاه به شدت نقض می شوند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
٣ ارديبهشت ۱٣٨۶ -
۲٣ آوريل ۲۰۰۷
آقای خامنه ای در سخنرانی خود به مناسبت سال جدید امسال را سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی نامگذاری کردند. چنین نامگذاری اهمیت این موضوعات را در مقطع فعلی برای مسئولین حکومتی نشان می دهد. تهدیدهای خارجی و نارضایتی داخلی دو عامل بحران زایی است که مسئولین جمهوری اسلامی را به چنین نامگذاری تشویق نموده است. چنین شعاری می تواند آرزوی هر ایرانی و هر مسلمانی باشد. البته اگر این اتحاد و انسجام به نفع افراد و رضایت جامعه باشد. این هم بستگی به تعریفی دارد که از این عبارات می شود. متاسفانه در تاریخ معاصر یا صد ساله کشور ایران تعریف درستی از اتحاد ملی ارائه داده نشده است. اتحاد ملی، انسجام اسلامی و یا هر واژه هم ردیف آن بیشتر برای تامین منافع حکومتها نه ملتها خلق و تبلیغ شده اند. برابری و اختیار از ملزومات هر نوع وحدتی است. متاسفانه در اتحادها و وحدتهایی که در داخل مرزهای ایران توسط حکومتها حمایت و اجرا می شود این دو اصل به فراموشی سپرده شده و حتی گاه به شدت نقض می شوند. در ایران معاصر اتحاد نه به معنای وحدت اختیاری عناصر با حقوق برابر و هویتهای متفاوت، بلکه تغییر هویت ها جهت یکرنگ کردن اجباری و تضییع حقوق بعضی عناصر به نفع عناصر دیگر و یا حکومت بوده است. اما اتحاد ملی در چهارچوب کشور ایران زمانی میسر می گردد که تمامی ایرانیان از حقوقی برابر برخوردار باشند و هویت آنها به رسمیت شناخته شود. چگونه یک ترک، کرد, عرب، بلوچ و.... را می توان به وحدت تشویق نمود در حالیکه هنوز هویت، زبان و فرهنگ و حقوق اولیه و بدیهی آنها نه تنها به رسمیت شناخته نشده بلکه دائم تحت تبعیض و تحقیر قرار دارند؟ هنوز به یک قرن فریاد آنها که خواستار مدرسه، دانشگاه و دادگاه و رسانه های جمعی به زبان خود هستند پاسخ داده نشده و حتی اعتراض آنها با سرکوب مواجه شده است. هنوز مناطق مسکونی آنها به جرم مرزی بودن و یا توهم تجزیه از لحاظ اقتصادی عقب نگهداشته شده است و هنوز برای زیستن ناگزیر از مهاجرت به مرکز هستند. هنوز تعدادی از جوانان پاک، روشن اندیش و حق طلب ملیتهای ایرانی به اتهامهای مختلف در زندان و تحت فشارهای گوناگون هستند.
آیا نامگذاری سال ٨۶ به نام اتحاد ملی به معنای تغییر رویه حکومت در باب حقوق ملتها و عناصر مختلف کشور کثیر المله ایران خواهد بود یا در ادامه سیاستهای پیشین پهلوی ساخته بر اساس تبعیض و نابودسازی هویتی پیش خواهد رفت؟ آیا نامگذاری رهبر جمهوری اسلامی به معنی درخواست از مسئولین حکومتی و دولتی برای تغییر نگرش و رویه خواهد بود و یا درخواست از ملتهای ایرانی برای چشمپوشی بیشتر از حقوق خود؟
آیا در این سال شاهد به رسمیت شناخته شدن زبانهای گوناگون رایج در ایران یا لااقل برنامه ریزی و حرکت به این سوی خواهیم بود؟ آیا زبانهای ترکی و کردی و... در مدارس و دانشگاهها تدریس خواهند شد؟ آیا زبانهای ترکی و کردی و عربی و بلوچی و... به گونه ای صحیح در تلویزیون و رادیوها و نشریات سراسری و محلی نقش خود را خواهند یافت؟ آیا اصول مسکوت مانده قانون اساسی (۱۵و ۱۹و۴٨) اجرا خواهند شد؟ آیا جوانان در بند ترک و کرد و عرب و بلوچ و.. که اتهام آنها بیش از مطالبه همین حقوق ابتدایی و کاملا قانونی و انسانی نیستند نیز همچون ملوانهای انگلیسی مشمول رافت اسلامی خواهند شد؟ یا بازهم ملتهای مختلف ایرانی به خاطر امنیت ملی و تمامیت ارضی باید دندان به جگر گذاشته و شاهد تبعیض و نضییع بیشتر باشند؟
و اما انسجام اسلامی، آیا این شعار به معنی تغییر رویه سیاست خارجی جمهوری اسلامی نسبت به دولت غاصب ارمنستان و حمایت از مسلمانان آواره قارا باغی برای بازگشت به موطن اشغال شده خود خواهد بود؟ یا کماکان سیاست متناقض روابط حسنه با ارمنستان و دشمنی با اسراییل تداوم خواهد داشت؟ آیا مسلمانان جنگزده آذربایجان باید قربانی خصومت مسئولین جمهوری اسلامی با دولت آذربایجان به خاطر روابط حسنه با امریکا یا همدردی های آذربایجانیهای آنسوی مرز با همکیشان مظلوم ایرانی خود باشند؟ آیا ۲۴ آوریل امسال نیز ارامنه زیاده طلب بر اساس ادعاهای بی اساس خود در خیابانهای تهران شعار مرگ بر کشورهای مسلمان و همسایه ترکیه و آذربایجان سر خواهند داد؟
اگر اتحاد ملی و انسجام اسلامی واقعی حاکم باشد، انوقت نه توهم تجزیه آذربایجان از ایران بود و نه همسویی جمهوری آذربایجان با سیاستهای آمریکا. اما متاسفانه اتحاد ملی و انسجام اسلامی از نوع غلط خود در سالهای پیشین کشور و حتی منطقه را در مسیری کاملا معکوس پیش می برد.
انشاالله امسال شاهد اتحاد ملی و انسجام اسلامی از نوع حقیقی و بی غل و غش آن در کشور و منطقه باشیم و طبیعی است مسئولیت این وظیفه نیز در در درجه اول به عهده مسئولین جمهوری اسلامی و راه آن نیز گوش فرا دادن به حق طلبی های ملتهای منطقه است. وگرنه نسبت دادن هر سخنی و حرکتی از جانب ملتها به تحریکات خارجی، بدون ریشه یابی واقعی آن نه تنها انسجامی به ارمغان نمی آورد، بلکه بحران را روز به روز عمیق تر خواهد کرد. یعنی از طرفی ملتهای منطقه نباید خطر تحریکات سودجوی خارجی را دست کم بگیرند و لز طرفی نیز با پیش فرض غلط انتساب هر درخواست و سخن حق طلبانه ای به خارجیان نیز نباید فضا را مسوم نمود.
به امید برابری و برادری ملتها
یاشار تبریزلی
۲٣-۴-۲۰۰۶
|