چرا به خیانتکاران دوباره اعتماد می کنیم؟ - مانی نیک اندیش


اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۲ فروردين ۱٣۹٨ -  ۱ آوريل ۲۰۱۹


اعتماد یکی از اساس روابط بین انسان‌هاست، حتی در رابطه دوستانه و خانوادگی نیز اگر اعتماد نباشد آن رابطه بسیار شکننده و گاهی غیر ممکن خواهد بود. مسلم اینکه کشورها نیز از این قاعده مستثنی نیستند. بنابر این اصل، بایستی توجه داشت که هر رابطه‌ای اعم از دوستانه یا تجاری و کاری ابتدا باید پایه اعتمادی داشته باشد والا شکست به بار خواهد آورد.
اما نکته حائز اهمیت اینکه، همه انسان‌ها بدین مهم واقف هستند؛ اگر نه از اول، که به حتم بعداز اولین تجربه یک رابطه شکست خورده متوجه علل و احتمالا خیانت طرف مقابل می‌شوند. اما پرسش اصلی آنست که چرا دوباره اعتماد می‌کنند. هر کس در زندگی شخصی خود موارد بسیاری را می‌تواند بیابد و در مورد کشورها و دولت‌ها نیز به همین قرار است.
تنها دلیلی که می‌توان برای آن ذکر کرد اینست که فرد نمی‌خواهد موقعیت خود را از دست بدهد. بدان معنی که ذهن قدرتمدار و معاش‌ اندیش وی، اجازه دست کشیدن از آنچه دارد را به او نمی‌دهد. پس منافع برای او هر آنچه که باید باشد، است و البته می‌دانیم که منافع، با حق و حقوق در بسیاری موارد هم جهت نیستند و ترجیح حق، گاهی موجب زیر پا گذاشتن منفعت شخصی و گروهی می‌شود بنابراین اگر اولویت انسان حقوق نباشد، بسیار آسان حق را پایمال خواهد کرد تا به منافع ظاهری خود برسد.
آنچه در این نوشته، مورد نظر نویسنده است روابط ایران با کشور روسیه می‌باشد که علیرغم خیانت‌ها و جنایت‌هایی که روسیه چه در دوران تزاری و چه بعداز آن در حق ایران و مردمش روا داشته، اما همچنان محبوب دولتمردان جمهوری اسلامی بوده است. هر ایرانی وقتی برای یافتن علت این رابطه پر زیان و نابرابر به عقل خویش مراجعه می‌کند، دلیلی نمی‌یابد جز آنچه که در بالا گفته شد. نادیده گرفتن حق، دلیلی جز رسیدن به منافع نامشروع ندارد. با این وصف می‌توان بدین نتیجه رسید که پایداری ارتباط با کشوری که لحظه‌ای دست از خیانت و فریب و سلطه بر نمی‌دارد، تنها و تنها یک دلیل دارد و آن راه رسیدن به اهداف نامشروع جمهوری اسلامی است. هدفی که حکمرانی با زور بر مردم ایران زمین، سرآمد آن اهداف می‌‌‌باشد.
البته ایرانیان نیز همانند سایر انسان‌ها، به داشتن روابط با سایر کشورها از جمله همسایگان خود علاقه‌مند و نیز نیازمند هستند و بطور حتم با روسیه بعنوان همسایه شمالی با فرهنگ و تاریخی دیرین، می‌توان رابطه خوبی برقرار کرد. اما آنچه باعث رنجش مردم می‌شود نوع رابطه‌ای است که در آن منفعت طرفین جایگزین حقوق شده، یعنی منافع جمهوری اسلامی و کشور روسیه اساس این ارتباط است
ژ-بزل و بخشش رژیم ولایت فقیه به روسیه در دریای خزر از سهم ایران و دادن گایگاه نظامی در همدان به روسیه در قبال حمایت روسیه از حضور نظامی نظام ولایت فقیه در سوریه و نیز وام ۵ میلیاردددلاری گرفتن از روسیه در بودجه ۹٨ - که موجب نقض حقوق مردم و کشور ایران می‌شود. والا رابطه بر پایه حقوق متقابل دو کشور نه تنها مخالفتی را بر نمی‌انگیزد بلکه مورد استقبال ملت ایران هم خواهد بود.
در واقع وقتی یک فرد یا گروهی از افراد بخواهند علی‌رغم خواست مردم کشوری بر آنها حکومت کنند و در این راه به هر شیوه‌ای متوسل شوند، ناگزیر از ناحق کردن حق هستند که رابطه با خیانتکاران و کشوری که همواره چشم طمع بر ایران داشته نیز، البته یکی از راههاست.
صد البته رهبران جمهوری اسلامی خود می‌دانند که روسیه بیشترین خیانت و بد عهدی را در قبال ایران داشته و از هر فرصتی برای سودجویی از ایران بخصوص در شرایط بحرانی استفاده می‌کند. ولی راز این همکاری در اینست که سران جمهوری اسلامی بسیار بیشتر از روسیه بیگانه، نسبت به ایران و ایرانی خائن هستند. لذا هر کدام در جهت منافع خود حقوق ملت ایران را پایمال می‌نماید و از این‌رو است که همکاری جمهوری اسلامی با روسیه نه تنها پایان نمی‌یابد بلکه گسترش نیز می‌یابد.
پس اگر برای هر ایرانی پرسشی در ذهن پدید آید که چرا حاکمان کنونی و سابق ایران با کشورهای دیگر از جمله روسیه، رابطه نابرابر برقرار کرده و می‌کنند، که باعث پایمال شدن حقوق ملت ایران می‌شود، پاسخی جز نابحق بودن حکومت خودشان بر این سرزمین نمی‌توان یافت.
بدیهی است وقتی سخن از حق به میان می‌آید، حق و حقوق همه انسان‌ها مطرح است. چه، به همان سان که آدمی حق همنوع و سایر موجودات را نادیده می‌گیرد، چشم بر حق خویش نیز می‌بندد. از این‌رو هست که انسان اگر بداند با حق‌کشی، چه ظلم نابخشودنی در حق خود مرتکب می‌شود که کمترین آن از بین بردن رابطه دوستانه با سایر انسان‌ها است، بی درنگ به مسیر درست خود باز می‌گردد.
تا زمانی که فکر زورمدار و خودبین جز منافع خود، چشم بر حقوق سایرین ببندد این گونه رفتارها نه صرفا در رابطه حکومت و ملت، که در روابط بین مردم با یکدیگر نیز بسیار نمود خواهد داشت. به بیان درست، این رابطه میان خود مردم با یکدیگر است که نوع رابطه حکومت بر مردم را نیز تعیین می‌کند. زور و دیکتاتوری در جامعه‌ای می‌تواند باشد و بماند که مردم آن جامعه خود هر روز این شیوه را بکار ببندند.
در واقع حکومت برای رسیدن به اهداف خود، حقوق مردم را پایمال می‌کند همان شیوه‌ای که متاسفانه مردم ایران در ارتباط با هموطنان خود نیز آنرا بکار می‌گیرند.
مردمی که حتی، با دانستن اینکه در جمهوری اسلامی انتخابات آزاد معنایی ندارد، اما باز هم به جهت تامین منافع خود ( هر چند که این منافع فقط در وعده باشد) در انتخابی ناعادلانه و غیر دموکرتیک شرکت می‌کنند. حال اینکه حق استقلال در انتخاب و آزادی در تعیین نوع انتخاب، یکی از حقوق اساسی انسان است که باید بدان عمل کند. این هموطنان به غایت بهتر از همه می‌دانند که با این کار، حقوق خود و سایرین را پایمال کرده و ادامه حیات استبداد را ممکن می‌کنند ولی تنها پاسخ قانع کننده ایشان، رسیدن به منافع است. منافعی که حتی بارها وعده بودن آن را تجربه کرده‌اند اما ذهن معاش‌اندیش آن‌ها قادر به مقاومت در برابر این وعده‌های دروغین نیست.
لذا بهترین و آسان‌ترین راه رهایی از داشتن حکومتی زورمدار و به تبع آن سلطه بیگانه بر کشور و همچنین داشتن روابط مبتنی بر خقوق ملی با تمامی کشورهای جهان، اصلاح رفتار هر شهروند با همنوع خود است که وقتی رابطه مردم با مردم بر اساس حقوق شد، دیکتاتوری و استبداد، از هر نوع محکوم به نابودی است.