حقیقت بالفعل و توهم ایدئولوژیک


جمشید طاهری پور


• مجادلاتی که در گرفته نشان می‌دهد که اندیشه سیاسی اپوزسیونی در نزد ما هنوز حتا از مرز عصر جدید و افق های دوران رنسانس بسی در فاصله است. فاکت این است که هنوز بیشترینه ما قادر نیستیم ذهنیت و طرز نگاه خود را از آلودگی به جذبه های کهنه ایدئولوژیک پاک کنیم و در نتیجه در بزنگاهی که حقیقت بالفعل واقعیت، این جذبه ها را به مصاف می طلبد، زانو می‌زنیم و توهم ایدئولوژیک را بر حقیقت بالفعل واقعیت ترجیح می دهیم! ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۲۵ فروردين ۱٣۹٨ -  ۱۴ آوريل ۲۰۱۹


      اعلام دولت آمریکا دایر بر نامگزاری و شناختن سپاه پاسداران بعنوان سازمان تروریستی، فضای جدل انگیزی در اپوزسیون ایران براه انداخته است. می‌توانم حدس بزنم که بحث و فحص ها در فضای مجازی و شبکه‌های دیجیتالی داغ و داغ تر از مثلن وب سایت اخبار روز اند. پس چنین دستم آمده است که مجادلات بر چه مداری است. من نظر خودم را می‌نویسم و هیچگونه داعیه نمایندگی هم ندارم و بر همین سیاق به هیچ کسی هم سمت نمایندگی خودم را نداده و نمی دهم. چنین نأکیدی بنظر زائد می‌رسد اما گفتم بنویسم تا جای هیچ حرفی نماند!

سپاه پاسداران یک سازمان تروریستی است. این یک واقعیت عیان و حقیقت بالفعل است، چندان که احتیاج به شرح و وصفی از جانب من نیست! در ساختار و ساز و کار حکومت اسلامی، اصلی‌ترین نهاد سرکوب مخالفان، و قلع و قمع جنبش مطالباتی مردم و ترقیخواهان طالب دموکراسی و عدالت در کشور، همین دستگاه عریض و طویل سپاه است. وزن اطلاعاتی - امنیتی، و همچنین نفوذ و قدرت اقتصادی و سیاسی و ایدئولوژیکی آن در ترازی است که روحانی در هنگامه ی انتخاباتی خود حرف روراستی بر زبان راند و سازمان سپاه پاسداران را «دولت با تفنگ» نامید و توصیف کرد! در سال‌های دهه اخیر به صلاحدید خامنه ای؛ نقش و اثر سپاه در موقعیت «دولت با تفنگ» قوام و استحکام گسترده تری پیدا کرد. سرنخ اقتصاد رانتی و مافیائی در دست فرماندهان سپاه است و فعالیت‌های مداخله گرانه و تشنج آفرین در کشورهای منطقه و جهان اسلام در پرتو هدایت رهبران و فرماندهان سپاه پاسداران، بر ابعاد انزوا، عقب‌ماندگی و فلاکت ایران، و تشنج و مداخله گری ها در منطقه و جهان بسی افزوده است.

نکته بنیادین دیگر از زاویه نگاه به سپاه پاسداران این حقیقت است که ضدامپریالیسم کاذب، آمریکاستیزی و دشمنی با اسرائیل که خامنه ای و فرماندهان سپاه پاسداران آنرا نمایندگی می کنند، ارتجاعی و در خدمت اشاعه و سیطره یافتن اسلام سیاسی و قدرت گیری سازمان های مسلح باورمند به آن است که مشخصه اصلی شان رعب افکنی و خشونت، تروریسم و نظامی گری در ایران و جوامع اسلامی، سرکوب و قیم مآبی علیه مردم، ستیز با مظاهر تمدن عصری بویژه حقوق شهروندی و مدنی، حقوق و آزادی های زنان، سرکوب دموکراسی، سکولاریسم و ارزش‌های دموکراتیک و حقوق بشری عصر جدید است.

این‌ها که نوشتم حتا اگر نصف و نیمه اش واقعیت داشته باشد، که تازه خیلی کمتر از نصف و نیمه واقعیت امروزین سپاه است، رهائی ایران و مردم آن از مصائب و فلاکتی که دامنگیر ماست و نیز هرگام پیشروی در راه تشنج زدائی و سیاست همزیستی مسالمت آمیز در منطقه و جهان، بدون مهار و محدود کردن سپاه پاسداران و راندن آن در مسیر صلح جوئی و ادغام در ارتش متعارف و عرفی، مقدور و میسر نیست و نخواهد بود. فراشدی ناظر، مختص و مبتنی بر وظیفه دفاع از مرزهای کشور، که ملازم آن انصراف از ساخت سلاح اتمی، منع آزمایش موشک های دورپرد قاره پیمای تهاجمی است.

چنین فراشدی با اینکه نیروی اصلی آن مردم ایران هستند، با کمک و اثر و اعمال سیاست دولت ها و ملت‌هائی در منطقه و جهان قابل دستیابی است که بهر دلیل – آری به هر دلیل! - خواهان تشنج زدائی در مناسبات دولت ها و کشورها، همزیستی مسالمت آمیز، پایبندی به سیاست همکاری و مراودات صلح آمیز جهان گلوبال، حسن همجواری، عدم مداخله، و احترام متقابل به استقلال و حاکمیت ملی یکدیگر، و پایبندی به تعهدات حقوقی، ارزش‌های مدنی و دموکراتیک معاصر هستند.

مواضع و مجادلاتی که در پی اعلام سپاه پاسداران بعنوان یک سازمان تروریستی توسط دولت ترامپ در گرفته، با وضوح تمام بحران و سترونی اندیشه و عمل سیاسی در اپوزسیون ایران را بازنمائی می کند. مثل همیشه می‌توان دید که سیاستگذاری در نزد مدعیان آن در خلاء و برزخ میان واقعیت و توهم ایدئولوژیک در حال تعلیق است. ماکیاولی بنیادگزار سیاست سکولار در تاریخ اندیشه مدرن؛ در زمان خود دریافته بود که قوّت و اثربخشی سیاست وقتی است که بر حقیقت بالفعل واقعیت طراحی و استوار شود؛ (ماکیاولی و ما – اثر لویی آلتوسر – ترجمه فواد حبیبی و امین کرمی) مجادلاتی که در گرفته نشان می‌دهد که اندیشه سیاسی اپوزسیونی در نزد ما هنوز حتا از مرز عصر جدید و افق های دوران رنسانس بسی در فاصله است. فاکت این است که هنوز بیشترینه ما قادر نیستیم ذهنیت و طرز نگاه خود را از آلودگی به جذبه های کهنه ایدئولوژیک پاک کنیم و در نتیجه در بزنگاهی که حقیقت بالفعل واقعیت، این جذبه ها را به مصاف می طلبد، زانو می‌زنیم و توهم ایدئولوژیک را بر حقیقت بالفعل واقعیت ترجیح می دهیم! این فاکت از جمله ی دلایل ساختاری فقدان و عدم اثربخشی سیاسی اپوزسیون، ماندگاری حکومت اسلامی و استمرار استبداد دینی در میهن ماست.

تفصیل مطلب برای من و خوانندگان ملال آور است، این است که ختم کلام را با داوری سنجیده ای در شناسائی بیماری آلزهایمر سیاسی در نزد ما آذین می کنم: «... اگر دفاع از قرار دادن سپاه پاسداران در سیاهه‌ ی نهادهای تروریستی جهان معیاری برای گذاشتن حامیان آن در صف جنگ طلبان باشد، با همان خوانش، میتوان حامیان رد بی اما و اگر و قاطعانه آن را در صف مدافعین سپاه پاسداران و حکومت اسلامی قرار داد!...»*

* کامران امین آوه - « آلزهایمر سیاسی» اخبار روز – ۲۴ فروردین ۹٨