اکبر آقا هم رفت، اسطوره ای از مقاومت - رضا فانی یزدی

نظرات دیگران
  
    از : ابراهیم شیری

عنوان : توبه‌نامه
زمانی که عده‌ای جوان معتصب و ریشو علما و دانشمندان انقلابی را در زیر شکنجه‌های جنون‌آمیز به توبه ندامت وادار نمودند، از شدت عجز و درد گریه‌ها کردم.
حالا، چگونه خون گریه نکنم، خاک کجا را بر سر بریزم که انسانی در مهاجرت، در آزادی، بدون زندان و شکنجه و احتمال اعدام، زمانی که ساخته‌های ذهنی خودش در هم می‌شکند، فریاد توبه و ندامت سر می‌دهد!
عبارات زیر خط که از متن استخراج کرده‌ام، فریاد توبه و ندامت نیست، پس چیست؟
علائم سوال، تعجب و عبارات داخل گیومه از من است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در دوران ترور استالینیستی!!!
«چه حکمی قطعی صدار می‌کند این آدم»!
سیگار آشغال روسی!!! دو بسته سیگار درجه یک!!!
بهمن و آزادی از محصولات شرکت دخانیات ایران که حقیقتا هم سیگارهای خوبی بودند!!!
حزب توده!!!
شنیده‌ام اگر کارگری مریض بشه و سر کار نره، چند ساعت بعد میان دنبالش و می‌برنش بیمارستان و خلاصه حسابی کارگرها در ناز و نعمت‌ زندگی می کنن!!!
«خیر جناب فانی! کارگر مریض به بیمارستان نمی‌بردند، در عرض ده- پانزده دقیقه بیمارستان را به نزد بیمار می‌آوردند».
باز با همان خنده خاص خودش ‌گفت "کی اینا رو برات تعریف کرده؟
«خُب، طبیعتا اعتماد نمی‌کرد و می‌دانست آدمهای رویایی خیلی زود توبه می‌کنند».
جاسوس ک گ ب !!!
مدرسه جاسوسی در پراگ!!!
«این آدم هنوز تحت القائات بازجوها قرار دارد».
قربانیان تهاجم نظامیان به مردم در ژانویه ۱۹۹۰ که در آن چند صد نفر کشته و مجروح شده بودند ؟
این آدم انگار هنوز هم در رویا بسر می‌برد! کدام «تهاجم نظامیان به مردم در ژانویه ۱۹۹۰»؟! کدام «چند صد نفر کشته و مجروح»؟!
«چه احکام قطعی صادر می‌کند این آدم»!
٨۹۵۴٨ - تاریخ انتشار : ٣۰ فروردين ۱٣۹٨