درگیری نظامی ایران و آمریکا، سنگی بزرگ برای نزدن


ب. دیدار


• چنانچه اظهارات تاکنونی را مورد استناد قرار دهیم باید به این نتیجه رسید که حتی با رجزخوانی های مقامات نظامی و غیرنظامی در ایران، هیچ تمایلی برای درگیری نظامی با آمریکا نزد حاکمان اسلامی وجود ندارد. مقامات حکومتی در ایران به خوبی واقف هستند که وارد شدن به این عرصه، به طور حتم و یقین پایه های حکومتی آنان را به شدت تضعیف خواهد کرد. از طرف دیگر و به دلیل نگرانی از واکنش افکار عمومی، سیستم حکومتی در آمریکا نیز گزینه برخورد نظامی را جدی نمی گیرد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۲۲ ارديبهشت ۱٣۹٨ -  ۱۲ می ۲۰۱۹



در طول یکی دو هفته گذشته، تنش بین دولت های حاکم در آمریکا و ایران افزایش یافته است و گردنکشی دو طرف برای همدیگر با ورود ناو جنگی آمریکا به نزدیکی آب های ایران وارد فاز جدید شد. گمانه زنی ها، سناریوهای متفاوتی، شامل مذاکرات و درگیری نظامی را پیش بینی می کند. پیش بینی حوادث و یا نیت خوانی را نمی توان با قاطعیت اعلام کرد. اصطکاک کنونی بین دولت ترامپ و رژیم اسلامی، منحصر به دوره زمانی فعلی نیست. اختلاف بین دو کشور در طول چهل سال گذشته ادامه داشته و فارغ از دولت "اصولگرا" و یا "اصلاح طلب" در ایران و یا دمکرات و جمهوری خواه در آمریکا، این اصطکاک کمابیش وجود داشته است. علیرغم این اختلافات، روح حاکم بر مناسبات رژیم حاکم بر ایران و دولت های وقت در آمریکا را، حسین موسویان، دیپلمات پیشین، مذاکره کننده سابق در رابطه با برنامه اتمی و دلال ارتباط پنهانی بین حکومت ایران و آمریکا را در روزنامه آرمان، ۲۲ اردیبهشت، چنین توضیح می دهد: "نمونه‌های تاریخی تعاملات سازنده در روابط ایران و آمریکا وجود دارد. اول: در اواخر دهه ٨۰ رئیس‌جمهور آمریکا برای آزادی گروگان‌های آمریکایی از ایران کمک خواست و پیشنهاد حسن نیت در مقابل حسن نیت داد. من در وزارت خارجه ایران از سوی رئیس‌جمهور وقت، آقای هاشمی رفسنجانی ماموریت یافتم که موضوع را پیگیری کنم. در این دوران با کمک نیروی قدس سپاه پاسداران، ایران موجب آزادی گروگان‌های آمریکایی و غربی در لبنان شد. دوم: بعد از حمله تروریستی به برج‌های دوقلو در نیویورک در ۱۱ سپتامبر، رئیس‌جمهور آمریکا از تهران برای جنگ علیه ترور در افغانستان کمک خواست. ایران تصمیم گرفت به آمریکا در جنگ علیه ترور در افغانستان کمک کند. این بار نیز نقش اصلی را نیروی قدس ایران ایفا کرد که به سقوط طالبان منجر شد. سوم: در سال ۲۰۰٣، بعد از حمله به عراق، مجدد آمریکا به حمایت نیروی قدس سپاه ایران احتیاج داشت تا عراق بعد از صدام سامان گیرد. همه گروه‌های جهادی مسلح مهم عراق، در دوران دیکتاتوری صدام در ایران بودند. این بار نیز با نظر مساعد نیروی قدس سپاه ایران، گروه‌های مهم شیعه ضد صدام، از ایران به عراق رفتند و با سنتکام برای استقرار نظام سیاسی جدید و تامین ثبات و امنیت عراق بعد از صدام، همکاری کردند. چهارم: دردوران مذاکرات هسته‌ای، وقتی که ۱۶ملوان آمریکایی به‌طور غیر قانونی وارد آب‌های ایران شده و دستگیر شدند، فورا جان کری با ظریف تماس گرفت و تقاضای کمک کرد و کمتر از یک روز هر ۱۶ نیروی نظامی سنتکام بدون محاکمه آزاد شدند. وقتی که از آقای ظریف سوال کردم، او به من گفت این کار صرفا به‌خاطر همکاری سپاه پاسداران ممکن شد."

بر خلاف تبلیغات دو طرف، اتفاقا اعترافات حسین موسویان به روشنی ثابت می کند که نیروی قدس و سپاه پاسداران علیه منافع آمریکا به وجود نیامده اند و بر عکس آن، این نیروی ضد مردمی برای سرکوب نیروهای مردمی در داخل و خارج از کشور و هدایت جریانات سیاسی نزدیک به رژیم اسلامی به نفع مقاصد ارتجاعی، پایه گذاری شده است. مطلب حسین موسویان از آن رو قابل تامل است که معتقد است علیرغم تمامی این همکاری ها، در نهایت طرف آمریکایی حسن نیت حاکمان بر ایران را با حسن نیت جواب نداده است. حسین موسویان در این مقاله به شدت در القای این مهم است که اقدامات خصمانه علیه ایران و سپاه پاسداران به نفع منافع آمریکا در منطقه نیست و سیاست نزدیکی با ایران، این منافع را تامین خواهد کرد.

در اینجا قصد مقایسه ایران با کره شمالی نیست اما باید یادآوری کرد که تقریبا همگان به این موضوع اشاره می کردند که یک جنگ اتمی بین آمریکا و کره شمالی محتمل است. اینکه در نهان و آشکار چه اتفاقی افتاد مشخص نیست اما نتیجه تمامی تنش ها منجر به مذاکره شد. هر چند این مذاکرات به سرانجامی نرسیده است اما خوشبختانه ما شاهد جنگ اتمی هم نبودیم. تنش در روابط ایران و آمریکا شباهت های زیادی با موضوع مورد اشاره در بالا دارد با این تفاوت که سابقه همکاری های پنهان و آشکار ایران و آمریکا، بارها ثابت شده است. هفته گذشته همزمان با اعلام محدودیت های اعمال شده بیشتر توسط دولت ترامپ علیه ایران که با تهدید نظامی نیز همراه بود، واکنش ها در ایران، سیگنال های مشخصی را به همراه داشت. ظریف علت مصاحبه با فاکس نیوزرا چنین توضیح داد: "این تذکر داده می شد که منافع آمریکا در حال قربانی شدن برای منافع اسرائیل و یک گروه جنگ طلب است." (روزنامه همدلی، ۹ اردیبهشت) سوالی که مطرح است این است که چرا ظریف باید نگران منافع آمریکا باشد؟ ظریف در مصاحبه با الجزیره نیز در رابطه با اعمال تحریم های اقتصادی، گفت: آنها می خواهند بر مردم ایران فشار وارد کنند تا {رژیم} خط مشی خود را تغییر دهند." (جهان صنعت، ۱۵ اردیبهشت) حشمت الله فلاحت پیشه، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، گفت "برخی از اعضای کابینه ترامپ، در تلاشند ایران را تحریک کنند تا واکنش تندی نشان دهد که بهانه ای برای حمله نظامی دست و پا کنند. اما تهران تاکنون خویشتنداری کرده، موضوعی که منجر به سوء استفاده بیشتر واشنگتن شده است." (جهان صنعت، ۱۵ اردیبهشت) حسین علایی، از فرماندهان سابق سپاه در آرمان، ۱۶ اردیبهشت، نوشت: "تمامی اقدامات دولت آمریکا به‌منظور تضعیف ظرفیت و توان اقتصادی و نیز بر کاهش روابط بین‌المللی ایران تمرکز یافته است، تا با سرریز شدن صبر مردم و افزایش تنگناهای معیشتی، امکان یک حرکت سریع اعتراضی از درون کشور فراهم آید و آنگاه با فشار بیرونی، نظم سیاسی در ایران به‌هم بریزد. ایران، استراتژی «اجتناب از جنگ» را در برابر استراتژی «قورباغه پز» آمریکا اتخاذ کرده است و تمایلی به درگیرشدن با آمریکا ندارد و برای جلوگیری از وقوع منازعه و جنگ تلاش می‌کند." رویداد، ۱۶ اردیبهشت، به نقل از امیر علی ابوالفتح، تحلیل گر مسایل آمریکا در ارزیابی اش از اقدام نظامی آمریکا، گفت: "پیش بینی خود من این است که آمریکایی‌ها اقدام به استفاده از جنگ افزار‌های قرن بیستمی خود نمی‌کنند مگر اینکه از طرف ایران اقدامی انجام شود؛ مثلا بستن تنگه هرمز یا حمله مستقیم به اسرائیل از طرف ایران که این مسائل شرایط را تغییر می‌دهد."سایت روزنامه آرمان، ۱٨ اردیبهشت، سخنان حسن روحانی در جلسه هیات دولت را آورد که در ارتباط با برجام بود. روحانی خطاب به کشورهای اروپایی، گفت: "قطعا همه شما به نقش ایران در تأمین امنیت منطقه از خلیج فارس تا مدیترانه و از دریای خزر تا دریای سرخ مطلع هستید و می‌دانید نقش ایران در مبارزه با تروریسم در این منطقه تا چقدر بوده است. شما می‌دانید اگر نقش ما نبود، امروز تروریست‌ها در پایتخت‌های کشورهای اروپایی جولان می‌دادند." ایسنا، ۱٨ اردیبهشت، به نقل از صفحه توئیتر حشمت الله فلاحت پیشه، نوشت: "ایران نیز برای مذاکره با آمریکا شرط تعیین کند. تبدیل کردن مذاکره به "تابو" در تمام سطوح، منافع ملت ایران را به بازیچه دول بی عرضه اروپایی کرده و منافقین و صهیونیست ها را صحنه گردان سیاست های ضد ایرانی آمریکا کرده است." خبرگزاری مهر، ۱٨ اردیبهشت، در رابطه با سفر وزیر خارجه آمریکا به عراق، نوشت: "محمد مهدی البیاتی عضو ائتلاف فتح احتمال داد که هدف از سفر پمپئو وزیر خارجه آمریکا به عراق درخواست میانجی گری عراق به منظور فراهم کردن فضای گفتگوی ایرانی-آمریکایی باشد."
روزنامه ابتکار، ۱٨ اردیبهشت، گزارشی از جلسه غیر علنی مجلس در رابطه با تحرکات امنیتی در منطقه انتشار داد و به نقل از مرتضی صفاری، نماینده مجلس، نوشت: "بر اساس ارزیابی کارشناسان نظامی ما جابجایی ناوهای آمریکا در منطقه آرایش نظامی و جنگی ندارند. این جابجایی ها معمولا در طی سال انجام می شده و چیز جدید و نگران کننده ای نیست." کیوان خسروی، سخنگوی شورای عالی امنیت ملی نیز گفت: "مشاور امنیت ملی آمریکا فاقد درک نظامی و امنیتی بوده و بیشتر به دنبال خودنمایی است." این گزارش در جایی دیگر اظهارات ظریف با یکی از رسانه های انگلیسی را نقل کرده که وی احتمال جنگ بین ایران و آمریکا را قریب الوقوع نمی داند اما اذعان کرد که اتفاقات تصادفی ممکن است به درگیری نظامی تبدیل شود. روزنامه همدلی، ۱۹ اردیبهشت، سفر هم زمان پمپئو به عراق و ظریف به روسیه را بررسی می کند و می نویسد: "ناظران بر این باورند که حضور هم‌زمان دو وزیر خارجه نمی‌تواند اتفاقی باشد و ممکن است حاوی رخدادهای مهمی در روزهای آینده باشد. آنچه مسلم است ظریف با دیپلماسی و میز مذاکره مانوس است و قواعد گفت‌وگو را خوب می‌شناسد و اگر قرار باشد دیداری بین این دو صورت بگیرد می‌توان امیدوار بود که خروجی این دیدار حتی اگر مسکوت و محرمانه بماند، ممکن است امتیازهایی برای ایران در بر داشته باشد."

چنانچه اظهارات ایراد شده و مطالب نوشته شده تاکنونی را مورد استناد قرار دهیم باید به این نتیجه رسید که حتی با رجزخوانی های مقامات نظامی و غیرنظامی در ایران، هیچ تمایلی برای درگیری نظامی با آمریکا نزد حاکمان اسلامی وجود ندارد. مقامات حکومتی در ایران به خوبی واقف هستند که وارد شدن به این عرصه، به طور حتم و یقین پایه های حکومتی آنان را به شدت تضعیف خواهد کرد. از طرف دیگر و به دلیل نگرانی از واکنش افکار عمومی، سیستم حکومتی در آمریکا نیز گزینه برخورد نظامی را جدی نمی گیرد. با وجود جنگ طلبانی مانند پمپئو و جان بولتون در کاخ سفید و حمایت اسرائیل و عربستان از آنان و همچنین تحرکات سیاسی دو جریان سیاسی ضد مردمی سلطنت طلب و مجاهدین، وقوع احتمالات غیرقابل پیش بینی را نباید از نظر دور داشت اما بعید است جریانات تاثیر گذار در آمریکا اجازه بدهند چند نفر در کاخ سفید تمایلات سیاسی خود را تبدیل به اقدام نظامی بکنند. باید یادآوری کرد در جریان جنگ داخلی سوریه هم دولت اوباما و هم دولت ترامپ در نهایت از اقدام نظامی گسترده در آن کشور خودداری کردند و تهدیدات نظامی محدود به چند حمله موشکی کوچک شد. دولت حاکم در کاخ سفید از وارثان و بازماندگان جریان سیاسی است که خواستار نظم نوین جهانی، ایجاد خاورمیانه جدید و محو سه محور شرارت شامل ایران، عراق صدام و کره شمالی می بوده است. با اینکه حمله نظامی به عراق باعث حذف صدام گردید اما تبعات آن سیاست نظامی گری تا کنون گریبان آمریکا را رها نکرده است. اوباما در آغاز ریاست جمهوری اش سلسله سفرهایی به کشورهای منطقه را ترتیب داد که هدف آن ترمیم چهره زشت آمریکا در میان افکار عمومی بود. چالش کره شمالی و ایران هنوز ادامه دارد. حمله نظامی به ایران ممکن است شکست حکومت اسلامی را به همراه داشته باشد اما منجر به پیروزی آمریکا و متحدان آن هم نخواهد شد. به نظر می رسد دولت ترامپ، تمرکز سیاست کنونی اش را بر مبنای فشارهای اقتصادی بر ایران استوار کرده است. مقامات حکومتی در ایران با تمام مشکلات نسبت به این رویکرد قاعدتا خوشنود نخواهند بود اما معتقعدند نارضایتی عمومی با این سناریو قابل کنترل است. چنانچه این رویکرد باعث شود موقعیت جمهوری اسلامی متزلزل شود، گذشته ثابت کرده است که حکومتیان برای حفظ نظام از نوشیدن جام زهر و یا نرمش قهرمانانه ابایی ندارند. تحریم های اقتصادی در زیمباوه، کوبا، عراق، کره شمالی و هم اکنون در ونزوئلا، تغییرات سیاسی را به همراه نداشته است. ماحصل چنین سیاستی رنج و درد میلیون ها نفر از اقشار آسیب پذیر جامعه بوده است. با وجود یک اپوزیسیون بی خاصیت در داخل و خارج از کشور، عرصه برای نیروهای ارتجاعی تا مدت ها همچنان پایدار خواهد ماند.