کدام بیپرنسیبتر است؟! - امیر خوشسرور
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۲۴ ارديبهشت ۱٣۹٨ -
۱۴ می ۲۰۱۹
در هنگامهای که ذهنیتهای خوشباور و خوشمشرب و خوشمرام، همکاری و همگرایی نیروهای چپ و کمونیست را «یک ضرورت عاجل» میدانند و مهمتر از آن بر «غالب کردن گفتمان چپ و سوسیالیستی به عنوان راهکاری رهاییبخش در بستر اوضاع کنونی» تأکید میکنند و «شکلگیری یک گزینه سوسیالیستی» را نوید میدهند، به یکباره کتابچهای با عنوان «کمونیسم در حرف، رفرمیسم در عمل («حزب کمونیست کارگری» را بهتر بشناسیم)» توسط هواداران سازمان فداییان (اقلیت) بهصورت گسترده در فضای مجازی انتشار مییابد!
علیالظاهر رویکرد تهاجمیِ این کتابچه ۷۶ صفحهای نقد حزب کمونیست کارگری ایران (جناح حمید تقوایی) است اما با توجه به محتوای مقالات که شاملِ ۷ مقاله (از اردیبهشت ۱٣۷۱ تا فروردین ۱٣۹٨) است؛ آماج آن «کمونیسم کارگری» بهمثابه یک جنبش است. به بیان صریحتر این کتابچه، زیر و زبرِ کمونیسم کارگری را به نقد کشیده است. نقدهای سازمان فداییان (اقلیت) اما حاوی مطالبِ کلیدی است. به باور سازمان فداییان (اقلیت)، کمونیسم کارگری از همان ابتدای پیدایش تا به امروز، متناسب با نظریات پایهای «منصور حکمت»؛ اولا: تکرار همان سیاستها و شعارهای غیرکارگریِ گذشته است. به اعتبار این حُکم «حزب کمونیست ایران» نیز که «همان سیاستها و شعارهای غیرکارگریِ گذشته» را قبل از و پس از انشعابِ کمونیسم کارگری و همچنان بیان میکند، غیرکارگری میشود! ثانیاً: کمونیسم کارگری نه تنها غیرکارگری، نه تنها غیرکمونیست بلکه یک جریان خردهبورژوازیِ مرعوب از انقلاب است، و حتا جزئی از «عاملین بورژوازی» است که هدفشان «فریب تودههای کارگر و زحمتکش است».
باری! محتوای کتابچه اما نقد حزب کمونیست کارگری ایران (جناح حمید تقوایی) نیست، فراتر از آن نقدِ منصور حکمت و نظریات پایهای او، چون یک دنیای بهتر، حزب و طبقه، حزب و جامعه، سناریوی سیاه و سفید و... است. از همین منظر نیز «سیاوش دانشور» از حزب کمونیست کارگری ایران- حکمتیست که به تمام نظریات پایهای منصور حکمت پایبند است، مقاله ۲۷ اسفند ۱٣۹٨ نشریه کار را به خود میگیرد و در مقام پاسخ به آن بر میآید و در ادامه از جانب سازمان فداییان (اقلیت) به لقب همفرقهای با جناح حمید تقوایی، مُفتخر میشود. بنابراین به باور سازمان فداییان (اقلیت)، هم حزب کمونیست کارگری ایران و هم حزب کمونیست کارگری ایران- حکمتیست، «فرقه» محسوب میشوند.
خب! تا اینجا که مشکلی نیست! هرچه هست نقد است و نقد، زبانِ این نقد نیز که طرف مقابل را به بیسوادی و بیاطلاعی و پرت افتادهگی و یاوهسرایی و... مُلقب میکند تا بتواند آموزههای دقیق مارکسیستیاش را به مخاطب حُقنه کند، آزاردهنده نیست. واقعیت آن است که سازمان فداییان (اقلیت)، با همین طرز برخورد با رقبا و مخالفاناش، اخلاق مارکسیستی را ارتقا داده است و هواداران مترقیاش در فیسبوک و تلگرام و... با برپاییِ «گشت ارشاد»، یقهدرانی میکنند و پیوندِ ناگسستنیِ «باند تبهکار توکل» و لمپنیسم را به نمایش میگذارند و... بگذریم!
این همه اما به جای خود، درستی یا نادرستی تحلیلها و انتقادات این کتابچه نیز به جای خود، پرسشِ اصلی این است؛ اگر کمونیسم کارگری به اعتبار اسناد پایهاش که از قضا مورد وثوقِ هر دو جریان قرار دارد، چنین و چنان است، بنابراین سازمان فداییان (اقلیت) به مثابه یک جریان اصیلِ مارکسیستی! با کدام منطق و استدلال در چهارچوب مبارزه طبقاتی حاضر شده است نام پر افتخار و پر آوازهاش را در کنار یک فرقه خردهبورژوایِ پرتِ یاوهسرایِ غیرکارگریِ غیرکمونیست که جزء «عاملین بورژوازی» نیز محسوب میشود و هدفاش «فریب تودههای کارگر و زحمتکش است»، قرار دهد و به همراه آن انواع اطلاعیههای مشترک را ذیلِ نام «نیروهای چپ و کمونیست» صادر کند؟! آیا سازمان فداییان (اقلیت) به این مهم توجه دارند که با همین اقدام آنها امکان دارد، کمونیستهای داخل کشور با مشاهده نام سرخفام سازمان فداییان (اقلیت) - بگذریم از اینکه فداییِ چی، کی، کجا، چگونه، چرا و... ؟!!!- ذیل اطلاعیههای مشترک، امر بر آنها مشتبه شود و یک فرقه خردهبورژوایِ پرتِ یاوهسرایِ غیرکارگرِ غیرکمونیست و... را جزئی از «نیروهای چپ و کمونیست» قلمداد کنند و... و در نتیجه «حکومت شورائی» و... برای ۴۰ سال بعد نیز به محاق رود؟!!!
از سوی دیگر حزب کمونیست کارگری ایران- حکمتیست چه فکر میکند؟! به بیان صریحتر آیا آنها که ۴۰-٣۰ سال پیش، بهزعمشان، پنبه «سوسیالیسم خلقی» را اَلک کرده بودند و اَلک آن را نیز آویخته بودند، ۴۰-٣۰ سال بعد در قالب «نیروهای چپ و کمونیست» به همکاری با همان «سوسیالیسم خلقی»ای روی آوردهاند که ویژگیهای آن «یک جریان غیر مارکسیستی، یک جریان عمیقا پوپولیستیِ خردهبورژوائی، یک جریان ضد غرب و ضد آمریکا و پرو اسلام» است؟!!! چرا؟! آیا سازمان فداییان (اقلیت) یا این ویژگیهای برشمرده یک جریان سناریوی سیاه نیست؟! کدام منطق و استدلال و کدام «ضرورت عاجل» چنین عقبگردی را حُکم میکند؟!
و...
براستی پرسیدنیست کدامیک از دو جریانِ فوقالذکر بیپرنسیبتر است؟!
بیفزاییم که این مختصر، بعد از تحریرِ اول و دوم نیز داشت اما طرح آنها «ضرورت عاجل» نبود!!!
تهران- اردیبهشتماه ۱٣۹٨
Amir.khs@gmail.com
|