گنجشکها


شهلا بهاردوست


• بر نرمی چشمه که می جوشد
صدای ِ زنگِ نفسهایت، فرود می آید
میان ِ دهان ِ تشنه، نوش، نوش
تنت، تب کرده، می نوشد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۰ ارديبهشت ۱٣٨۶ -  ٣۰ آوريل ۲۰۰۷


لرز گرفته سیب، چشم دوخته
بالا، پایین
در خیال ِ چرخشش، قِل قِل
قِل تا روی ِ غنچه ها
با دندانهای ِ تیز
گنجشکهایم بی پََرند
بی پَر کجا می پَرَند؟
نَپَر، نپَر، بی من نپَر!

بر نرمی چشمه که می جوشد
صدای ِ زنگِ نفسهایت، فرود می آید
میان ِ دهان ِ تشنه، نوش، نوش
تنت، تب کرده، می نوشد
خیز برمی دارد
مماس بر گنجشکها
روی ِ تنم، تنت، خواب می بینیم
دانه، دانه
انگور در دهان می نشانیم
پا برهنه، دست دراز، شکوفه می چینیم
روی ِ شن های داغ
بر پوستِ سوخته
مثل ِ روغن زیتون، روغن بادام
قطره، قطره
وای ی ی
باز من خواب می بینم!
گنجشکهایم بی پَرَند!
بی پَر کجا می پَرَند؟

هامبورگ، ۲۹ آپریل ۲۰۰۷
از مجموعهء تپشهای برهنه
www.bahardoost.de