دوست داشتنِ خود
شعر گونه ای از چارلی چاپلین برای هفتاد سالگی خودش


بهرام غفاری


• زمانی که من شروع به دوست داشتنِ خود کردم
دریافتم که دردها و ترس هایِ درونِ جانم
روح و روانم
فقط اعلام خطرهایی هستند برایِ دانستنِ اینکه من
بر خلافِ حقیقتِ آن چیزی که هستم
زندگی می کنم. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۶ خرداد ۱٣۹٨ -  ۲۷ می ۲۰۱۹


 
زمانی که من شروع به دوست داشتنِ خود کردم
دریافتم که دردها و ترس هایِ درونِ جانم
روح و روانم
فقط اعلام خطرهایی هستند برایِ دانستنِ اینکه من
بر خلافِ حقیقتِ آن چیزی که هستم
زندگی می کنم.
امروز دریافته ام که این
واقع گرایی نامیده می شود.

زمانی که من شروع به دوست داشتنِ خود کردم
فهمیدم که چه زود می توانم کسی را بیازارم
اگر من تلاش کنم که این شخص را
بخاطر خواسته های خود زیر فشار بگذارم
با اینکه می دانم نه زمانِ مناسبی برای آن است
و نه آن شخص آماده گی آنرا دارد،
حتی اگر آن شخص خودِ خودم باشم.
امروز میدانم که نامِ این احترام است.

زمانی که من شروع به دوست داشتنِ خود کردم
آرزوی داشتنِ یک زندگیِ دیگر را کنار گذاشتم
و توانستم تمامیِ آن چیز هایی که در اطرافم هستند را
ببینم که مرا دعوت به رشد می کنند.
امروز دریافته ام که این
رشد و به ثمررسیدن نامیده می شود.

زمانی که من شروع به دوست داشتنِ خود کردم
فهمیدم که من، همیشه و در هر وضع جدیدی که باشم
در زمان و مکانِ درستی هستم
و آنچه که در آنجا پیش می رود واقعیت است
و آن موقع بود که توانستم آرام بمانم.
امروز دانسته ام که این
اعتماد به نفس نامیده می شود.

زمانی که من شروع به دوست داشتنِ خود کردم
دیگر از صرفِ زمانِ خود
بخاطرِ برنامه هایِ بزرگِ آینده دست کشیدم.
امروز فقط
آنچه را که برای من شادی آور
و خوشحال کننده است،
آنچه را که با کمال میل و لذت
و دلم را به جوش می آورد و می خنداند،
با روش و ریتم خود انجام می دهم.
امروز دریافته ام که این
ساده گی نامیده می شود.

زمانی که من شروع به دوست داشتنِ خود کردم
خود را رها ساختم از تمامی آن چیزهایی که
برای من ناسالم بودند
از خوردنی ها، از انسانها، از موقعیت ها...
و از تمامی چیزهایی که مرا پست و دون میکردند
و خودم را از خودم می ربودند.
اول فکر میکردم که این
یک نمودِ خودپرستیِ سالم است.
امروز میدانم که این دوست داشتنِ خود است.

زمانی که من شروع به دوست داشتنِ خود کردم
دیگر کنار گذاشتم این خواسته را
که همیشه حق با من باشد
و از آن زمان خویش را
خیلی کم به اشتباه انداختم.
امروزه دریافته ام که این تواضع و فروتنی است.

زمانی که من شروع به دوست داشتنِ خود کردم
خود را از ادامه یِ زندگی در گذشته
و نگرانی از آینده برحذر داشتم.
امروز زندگی می کنم
فقط در همان روز
برای همین دم که همه چیز در آن اتفاق می افتد.
این را من فائق شدن می نامم.

زمانی که من شروع به دوست داشتنِ خود کردم
دریافتم که افکارِ من، می توانند مرا آشفته، اذیت و بیمار کنند.
اما از وقتی که من آنها را با قلب خود مرتبط ساختم
اندیشه های من آمیزه ای باارزش شدند.
نام این ارتباط را امروز
فهم قلب می گذارم.

ما نباید دیگر هیچ ترسی از بحث و استدلال
و رودررویی با خود و با دیگران
در برابر انواع مسائل و سختی ها داشته باشیم.
چنانکه که ستارگان نیز در آسمان
با همدیگر بر خورد می کنند
و از برخوردِ آنها دنیایِ جدیدی زاده میشود.
امروز میدانم که
" این زندگیست".