از : کارو
عنوان : بازگشت همه به سوی «دولت-ملت» است!
نویسندگان اگرچه میکوشند تا اصلاح طلب بودن خود را مخفی کنند و مثلاً همدلی شان را با خاتمی پنهان کنند، اما وقتی که در پایان نوشتار، خود را ناگزیر از ارائهی شکلی مطلوب از حکمرانی میبینند، بدیلی موهوم و خیالی به نام «جمهوریخواهی دموکراتیک» را روی میز میگذارند که در اساس نه با آلترناتیو خاتمی تفاوت بنیادینی دارد و نه با مطلوبات طباطبایی. توصیفی که از رابطهی به قول خودشان «جزء» و ««کل» میکنند در همان نظام کلی برآمده از فلسفه سیاسی هگل معنا دارد و چنانکه گیا چیزی خارج از این نا نمی تواند باشد، تنها الزاماتی را پیرامون رابطهی دوجانبهی «فرد» (به قول خودشان شهروند) و «دولت» گوشزد میکنند، بی آنکه بخواهند از این دایره بسته و دستگاه قراردادی خارج شوند. در آن شکل مطلوب نهایی حکمرانی تنها شکل پیشرفته تری از لیبرالیسم و دولت بورژوایی مشهود است و نه چزی بیش از آن. مهمتر از همه هم اینکه راه رسیدن به آن مشخص نیست، و اگر چنانکه تمام لیبرال ها و اخیراً چپهای ایرانی رفتار میکنند، این بدیل را نشانه ای از شکل سیاست ورزی آنان نیز بدانیم، درواقع با جمهوریخواهی به قول آنان دموکراتیک به عنوان یک شکل رفتار سیاسی طرفیم که در عمل فرقی با بدیل طباطبایی نخواهد داشت: هر دو خلق های ساکن ایران را ذیل یک دولت واحد جمع کرده و یک دولت-ملت کلاسیک را -با حقوقی کم و بیش یکسان و در جزئیات متفاوت- به خورد آنان میدهند؛ این یعنی تجربهی جنبش رادیکال خلق های کورد، عرب و سریانی در ایجاد کنفدراسیون دموکراتیک شمال و شرق سوریه برای اینان هیچ است و همه چیز تنها با دنبال کردن بازی در زمین «دولت-ملت»های کنونی است که دارای معنا است و خارج از آن چیزی وجود ندارد.
۹۰۱۵٨ - تاریخ انتشار : ۲۵ خرداد ۱٣۹٨
|