در سوگ دعا
کاوه کرمانشاهی
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱٣ ارديبهشت ۱٣٨۶ -
٣ می ۲۰۰۷
سنگسار سرنوشت شوم شماری از دختران و زنان دردمند سرزمین من است. عمل شنیعی که گمان میداشتم تنها در دین اسلام و از سوی حکومت اسلامیست که تجویز و اجرا میگردد. اما با دیدن تصاویر دهشتناکی که در آن "دعا" دختر کُرد ایزدی به جرم عشق ورزیدن به یک پسر عرب مسلمان از سوی بستگانش آماج سنگ پارها قرار میگیرد و در نهایت جان میسپارد +، دریافتم که اینگونه نیست و این عمل غیرانسانی میتواند به بهانههای مختلف و در اشکال متفاوت از باورمندان به هر آئینی و افرادی غیر از حکومتداران نیز سر زند، تنها کافیست تعصب و تحجر خمیرمایهی اندیشهی نداشتهی موجودی انساننما باشد تا بتواند حکم بر سنگسار دهد و در صف پرتاب کنندگان سنگ یا تماشاچیان این نمایش کثیف قرار گیرد. دیگر مهم نیست پیرو کدام مذهب، وابستهی کدام ملت و جای گرفته در کدام طبقه باشی، مهم این است که بتوانی قساوت و شقاوت را در کنار جهالت و حماقت قرار دهی و با شکار یک قربانی جنایتی شرمآور را مرتکب شوی تا با خون ریخته شده از جسم او دشت جهلت سیراب گردد و عطش جنونت فرو خسبد.
و اینبار قربانی دعاست... آری دعا دختر نگونبخت سرزمین من به دلیل عبور از خط قرمزی که مردان متحجر طایفهاش ترسیم کردهاند، به دلیل عمل نکردن به قوانین غلطی که مردان مرتجع تیرهاش وضع نمودهاند، به دلیل پشت کردن به سنتهای عقبماندهای که مردان متعصب قبیلهاش باور داشتهاند، آری تنها و تنها به خاطر عشق ورزیدن و بر سر پیمان عشق ماندن از سوی اعضای خانوادهاش مجرم شناخته میشود، در دادگاه ریشسپیدان خشکاندیش قومش محکوم میگردد و حکم مرگ توسط مردان غیرتمند! فامیلش اجرا میشود. دعا کشته میشود تا هم تاوان جسارت خویش را داده باشد و هم آینهی عبرتی گردد برای دیگر دختران ایل.
شرمندهام از همنامی با آن دونصفتانی که سنگ بر جسم دعا کوفتند، شرمسارم از همجنسی با آن بزدلانی که این صحنه را به نظاره ایستادند. نمیدانم نبود حس انسانیت، ذرهای شرافت یا حتی حس ترحم یا آنچه که جوانمردیش میخوانند و بدان میبالند در برخی از این مردان تا اعتراض کنند به این رفتار وحشیانه؟! راستی کجا بودند آن پیشمرگههایی که نام و هیبتشان لرزه بر اندام دژخیمان بعثی میانداخت، کجا بودند این مبارزان آزادی دیروز و پاسداران آسایش امروز تا دفاع کنند از حقانیت دعا و مانع شوند از وقوع این حادثه؟! مبادا بودند و سکوت اختیار کردند و به تماشای این مصیبت فاجعهبار نشستند؟؟؟!!!
خاتون درست میگوید "در کردستان عراق که دیگر قدرت در دست یک حاکمیت مرکزی کُردستیز نیست که بتوان با انواع دلائل سیاسی و غیر سیاسی فجایع را توجیه و تفسیر کرد" ـ اشاره به بخشی از نوشتار دکتر رویا طلوعی با عنوان "ضرورت یک تحول فکری، فرهنگی در میان مردان کُرد" + ـ و یا احیاناً به بهانه اولویت داشتن مبارزه در راه آزادی میهن از سلطهی بیگانه از کنار اینچنین مسائلی بیتفاوت گذشت، امروز که خود بر سرنوشت خویش حاکم گشتهاند، امروز که آن بخش از کردستان آزاد شده و قدرت به دست سیاستمدران کُرد افتاده دیگر نه به بهانهی حاکمیت بیگانه و نه به بهانهی اولویتبندی مبارزه نمیتوان نسبت به وقوع چنین رویدادهای فاجعهباری بیتوجه بود.
اکنون که چشم تمامی جهانیان به آن بخش از سرزمینمان دوخته شده تا شایستگی ملت و توانایی رهبران کُرد را در پیریزی سامانی مردمسالار و پیشرفت و ترقی کردستان نظارهگر باشند بایسته نیست با وقوع چنین فجایعی و سکوت در برابر آنان و عدم تلاش در جهت جلوگیری از تکرارشان چهرهای نامناسب از ملت و ناکارآمد از رهبران کُرد در ذهن جهانیان متصور گردد.
حکومتها میتوانند و باید با اعمال قوانین و انجام فعالیتهای فرهنگی تأثیرگذاری مثبت بر عرف جامعه داشته باشند. پس بر حکومت حریم است که با اتخاذ شیوههای ممکن و از طرق مختلف در جهت از بین بردن عرفها و سنتهای غلط در رفتار و برخورد با زنان و تقویت نهادها و سازمانهایی که در زمینهی حقوق بشر ـ با تأکید بر حقوق زن ـ فعالیت میکنند و نیز ایجاد شرایط مناسب و مساعد جهت حضور هر چه گستردهتر بانوان در عرصههای مختلف جامعه، پستهای مدیریتی و بدنهی حاکمیت گامهای اساسی و استواری را در راستای آگاهی بخشیدن به شهروندان و بنیان نهادن کردستانی مدرن و دمکراتیک بردارد تا دیگر شاهد بروز چنین حوادث تلخی نباشیم.
کرماشان ـ اردیبهشت ۱٣٨۶
www.newroz.blogfa.com
|