کانون فرهنگی - سیاسی خلق ترکمن: از مرگ بر امریکا تا جنگ با امریکا!


اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ٨ تير ۱٣۹٨ -  ۲۹ ژوئن ۲۰۱۹


مخربترین مساله برای یک کشور در انستکه حکومتی در ان با هر انگیزه و نیتی رسالتی جهانی برای خود جهت تغییر دنیا قایل گردد. رسالتی که جمهوری اسلامی، از بدو تاسیس خود انرا پیشه خود ساخته و وظیفه " رهایی از استکبار جهانی" که سرکرده انرا "امریکای جهانخوار" و نماد منطقه ایی انرا اسراییل و "وابستگان" انرا کشورهای عربی و بویژه عربستان سعودی می پندارد در سرلوحه تمامی سیاست های خود قرار داده و رژیم خود را در مبارزه دایمی با این "دشمنان" می پندارد!

جمهوری اسلامی طبق این رسالت قایل شده بخود چهار دهه است که با شعار مرگ بر این و ان فضای ایران را مسموم و با رویای شکست انها و بر پایی امپراطوری شیعه "در قالب پارس اسلامی"، منابع انسانی و مالی عظیمی را هزینه تنش افرینی ها و ایجاد گروههای نیابتی تروریستی در منطقه و جهان بحساب منابع ملی ایرانیان کرده است. اما، بعد از چهار دهه این رژیم متوهم سرکوبگر در داخل و مداخله گر در خارج بجای نابودی "دشمنان" فرضی خود، بستر تباهی خود ایران را فراهم اورده و جنگ ویرانگر دیگری را برای ان رقم زده است!

هیولای جنگ در شرایطی بر دروازه های ایران رسیده که در داخل خانه نیز چهار دهه رژیمی در ان علیه مردم از هیچگونه جنایت و پلشتی کوتاهی نکرده و کشور را تا پرتگاه نابودی به پیش برده است. با این حال مجموعه گفتار و کردار سران و بویژه رهبر مطلق العنان رژیم اسلامی در قبال فاجعه جنگ قریب الوقوع بیانگر انست که انها خواهان جنگی محدود هستند تا زیر سایه جنگ از یکسو، مردم معترض به حاکمیت خود را با شعارهای ملی گراینه و میهنی مجددا در کنار رژیم قرار داده و از طرفی دیگر مزدوران و گروههای دست ساز تروریستی نیابتی خود در منطقه را که تحت تاثیر تحریمهای حداکثری امریکا تامین مالی انها برای رژیم با مشکل جدی مواجه شده است در "جبهه مقاومت" خود حفظ نمایند!

با همین درک بغایت نادرست و فاجعه بار است که رهبری رژیم در قبال استراتژی "مذاکره نه جنگ" رسما اعلام شده ترامپ که خواهان سایه نیافکندن مساله جنگ بر انتخابات پیش روی ریاست جمهوری در امریکا است، استراتژی "نه مذاکره نه جنگ" را اتخاذ کرده است. استراتژییکه با ان رهبر رژیم، نظام خود را در میان سه بن بست گریز از مذاکره، پرهیز از جنگ فراگیر و ممانعت از فروپاشی داخلی قرار داده است. بن بستی خود ساخته که رژیم چه با حرکتهای ایذایی خویش در خلیج فارس و چه در کشورهای عربی همجوار توسط مزدورانش در منطقه و یا با تهدید به خروج از برجام در یافتن راهی جهت خلاصی از ان را دارد!

لذا، اگر سیاست "نه مذاکره نه جنگ" اعلان شده ادامه بیابد، این رژیم نه تنها شاهد فروپاشی اقتصادی خود و به طبع ان فروپاشی سیاسی خود خواهد گردید بلکه ناظر انفجار اجتماعی و با خطر براندازی سیاسی از درون نیز خواهد بود. در مقابل، دولت امریکا با سیاست "فشار حداکثری" خود امید دارد که یا رژیم اسلامی را تسلیم مذاکره ایی بسازد که با دوازده دستور جلسه تعیین شده توسط وزیر امور خارجی امریکا، رژیم اسلامی نتیجه انرا خودکشی خود میداند و یا با واکنشهای ایذایی و پیاپی خود و یا گروهای نیابتی خویش در منطقه جنگی فراگیر را براه بیاندازد که امریکا برای هردوی این حالت اماده است. اما، توشه رژیم اسلامی برای مقابله با هر یک از این سناریو های احتمالی خالی بوده و بویژه در صورت وقوع جنگ تنها با دولت ترامپ مواجه نشده و بسیاری از کشورهای اروپایی نیز که هم اینک نیز با زیاده خواهی ها وتهدید های رژیم اسلامی مخالفند و حتی جناح رقیب ترامپ در امریکا بصف حامیان وی خواهند پیوست. به همین دلیل در شرایط فعلی ترامپ جهت "تغییر رفتار رژیم" و کشانیدن ان به پای میز مذاکره سیاست صبر را در پیش گرفته که عنصر اصلی ان "زمان" میباشد که افزایش هرچه بیشتر تحریمها نیز ضامن اجرایی ان است.

خامنه ایی با عنوان رهبر خود کامه رژیم در موقعیتی قرار دارد که میتوانست با پذیرش "مذاکره قهرمانانه" با امریکا از تیره تر شدن اوضاع و جنگ احتمالی ممانعت بعمل بیاورد. اما، بنظر میرسد که رهبر حکومت اسلامی بیشتر از انکه بفکر چاره جویی در قبال فاجعه قریب الوقوع برای ایران باشد، بیشتر از شورش مردم جان بر لب رسیده علیه نظام خود واهمه دارد. از اینرو وی با استفاده از گسترده شدن شبح جنگ بر فراز ایران تمامی پایگاههای سپاه و بسیج و نیروهای امنیتی خود در سراسر کشور را بحال اماده باش کامل در اورده تا به سرکوبی هرگونه ندای اعتراضی به وضعیت مشقت بار زندگی در نظام اسلامی شدت ببخشد.

بنابراین، مسولیت بروز جنگی محدود یا نامحدود در شرایط کنونی متوجه رهبر رژیم اسلامی و سران انست که مذاکره را "سم" و مساله ایی "ناموسی" قلمداد کرده اند. انها با این موضع گیری علیه منافع ملی یک مملکت در اصل حکم مرگ نظام خود را مدون کرده اند. حال باید منتظر بود که این حکم را خامنه ایی بعنوان ولی مطلقه رژیم پای میز مذاکره و یا زیر ضربات هولناک نظامی امریکا و یا در پیشگاه مردم ایران بعنوان یک محکوم امضاء خواهد کرد؟ در هر حال رهبران رژیم در اینده ایی نه چندان دور مجبور به پاسخگویی در قبال ایران و ایرانی خواهند گردید.

کانون فرهنگی – سیاسی خلق تورکمن
۱٣۹٨.۰۴.۰۷