جنبش کارگران بیکار آرژانتین
گزارش یک سفر
مت فاینستین ترجمه: شهناز نیکوروان
•
دوازده ماه بین سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۵، من با جنبش کارگران بیکار سولانو (MTD-Solano ) در بوینس آیرس، آرژانتین زندگی و کار کردم. این تجربه اساسا نظر مرا در مورد سازماندهی و فعالیتهای اجتماعی تغییر داد؛ من همچنان به دنبال راهی برای انتقال و عملی کردن این ایدهها هستم. این مقاله تلاش دارد تا این تجربیات را به اشتراک بگذارد. در تابستان سال ۲۰۰۳، به داستانهایی علاقمند شدم که برخی از دوستان از سفری تعریف میکر دند که در آن زمستان به بوئنوس آیرس داشتند. تصمیم گرفتم در یک سفر دو ماهه با آنها همراه شوم.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۲ مرداد ۱٣۹٨ -
۲۴ ژوئيه ۲۰۱۹
دوازده ماه بین سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۵، من با جنبش کارگران بیکار سولانو (MTD-Solano ) در بوینس آیرس، آرژانتین زندگی و کار کردم. این تجربه اساسا نظر مرا در مورد سازماندهی و فعالیتهای اجتماعی تغییر داد؛ من همچنان به دنبال راهی برای انتقال و عملی کردن این ایدهها هستم.
این مقاله تلاش دارد تا این تجربیات را به اشتراک بگذارد. در تابستان سال ۲۰۰۳، به داستانهایی علاقمند شدم که برخی از دوستان از سفری تعریف میکر دند که در آن زمستان به بوئنوس آیرس داشتند. تصمیم گرفتم در یک سفر دو ماهه با آنها همراه شوم. متوجه شدم که برنامه من با بازگشت یکی از اعضای ام.تی.دی.سولانو (MTD-Solano) از کنفرانسی در خارج از کشور همزمان شده است. در لابی فرودگاه او را ملاقات کردم. برای ما سخت نبود تا گروهی را بیابیم که به استقبال ما آمده بودند: دریایی از لباسهای کار و رانندههای لیمایی که با ژاکتهای پشمی سبز روشن با طرحهایی از فرهنگ بومی، شناخته میشدند.
در عرض چند ساعت، من در گردبادی از فعالیت غوطه ور شدم. در سال ۲۰۰۳، بوئنوس آیرس هنوز به خاطر جذر ومد قیام دسامبر سال ۲۰۰۱، زمانی که ۴ رئیس جمهور به مدت ۲ هفته مجبور به کنار رفتن از قدرت شدند،(۱)در تلاطم بود. ام.تی.دی.سولانو بخشی از شورای هماهنگی “هانیبال ورون” متشکل از ۱۸ تشکل کارگران بیکار دیگر بود که هر ماه برای هماهنگ کردن استراتژیهایشان، جمعآوری منابع، برنامهریزی اقدامات مشترک و ائتلاف دور هم جمع میشدند. بیست و ششم هر ماه معترضان برای بستن پل پایراندون که ورودی اصلی جنوبی شهر به مرکز شهر بوینس آیرس بود، تجمع میکردند. این اقدام به منظور حفظ فشار بر دولت و یادآوری قتل دو تن از همراهان (Maxi و Dario) طراحی شده که توسط پلیس در جریان اعتراضات در روز ۲۶ ژوئن ۲۰۰۲ کشته شده بودند.
اما جنبشی که من با آن مواجه شدم، یکی از معتدلترین تحولات در آرژانتین بود. هم زمان که انرژی خشونتهای سال ۲۰۰۱ به آرامی از بین میرفت، اتحادیهها با کمک پیکوتریسها (۲)توانستند رویکردی جدید و پویا فعال برای مذاکره بیابند و به روز شوند و با جذب نیروهای جدید اشتباهاتشان را کاهش دهند. در واقع جنبش شروع به بازسازی خود کرده بود. احزاب مارکسیستی سنتی برای نفوذ و همکاری، استراتژی ای را طراحی کردند: قرار بر این شد تصمیمات بر اساس رای اکثریت گرفته شود نه با رضایت و موافقت عمومی (اجماع) که تا پیش از این شیوه تصمیمگیری در شواری هماهنگی بود. در اواخر سال ۲۰۰۳، ام.تی.دی.سولانو همراه با چندین ام.تی.دی دیگر که به طور مشابه به خودمختاری و تصمیمگیری افقی متعهد بودند، شورای هماهنگی را ترک کرده و خود را کنار کشیدند.
در حالی که ترک همراهان ترسناک بود، اما برای ام.تی.دی.سولانو چیز جدیدی نبود. بنیانگذارانش صبور و فروتن بودند: یک کشیش شورشی، یک روانشناس اجتماعی و تعدادی انگشت شمار از اهالی محل که با هم همسایه بودند و از فساد دولت محلی و کلیسای کاتولیک خسته شده بودند. قدرت گروه ناشی از اعضایش بود که تحت شرایط روز، رشد انفجاری پیدا کرد. در اواسط ۱۹۹۰، نرخ بیکاری در برخی از حومههای پایتخت آرژانتین ۵۰درصد بود. برنامه کاری ِنسخه آرژانتینی رفاه توسط سیاستمداران کوچک و کلیسا کنترل میشد؛ آنها به خاطر منافعشان به کسانی رای میدادند که حتی کمکهای کوچک و ناچیزی مانند یارانهها و توزیع مواد غذایی اضافی را هم از مردم دریغ میکردند و درعین حال فروختن خود را انکار میکردند.
با انتقال کارخانهها به چین و برزیل، صفوف اتحادیهها باریک (نحیف) شدند؛ احزاب سیاسی و اتحادیههایی آرژانتین را ترک کردند که از لحاظ تاریخی عمدتا قادر به انطباق با این شرایط نبودند. خیلی از مارکسیست-لنینیستهای دگم سنتی معتقد بودند که بیکاران “لومپن” هستند و آمادگی سازماندهی و بسیج را ندارند. ام.تی.دی.سولانو علیه این تفکر و علیه بسیاری از مخالفان، مبارزات مختلف و متعددی کرد. پیکوترسها که دیگران را متقاعد به شرکت در این مبارزه میکردند، با بستن بزرگراههای اصلی ورود به شهر بوئنوسآیرس توانستند امتیازاتی مانند برنامههای کاری و غذا را از دولت به دست آوردند. زمانی که کلیسای کاتولیک کشیش محلی را خلع کرد و درهای خود را به جنبش جوانان بست، شورای محلی تصمیم گرفت که این روستا را اشغال کند، اشغالی که بیش از ۲ سال طول کشید. موفقیت آنها توجه ناخواسته “چپ قدیم” را به خود جلب کرد و ام.تی.دی تصمیمی قاطع گرفت و خودگردانی را به عنوان یک قالب بنیادی اتخاذ کرد. آنها تلاش برای به دست آوردن قدرت و تغییر از بالا را رد کردند. در یک روند طولانی و مستمر ساختار داخلی ای مطابق با این اصول را خلق کردند؛ مفاهیمی مانند تصمیم گیری افقی و دموکراسی مستقیم با جلسات هفتگی، تصمیم گیریهای مشترک و نمایندگان چرخشی شکل گرفت.
اما در یک جنبش که براساس تامین نیازهای اساسی مانند غذا، کار و درآمد است، تنها فرآیند کافی نبود. از همان ابتدا ام.تی.دی.سولانو در پی افزایش سطح خودکفایی بود. نانواییها، آشپزخانههای سوپ(۳ )، مزارع ارگانیک و کارگاههای چرم دوزی آغاز به کار کردند و گروههایی برای رسیدگی به مسائل مربوط به مراقبتهای بهداشتی و آموزش و پرورش تشکیل شدند. این پروژههایی بود که وقتی من در تابستان ۲۰۰۳ به سولانو رسیدم، با آنها مواجه شدم.
من به سرعت به پروژههایی ملحق شدم که به آن علاقه مند بودم: کارگاههای تغذیه و کمکهای اولیه، تئاتر سنتی و رقص با بچههای محله، باغبانی ارگانیک و البته نشستهای هفتگی. همانطور که روز به هفته تبدیل میشد، من بارها و بارها برنامههای خود را برای بازدید از گروههای دیگر به تعویق میانداختم، هم چنانکه انعطاف پذیری، تفکر و تامل پایدار در ام.تی.دی.سولانو آشکار میشد، من بیشتر و بیشتر تحت تأثیر قرار گرفتم. من تصور نمیکردم که این گروه تجربه خیلی زیادی داشته باشد، اما ام.تی.دی.سولانو برای انجام چنین اقدامات بزرگی توانا بود؛ تمایل مداوم برای تجدید نظر در ساختار و تاکتیکهایش در تلاش مستمر برای رسیدن به سطوح بالاتر افقی و خودکفایی خود را به نمایش میگذاشت.
سرانجام زمان برگشتن به خانه رسید، اما من همچنان به دنبال هر فرصتی برای بازگشت به آرژانتین بودم و در نهایت پس ازیک سال غیبت برای ادامه کار با ام.تی.دی.سولانو به آرژانتین برگشتم. در این یک سال تغییرات بسیاری اتفاق افتاده بود: در حالی که سخنرانی یک رئیس جمهور جدید چپ، نستور کیرچنر، اختلافات بخشهای سیاسی متعددی را تشدید کرد، ام.تی.دی.سولانو پیشرفت چشمگیری در ایجاد یک مرکز بهداشت محلی و آموزش مروجان بهداشت داشت. بزرگترین پاداش، دیدن بچههایی بود که طی سال در این جنبش و تحت شرایط خودگردانی به وسیله ام.تی.دی رشد میکنند.
یکی از الهامبخش ترین لحظاتی که من شاهد آن بودم، زمانی بود که دختر ۱۱ ساله یکی از همسایهها به شدت توسط پدرش (یکی از همراهان ام.تی.دی ) به خاطر برخی خطاهای جزئی مجازات شد. او در مقابل پدرش فریاد نزد، اما به آرامی ۴-۵ نفردیگر ازهمسایههایی را جمع کرد که از همراهان ام.تی.دی بودند و در آن نزدیکی کار میکردند؛ وقتی همه نشستند گفت: “من این جمع را برای بحث درباره اینکه آیا والدین میتوانند بر سر کودکانشان فریاد بزنند یا نه، جمع کردم.”بیست دقیقه بعد، همهی ما گفتیم که با این که والدین بر سر فرزندانشان فریاد بزنند، موافق نیستیم، اما کودکان نیز باید سعی کنند چالشهایی که والدین با آن مواجه میشوند را درک کنند و از بار اضافی بر والدین اجتناب نمایند.
یکی دیگر از مسئولیتهایی که تمایل داشتم در مسیر راه به آن دست یابم، کمک به بازدید کنندههایی بود که از سراسر جهان آمده بودند تا مستقیما م.تی.دی.سولانو را ببیند. این دیدارها اغلب منجر به بحثهای پرشوری در مورد بهبود همبستگی بین المللی میشد، موضوعی که در سال گذشته پس از بازگشت به شهر ورچستر اندیشیدن به آن را ادامه دادم. واضح است که ما چه چیزی نمیخواهیم : مدلهای مبتنی بر جمع آوری کمکهای مالی و یا خیریه که در میان بازدید کنندگانی باب است که جنبشهای اجتماعی آرژانتین را نوعی ماجراجویی میدانند و یا برای انجام پروژههای دانشگاهی به آرژانتین آمده و میآیند. یک توافق عمومی هم وجود دارد که بهترین همبستگی بین المللی، مخصوصا برای کسانی که از کشورهای به اصطلاح ابرقدرت جهان میآیند، اغلب شامل شرکت در مبارزات در میهن خود و اتصال آن سازمانهای محلی با همتایان بین المللی خود میباشد. شناختن شباهتهای بسیاری بین آرژانتین و ایالات متحده آمریکا و همچنین قدرت جنبشهای اجتماعی مستقل(خودمختار) آرژانتین و ترکیب منحصر به فرد آن از تئوری و تجربه عملی، مرا به فکر کردن درباره راههایی برای رساندن تجربه آرژانتین به مخاطبان گسترده تر در میان سازمان دهندگان جامعه آمریکای شمالی، واداشت.
صرف زمان با بازدیدکنندگان جوامع خودمختار در آرژانتین نظر مرا در مورد سازماندهی جامعه و نقش من به عنوان یک فعال به طرز رویایی تغییر داد.
زیرنویسها:
۱- شورشهای ۲۰۰۱ در آرژانتین یک دوره ناآرامی و شورش را در این سال شکل داد. در ۱۹ و ۲۰ دسامبر ۲۰۰۱ خشونت آمیزترین رویدادها در بوینس آیرس، روزاریو و سایر شهرستانهای بزرگ این کشور بوقوع پیوست.
خیزش سال۲۰۰۱ عمدتاً توسط طبقه متوسط علیه دولت رئیسجمهور فرناندو دولا روآ، که در جلوگیری از بحران اقتصادی شکست خورده بود شکل گرفت. در آن زمان پزو آرژانتین در مقایسه با دلار آمریکا نرخی ثابت داشت. از سال ۱۹۸۰ سیاست دلاری کردن پزو آرژانتین به ابزاری برای غلبه بر تورم مزمن این کشور تبدیل شده بود ولی این سیاست مانع کنترل آرژانتین بر سیاستهای پولیاش شد. تغییر ناگهانی ارزش دلار در سال ۱۹۹۷ به صادرات این کشور که تنها منبع مهم درآمد خارجی بود صدمه زد. در مارس ۲۰۰۱ با استعفای خوزه لوئیس وزیر اقتصاد، سیاستهای اقتصادی دولا روآ ضربه شدیدی دریافت کرد. او با ریچاردو لوپز وزیر دفاع جایگزین شد.
۱۹ دسامبر ۲۰۰۱ پرزیدنت دولا روآ وضعیت محاصره اقتصادی را در سراسر کشور اعلام کرد. بدنبال این اعلام هزاران نفر به خیابانهای پایتخت و دیگر شهرهای بزرگ روانه شدند.ناآرامی زمانی آغاز شد که دومینگو کاوالو وزیر اقتصاد محدودیتهایی را در مورد بیرون کشیدن پول از سپردههای بانکی را اعلام کرد. او قصد داشت تا از بیرون کشیده شدن سپردههای بانک مرکزی که در سال ۲۰۰۱ بیست و پنج درصد آن خارج شده بود جلوگیری کند. این طرح تلاش میکرد تا طی ۹۰ روز تا زمانیکه بدهیهای آرژانتین پرداخت میشود بتواند بحران اقتصادی را مهار کند.
طی روز ۲۰ دسامبر گروههای معترض بر خلاف حکومت نظامی به میدانهای پایتخت آمدند. پلیس فدرال که تحت فرمان دولت عمل میکرد تلاش داشت که معترضین را کنترل کند. اقدام قاضی فدرال برای جلوگیری از عملیات پلیس به نتیجه نرسید. وضعیت با ورود معترضین دیگر به صحنه وخیم تر شد. با گسترش خشونت، رئیسجمهور دولا روآ تلاش کرد تا خبرهای بوئنوس آیرس را سانسور کند. او قصد داشت با وضعیت حکومت نظامی شبکههای تلویزیونی را با زور مجبور کند تا رویدادهای جاری پایتخت را پخش نکنند. این طرح نیز شکست خورد چرا که مسول رسانههای دولت از انجام این طرح خودداری کرد. دلاروآ که در مدیریت بحران اقتصادی آرژانتین ناموفق بود در پی این شورشهای خشونت بار مجبور شد استعفا دهد. پس از او چند رئیس جمهور برای دورههای کوتاه زمام امور را در اختیار گرفتند تا اینکه نهایتا کنگرهی آرژانتین ادواردو دوهالد را تا زمانی که صلح اجتماعی و اقتصادی را به آرژانتین بازگرداند به عنوان رئیس جمهور موقت انتخاب کرد. دوهالد توانست با آرام کردن شرایط کشور، زمینههای انتخاباتی دموکراتیک را فراهم آورد. نهایتا در ۲۵ مه ۲۰۰۳ نستورکرچنر به عنوان رئیس جمهور منتخب مردم آرژانتین پس از بحران اقتصادی – اجتماعی این کشور برگزیده شد و تا سال ۲۰۰۷ میلادی این پست را در اختیار دارد.
۲- پیکوتروس اصطلاحی اسپانیایی است و به معترضانی اطلاق می شود که برای رسیدن به خواسته هایشان و جلب توجه همگانی، خیابان ها و جاده ها را مسدود می کنند. این جنبش اعتراضی در آرژانتین در اواسط دهه ۱۹۹۰ آغاز شد، در طی دوره ریاست جمهوری کارلوس منم، به زودی تبدیل به یک شکل مکرر اعتراضی شد که هنوز در صحنه سیاسی اجتماعی آمریکای جنوبی تاثیرگذار است. هفتاد درصد پیکرت ها زنان هستند و برخی از رهبران آنها نیز زنان هستند مانند میلگار سلا از جوجوی.!
۳- آشپزخانه های سوپ نظیر تجربه آشپزخانه های مردمی در لیما، السالوادور و مکزیک است. به مقاله “اجتماعی شدن بخشی از کار خانگی زنان: آشپزخانه هایمردمی در امریکای لاتین، تجربیاتی زنده و پویا که در سایت کانون مدافعان حقوق کارگر منتشر شده است، مراجعه کنید.
منبع:کانون مدافعان حقوق کارگر
|