طرح بسندگی زبان فارسی نژادپرستی و خشونت علیه کودکان غیرفارس در ایران است- یونس شاملی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۵ مرداد ۱٣۹٨ -  ۲۷ ژوئيه ۲۰۱۹


 
اینبار باز هم وزارت آموزش و پرورش از زبان معاون آموزش ابتدایی رضوان حکیم زاده با طرحی فاشیستی برای حقنه کردن زبان فارسی به کودکان غیرفارس آماده ورود به مدرسه را تدارک دیده است. وزارت آموزش و پرورش میخواهد ذهن و فکر کودکان غیرفارس در کشور را، که بی شرمانه آنها را کودکان "دو زبانه" مینامد مغشوش کند. میخواهد فارسیسم گندیدهء در طول 100 سال گذشته را بر کودک تورک، کرد، عرب، بلوچ، ترکمن و لر و گیلک و.. تحمیل کند.

فرشته قاضی روزنامه نگار تبریزی روز اول مدرسه را از زبان یک کودک تورک به قلم کشیده و نوشته است که؛ همان ساعت اول کلاس، وقتی ‌‌فهمیده معلمش اصلا تُرکی بلد نیست، دچار وحشت و اضطراب شده بود. او در روز اول مدرسه و در هفت سالگی، یک کلمه هم فارسی بلد نبوده است: « معلم کلاس اول دبستان من حتی در سطح یک کلمه هم ترکی بلد نبود و بزرگ‎ترین دغدغه کودکانه‌ام این شد که اگر یهو دست‎شویی داشتم، چه باید بگویم؟ این دغدغه تا این حد بود که با گریه، معلم و مدیر مدرسه را (از بستگان نزدیک بود) مجبور کردم به پدرم زنگ بزنند و وقتی گوشی را دادند به من، پرسیدم توالت به فارسی چی می‌شود؟»

کنوانسیون حقوق کودک به روشنی در باب اهمیت پیشرفت‌ کامل‌ شخصیت‌، استعدادها و توانائیهای‌ ذهنی‌ و جسمی‌ کودکان‌ سخن میگوید. اما پاشنه دولت ایران همچنان بر بنیاد نژادپرستی فارسیستی میچرخد و روزگار سیاهی را برای 70 درصد کودکان در ایران فراهم ساخته است. حمید رضا بابایی وزیر آموزش و پرورش چند سال پیش هم گفته بود " 70 درصد دانش‌آموزان در سراسر کشور دو زبانه" (شما بخوانید غیرفارس زبان) اند. در آن دوره نیز وزارت آموزش و پرورش بجای تدارک تحصیل کودکان به زبان مادری همچنان برنامهء حقنهء زبان فارسی را برای کودکان غیرفارس مورد توجه قرار داده بود.

کودکی که تا هفت سالگی در خانواده، قوم و خویش، محیط زندگی، محله و شهر به زبان تورکی (و یا هر زبان غیرفارسی دیگری) سخن میگوید، بسیار طبیعی است که این کودک با ورود به مدرسه زبان شفاهی آموخته در بطن خانواده و یا شهر و روستای خود را به آموختن کتبی آن زبان دنبال کند. اینجا سخن از 70 درصد کودکان مدارس ایران است. نادیده گرفتن زبان مادری کودکان در آغاز تحصیل و آموزش کتبی به زبان مادری آنها، آنچنانکه از قلم خانم خبرنگار تبریزی هویداست، اعمال خشونت علیه کودکان و تجاوز آشکار به ذهن و فکر در حال رشد و تعالی آنهاست.

استدلالهای منطقی، علمی، فرهنگی و انسانگرایانه در این رابطه در گوشهای رژیم جمهوری اسلامی کارگر نیست. فاشیسم دینی، خشونت و نژادپرستی عریان فارسیسم حاکم در وزارتخانه های جمهوری اسلامی در فکر تعرض بیشتر به فکر و اندیشه کودک برای دور ساختن وی از هویت اتنیکی، زبانی و فرهنگی اوست.

این استدلال ها و این نقد ها برای ارتقاء آگاهی مردم، برای درک ضرورت تغییر ساختاری در ایران و برای حرکت بسوی یک دگرگونی سیاسی اساسی در ایران است. این نقد ها برای نصحیت کسی نیست، بلکه برای آماده ساختن خلق ها جهت شورش علیه جرثومه جمهوری اسلامی و برای به زیر کشیدن آن است.

منطق اساسی این استدلالها و این نقد ها مبارزه با نژادپرستی و برای جا انداختن ارزش برابر انسانها در ایران و حتی جهان است. این نقدها نه برای تغییر عناصر پوسیده و ارتجاعی چون رضوان حکیم زاده معاونت وزارت آموزش و پرورش بلکه برای تقویت رویکرد تغییر دمکراتیک و اساسی در کشور است.

جمهوری اسلامی با بسندگی زبان فارسی میخواهد قابلیت آموزش زبان فارسی را برای کودکان غیرفارس بالا ببرد، اما خلق های ساکن در ایران در تدارک بالا بردن قابلیت مبارزاتی برای تغییر رژیم جمهوری اسلامی هستند. جمع این دو قابلیت غیرممکن است. و ایران برای پیشرفت به قابلیت دومی نیاز دارد. چون برای قابلیت اولی 100 سال تلاش کردند، اما نتیجه اش ورشکستگی نژادپرستان و ناکامی فارسیست ها را در پی داشته است. طنین شعار "تورک دیلینده مدرسه / اولمالی دی هرکسه" (مدرسه به زبان تورکی/باید باشد بر هر کسی) در استادیوم های ورزشی ورشکستگی و رسوایی نژادپرستان در ایران را فریاد کرده است. ما تلاش گرایانه در انتظار رفتن جمهوری اسلامی به زباله دان تاریخ هستیم.

ایران از آن تمامی خلق های ساکن در آن است. ایران تنها با حقوق برابر خلق ها و تکیه بر صلح و برادری میان آنها میتواند به کاروان دمکراتیسم و ترقی در جهان بپویندند.