از شعار: یا فوتبال رو جمع اش کنید یا تیمسارو عوض کنید. تا
شعار: توپ تانک فشفشه، آخوند باید گم بشه!برزخ لیگ برتر!



اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱۲ مرداد ۱٣۹٨ -  ٣ اوت ۲۰۱۹



 
کوروش طاهرنسب- خشونت کلامی و شعارهای لفظی بدون درگیری های کلان فیزیکی موضوع ناهنجاری بوده که در فوتبال ایران بیشنیه دارد. از دهه چهل به این سوی و تا مرز دهه پنجاه ,تاریخ مسابقه های تاج و شاهین و پرسپولیس با تاج و در بعضی موارد تاج با عقاب و دارائی ,راوی اینگونه تهاجمات کلامی بین طرفداران این تیمها است.شعارهائی مثل: "یا فوتبالو جمع اش کنید یا تیمسارو عوض کنید".
در باور سیاسی ,تماشاگران پیوسته در ورزشگاه و هنگام مسابقه‏های تیم شاهین با رقبا به طرفداری یا بر علیه تیم و یا مدیران ورزشی وقت شعار می‏دادند. مسابقه‏های باشگاهی تهران ,رویارویی شاهین و تاج به نوعی نماد رویارویی دو ایدئولوژی و دو اندیشه‏ی متفاوت، یعنی روشنفکری و نظامی‏گری یا به تعبیری دو تیم مردمی و دولتی بود.
در آن وقت ها ,فوتبال مثل امروزی جهانی نشده بود و فرهنگهای ملی هم چنان تعیین کننده فرهنگهای طرفداران فوتبال در هر کشوری وزن غالب داشت. ادبیات فوتبال بر گرفته از فرهنگ حاکم بر جامعه بود. فوتبال در ایران تا سالهای نزدیک به دهه پنجاه بیشتر سنت گرا بود و در این فاصله در سطح ملی فوتبال ما با دو قهرمانی پیاپی در جام ملتها و حضور در المپیکها تابعی از فرهنگ سنتی بود که اخلاق و مرام و پاکی مهمترین خروجی آن متاثر از خرده فرهنگها و تبلور آن در فرهنگ ملی خودنمائی می کرد.
راه اندازی جام تخت جمشید ,اولین روی گرد مهم حرفه ای ناشی از تحولات تجددگرائی اجتماعی در فوتبال بود.با این که بعضی از ابزار و مکانیسم لازم برای ورود فوتبال حرفه ای بطور کامل در دسترس نبود ,اما بر مبنای تعریف و ماهیت آن بنیاد و شالوده آن پی ریزی شد.
در همان ابتدای آغاز فوتبال حرفه ای یکی از هدفهای اصلی فدراسیون فوتبال از تنظیم ماده مربوط به داشتن زمین چمن در آئین نامه مسابقات قهرمانی باشگاههای ایران افزایش تعداد زمینهای تمرین و آمادگی بهتر تیم های دسته یکم و دوم و در نتیجه داشتن زمین تمرین اختصاصی و هم چنین بهره گیری جوانان و نوجوانان وابسته به این تیمهابطور جدی به میان آمد. تا جائی که کامبیز آتابای رئیس وقت فدراسیون فوتبال به باشگاهها بطور شفاف هشدار داد که تیم بدون زمین در هر مقامی که باشد از جام اخراج می شود.
سنت گرائی در برابر تجد گرائی رنگ باخت و فوتبال پایه از محلات به سوی صنعت پر کشید.صنایع سنگین وارد چرخه فوتبال و تیم داری شدند که اندک اندک بسوی باشگاه داری گام بر داشتند و بجز تیمهای تهرانی اکثر تیمهای وقت در جام تخت جمشید وابسته به یک واحد صنعتی سنگین بودند.
با وجود تهیه دستورالعملها و تعریف ساختار فوتبال حرفه ای و نگاه عمیق به بنیاد آن ,در بخش سخت افزاری , فوتبال تجدد خواه هم چنان بافقدان یاکمبودهای بنیادی روبرو بود.ورزشگاهها و تجهیزات و امکانات رفاهی متعلق به آن, آئینه نداشتن ها و نرسیدن ها را نشان می داد.
وقتی جمهوری اسلامی ایران ,تاسیس شد , سنت گرائی اما به سبک اسلامی و تفکری که قهقهرائی آن به دوران صدر اسلام بر می گشت و با استفاده از چماق -فوتبال طاغوتی-بار دیگر برفوتبال حاکم کرد و تا دهه 1380 به مدت بیست سال, بومی کردن فوتبال سیاست اصلی نظام بود. با این وصف حادثه امجدیه در هفدهم مهر ۱۳۶۳ اولین ضربه ای بود که از طریق فوتبال بر حکومت وارد می شد تا جائی که طغیان مردم در امجدیه و ناتمامی بازی پرسپولیس با پاس که منجر به خشونت فیزیکی و شعار بر علیه نظام منجر گردید باعث تعطیلی فوتبال در آن فصل شد.
تحولات سریع در فوتبال جهانی و تغییرات شگرف در قدرت گیری فیفا ,متاثر از نقش و حمایت اسپانسرهای کارتلیست ,ورود افراد سیاسی و تاجر در درون و پیرامون فیفا, چنان بود ,که تصمیمات این نهاد جهانی فوتبال لازم و قطعی, و در صورت سرپیچی و نادیده گرفتن آنها ,با عواقب سخت فیفا روبرو بود.                                       
باز شدن فضای دو قطبی اصلاح طلب و اصولگرا که در پی بحران اجتماعی نهفته نظام برای مقابله با آن در سال 1375 به بعد ضروری گشت و به ریاست جمهوری محمد خاتمی انجامید موجب شد تا چشمک های هر دو طیف نظام به چراغ سبزی منتهی شود که فوتبال را در کانون معادلات سیاسی قرار می داد                                 
در همان دو مین سال محمد خاتمی تدارکاتچی ,بازی برگشت و آخر با استرالیا در ملبورن که منجر به تساوی 2 بر 2 ایران و استرالیا شد و جواز صعود ایران به جام جهانی 1998 فرانسه راصادر کرد ,بعد از پایان بازی میلیونها نفر خود جوش در سراسر ایران به خیابانها ریختند و جشن و شادمانی بر پا کردند. با این که در غیاب نیروهای امنیتی و نظامی ,آن جشنهای بزرگ و میلیونی خیابانی به آرامی خاتمه یافت, اما حکومت پیام مهمی را دریافت کرد که در آینده چنین غافلگیر نشود و از بروز چنین وقایعی جلوگیری کند .به همین منظور ,بسیج و تشکیل هیئت های مذهبی ورزش, با همکاری نیروهای امنیتی و اطلاعاتی , در پایگاههائ خود برای حضور در چنین مواقعی طرفداران فوتبال را سازماندهی کردند .
به هر حال زمان گذشت تا این که کارکردهای اقتصادی در نهادهای امنیتی که توسط هاشمی رفسنجانی, دروازه آن گشوده شد ,فوتبال در قلمرو خط قرمز امنیتی قرار گرفت.تضاد بین افکار و اهداف امنیتی ها و نظامیان با خواستهای مجامع جهانی مثل فیفا و نارضائی گروههائی از افراد فوتبالی با بیشنیه ملی گرائی با امنیتی ها و حضور فعال تعداد زیادی از نمایندگان دلال مجلس شورای اسلامی در پروسه فوتبال دولتی و امنیتی مهمترین بازدهی اولیه فوتبال دولتی در آن دهه شد.
انتخابات 88 مردم ,در اعتراض به نتایج اعلام شده‌ی انتخابات ریاست جمهوری ,مصادف شد با آخرین بازی ایران در سئول در مرحله انتخابی جام جهانی 2010 در برابر کره جنوبی, که تکلیف یکی از دو تیم صعود کننده را مشخص می کرد.علی کریمی، جواد نکونام، حسین کعبی، محمد نصرتی، مهدی مهدوی‌کیا، مسعود شجاعی، ۶ بازیکن تیم ملی ایران با دست‌بندهای سبز به نشانه‌ی همراهی با خواست مردم ایران در آن بازی حضور یافتند که شوک بزرگی را بر امنیتی ها ی فوتبال و کل نظام وارد کرد.
سابقه جمهوری اسلامی ایران نشان داده که «فتنه» و «انقلاب مخملی» و «کودتای نرم» سه خیزش و روی دادی هستند که حکومت هر اعتراض و نارضایتی را بر حسب موضوعیت ابتدا به یکی از این روی دادها نسبت می دهد و بعد سرکوب را انجام می دهد.
شورای تامین استانها و شورای امنیت ملی, تاکنون دستورالعملها و اندازه خطوط قرمز نظام را برای هر مسابقه حساس فوتبال به ویژه وقتی دربی های سرخ آبی ها یا تقابل تیمهائی مثل تراکتورسازی و نمایندگان خوزستان و اصفهان ,انجام می شود تعیین می کنند.
بعد از آن واقعه تلخ و اسفناک فروردین 84 که بعد از بازی ایران با ژاپن ,بر اثر ازدحام تماشاگران در موقع خروج از استادیوم آزادی ,هفت تن کشته و ۴۰ نفر زخمی بر جای گذاشت, مهمترین حادثه مربوط به ورزشگاههای ایران ,در سال گذشته و در جریان بازیهای لیگ برتر روی داد, که جنس آن ,با ماهیت خشونتها و نارضایتی ها قبل از آن فرق داشت.
اگر در ناآرامی های تابستان ۱۳۷۸، و ناآرامی های سال ۱۳۸۸ در پی انتخابات ریاست جمهوری همان سال، تحت لوای "جنبش سبز"، تمام خواسته‌ها بر محور حقوق و آزادی‌های مدنی متمرکز بود و نقش و مطالبات اقشار میانه رنگ بیشتری داشت.اینک در جریان اعتراضات دو سال گذشته تاکنون، بدنه این تظاهرات را کسانی تشکیل می‌دهند که برای بقاء و زندگی می‌جنگند .گرانی ,فساد ,رانت خواری ,بیکاری, افزایش خط فقر, تنزل فاحش ارزش ریال ,نداشتن درآمد کافی, نابودی اخلاق و مرام خانواده زیر فشار اقتصادی …از جمله عواملی است ماهیت طبقاتی بر اساس مطلبات اقتصادی و در پی آن دست یافتن به حقوق مدنی است.
اینک لیگ برتر دوره نوزدهم فوتبال در جمهوری اسلامی ایران به تعویق افتاده است. واضح است که استادیوم های موجود در کشور فاقد استانداردهای لازم بین المللی است. فدراسیون فوتبال روی نکاتی انگشت گذاشته که از منظر استانداردهای جهانی منطقی است و نیاز هر فوتبال مدرن امروزی است. مواردی مثل : فروش بلیت الکترونیک ,شماره دار شدن صندلی‌ها, اصلاح گذرگاه های ورزشگاه‌ها ,نصب دوربین های مداربسته و ایجاد اتاق کنترل و توجه به نیازهای رفاهی هواداران.
اما پشت پرده مسایل دیگری وجوددارد که از بحران فزاینده کنونی در جمهوری اسلامی سرچشمه دارد. از منظر سیاسی وزارت ورزش در خط شیخ حسن روحانی است در حالی که فدراسیون فوتبال در خط امنیتی ها و جریان منشعب ولی فعال از آن است. شورای امنیت ملی و در محدوده دیگری شورای تامین استانها ,بیشتر از تگاه امنیتی با تکیه بر سیاست رژیم به مسایل و رویدادها توجه دارند.فارغ از این طیف بندی باید دیدگاه کلی را به دو عامل مهم دیگر که عوامل جانبی در دل خود دارند معطوف کرد. نخست.شدت گرفتن تحریمها و خالی شدن خزانه و بلوکه شدن مطالبات فدراسیون فوتبال از فیفا و کنفدراسیون فوتبال آسیا موجب شده تا بودجه لازم را برای تامین وسایل و ابزار تجهیز کردن ورزشگاهها را نداشته باشند.
بحران بودجه چنان شدید است که چند روز قبل بود بعد از تصویب بودجه کشور در سال ۹۸، ضمیمه‌ای هم وجود داشت تا از مبلغ ۴۳ هزار میلیاردی درآمدها، کمیته ملی المپیک بتواند ۱۸ میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان را برای المپیک توکیو جذب کند، اما با توجه به جلسه سران اقتصادی و حذف ۴۳ هزار میلیارد، این چالش به وجود آمده که دیگر این بودجه ۱۸ میلیاردی به المپیک هم اختصاص پیدا نمی‌کند.
دو دیگر , نگاهی به تجربه‏ی رفتار خشونت‏آمیز طرفداران فوتبال در نقاط مختلف دنیا نشان دهنده الهام‏پذیری الگوهای رفتار آنان از ساختارهای کلان اجتماعی و فرهنگی است. با توجه به متفاوت بودن خاستگاه جریان‏های اجتماعی خشونت‏آمیز و پرخاشجویانه درجوامع مختلف، ریشه‏ی خشونت‏های طرفداران فوتبال نیز در کشورهای مختلف با یکدیگر متفاوت است. بحران فزاینده اجتماعی و گسترش بی سابقه فساد سیاسی پدیده خشونت را در جمهوری اسلامی ایران نهادینه کرده و دیگر به تنهائی خط قرمز هواداران میلیونی فوتبال , برد و باخت تیمهای محبوب خود نیست ,بلکه ناهنجاریها و تضاد فاحش طبقاتی که ناشی از تسلط و حکومت یک اقلیتی دزد و فاسد است ,استادیومهای فوتبال را در برخی نقاط ایران محلی برای ابراز و اعتراض به حکومت فعال بالقوه کرده. هم چنان که موضوعی مثل ورود زنان به ورزشگاهها دیگر اصل نیست و همه دست حکومت را در این خصوص خوانده اند.وقتی در کربلا بر علیه تیم ذوب آهن نماینده جمهوری اسلامی شعار می دهند و به قصد زدن بازیکنان ذوب آهن وارد زمین بازی می شوند و دو روز بیش نیز در همان استادیومی که با هزینه جمهوری اسلامی ایران در کربلا ساخته شده افتتاحیه فوتبال غرب آسیا با جشن و شادی و رقص و آواز وحضور بانوان بی حجاب و نوازنده و خواننده برگزار شد نشان دهنده این است که آرزوها و بلند پروازی های جمهوری اسلامی در حال زوال و نابودی است. یکی دیگر از علل تاخیر در برگزاری لیگ برتر امید نظام به خریدن زمان برای شکستن تحریمها هست و عبور از بحران موجود است که در کوتاه مدت بیشتر شبیه توهم است تا واقعیت.
اگر هم در هفته های بیش روی لیگ برتر هم برگزار شود و با آگاهی از فقدان اتحادیه ها و سندیکاها و انجمنهای فعال در جمهوری اسلامی ایران , نمی توان از ادامه لیگ با توجه به شرایط کنونی نظام مطمئن شد. جامعه شناسی و روانشناسی اجتماعی همواره گواه داده اند که ممکن است یک جمع کوچک و یک جماعت محدود و یک جمعیت کلان که فاقد همبستگی و ارتباطات پیوسته و ادامه دار هستند چنان کنند که مهار آن غیر ممکن شود.
آیا شعار تماشاگران فوتبال که خود جوش سر داده شده «توپ تانک فشفشه، آخوند باید گم بشه» در لیگ نوزدهم پائینی ها را بطور مستقیم و گسترده مقابل پالائی ها برای تسویه حساب نهائی قرار خواهد داد؟ در دنیای شبکه های مجازی برای سرعت بخشیدن به هر روی دادی همه لوازم در دسترس است.