گروه خرداد( هوادار سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت داخل کشور) خطر جنگ را جدی بگیریم



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱۵ مرداد ۱٣۹٨ -  ۶ اوت ۲۰۱۹


 
دولت آمریکا، قدرت برتر نظامی و اقتصادی جهان، که از برجام خارج شده و تحریم های سنگینی را بر ایران تحمیل کرده، مردم ما را در شرایط بسیار سختی قرار داده است. دولت ترامپ حتی بر سر راه دیگر کشورهای عضو برجام نیز مانع تراشی می کند تا نتوانند تعهدات شان را در برجام که به کاهش فشار بر ایران می انجامد عملی کنند. بیش از یکسال است که آمریکا فشارهای خود را بر سایر کشورهای عضو برجام و برای جلوگیری از همکاری های اقتصادی با ایران افزایش داده است. این کشورها به رغم اعتقاد به منافع برجام برای خود و ایران نمیخواهند منافع اقتصادی خود را در آمریکا قربانی منافع اقتصادی اندک ایران کنند. در نتیجه آنچه تاکنون اتفاق افتاده افزایش تحریم ها و فشارها بر مردم ایران و در ادامه این فرایند، انفعال کشورهای اروپایی در انجام تعهداتشان در برجام است. در این شرایط حمایت کشورهای نزدیک به ایران نظیر چین و روسیه هم نمیتواند ایران از بن بستی که برای خود ایجاد کرده نجات دهد و اوضاع را به شرایط عادی برگرداند. چون همه کشورهای جهان با شرکت ها و موسسات آنها ، از جمله کشورهای یاد شده که با ایران روابط گسترده اقتصادی دارند، در منازعه میان آمریکا و ایران روابط اقتصادی خود با آمریکا را بر مناسبات اقتصادی با ایران به خاطر جرایم و تحریمهای سنگینی که از طرف آمریکا متوجه آنان خواهد شد ترجیح می دهند.
از این رو گزینه هایی که در مقابل ایران برای رهایی از این وضعیت قرار دارد زیاد نیست. به علاوه انتخاب هر یک از این گزینه ها در بهترین حالت پذیرش عقب نشینی های استراتژیک است که اگر به تغییر حکومت نینجامد به تسلیم خواسته های غرب و به عبارت دقیقتر آمریکا منتهی می شود و نظام جمهوری اسلامی را محتوایی دیگر می بخشد. به طوریکه ناگزیر به اتخاذ رویکرد کاملا متفاوت با امروز در رابطه با جهان غرب و همسایگان خود می شود. به نظر ما محتمل ترین فرایندها در منازعه ایران با آمریکا و متحدانش عبارتند از :
۱.تن دادن به مذاکره زیر فشار تحریمهای آمریکا: اعتراضات عمومی مردم به خاطر مشکلات ناشی از تحریم ها یکی از فرایندهای محتملی است که دولت آمریکا انتظار تحقق آن را دارد. دولت آمریکا امیدوار است نظام جمهوری اسلامی ایران سرانجام در نتیجه فشار تحریمها به مذاکره با آمریکا تن دهد و یا اعتراضات عمومی و گسترده در سطح کشور موجب ناتوانی حاکمیت در انجام وظایف حکومتی شده و فروپاشی سیاسی را در پی آورد. به رغم تصورات دولت آمریکا ارزیابی ها حاکی از آن است که فشارهای سنگین اقتصادی آمریکا بر مردم نه تنها اعتراضات گسترده علیه نظام را که به تغییر رفتارش با مردم منتهی شود، در چشم انداز دور و نزدیک در پی ندارد بلکه اغلب مردم ،آمریکا را در ایجاد این شرایط سخت اقتصادی، به رغم انتقاداتی که به نظام جمهوری اسلامی دارند عامل اصلی مشکلات خود می دانند و انگشت اتهام خود را در ایجاد این نابسامانیها به سمت دولت ترامپ نشانه می روند. مهمتر این که حکومت با معرفی آمریکا به عنوان دشمن خارجی و عامل آشوب و درگیری های نظامی در منطقه خاورمیانه و نشان دادن پیامدهای مخرب جنگ احتمالی و دخالت نظامی در ایران، همگرایی میان مردم ، و مردم با خود را تعقیب می کنند. در صورتی که این همگرایی با تمکین به حقوق مردم، همان حقوقی که خود در قانون اساسی آن را پذیرفته و احترام به آزادیهای فردی و اجتماعی آنان و پذیرش مشارکت آنان در اداره امور کشور با عنایت به حقوق شهروندی، ظرفیت و شایستگی آنان به علاوه مبارزه با فساد و رانت خواری و متوقف کردن فرایند واگذاری سرمایه های ملی به خودی ها نهادهای نظامی و انتظامی و بازگرداندن سرمایه های ملی که به آنان بخشیده تامین می شود اینکه افزایش فشارهای اقتصادی موجب اتخاذ رویکرد اعتراضی مردم به شرایط حاکم در کشور شود، محتمل است. اما این نارضایتی مردم در غیاب سازمان سیاسی، که امر سازمان دهی اعتراضات مردم را به سمت حکومت هدایت و آن را وادار به عقب نشینی اساسی نماید، احتمال اندکی دارد. به ویژه فضای رعب و وحشت و به کارگیری سیاست بگیر و ببند را که حکومت در کشور مستقر کرده، اگر اعتراضات سراسری را هم ممکن بدانیم، احتمال تغییر رفتار حکومت، ناشی از این سطح از اعتراضات در تحولات آینده نزدیک، دور از انتظار نیست. ارزیابی های دولت آمریکا مبنی بر اعمال فشار اقتصادی بر مردم، برای اینکه آنان را به تغییر رفتار حکومت و یا تغییر حکومت وا دارد و یا حکومت را به میز مذاکره بکشاند در حال حاضر کمترین احتمال را در میان احتمالات قابل پیش بینی دارد زیرا حکومت بر این باور است که دولت ترامپ به چیزی کمتر از تغییر حکومت در ایران راضی نیست. از این رو چنانچه ایران در این مرحله گوشه چشمی هم به حل و فصل خود با آمریکا داشته باشد، آن طرف مذاکره در آمریکا، دولت ترامپ نیست.
۲.احتمال جنگ و درگیری میان آمریکا و ایران، که به نظر ما این احتمال دو وجه دارد:
۲.۱. اقدام نظامی آمریکا و متحدانش علیه ایران: اقدام نظامی آمریکا علیه ایران علیرغم هیاهوی فراوان طرفداران براندازی، در داخل کشور حامیان چندانی ندارد. اقدام نظامی آمریکا علیه ایران سه پیامد آشکار دارد. اولا سیاست سرکوب تشدید می شود و بگیر و ببندها افزایش می باند. ثانیا همگرایی میان جناح های درون حکومت با هم و میان بخش وسیعی از مردم با حکومت به نفع اصول گرایان و جنگ طلبان بیشتر می شود. به طوریکه منازعه با غرب ،اولویت مطالبات مردم را از دستور کار خارج می کند. ثالثا رویارویی با آمریکا باعث شعله ور شدن جنگ در منطقه و موجب کشتار مردم بی گناه، ویرانی و نابودی زیرساختها از جمله در کشورهای متحد و هم پیمان آمریکا میشود. از این رو دولت آمریکا با عنایت به سیاستهای اعلام شه از طرف دونالد ترامپ به ویژه در جریان تبلیغات انتخاباتی ریاست جمهوری در سال ۲۰۱۶ و سیاست وی مبنی بر خارج کردن سربازان آمریکا از مناطق آشوب زده خاورمیانه به ویژه عراق و افغانستان و در پیش بودن انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال ۲۰۲۰میلادی، به نظر نمیرسد برای پیشبرد سیاستهای خود در برابر ایران و منطقه خاورمیانه به جنگ متوسل شود، چون هنوز به تاثیر و کارکرد فشار تحریم ها بر ایران کاملا اطمینان دارد و اگر چه مشاوران ترامپ و متحدان منطقه ای آمریکا مانند اسراییل و عربستان سعودی ، به رغم سیاست مشخص ترامپ همه کوشش خود را به افزایش سطح تنش در منطقه و ایجاد جنگ با ایران معطوف کرده اند .ولی دولت ترامپ در این میان برای جنگ با ایران علاوه برا آنچه که گفته شد با مخالفت جدی از طرف کنگره آمریکا روبرو است و در حال حاضر به دلایل داخلی و مصلحت های منطقه ای و با امید به نتایج حاصل از فشارهای اقتصادی بر ایران به نظر نمیرسد برای جنگ با ایران پیش قدم شود، گرچه حق پاسخگویی به هر تعرض نظامی را برای دفاع از نیروها و منافع آمریکا برای خود قائل و آن را بارها اعلام کرده است.
۲.۲. ایران زمینه ساز درگیری نظامی با آمریکا: آیا با احتمال پیش قدم نشدن آمریکا برای رویارویی با ایران، باز هم احتمال وقوع جنگ وجود دارد؟ به نظر ما آنچه در دو ماهه اخیر جریان داشته نشان می دهد که این احتمال امروز نسبت به گذشت افزایش پیدا کرده است. چون اولا درست است که دولت ترامپ برای اعلام جنگ علیه ایران با چالش از طرف کنگره روبرو است ولی همانطوری که اشاره شد حق پاسخگویی به هرگونه اقدام نظامی علیه نیروهای آمریکایی را برای خود قائل است. لذا هر حمله ای از طرف ایران واکنش آمریکا را به دنبال دارد که می تواند جنگ را در منطقه شعله ور کند. علاوه بر این حالت ، فشارهای ناشی از تحریم های آمریکا بر مردم ، که اعتراضات آنان را علیه حاکمیت سبب خواهد شد در اعمال حاکمیت نظم جمهوری اسلامی ایران ایجاد اختلال می کند، و موقعیت حکومت را در برابر شهروندان تضعیف و به آن لطمه می سازد. از این رو پیش بینی می شود که نظام جمهوری اسلامی برای عبور از این شرایط ناگزیر به پذیرش مذاکره است، که تاکنون تمایلی به آن نشان نداده است. زیرا پذیرش مذاکره با توقعات امریکا را به معنای اتخاذ رویکرد متفاوت با آن سیاست هایی می داند، که امروز نظام جمهوری اسلامی ایران آن سیاست ها را اجرا می کند. برگشت از آن سیاست ها از نظر حاکمیت به معنای پذیرش تغییرات اساسی در شکل و محتوای نظام جمهوری اسلامی است به این برداشت از پذیرش مذاکره، به نظر نمی رسد مسوولین نظام جمهوری اسلامی به این رویکرد که عملا نفی داوطلبانه موجودیت نظام است تمکین کنند. اگر این ارزیابی را درست بدانیم محتمل ترین حالت برای ایران و رهایی از این بن بستی که گرفتار آمده، ایجاد جنگ محدود از طرف ایران با انجام اقدامات ایذایی و حملات نظامی علیه آمریکا و متحدانش است که می تواند ابعاد گسترده و غیرقابل کنترل پیدا کند. در این صورت ادامه فرایندی که با جنگ آغاز می شود فقط به سرزمین ایران محدود نمی شود بلکه منطقه خاورمیانه و هر آن جایی که طرفین منازعه متحدانی دارند از این رویارویی تاثیر می پذیرند. و در مقابل هم قرار می گیرند. پذیرش مذاکره پس از شروع جنگ و یا ادامه آن به تناسب و توازن قوا و با موفقیت ها و ناکامی های طرفین در روزهای اولیه جنگ پیوند دارد. چنانچه این فرض را بپذیریم که ایران در این رویارویی تسلیم نشود و به رغم تلفات و خسارتهای زیاد قادر به دفاع از خود باشد و به اعتبار این مقاومت و دفاع از خود پذیرای مذاکره شود تا همین جای کار ضربات مهلکی دریافت کرده و خسارتهای سنگینی به نیروی انسانی و زیرساختهای کشور وارد آمده که نه فقط سال ها برای جبران خرابی باید هزینه کند بلکه ناگزیر می شود تا در سیاستهای منطقه ای خود در مذاکراتی که پس از جنگ انجام خواهد شد تجدیدنظر کند. کاری که همین امروز بدون تحریک و ایجاد زمینه جنگی ویرانگر به کشور ، با مذاکره بدون پیش شرط و با موقعیتی بهتر می تواند انجام دهد. همین جا تاکید داریم که خسارت های جنگ احتمالی فقط متوجه ایران و متحدانش نیست، بلکه همه کشورهای درگیر جنگ به ویژه کشورهای منطقه خاورمیانه، از صدمات نیروی انسانی و خسارت های مالی ناشی از این جنگ خانمانسوز در امان نخواهند بود. لذا با این ارزیابی اگر ایران قادر به دفاع از خود باشد و تسلیم زورگویی آمریکا و متحدانش نشود و جنگ و درگیری طرفین به مذاکره بیانجامد بهترین حالتی است که در این رویارویی برای ایران میتوان پیش بینی کرد و بدترین حالت است که در رویارویی ایران با آمریکا مقاومت ایران در هم شکسته و به میز مذاکره برده شود که خسارتهای آن از جهات ملی-سرزمینی آشکار و هولناک و از نظر تاریخی آنچه روی خواهد داد ، می تواند فاجعه تاریخی باشد.
به اعتقاد ما منافع مردم ایران و مصلحت جمهوری اسلامی از مسیر دیگری عبور می کند، مسیر مذاکره بدون پیش شرط برای جلوگیری از جنگ! این راه نه فقط متضمن مردم ایران بلکه تامین کننده منافع همه مردم منطقه و جهان است.
هنوز فرصت برای جلوگیری از فاجعه جنگ و ویرانی باقی است. این مهم هم با هم صدا شدن مردم، نهادهای مدنی، احزاب و سازمان های سیاسی و شخصیت های طرفدار صلح و مذاکره امکان پذیر است. باید به قدرت مردم برای جلوگیری از جنگ و دفاع از صلح باور داشت. این نیروهای تاثیر گذار باید همه مردم مخالف جنگ و طرفدار صلح را برای تحقق شعار نه به جنگ ،آری به مذاکره فرا بخوانند. نهادهای مدنی، احزاب و سازمان ها و شخصیت های صلح طلب در ایران و جهان باید پا را از اعلام موضع سیاسی و امضای بیانیه ها فراتر نهند، و برای تاثیرگذاری بر طرفین منازعه نه فقط از مردم ایران بلکه از نهادها و شخصیت های صلح طلب به ویژه در اروپا و آمریکا برای شرکت در راهپیمایی های اعتراضی دعوت به عمل آورند. امروز فراخوان مذاکره و پرهیز از جنگ برای مردم ایران بیاد در راس فهرست مطالبات آنان قرار گیرد و هر مطالبه دیگری می بایست همسو با این خواست عمومی به جد از طرف میهن پرستان ایرانی و طرفداران صلح در سراسر جهان پیگیری شود. به اعتقاد ما احتمال جنگ منتفی نیست، باید آن را جدی بگیریم.

۷/۵/۹۸
گروه خرداد( هوادار سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت داخل کشور)