خطاب به ۱۴ کنشگر مدنی و فعالان حوزه زنان که با انتشاز بیانیه ای به جمهوری اسلامی نه گفته اند! - حسن صالحی


اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲۵ مرداد ۱٣۹٨ -  ۱۶ اوت ۲۰۱۹


دوستان گرامی،

بیانیه شما در ضدیت با نظام آپارتاید جنسی در ایران و بی حقوقی مطلق زنان تحت حاکمیت جمهوری اسلامی درد مشترکی را فریاد زد که از سوی بسیاری زنان و مردان آزادیخواه از همان سالهای اولیه به قدرت رسیدن حکومت اسلامی، بی پرده و قاطع بر زبان آورده شده است. جمهوری اسلامی استقرار دیکتاتوری مذهبی خود را از طریق حمله به زنان و سلب حقوق انسانی آنها میسر ساخت. به موازات تحقیر و بی حقوق ساختن زنان، جمهوری اسلامی توانست پایه های حکومت منحوس خود را مستقر کند و به سرکوب تمام عیار جامعه بپردازد. در این سالها اما مبارزه علیه ستم و تبعیض نسبت به زنان هیچوقت خاموش نشد. سرکوب و یا انکار زنان از سوی جمهوری اسلامی هیچگاه نتوانست آتشی را که در وجود تک تک زنان زبانه می کشید، خاموش کند. جنبش رهایی زن در ایران در مقابل کسانی که برای رفع ستم از زنان نسخه رفتن به پیش این "آیت الله" و آن "فقیه" را می پیچیدند جواب نه داد و با قامتی استوار و محکم برای پیگیری خواستهایش به نیروی جبهه آزدیخواهی و برابر طلبی متکی شد. فریادهای زنان و مردان آزادیخواه و برابری طلب چنان محکم و سازش ناپذیر در جامعه طنین انداز شد که همه صدای آنها را شنیدند: "اصولگرا، اصلاح طلب دیگه تمامه ماجرا". سقف انتظار جامعه در جنبش دی ماه ۹۶ سرنگونی قطعی جمهوری اسلامی گذاشته شد.

ما خوشبختانه امروز به جایی رسیده ایم که شعارهای برابری طلبانه و خواستهای بر حق زنان از گوشه و کنار کشور و در قالب هزار و یک قطعنامه و بیانه و منجمله قطعنامه های اول ماه مه کارگران و همچنین بیانیه آزادی با شفافیت تمام بیان می شود. بیانیه شما نیز منعکس کننده این پیشروی جنبش برابری طلبانه زنان در ایران است. شما با خواست استعفای خامنه ای و عبور از جمهوری اسلامی و نه گفتن به این رژیم زن ستیز جسارتی را نمایندگی می کنید که ویژه زنان ایران است و بارها از سوی جهانیان به خاطر ایستادگی و مقاومت در مقابل جمهوری اسلامی ستوده شده است. همین امروز که این متن نوشته می شود سه تن از شما یعنی فاطمه سپهری، حوریه فرج‌زاده و نرگس منصوری در بازداشت به سر می برند. همه ما واقفیم و اطمینان داریم که این دستگیری ها نمی تواند خللی در اراده زنان برای احقاق حقوق خود ایجاد کند. و طبعا باید با به بسیج عمومی برای آزادی فوری و بی قید و شرط این عزیزان دست بزنیم.

در ارتباط با بیانیه شما وظیفه خود می دانم که صمیمانه چند ملاحظه انتقادی مهم و جدی را با شما در میان بگذارم. در بیانیه شما ازعبارت "تمامیت ارضی" استفاده شده است. "تمامیت ارضی" چماق یک جنبش دست راستی است که با آن حقوق مردم تحت ستم کرد و عرب و غیره در ایران سرکوب شده است. فاشیستهای عظمت‌طلب ایرانی و آریایی‌پرست‌های متعصب هیچ دغدغه ای بر سر کیفیت و شرایط زندگی مردم ساکن ایران ندارند ولی تا صحبت از مرز و بوم می شود حاضرند درخت "ایرانیت" را با ریختن خون مردم کردستان و خوزستان و یا سیستان و بلوچستان آبیاری کنند. گفتمان یک جریان که داعیه ترقیخواهی دارد نمی تواند "تمامیت ارضی" باشد. منزوی کردن ملی‌گرایی و قومی‌گری تنها از طریق برسمیت شناختن جامع ترین آزادیهای سیاسی و حقوق مدنی مردم و کانالیزه کردن مطالبات و کش و قوسهای ملی به یک مجرای سیاسی می گذرد و نه زبان تهدید و زور "تمامیت ارضی". تاریخ معاصر ایران نشان می دهد که پشت بکارگیری چنین عبارتی چه عملکرد جنایتکارانه ای علیه بخشی از مردم ایران از سوی دولتهای مرکزی و از جمله خود جمهوری اسلامی جریان داشته است. شما با بدست گرفتن این شعار متاسفانه نه به اتحاد که عملا به نفاق دامن می زنید. اتحاد علیه جمهوری اسلامی بر سر حد و حدود جغرافیای ایران و چماق تهدید علیه بخشی از مردم بدست نمی آید. اتحاد علیه جمهوری اسلامی با تاکید به درد مشترک و نیازهای مشترک انسانی در گوشه و کنار این کشور و اینکه مردم ایران در چه اوضاع اجتماعی زندگی کنند، حاصل می شود. اما صرفنظر از این جنبه ها، دفاع از حقوق برابر زنان و مردان چه ربطی به "تمامیت ارضی" دارد؟ ایران همین مرزهای کنونی خود را حفظ کند و یا نه، ستم بر زن باید بلافاصله متوقف شود و همه قوانین تبعیض آمیز بر اساس جنسیت باید فورا ملغی شود. حضور چنین شعاری آنهم بی اندازه بی ربط در بیانیه شما بشدت نگران کننده و هشدار دهنده است. لطفا این زبان تهدید را به فاشیست های عظمت طلب ایرانی بسپارید.

موضوع دیگر اشاره شما به توسل جستن به شیوه های مبارزه مدنی و غیر خشونت آمیز است. پرواضح است که ما مردم همواره خواسته ایم که بدور از هر گونه خشونتی خواستهای ما پاسخ گیرند. اما همانطور که خود شما نیز در این بیانیه بارها گفته اید این همواره جمهوری اسلامی بوده است که با اعمال خشونت و زور به سرکوب زنان و مردان معترض پرداخته است. از این نظر ما به هیچ عنوان به جمهوری اسلامی بدهکار نیستیم. دولت جمهوری اسلامی با کارنامه سیاه اعدام و شکنجه و ترور و شلاق و زندان و بگیر و ببند عامل اصلی خشونت در جامعه و بطور ویژه خشونت بی رحمانه علیه زنان بوده است. "مبارزه مدنی و مسالمت آمیز" در مقابل حکومتی که تنها زبان زور و سرکوب می داند، را هم لطفا به خانم عبادی ها و اصلاح طلبانی بسپارید که قصد تغییری اساسی در جامعه ندارند. این آیکون جنبش آنها است. خام اندیشانه است اگر فکر کنیم میتوانیم با زبان خوش از شر خامنه ای و حکومت منحوس اسلامی و ارگانهای سرکوبش رها شویم و امر آزادی زنان و برابری زن و مرد را در این جامعه حاکم کنیم. این حکومت نهایتا با نیروی اعتراض مردم در خیابان، درهم شکستن ستادهای زور و سرکوب و فساد و انقلاب و قیام سرنگون خواهد شد. نیروهایی که انقلاب را خشونت می دانند در عمل جلوی مردم خواهند ایستاد چرا که پیامد انقلاب و اقتدار مردم انقلاب کننده برای آنها نیز خوشایند نیست. انقلاب، انسانی ترین و کم خرج ترین راه ممکن برای خلاص شدن از دست جمهوری اسلامی است. هر درجه ادامه عمر جمهوری اسلامی همانطور هم که شما به درست گفته اید مساوی با تحقیر و سرکوب و بی حقوقی زنان و اکثریت عظیم جامعه است. دیگر بس است و این باید خاتمه یابد!

اجازه دهید ضمن تحسین شجاعت شما به روشنی بگویم که اینبار زنان نباید اجازه دهند خواستها و مطالبات آنها وجه المصالحه منافع تنگ نظرانه ملی گرایانه و یا هر گرایشی ارتجاعی دیگر قرار گیرد که دغدغه شان نه حقوق انسانی زنان است و نه رفع فقر و تبعیض و نابرابری. حق گرفتنی است و ما حقوق خود را خواهیم گرفت.