تأملی بر علل کارزار زن ستیزی رژیم


م. چشمه


• مفسرین سیاسی و ناظران صحنه اجتماعی ایران فرضیه های چندی را در رابطه با اهداف رژیم در براه انداختن این کارزار مطرح کرده اند. آنچه اغلب این مفسرین در آن اشتراک نظر دارند، آنستکه کارزار زن ستیزی رژیم عمدتاً بخاطر رعایت شئون و سنن مذهبی و یا "تحکیم اخلاق" اجتماعی نبوده، و در واقع هدفهای بسیار قابل لمس در رابطه با تحکیم ارکان قدرت و حفظ نظام را دنبال میکند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۷ ارديبهشت ۱٣٨۶ -  ۱۷ می ۲۰۰۷


متجاوز از یک ماه است که از کارزار مبارزه با بدحجابی و یا طرح باصطلاح افزایش امنیت اجتماعی در ایران میگذرد. ظاهراً بزودی "طرح عفاف" نیز در ادارات باجرا گذاشته خواهد شد. از آنجا که این کارزار چه از نظر تداوم و چه گستره و شدت با کارزارهای ادواری گذشته همسان نیست، تأملی بر علل و اهداف رژیم، در شرایطی که جمهوری اسلامی در یکی از بحرانی ترین و حساس ترین دوران حیات خود بسر میبرد، مناسب بنظر میرسد. مفسرین سیاسی و ناظران صحنه اجتماعی ایران فرضیه های چندی را در رابطه با اهداف رژیم در براه انداختن این کارزار مطرح کرده اند. آنچه اغلب این مفسرین در آن اشتراک نظر دارند، آنستکه کارزار زن ستیزی رژیم عمدتاً بخاطر رعایت شئون و سنن مذهبی و یا "تحکیم اخلاق" اجتماعی نبوده، و در واقع هدفهای بسیار قابل لمس در رابطه با تحکیم ارکان قدرت و حفظ نظام را دنبال میکند. نوشته حاضر کوششی است در جهت توضیح و تشریح پاره ای از این نظرات.

۱- عده ای را عقیده بر آنست که سیاست تشدید سرکوب و زن ستیزی جدید رژیم ناشی از تفوق باند نظامی – امنیتی احمدی نژاد و نتیجه کرنش و شکست اصلاح طلبان حکومتی و تضعیف جناح سنتی روحانیت است. باند حاکم با کارگزاران آدمکش و فاشیست خود از زمره پورمحمدی، حسینیان، اژه ای، ذولقدر و دیگران، که در کلیه سیاستهای داخلی و خارجی و امور اساسی جامعه با شکست روبرو شده است، برای کسب اعتبار و ارضاء اطرافیان و قشرهای مرتجع جامعه، در مقابل مردم قداره از رو بسته است.
۲- عده دیگری معتقدند (۱،۲) از آنجا که باند حاکم جمهوری اسلامی برهبری خامنه ای علیرغم سه دهه خصومت و ناسزاگوئی به آمریکا (تا حد بی غیرت خواندن طرفداران مذاکره با آمریکا) تحت فشار بین المللی و داخلی بالاخره تصمیم به مذاکره با آمریکا گرفته است، لذا بمنظور گل آلود کردن آب، ارعاب مردم و جلوگیری از طرح خواسته های بحق آنان، ستیز با زنان و مبارزه با بدحجابی را در کنار سرکوب دانشجویان، روزنامه نگاران، معلمان و فعالان اجتماعی، بمثابه سرپوشی برای آغاز مذاکره با آمریکا اتخاذ کرده است.
٣- نظریه دیگری بر آنستکه هدف رژیم در کارزار مبارزه با بدحجابی صرفاً و بطور ساده تحکیم و تشدید اختناق است (٣). همسو با این نظریه، عده ای معتقدند که از آنجا که لایه های سنتی و مذهبی جامعه به مسائل "ناموسی" و پوشش زنان بسیار حساس اند، لذا رژیم از این جهالت و حساسیت بمنظور تشدید اختناق و در تحلیل نهائی بمنظور تحکیم سلطه خود بر جامعه استفاده میکند.
۴- عده زیادی نیز بر این نظرند که برخورد جدید با پوشش زنان و مردان صرفاً بمثابه حلقه ای از زنجیر بحران سازی ادواری و تکراری رژیم است. چرا که زندگی برای رژیم بدون بحران داخلی و بین المللی قابل تصور نیست.
جبهه ملی ایران (۴) در بیانیه ای در مورد افزایش فشار رژیم بر جامعه و از جمله فشار بر زنان در مورد نحوه پوشش آنها معتقد است که هر زمان رژیم در زمینه سیاست خارجی و داخلی خود با بحران جدی رو برو شده است، دست به چنین کارزارهائی زده است. در این رابطه میخوانیم: "سالهاست که جامعه ایران تجربه آنرا دارد که هر وقت بر شدت بحرانهای کشور در زمینه سیاست خارجی و بالا گرفتن تنش و برخورد تند دنیا با حاکمیت افزوده شده و دستگاه خود را در بن بست شدید دیده است، هرگاه که فشار اقتصادی فریاد اکثریت عظیم جامعه را به آسمان رسانیده و بر اثر نبود برنامه و نا آگاهی مسئولان و سپردن کارها بدست افراد غیرکارشناس و فاقد توان مدیریت در تمامی بخش های تولید رکود بیشتری پدید آمده و فرار سرمایه از کشور که از فردای انقلاب آغاز گشته ابعاد گسترده تری یافته است، حاکمیت راهی جز افزودن بر شدت عمل و سرکوب مردم در کوچه و خیابان و شدت بخشیدن بر روند احضارها و بازداشتها و برخورد قهرآمیز با مردم به جان آمده، در اینجا و آنجا در پیش نگرفته است."
۵- مفسر دیگری (۵) کارزار جدید رژیم را نه تنها "زهرچشم گرفتن" از زنان و کمپین "یک میلیون امضاء" آنها و خاموش کردن "صدای اعتراضات برخاسته توده ای" میداند، بلکه مهمتر از همه آنرا بعنوان "نماد عریان یک مبارزه طبقاتی وسیع و گسترده" میداند. در این مبارزه طبقاتی از یک طرف "مستضعفین" و یا محرومان حاشیه نشین شهری بمثابه پایگاه اجتماعی راست افراطی قرار دارند، و از طرف دیگر "مظاهر شهر نشینی و در یک کلام تمدن و ترقی" قرار گرفته اند. این مفسر هدف نهائی این روند تازه آغاز شده را "نه حجاب بانوان و نه «مظاهر فرهنگی غرب»، بلکه حقوق شهروندی" میداند.
۶- آقای عباس عبدی (۶) معتقد است که برخورد به زنان و دختران و بعضاً پسران از لحاظ قوانین خود جمهوری اسلامی "فاقد اعتبار" است، و اینکه: "نیروی انتظامی حق ارشاد و دستگیری و آزاد کردن ندارد، و تنها میتواند فرد را دستگیر و تحویل مقامات قضائی دهد. و در این صورت هم فرقی میان بیرون بودن یک تار مو با کل موی سر ندارد." آقای عبدی معتقد است که "وارد کردن مردان نیروی انتظامی در این کارزار تناسبی با شأن جنسیتی آنان ندارد، جز اینکه آثار سوء فرهنگی و ارزشی و اسلامی دارد." شاید آقای عبدی میخواهد بطور تلویحی متذکر شود که ورود مردان نیروی انتظامی در کارزار مبارزه با بدحجابی میتواند بقصد سوء استفاده و یا آزار جنسی زنان و دختران باشد!! ایشان البته بخاطر ناراحت نشدن "طرفداران طرح" از ذکر موارد خودداری میکند! اما تز اصلی آقای عباس عبدی اینستکه دلیل اصلی برخورد حکومت با پوشش زنان سیاسی است. در این رابطه میخوانیم: "علت مبارزه حکومت با پوشش زنان چیست؟ شاید برخی فکر کنند مسأله شرعی و دین است. البته تعدادی از افراد ممکن است از این حیث به موضوع نگاه کنند، اما بنظر من این نکته فرعی است و جایگاهی ندارد. اگر واقعاً مسأله شرع باشد، چرا غیر مسلمانان را مجبور به داشتن حجاب کرده اند، در حالی که چنین امری در شرع وجود ندارد؟ بعلاوه دهها مسأله شرعی مهم هم هست که هیچکدام به این صورت مورد توجه و اهتمام قرار نمیگیرد. دلیل برخورد حکومت با زنان سیاسی است. در واقع اگر هیچ یک از مردم هم نماز نخوانده و روزه نگیرند، که از اهم واجبات است، حکومت کاری با آنان ندارد. حتی اگر کسی به خدا هم اعتقادی نداشته باشد، کاری به او ندارند. زیرا اینها در ظاهر قضیه تعریضی به اقتدار و ادعاهای ساختار سیاسی ندارند. اما حجاب چنین نیست. عقب و جلو رفتن چند انگشت روسری، یا بالا و پائین رفتن چند سانتیمتر مانتو، یا تنگ و گشاد شدن شلوار، یا سیاه و رنگی شدن جوراب، تماماً تعبیر و تفسیری سیاسی دارد، زیرا میتوان آنرا به ضعف و قوت حکومت ربط داد." به باور من آقای عبدی به بهترین وجهی علت ستیز رژیم با زنان بدحجاب را توضیح داده است.
۷- آقای اکبر گنجی (۷) معتقد است که علت اصلی رویاروئی رژیم با زنان ایران آنستکه: "مسأله زنان با نظریه ولایت فقیه و تداوم زمامداری فقها ربط مستقیم دارد و بدون آپارتاید جنسیتی، ولایت فقیه معنا ندارد، لذا رژیم به رویارویی زنان رفته است." وی در ادامه مینویسد: "امروز جمهوری اسلامی عریان و بی چادر است. چون مطابق ملاک فقها، کشور اسلامی نیست. چون هیچ دلیلی برای بقاء و تداوم حکومت فقاهتی وجود ندارد. چون زور و خشونت عریان است که بقاء حکومت فقها را امکانپذیر کرده است. هیچ دلیل و منطقی برای پوشش رعب و وحشت و سرکوب عریان وجود ندارد. از اینرو زنان را می پوشانند تا اسلامیت خود را به نمایش بگذارند. تمام مساله به همین سادگی است." در جای دیگری در این مقاله میخوانیم: "همانطور که نشان دادیم، فقها خود از احکام فقهی عدول کرده اند، تنها چیزی که باقی مانده، احکام فقهی تبعیض آمیز متعلق به زنان است. اینک زنان در مقابل این قوانین ایستاده و آنها را نفی می کنند. اما نفی آنها را نباید عملی دین ستیزانه قلمداد کرد. ایستادگی آنها را، با اتکاء به نظر آقای خمینی یا از آن مهمتر، قرائت و روایت نواندیشان دینی از اسلام، می توان عملی دین دارانه تلقی کرد. ایستادگی حکومت هم به دلیل دفاع از دیانت نیست. دولت ایستاده است چون تنها دلیلی که ولایت و زعامت فقها را توجیه می کند، اجرای احکام فقهی است و تنها احکامی که باقی مانده، احکامی است که آزادی زنان را نفی و برابری آنها را نمی پذیرد. پس، اساساً دعوا بر سر دینداری و بی دینی نیست. نزاع بر سر دمکراسی و دیکتاتوری است."
٨- اما از همه جالبتر تحلیل خود سران رژیم از علت مبارزه با بد حجابی است. سردار اسماعیل احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی با قاطعیت اعلام میکند: "تردید نکنیم که فعالیت در حوزه امنیت اجتماعی نوعی براندازی خاموش است. برقراری امنیت ناموسی در کشور دغدغه نخست مردم است."(٨) این فرمانده روان پریش معتقد است که در واقع زنان بدحجاب افرادی هستند "که پول میگیرند تا نرم های اجتماعی را از طریق تغییر ظاهر و رواج کشف حجاب رواج دهند." در واقع سران رژیم بدرستی در هر حرکت مردمی و از جمله مبارزات زنان ایران و بچالش کشیدن رژیم در زمینه حجاب شبح براندازی می بینند.

به باور نگارنده، همانگونه که پاره ای از مفسران بدان اشاره کرده اند، مسأله پوشش زنان و مردان در ایران را بایستی در درجه اول با مسأله حاکمیت مافیای آخوندی-نظامی و در رأس آن ولایت مطلقه فقیه مرتبط دانست. بدین معنی که در واقع حجاب زنان و یا پیراهن آستین بلند (بدون کراوات) برای مردان بمثابه نمادها و ظواهری هستند که حاکمیت درون تهی و دون مایه جمهوری اسلامی برای حفظ ظاهر بدان احتیاج دارد. بنظر میرسد که رژیم جمهوری اسلامی بصورت غریزی دریافته است که در شرایط بسیار بحرانی داخلی و خارجی، حفظ اینگونه نمادها و ظواهر برای جلوگیری از سست شدن سلطه آنان بر جامعه ضروری است. اینجاست که مساله حجاب و یا پوشش مردان از آنجا که رژیم را در مقابل بخش عظیمی از جامعه قرار میدهد، میتواند بمثابه پاشنه آشیل رژیم عمل کند.
آگر جنبش زنان بتواند مبارزه با بدحجابی را به ضد خود تبدیل کرده، و با ترویج آزادی پوشش، از حساسیت دامن زده شده در میان زنان در زمینه بسیج و سازماندهی آنان استفاده کند، بدون تردید ضربه جانانه ای به رژیم وارد خواهد آورد. بدون شک، نمایش هر تار موی زن تیری است به قلب حاکمیت ارتجاع و بربریت قرون وسطائی ولایت فقیه.

۲۶ اردیبهشت ٨۶.

زیرنویسها:
۱. "رئیس جمهور و حجاب زنان"، امید معماریان، سایت روز، ۱۰ اردیبهشت ٨۶.
۲. "کوشش برای سازش با آمریکا"، کوروش گلنام، پیک ایران، ۱۱ اردیبهشت ٨۶.
٣. "زن ستیزی اهرم خفقان عمومی"، مارال، پیک ایران، ۱٣ اردیبهشت ٨۶.
۴. "بیانیه جبهه ملی ایران: بحرانهای شدید کشور..."، اخبار روز، ۱۶ اردیبهشت ۹۶.
۵. " نبرد طبقاتی «مستضعفین»"، سیامند، پیک ایران، ۱٨ اردیبهشت ٨۶.
۶. "استهلاک سرمایه اجماعی"، عبای عبدی، سایت امروز، ۱۲ اردیبهشت ٨۶.
۷. "عریانی و بی چادری جمهوری اسلامی"، اکبر گنجی، ایران امروز، ۲٣ اردیبهشت ٨۶.
٨. بنقل از"کابوس براندازی بشیوه نرم-..." پیک نت، ۱۱ اردیبهشت ٨۶.