یک مرغ آبی


اکبر ایل بیگی


• در سرم باد می وزد
و آفتاب بعد از ظهر
خیس و پریده رنگ می تابد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۴ خرداد ۱٣٨۶ -  ۲۵ می ۲۰۰۷


در سرم باد می وزد
و آفتاب بعد از ظهر
خیس و پریده رنگ می تابد
یک مرغ آبی
گاه دل به موج می زند
گاه پشت به ابرها .

یکباره مرغ
آواز می دهد:

   « سودا به سرم همچو پلنگ اندر کوه
    غم بر سر غم بسان سنگ اندر کوه
    دور از وطن خویش و به غربت مانده
    چون شیر به دریا و نهنگ اندر کوه »


این مرغ
در باد و موج سرم
مرغ ابوسعید ابوالخیر است
با ابر و موج هم سایه است اما
خواند چو مرغ سوخته در آتش .