حمایت دانشجویان از کارگران


• جمعی از دانشجویان چپ دانشگاه های تهران در طرحی مشترک اقدام به جمع آوری کمک برای خانواده های کارگران زندانی (محمود صالحی، شیث امانی و صدیق کریمی) کرده اند. این طرح از روز یک شنبه ۶ خرداد با قرار دادن صندوق های جمع آوری کمک مالی و هم چنین پخش بروشورهای این برنامه در دانشگاه تهران آغاز به کار کرده است. در این گزارش چند تن از دانشجویان از تجربه های شخصی خود در این مورد می گویند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۰ خرداد ۱٣٨۶ -  ٣۱ می ۲۰۰۷


جمعی از دانشجویان چپ دانشگاه های تهران در طرحی مشترک اقدام به جمع آوری کمک برای خانواده های کارگران زندانی (محمود صالحی، شیث امانی و صدیق کریمی) کرده اند.
به گزارش وبلاگ کارگر، این طرح از روز یک شنبه ۶ خرداد با قرار دادن صندوق های جمع آوری کمک مالی و هم چنین پخش بروشورهای این برنامه در دانشگاه تهران آغاز به کار کرد که مورد استقبال دانشجویان این دانشگاه قرار گرفت.
درباره ی این طرح در بروشورهایی که توسط این دانشجویان تهیه شده است می خوانیم:
"محمود صالحی، شیث امانی و صدیق کریمی کارگران زندانی هستند که به دلیل تلاش برای برگزاری مراسم مستقل روز جهانی کارگر در زندان به سر می برند. جنبش دانشجویی که طی چند ساله ی اخیر با شعار اتحاد جنبش دانشجویی با جنبش کارگری به صحنه آمده است باید برای کمک به حضور نیرومند جنبش کارگری در مبارزات اجتماعی و سیاسی و اعلام همبستگی خود با کارگران گام های عملی جدی بردارد. کمک به شکل گیری صندوق اعتصاب و جمع آوری کمک مالی برای کارگران زندانی و اخراج شده از جمله ی این گام های عملی است. در این راستا عده ای از فعالین جنبش دانشجویی تصمیم به اجرای "طرح حمایت از کارگران زندانی" گرفته اند تا گامی کوچک در این راستا بردارند. تمامی وجوه حاصل از فروش جزواتی که در دست دارید و نیز کمک های مالی به این صندوق، در اختیار خانواده های این سه کارگر زندانی قرار خواهد گرفت. دست تمامی کسانی را که برای ساختن دنیایی بهتر می جنگند به گرمی می فشاریم."

این طرح از روز یکشنبه (۶ خرداد) در دانشکده ی حقوق دانشگاه تهران آغاز به کار کرد. و در ادامه این طرح روز دو شنبه (۷ خرداد) دانشکده های ادبیات و علوم دانشگاه تهران، دانشگاه صنعتی شریف و دانشکده ی علوم اجتماعی دانشگاه علامه به این طرح پیوستند.
در دانشکده های ادبیات و علوم دانشگاه تهران این اقدام با ممانعت و برخورد حراست مواجه شد و دو تن از دانشجویان به ساختمان مرکزی حراست منتقل شدند. هم چنین عده ای از اعضای انجمن اسلامی در دانشگاه صنعتی شریف سعی کردند تا مانع از برگزاری این طرح در دانشگاه شریف شوند.

در زیر گزارش هایی از چگونگی اجرای این طرح که در وبلاگ های دانشجویی درج شده است را می خوانید:

وبلاگ رونوشت های عموکیوان - کیوان امیری

روز دوشنبه کار را در دانشگاه صنعتی شریف شروع کردیم، می دانستیم که حراست محیط ساختمان ابن سینا را بین ساعت ۱۰ تا ۱۱ بازرسی می کند. ساعت ۱۲ زمان خوبی برای شروع کردن طرح بود. هم دانشگاه شلوغ تر بود و هم از بازدید حراست در امان می ماندیم، مگر این که گزارشی رد می شد.
میزمان را در نزدیکی برد انجمن اسلامی قرار دادیم، این کار با اعتراض برخی اعضای انجمن اسلامی مواجه شد، نمی خواستند تشکل ملی – اسلامی شان به کارگر آلوده شود، همان هایی که در جریان اختلافات سال گذشته وقتی بهشان می گفتم آجر به آجر این دانشگاه از دسترنج کارگران روی هم قرار گرفته ، حرفم را به تمسخر می گرفتند. پارلمان دانشجویی! یا دنبالچه های اسلام سیاسی! کسانی که ترجیح می دهند با چهره های دست چندم دو خردادی لاس بزنند و مراقب باشند که آلوده به کارگر نشوند. تهدید کردند که میزتان را آن طرف بگذارید چون ممکن است حراست فکر کند که برنامه ی انجمن اسلامی است، می خواستم بگویم حراست خودش هم می داند که جنم این کارها را... گفتم اگر می خواهید این جا نباشیم گزارشمان را به حراست بدهید، آن ها بیایند جمع مان کنند؛ کار بالا می گیرد و با پا در میانی یکی دو نفر می رویم کمی آن ورتر بساطمان را پهن می کنیم! حالا بهتر می فهمم که چرا انتخابات انجمن ما بر خلاف انجمن پلی تکنیک و انجمن علامه در کمال آرامش برگزار شد، چون دانشگاه نگرانی ندارد، شاید بتواند از طریق انجمن کارمندان حراست را تعدیل کند تا از تعداد کمتری کارمند استفاده کند، صرفه جویی به نفع جیب حکومت اسلامی!!
استقبال دانشجویان بد نیست، بهتر از چیزی است که فکر می کردم، بعضی ها باورشان نمی شود که این کارگران به خاطر برگزاری مراسم یک می در زندان باشند، بعضی ها خوب کمک می کنند اما اکثر دوستان خودمان جیبشان بدجوری خالی است! به صورت آمپریک هم به طبقه ی کارگر گره خورده ایم!!
صندوق را تا وقتی که محوطه خلوت می شود نگه می داریم، به ریسک برخورد با حراست نمی ارزد، روزهای بعد را هم احتیاج داریم.
سه شنبه ظهر کارمان را دوباره شروع کردیم، استقبال در حد دیروز بود، هنوز خیلی جا دارد تا فضا اشباع شود، دانشجویی که ظاهر مذهبی دارد می آید جلو و کمکی به صندوق می اندازد، تاکید می کند که از طرف جمعی از دوستان بود، من و مهسا و حسین متعجب می شویم و چند دقیقه ای بحث می کنیم.
یکی از برادران بسیجی چند بار از کنار صندوق رد می شود و با نگاه خشمگین ما را می پاید، به مهسا گفتم این یارو بد نگاه می کنه حتما گزارش می ده ،چند دقیقه بعد دیدم مهسا می گه یارو داره با موبایل حرف می زنه احتمالا خبر رو رد کرد، سریع با چاقو صندوق را که کلی چسب کاری شده از کنار پاره می کنم که پول ها دست حراست نیفته، پول ها رو در می آرم، چند دقیقه نشده که سر و کله شون پیدا می شه!
می گه از طرف انجمن هستین؟! می گم نه! خیالش ناراحت می شه، می پرسه مجوز دارین! می گم نه، فکر نمی کنم نیازی به مجوز داشته باشه، میگه جمع کنین دارین برای زندانی سیاسی کمک جمع می کنین!(با حالت تهدید) می گم داریم برای خانواده هاشون کمک جمع می کنیم، می گه اصرار نکنم، بعد شروع می کنه به سخنرانی که آره محمود صالحی وضع مالی اش خوبه و تو نقده یا پاوه (بعد که باش حرف می زنم می فهمم منظورش سقزه) کله پزی داره! هر چی توضیح می دم به خرجش نمی ره، گیر داده به کله پزی! می خواستم بگم کله پزی رو اون بالا دستی ات داره که کله ات رو پخته! هیچی نگفتم! بساط رو جمع کردیم ،مجبوریم دستی کمک جمع کردن رو ادامه بدیم!

وبلاگ اندیشیدن با پتک - روزبهان امیری

در روزگاری که فعالان کارگری شدیدترین فشار ها را تحمل می کنند، به همت چندین تن از دانشجویان دانشگاه های تهران طرح حمایت از کارگران زندانی در دانشگاه های تهران برگزار می شود که در این جا می توانید در مورد این طرح بیشتر بخوانید. من می خواهم از تجربه ی شخصی در یاری به این طرح و برگزاری آن در دانشکده ی علوم دانشگاه تهران بگویم، دانشکده ای که شاید غیر سیاسی ترین و ناشاد ترین فضا را در دانشگاه تهران داشته باشد.
دیروز میزی را در میان فضای حدودا ۵۰۰ متر مربعی لابی دانشکده نهادیم و مقدمات کار را فراهم کردیم و کار را آغاز کردم. جو جالبی بود، چون در دانشکده ای این کار را می کردیم که عمیقا ضد سیاسی است! عده ای آمدند، نگاه می کردند به بروشورها و تعجب می کردند. برادری بسیجی امد و از من پرسید که آیا مجوز دارم و به او گفتم که:" نه، دوست عزیز!" بروشوری را که در دست داشت به روی میز پرتاب کرد و رفت که به روسایش خبر دهد. دانش جویان می آمدند، اعلام تعجب می کردند و خوشحالی از این که این طرح در دانشکده شان برگزار می شود. دلیل بازداشت ها را می پرسیدند و هنگامی که به آن ها می گفتم اعلام هم دردی می کردند و می گفتند که خود را در این مبارزات دخیل می دانند. دوستان انجمن اسلامی هم تکه انداختند که" آیا واقعا جز تو کسی نیست که به این ها کمک کند؟" و پاسخ شنیدند که " مسلما از جبهه ی مشارکت و شیخ کروبی کمکی نمی رسد."
ساعتی فعالیتمان را ادامه دادیم تا یکی از ماموران حراست که واقعا مرد شریفی است آمد و باز از من مجوز خواست. به او گفتم که نیازی به مجوز نمی بینم. از من خواست که پیش معاون فرهنگی دانشکده برویم و مجوز بگیریم. او نبود. به اتاق کناری رفتیم که رئیس محترم دانشکده بودند. یکی از بروشور ها را به او نشان داد و داستان را گفت. آقای رئیس( که هم قد عمید زنجانی هستند و خوش تیپ تر) ناگهان برافروخته شد و مجوز خواست. گفتم که ندارم چون نیاز نمی بینم، چون اگر میز نباشد روی زمین هم می شود این کار را کرد! خط اول بروشور را خواند و پرسید که " مال کدوم جنبشی؟!!"( چون جنبش کارگری در خط اول آن بروشور نوشته شده بود) لبخندی زدم. پرسید که دانشجو هستم یا نه و سپس گفت که "علوم جای این کارها نیست." گفتم که " دانشگاه جای این کارهاست و در دانشکده های دیگر هم این طرح برگزار می شود." ایشان باز هم به شکلی کاملا غیر آکادمیک و غیر اخلاقی برخورد کردند و پرسیدند که "حالا جنبش کارگری چیه؟" و من هم به ایشان یاداوری کردم که این کلمه مفهومی جهانی دارند که همه نسبت به آن آگاهی دارند، به خصوص ایشان که در انگلستان دکتری گرفته اند. ایشان عرض کردند که آگاهی ندارند و "تند جمش کن تا ..." و در این جا کمی رفتار آکادمیک کردند و ادامه نداند و سریع از اتاق شان رفتند تا مساله را پیگیری کنند. آن عزیز حراستی هم کلی ایده داد که به قول خودش چگونه آقای رئیس را "بپیچانیم"! چیزی که خیلی جالب بود پشت کار آقای رئیس بود در پیگیری این مساله، با وجود این که جلسه داشتند!
آن چه که برایم خیلی ارزش داشت غیر از یاری در این طرح و حمایت عملی و نه در حد شعار از جنبش کارگری، تلاش اول برای تغییر این فضا بود، و فهماندن این مساله به آقایان که جلوی چشم خودتان جای این کارهاست!

وبلاگ روزمرگی های شهری - فواد شمس

از ابتدای این هفته دانشجویان علامه نیز در حمایت از کارگران زندانی طرح حمایتی را با قرار دادن میز، بروشور های طرح و صندوق کمک مالی در دانشگاه علوم اجتماعی و ارتباطات شروع کردند. در ادامه در دانشکده حقوق و علوم سیاسی نیز طرح را شروع کردند. که به گفته بچه ها از همان روز اول مورد اسقبال شدید دنشجویان قرار گرفته است.
روز چهارشنبه من بعد از ماه ها بار دیگر به دانشگاه علامه رفتم. صبح این روز به دانشکده حقوق و علوم سیاسی علامه رفتم که در آن جا نیز طرح را آغاز کنیم. با وجود فضای سنگین و امنیتی دانشکده که ناشی از برخورد های اخیر حراست با فعالان دانشجویی در علامه بود و هم چنین حضور پررنگ حراست دانشگاه که با دیدن ما دوباره به جنب و جوش افتاده بودند با ابتکار بچه ها به جای قرار دادن میز که امکان برخورد را برای حراست راحت تر می کرد تصمیم گرفتم دست به دست بروشور ها را پخش کنیم و کمک مالی را هم دستی جمع کنیم. در همان دقایق ابتدایی بروشور ها به تعداد زیادی در میان دنشجویان پخش شد و کمک مالی قابل قبولی جمع شد. و در پایان روز هم گویا بروشور ها تمام شه است و باید برای دانشکده حقوق دوباره بروشور ببریم. بعد از هماهنگی های لازم با بچه های این دانشکده به طرف دانشکده علوم اجتماعی و ارتباطات رفتم.
آن جا از ابتدای هفته بچه میز گذاشته بودند. امروز هم میز را قرار دادیم. حراست دانشکده چند بار از جلوی میز رد شد و نگاهی خشم ناک به بروشور ها و اعلامیه های بزرگی که بر روی آن هدف طرح که کمک مالی به ۳ تن از کارگران زندانی ( محمود صالحی، شیث امانی و صدیق کریمی) نوشته شده بود و هم چنین اعلامیه بزرگ دیگری که روی آن عبارت( گام عملی جنبش دانشجویی برای حمایت از جنبش کارگری) نوشته شده بود، می انداختند.
اما می توانم به جرات بگویم به خاطر حضور زیاد بچه در اطراف صندوق در کل ساعاتی که صندوق را در حیاط گذاشته بودیم و هراس حراست از مقاومت دانشجویان هیچ برخورد خاصی از طرف حراست صورت نگرفت. نکات جالب این چند ساعت حضور من در پای صندوق زیاد بود که به اختصار برخی از آن ها را شرح می دهم:
۱- استقبال دانشجوان ورودی جدید واقعا برای شخص من که به خاطر دوری از فضای دانشکده برخوردی با آن ها نداشتم، بسیار جالب بود. بسیاری از آن ها بعد از این که کمک مالی را به صندوق می انداختند و به بروشور ها نگاه می کردند، با کنجکاوی در مورد خواست کارگران و دلیل بازداشت شان و بکلیت جنبش طبقه کارگر و دلایل لزوم پیوند حرکت های دانشجویی با جنبش کارگری می پرسیدند که من در حد توانم برای شان توضیح می دادم حتی برخی منابع بیشتری برای مطالعه می خواستند که در حد توانم به آن ها معرفی کردم. این امر من را بسیار خوشحال کرد. جای پای مان همچنان در علامه محکم است.
۲- دانشکده علوم اجتماعی و ارتباطات علامه را می توان کردستان دانشگاه علامه نامید! دانشجوان کرد در آن جا بسیار هستند. خیلی ها از این که از کارگران زندانی در کردستان حمایت می شود استقبال کردند. اما در کنار آن در گپ هایی که می زدیم هر دو طرف به این توافق می رسیدیم که منافع کل انسان ها و خصوصا طبقه کارگر را باید ورای ملیت و قومیت و محل تولد و زندگی در نظر گرفت و باید یک همبستگی جهانی حول خواست های کارگران و کل انسان ها آزادی خواه به وجود بیاوریم.
۳- بچه های فعال حقوق زنان نیز در یاری رسانی به ما در علامه بسیار کمک کردند در صحبت هایی هم که داشتیم پیشنهاد می دادند که این همبستگی را بین جنبش زنان و کارگری نیز به وجود بیاوریم.
۴- برخی از دوستان عزیزی که همچنان دل در گروی شیوخ و سرداران تازه شهر دار شده اصلاح طلب دارند با لحنی به ظاهر دلسوزانه در حالی که با روزنامه ی "هم میهن" خود را باد می زدند. ما ا از این کار های ( حسن! خطرناکه حسن!) برحذر می داشتند و تنها راه را شرکت در انتخابات می دانستند. دوستان احتمالا هر جا صندوق می بینند یاد رای دادن می افتند چون تنها کارکرد دانشجویان را ماشین رای دادن می دانند. اما نکته جالب برای من تفاوت برخورد این دوستان با برخورد همپالکی هایشان در دانشگاه شریف بود. این امر نشان می دهد که لااقل در علامه بسیار ضعیف هستند.
۴- اما اتفاق جالب امروز این بود که مهندس موسوی خوئینی ها نماینده سابق مجلس و دبیر کل ادوار تحکیم وحدت که در سال گذشته چند ماهی هم خود در زندان به سر می برد. برای یک کار تحقیقاتی به دانشکده ما آمد و در همان ابتدا با دیدن میز ما بروشور ها و تبلیغات های ما با حالت حیرت زده از ما سوال کرد که آیا نهاد های حراست و امنیتی با شما برخورد نکردند و برای تان مشکل به وجود نیاوردند؟ من هم توضیح دادم که در دانشگاه های دیگر این کار را کرده اند اما خوش بختانه در علامه به خاطر حضور پررنگ بچه ها تاکنون نتوانستند این کار را بکنند در ضمن به ایشان تاکید کردم که همبستگی با جنبش کارگری به ما این قدرت را می دهد که در مقابل زورمداران محکم ایستادگی کنم. ایشان که چندان از فضای دانشگاه های خصوصا اتفاقات اخیر دانشگاه علامه اطلاعی نداشتند در این زمینه ها سوال کردند و من هم توضیحاتی دادم. در ضمن گلایه هایی نسبت به کم لطفی دوستان ادوار نیوز در قبال اطلاع رسانی اخبار فعالیت های دانشجویان مستقل را مطرح کردم که ایشان انتقاد را پذیرفتند قول رفع آن را دادند. در انتها ضمن استقبال از طرح ما کمک مالی خود را به صندوق انداختند و با دقت شروع به مطالعه بروشور ها کردند.
در کل برای من به شخصه که مدتی بود از فضای دانشکده سابقم دور بودم امروز روز جالبی بود چون به من واقعا ثابت شد که علامه همچنان زنده است و این زندگی و پویندگ اش را با برداشتن گام های عملی در دفاع از جنبش پیشروی طبقه کارگر نشان می دهد.

همزمان با حکم ۵ سال زندان برای منصور اسانلو؛ دانشجویان به یاری کارگران برخاستند
وبلاگ سهیل آصفی


همزمان با موج دستگیری پویشگران کارگری و بدنبال حکم زندان برای محمود صالحی، شیث امانی و صدیق کریمی که به دلیل تکاپوهای مدنی خود روانه زندان شده اند، جمعی از دانشجویان دانشگاه های تهران در طرحی مشترک، به یاری خانواده های کارگران زندانی برخاسته اند. این همدلی همزمان است با حکم شعبه ۱۴ دادگاه انقلاب تهران، در موردمنصور اسانلو، رییس هیأت مدیره سندیکای شرکت واحد. این فعال کارگری به گزارش ایلنا، به اتهام "اقدام علیه امنیت ملی" به تحمل چهار سال حبس و بابت اتهام "تبلیغ علیه نظام" به تحمل یک سال حبس و در مجموع به تحمل پنج سال حبس تعزیری محکوم شد.
طرح همیاری دانشجویان با کارگران از روز یک شنبه ۶ خرداد در دانشکده حقوق دانشگاه تهران، با قرار دادن صندوق های جمع آوری کمک مالی و همچنین پخش بروشور های این برنامه در دانشگاه تهران آغاز شد. در ادامه این طرح دیروز دانشکده های ادبیات و علوم دانشگاه تهران، دانشگاه صنعتی شریف و دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه به این حرکت پیوستند.
در بروشورهایی که توسط دانشجویان در مورد این کارزار تهیه شده، ضمن اشاره به "بی گناهی" پویشگران کارگری که تنها به جرم تلاش برای برگزاری مراسم مستقل اول مه ماه (روز جهانی کارگر) در زندان به سر می برند آمده است: "جنبش دانشجویی که طی چند ساله اخیر با شعار اتحاد جنبش دانشجویی با جنبش کارگری به صحنه آمده است باید برای کمک به حضور نیرومند جنبش کارگری در مبارزات اجتماعی و سیاسی و اعلام همبستگی خود با کارگران گام های عملی جدی بردارد.
کمک به شکل گیری صندوق اعتصاب و جمع آوری کمک مالی برای کارگران زندانی و اخراج شده از جمله این گام های عملی است. در این راستا عده ای از فعالین جنبش دانشجویی تصمیم به اجرای طرح حمایت از کارگران زندانی گرفته اند تا گامی کوچک در این راستا بردارند. "