او رفته است و ...
برای «یسنا» و همه‌ی فرزندانی که خانه را ترک می‌کنند...


پیرایه یغمایی


• او رفته است و خاطره‌ها مانده است و من            
توفان یاد و پنجره وامانده است و من
از آخرین کلام که آرام گفت و رفت،
یک خانه انعکاس صدا مانده است و من ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۲۰ خرداد ۱٣٨۶ -  ۱۰ ژوئن ۲۰۰۷


او رفته است و خاطره‌ها مانده است و من            
توفان یاد و پنجره وامانده است و من

از آخرین کلام که آرام گفت و رفت،
یک خانه انعکاس صدا مانده است و من

در آن اتاق کوچکش آری به یادگار ؛
اندوه‌های بی سر و پا مانده است و من

یک رد پای عطر که دور است و دور نیست،
بر شانه‌های گیج هوا مانده است و من

تا بگذرم به سادگی از این شب غریب
پایی که نیست راه گشا ، مانده است و من

آن دامنی که جای سرش بود ، این زمان
در تیله‌های اشک رها مانده است و من

در برگ دفتری که ز احساس خط خطی است،
یک شعر نا نوشته بجا مانده است و من

انبوه واژگان ز لبم پر کشیده اند
تنها سوأل تلخ «چرا؟ ...» مانده است و من

تا دست روز گار به دامش نیافکند،
پرواز دست‌های دعا مانده است و من

آن وعده‌ی بهشت و قدم‌های مادران
اینک به روی دست خدا مانده است و من

در سکه‌ی سه چهره‌ی این غربت وسیع
غم مانده است و فاصله‌ها مانده است و من ...

Pirayeh163@hotmail.com