سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

محکومیت جنایت ارتش اسرائیل

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : منم از تهرانم

عنوان : http://www.youtube.com/watch?v=olF_cuozoKQ&feature=related
لطفا این ویدئو را ببینید. این شخص را امام رهبر فرزانه کشته است. با هفده ضبه کارد. و آلتش را هم بریده اند و به طریق الاسلامیه در دهانش گذاشته اند. امام خمینی، با خامنه ای با هم مجامعه کردند تا یک فتوای برای کشتن این بابا تولید کنند. بیچاره را سر بریدند! خودش می گوید که چپی و مارکس شناس است. لطفا حر فایش را گوش کنید.


http://www.youtube.com/watch?v=olF_cuozoKQ&feature=related
۲۶۷۷۲ - تاریخ انتشار : ۱۴ خرداد ۱٣٨۹       

    از : محمد نوری زاده از زندان اوین

عنوان : این نامه شاهکار است!! هزار حیف اگر کسی انسان باشد و آنرا نخواند. کسی زیر چکمه و ساطور امیر المومنین باشد و اینچنین بنویسد! غرور آفرین است این نامه. حتما آنرا بخوانید. حالا کمونیست نباشد!!! ایکاش در حاشیه نگذاشته بودید!!
نامه ی پنجم محمد نوری زاد به رهبر حکومت اسلامی





اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
پنج‌شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۸۹ - ۳ ژوئن ۲۰۱۰



امروز: محمد نوری زاد روزنامه نگار و فیلسماز دربند در پنجمین نامه اش به آیت الله سید علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی پیش از نماز جمعه چهاردهم خردادماه به وی هشدار داده است که مواظب فتنه های واقعی باشد.
متن کامل محمد نوری زاد که در اختیار ندای سبز آزادی قرار گرفته است به شرح زیر است:

به نام خالق حق
سلام به رهبر گرامی جمهوری اسلامی ایران
حضرت آیت الله خامنه ای
یک سا ل از ظهور " فتنه " در کشور ما سپری شد. فتنه ای که به قول رسانه های رسمی و شخصیت های شاخص نظا م،هم آبروی مارا مضحکه جهانی در انداخت ،و هم خون و مال جمعی از هم وطنان ما را تباه ساخت ، وهم شکاف هراسناکی در ساختار ملی و حیثیتی ما ایجاد کرد.
می بینید که من نیز مثل بسیاری ،از همین واژه " فتنه "آویخته ام. واژه ای که در این یک سال گذشته ، به قدر همه عمر اساطیری اش از او سود برده ایم . واژه ای که در ادبیات سیاسی ما ، به فهرست مطول واژگانی چون : طاغوت ، طاغوتی ، انقلاب ، ضد انقلاب ، مستضعف ، مستکبر ، منافق ، ضد ولایت فقیه ، امت شهید پرور، دشمن قسم خورده و واژگان دیگری از این دست پیوست و معنای ویژه ای برای خویش اختیار کرد.
در این یک سال گذشته ، آن چنان افراط گونه بر طبل فتنه و سران فتنه کوفتیم تا کودکان ما نیز به محض شنیدن آن ، بدانند ما را جز از موسوی و خاتمی و کروبی ، مقصودی نیست . آوار ، و بهمن سران فتنه ، همان پلیدی درهم فشرده ای است که خسارت این ستم را بر سر مردمان ما فرو می بارد . بهمنی که به هنگام عبور ، از کنار خانه هاشمی رفسنجانی می گذرد ، و کسانی که از اهل این خانه را نیز به حجم آوارگونگی خویش می افزاید.
سران فتنه اما ، فراتر از خسارات فراوانشان ، فوایدی نیز داشته اند که من ، قصد واشکافی فایده های آنان را دارم . پیش از آن ، اجازه بدهید در سفری به دور دست های روستای محل زادگاهم ، به ترسیم دور نمایی از این فایده ها بپردازم . جدال بر سر قدرت ،ظاهرا ودیعه مکرری است که در هیچ کجای تاریخ ، بی مخاطب نبوده است ، چه در قبایل بدوی ، و چه در جوامع مدنی ، در روستای ما نیز ،دو طایفه کم خرد، طبق یک عادت ضروری ،و به بهانه ای تکراری ، خشماگین بر سر هم می کوفتند و بعد از تحمل جراحت ها و ناسزاها و بی آبرویی ها کارشان به پا سگاه و امنیه و وساطت بزرگترها می کشید.
در جدال هر باره ، نیک به یاد دارم که مردان طایفه شکست خورده ، بی دلیل بر اهل خانه خود سخت می گرفتند . یعنی پدری که در میدان کارزار، توسط حریف از پا در آمده بود ، در خانه خویش ، به یک خطای مختصر ، بر سر زن و فرزند خود می کوفت و مردانگی مخدوش خود رابه رخ می کشید و یاد آور می شد.
باورم بر این است که حکایت ما و سران فتنه نیز خارج از این روال روانی و تاریخی نیست . سران فتنه در این مثال ساده و روستایی من همان اهل منزل اند . کسانی که ما با کتک زدن آنان ، عصبیت ناشی از شکست های پی در پی خود را تخلیه می کنیم و قدرت مخدوش خود به رخ می کشیم .روستایی چوب خورده و تحقیر شده دیروز ،از این روی بر سر زن و فرزند خود می کوفت ، که فکر آنان را از واکاوی چند و چون شکست خویش ،به همان خطای خانگی معطوف کند .
قبول می فرمایید که ما وشما ، در این آزمون سی ساله ، کارنامه درخشانی از عمل به وعده های اسلامی انقلاب نیاراسته ایم . اگر که با خود صادق باشیم ، صدای شکستن استخوان های اقتدارمان را خواهیم شنید. متاسفانه آسیب و جراحتی که ما به اسلام و به گرایش دینی مردم وارد آورده ایم ، فرا تر از آسیب و جراحت همه طول تاریخ است .
شرمنده ام که نوشته من از صراحتی اینچنین تلخ و گزنده آکنده است . باورم بر این است که ما را فرصت چندانی برای بازگشت و ترمیم خرابی ها نیست . وگرنه ، من آداب کوچکتری خویش ، نیک می دانم .
اگر انقلاب سی ساله ما ، هیچ نداشت الا به صحنه آوردن انصاف ، ما پیروز بودیم . و اگر هیچ نداشت الا ادب و پاکی و پاک دستی بزرگان، ما پیروز بودیم . من از بلندای سی سالگی انقلاب که به گذشته می نگرم ، آرزو می کنم ای کاش ما را با " اسلام اختراعی " خود کار نبود . و یا حتی اسلام ، تنها در سفر به دور دست های تاریخی ما محدود و تعریف نمی شد . و ما ، به جای بار انداختن اسلام اختراعی خود در کوچه بنی هاشم ، بر سر و سینه کوفتن های بی پشتوانه ، اهالی کوچه بنی هاشم را به امروز تاریخی خویش فرا می خواندیم و از نورشان بهره می بردیم .
ای کاش در همان ویرانه تاریخی خویش مانده بودیم اما در عوض : ادب داشتیم ، خدا داشتیم . ای کاش دوستی ما با خدا و خوبان خدا ، در لفظ نمی ماند ، و به عمل می گرایید . ای کاش مراجع تقلید ما و روحانیان ما می دانستند که محدوده آگاهی و دانش آنان ، محدود به علومی است که ارتباط چندانی با حساسیت های کشوری و جهانی ندارد . و می دانستند که جامعه ، مردم ، تاریخ ، و سنت های الهی ، برای خود مختصات و قواعدی دارند و ورود نا آگاهانه به هر یک از این حوزه ها ، و دخالت ناشیانه در سیر عالمانه آنها ، جامعه را به آشفتگی حتمی فرو می برد .
رهبر گرامی ، از خود شریف شما آموخته ام که سخت دلتنگ عدالت علوی باشیم . عدالتی که به جانب داری از مردم شهر قم ، محکمه ای به پا کند ، و بزرگان دینی و مسولان خطا کار حکومتی این شهر را فرا بخواند ، و از آنان بپرسد : چرا شهر قم ، که تا پیش از انقلاب ، پاک و شایسته بود ، بعد از انقلاب، اول شهر آسیب دیده از مفاسد اجتماعی کشور شده است ؟ عدالتی که آقازاده های ما را ، مثل پدرانشان ، به تناول شهد مفاهیم دینی وا می داشت و آنان را از شیرینی واردات شکرباز می داشت .عدالتی که خود این پدران را نیز از مواضعی چون معدن سنگ سرخ بیدخت فارس ، باز می داشت . عدالتی که برای ورود به حسابرسی آستان قدس رضوی زانوانش نلرزد .عدالتی که به عدم تعادل فکری مسولان حکومتی ، و حتی به عدم تعادل یک رییس جمهور نمره‍ی منفی بدهد .عدالتی که شهامت اعاده‍ی حیثیت از خود را داشته و اجازه ندهد کسی و کسانی از او بیاویزند و متاع دروغین خود را در سبد نیاز مردم گذارند .
رهبر گرامی ، ما امروز ، چه بخواهیم وچه نخواهیم ، شکست خورده‍ی معرکه‍ی جولانِ تاریخی ِ خویشیم . متأ سفانه ، حتی در موضوع تخصصی خودمان که اسلام باشد ، به قهقرا گراییده ایم . بدیهی است که در این سی سالگی انقلاب ، باید به یک یک کاستی ها و ناهنجاری ها ، و به نقش وسهم خود اعتراف کنیم و در جایگاه یک مسول، پاسخگوی مردم وتاریخ باشیم . که چرا در معرفی اسلام به روزی در افتاده ایم که علاوه بر طرد مخاطبان ِجهانی ، مخاطبان ِ داخلی ِ دین خدا را نیز تارانده ایم و به گزینش نامبارک حداقلی مردم خویش ناچار شده ایم ؟ و چرا چنان چهره‍ی مخوف و نامبارکی از اسلام آراسته ایم که فرزندان بلا فصل خودمان نیز از آن می هراسند و بدان تمایلی ندارند ؟ ویا چرا با سرمایه های پولی سرزمین خویش به آنچنان غارتی درافتاده ایم که دزدان گردنه ، فردا ، از ما طلبکار آبروی رفته‍ی خویش خواهند شد؟ ویا چرا با آوار اسلام ِ اختراعی ِ خویش ، جلوی " رشد" اسلام واقعی و جلوی رشد مردم خود را گرفته ایم ؟
رهبر گرامی ، می بینید که پرسش های بزرگ وتوفانی و حتمی پیش روی ماست . و ما ناگزیراز پاسخگویی به این همه سوال سرگردانیم . باورم بر این است که سران فتنه ، درست در بزنگاه نیاز ، به یاری ما شتافتند. اگر آنان نبودند ، ما وشما اکنون باید به مردم خود " پاسخ " می گفتیم که مسول این همه عقب ماندگی وکار نابلدی ، و رواج گر این همه بی کیاستی و بی لیاقتی ، وبه باد دهنده‍ی این همه فرصت وثروت ، وبدیهی کننده‍ی این همه دروغ وحرامخوری ، و بانی این همه خنده دار شدن قانون ، کسی جز خود ما نیست .
سران فتنه از راه رسیدند تا ما را از پاسخگویی به مطالبات مکرر و رها مانده وبی سر انجام مردم برهانند . ما وشما از این روی به سرکوب سران فتنه اصرار ورزیدیم که تا مردمان ما به مشغله ای انحرافی درافتند و از چگونگی کارهای تو در توی ما و مسولیت های خاک آلود و بر زمین مانده‍ی ما نپرسند . از ما نپرسند آیا این بود آن انقلابی که همگان را به درک و لمس وبهره مندی از افق های نورانی اش نوید می دادید؟
آیا اسلامی که ازاو دم می زدید، همین است که در چارچوب در خانه‍ی جوانان بی کار و معتاد وتن فروش و سرگشته وفرومرده وپژمرده و معلق ما ذبح می شود ؟ همین است که در مجلس شورای اسلامی ، هر روزه چهره اش می خراشند وپوستش می درند؟ ودر دستگاه قضا به شوخی اش می گیرند؟ و در دولت ، جیب هایش را خالی می کنند؟
اگر سران فتنه نبودند ، ما و شما باید هر روزه به مردم خود پاسخ می گفتیم که چرا سپاه ، در روز روشن ، سهام مخابرات را بالا کشید ؟ وچرا سپاه ونیروی انتظامی ، با واردات میلیاردها کالای قاچاق ، همچنان سلحشور وغیور ومردمی اند ؟
سران فتنه آمدند تا نمایندگان شجاع ونترس و البته با کفایت ما بهانه ای برای پرخاش و ناسزا داشته باشند، نمایندگانی که مفهوم استقلال مجلس ، ونمایندگی مردم را در همان روز نخست ، زیر پا می نهند تا اعتبار نامه هایشان تصویب شود . نمایندگانی که همچنان به سرکوب سران فتنه محتاج اند وبرای محاکمه‍ی آنان طومار امضاء می کنند تا نگاه مردم را از عصارگی بر خاک افتاده‍ی فضایل شان ، و از طنز مجلسی که باید در رأس امور باشد ونیست ، به غوغای سران فتنه منحرف کنند وخود را از حمل سنگینی امانت مضمحل شده‍ی مردم ، و تحمل شماتت مردم برهانند . نمایندگانی که متأسفانه ، سالهاست به جای قانون و نظارت قانونی، و به جای تحقیق و تفحص موثر ، و به جای واخواهی حقوق فراموش شده‍ی مردم ، شوخی می پراکنند.
رهبر گرامی، اطمینان دارم با من موافقید که اگر از این مجلس و قوانین و نظارت آن ، آبی گرم شده بود ، مردمان ما را اکنون بهره ای در مشت بود ، و اگر دستگاه قضا را با قانون نسبتی بود ، ما را اکنون از برکات عدل وانصاف و درستی او نصیبی بود ، و اگر دولت را لیاقت وبرنامه وعقلانیتی بود ، ما را تاکنون از ورطه‍ی ورشکستگی های داخلی و تحقیرهای جهانی به در برده بود .اما این سه یار دبستانی را ظاهراً جز رکود و رخوت و رفاقت ، رویکردی نیست . پس چرا نباید از ظهور فتنه و سران فتنه در پوست نگنجیم و نگاه پرسشگر و پر شماتت مردم داخل و خارج ونسل های گذشته وآینده را به رفتار آنان منحرف نکنیم ؟
این روزها شاهدیم که بار دیگر مبارزه با بد حجابی به کانون فهم بزرگان دینی ما راه یافته است . وچه برخوردهای شداد وغلاظ ، برای چندمین بار ، بر سر جامعه ما سایه انداخته است . اما برای چندمین بار نیز می توان از همین اکنون عاقبت شکست خورده و پر از آسیب این هیاهوی هیچ در هیچ را به چشم دید . چرا که شهر قم ، و آسیب های دلخراش و مفسده های اجتماعی آن ، دقیقاً محصول همین نگرش خام و دستوری وبی خردانه است . اگر بپذیریم که اجبار در خط کشی های خشک اجتماعی ، ضروری و با فایده است ، این را نیز می پذیریم که اجبار در مواضع فهم و فکر وباور مردم ، جز خسارت و خرابی وگریز ونفرت مردم نتیجه ندارد . شرمنده ام که بگویم راز تنهایی ما ، وکم شدن مخاطبان داخلی و جهانی ما ، در همین اسلام اجباری واختراعی ما است .اسلامی که اغلب در این سی سال عمر خود ، از کنار حق های آشکار عبور کرده است و بر گزینش نا حق های آشکار اصرار ورزیده است .
در زندان وزارت اطلاعات ، و در زندان عمومی ، داستان هایی از اسلام اختراعی خودمان دیده ام که امید دارم در یک ملاقات حضوری ، همه را یک به یک برای شما باز گویم .اما از باب نمونه ، به یکی از مظاهر آن اشاره می کنم و از توقف بر این شرم بزرگ ، درمی گذرم :
من این روزها ، با جوان نوزده ساله ای هم نشین و هم بند هستم که مجموعه ای از خردمندی ها ودرستی ها با اوست . این جوان با همین سن و سال اندک خود ، دو فرمول بدیع ریاضی را که ازدسترس همه‍ی دانشمندان وریاضی دانان جهان دور بوده است ، کشف کرده و به اسم خود به ثبت رسانده است . این جوان ، با همین سن وسال اندک خود ، چهار اختراع غرور آفرین دارد .المپیادی است . برنده‍ی جشنواره‍ی خوارزمی است . به زبان های انگلیسی وایتالیایی مسلط است . این جوان اما به اتهام متداول توهین به رییس جمهور و تبلیغ علیه نظام ، پنج ماه و نیم است که در زندان است . اتهامی که مردمان جهان، به میزان ارتفاع آن غش غش میخندند . این جوان ، شصت روز در زندان انفرادی بوده وتوسط بازجو های تند وبی ادب خود کتک خورده وتهدید شده است . این جوان ، همان است که آقای جلال الدین فارسی ، پدرش را به ضرب گلوله‍ی تفنگ شکاری خود کشته است . این جوان ، اکنون ، هفده سال است که چشم به راه تراوش حق وعدالت ، از اسلام اختراعی ما است . اسلامی که آقای جلال الدین فارسی قاتل را به پرداخت یک ریال از پول خون پدر او ملزم نکرده است . اسلامی که آقای جلال الدین فارسی قاتل را آزاد گذارده ، وخود او را که به ابراز نشاط سیاسی اش مشغول بوده ، به زندان و انفرادی و تحمل ناسزا وضرب وشتم در انداخته است .
من معتقدم راز شکست اسلام اختراعی ما ، در همین خصلت های گزینش گری وخاصه پروری ونخبه گریزی و فریب کاری وعوام پروری است . واختلاط غلیظ حق وباطل در او . کارایی سرکوب سران فتنه ، در این بوده است که نگاه منتقدین ما را از امثال آقای جلال الدین فارسی که قاتل اما آزاد است ، به این جوان گستاخ اما بی گناه ، معطوف کند . حالا خود شما رد پای نمایندگان مجلس ، وقضاوت دستگاه قضایی ، و دولتمردان عدالت ور زمان را در تحلیل فرایند های این چنینی جامعه ، رصد فرمایید .
راستی شما در مقام فرماندهی کل قوا ، تا چه حد به رفتار سپاهیان و نظامیان خود ، در ورود به مواضع اقتصادی ، ودر قامت رانت خوارانی چون آقای صادق محصولی ، ودر واردات میلیاردها کالای قاچاق از مبادی گمرکی واسکله های رسمی وغیر رسمی اشراف دارید ؟ والبته اجازه می دهید که در تقبیح رفتار ناشایست سپاهیان ونظامیان ، مسو لیت حضرتعالی را نیز در مقام فرماندهی یاد آور شویم ؟ و از شما به خاطر تغییر چهره‍ی آن سپاه و آن بسیج و آن اسلام آرمانی گله کنیم ؟
رهبر گرامی ام ، کم کم به سال روز ظهور فتنه نزدیک می شویم . اگر کمی هوشمندی اختیار کنیم ، باور خواهیم کرد که جماعتی ، دور از چشم شما ، به خلق حادثه می اندیشند. حادثه هایی که نیمه دوم خرداد را به زعم خود در بحرانی طراحی شده فرو ببرند . این بحران ، که چه بسا خونین نیز باشد ، قرار است مجدداً انرژی تازه ای را علیه سران فتنه سامان دهد . طراحان این بحران ، با خلق حادثه های ریز ودرشت ، شما را در موضعی قرار خواهند داد تا همانی بگویید که آنان می خواهند . وهمان موضعی را اختیار کنید که آنان مشتاق اند.
شما را به خدا ، رهبر گرامی ، مراقب فتنه ها باشید . فتنه هایی که بانیان آن ، فراتر از سران فتنه ، در اطراف شما آرایش یافته اند و ادعای دوستی غلیظ می کنند . فتنه را در تحرک قدرتی بکاوید که در سایه است . قدرتی که هرگز مطیع شما نیست وبرای خود قرار و مداری دارد . قدرتی که یک جا از حنجره‍ی رییس جمهور نامتعادل ما بیرون می خزد ، ودر جای دیگر از امضای نمایندگان مجلس ما جاری می شود ، و برای گشودن موانع پیش رو ، به قاضیان مرعوب دستگاه قضا تحکم می کند . سران واقعی فتنه ، سران قدرت های در سایه اند . سرانی که میلیارد میلیارد پول بی زبان مردم را جابجا می کنند، وبه پرونده‍ی مفتوحه‍ی میلیاردها پول گمشده ، پوزخند می زنند. در این یک سال گذشته ، وبا غوغایی که از رسانه ها وتریبون های رسمی علیه سران فتنه در گرفت ، قدرت های در سایه ، بهترین فرصت را برای پیش برد مقاصد خود بلوکه کردند . قدرت های در سایه ، در این یک سال پر آشوب و پر هیاهو ، به قدر همه عمر خود به تحکیم مواضع خود پرداختند ، اما غافل از این که بخش وسیعی از مردم را از اطراف شما پراکندند . قدرت های در سایه ، به مردم احتیاج ندارند ، اما کدام رهبر است که بدون مردم ، همچنان رهبر باشد و رهبری کند ؟!
از باب طنز ، بگویم که چندی پیش آقای جلال الدین فارسی ، به سران فتنه تاخت تا او نیز حتی از این کارناوال هتاکی جا نمانده باشد . فراتر از طنز ، شما را به تماشای امضای خودتان ، پای برگه خرید سهام مخابرات توسط سپاه فرا می خوانم . بله ، قدرت های در سایه ، با شما این می کنند ! وبدون این که شما بخواهید وشما راضی باشید و شما خبر داشته باشید ، امضای رضایت شما را پای عملکرد خود می نشانند . شما را به خدا مراقب فتنه های واقعی باشید .

با احترام و ادب: فرزند شما، محمد نوری زاد زندان اوین، نهم خرداد هزار و سیصد وهشتاد ونه
۲۶۷۶۱ - تاریخ انتشار : ۱٣ خرداد ۱٣٨۹       

    از : م - پالیزی

عنوان : طفلک مارکس!
سال هاست که دیگر تفاوت و تمایزی در اصول کلی میان چپ ها و مسلمین دیده نمی شود. اگر باز هم شک دارید نگاهی دقیق تر به اسامی اضا کنندهء این بیانیه بیندازید و یکصدائی مجدد حزب الله و پیروان سابق و لاحق مارکسیسم را تماشا کنید. طفلک مارکس!
۲۶۷۵۶ - تاریخ انتشار : ۱٣ خرداد ۱٣٨۹       

    از : ایرانی هوادار جنبش سبز

عنوان : شما «نباتتات» را نوش جان کنید
آقای نباتی شما «نباتتات» را نوش جان کنید. شما صحبت از نادیده گرفته شدن قطعنامه های سازمان ملل توسط اسراییل میکنید. ولی از نادیده گرفته شدن قطعنامه شماره ۱۸۱ سازمان ملل از جانب اعراب چیزی نمیگویید. تمام این بدبختی ها در منطقه نتیجه حماقت اعراب و بویژه فلسطینیان است. آنها در کمال بلاهت از تقسیم عادلانه منطقه در سال ۱۹۴۹ به دو کشور عرب و یهودی سرباز زدند و خواستار به دریا ریختن یهودیها شدند. این قطعنامه مورد قبول یهودیان واقع شد ولی مسلمانان مرتجع و جنگ طلب از قبول آن سرباز زدند و این بلای عظیم را بر سر منطقه آوردند. در این راه کمونیستها هم به کمک ارتجاع اسلامی آمدند تا از نمد عوامفریبی ضدیت با امپریالیزم کلاهی برای خود درست کنند. آنها شکم خود را برای کشته شدگان حماس و حزب الله پاره میکنند ولی آنجا که سخن از کشتار مردم بیچاره دارفور و یا اشغال تبت و یا سرکوب در کوبا میشود دَم بر نمیآورند.
شما دوست نبات خور که اینقدر نگران اعلامیه های سازمان ملل هستی، چرا در رابطه با اعلامیه های سازمان ملل در تقبیه بمب گذاریهای انتحاری حماس چیزی نمیگویی؟
در ضمن فراموش نکن که همان «دنیای» که این حمله را محکوم کرده خود دارای روابط بسیار نزدیکی با اسراییل است و صرفاْ در مورد این حمله اظهار نظر کرده. والا موجودیت ملت بزرگ اسراییل را کاملاْ قیول دارد.
شما هم دنبال کار خودت برو. نه تو وکیل مدافع مردم فلسطینی و نه سخنگوی ملت ایران.
۲۶۷۵۲ - تاریخ انتشار : ۱٣ خرداد ۱٣٨۹       

    از : سیما م

عنوان : نظر
آنکه پیش از همه از این ماجرا خوشحال است و با دمش گردو میشکنه جمهوری اسهالی است اگر این دوستان بیانیه صادر کن پنچ دقیقه به تلویزیون جمهوری اسهالی توجه کنندمتوجه خواهند شد که جمهوری اسهالی تیرش کاملا به هدف اصابت کرده و میخواهد که هر چه بیشتر از این واقعه بهره برداری تبلیغاتی بکنه که دوستان اپوزیسیون هم زحمت کشیده آب به اسیاب آنها ریختند .
تمام سرنشینان این چند کشتی به تشویق دولت تروریست پرور ایران راهی این سفر شدند و تمامشان یا مزدور هستند یا شستشوی مغزی شده و عاشقان سینه چاک احمدی نژاد .
قربون یک ذره فهم و شعور اسم خودشان را گذاشتن روشنفکر و دارن کار سیاسی میکنند
۲۶۷۲۴ - تاریخ انتشار : ۱۳ خرداد ۱۳۸۹
۲۶۷۴٨ - تاریخ انتشار : ۱٣ خرداد ۱٣٨۹       

    از : یک ایرانی که زمانی پناهنده در ترکیه بود.

عنوان : هیچکس تغییر رژیم در ایران را نمی خواهد.
این رفتار اسراییلی ها در آستانه سالگرد کودتای خامنه ای و ا.ن برنامه ریزی خوبی بود که مبارزات ما با رژیم را منحرف کند. معلوم است که اسراییل هم مخالف تغییر رژیم در ایران است. ترکیه هم تغییر رژیم در ایران را نمی خواهد چون ۱۸.۵ میلیارد دلار و طلای ما را در دست دارد و پدر ایرانیان پناهنده را در این سالها در ترکیه درآورده است. ما هم که تغییر رژیم نمی خواهیم چون دنیا این تغییر را نمی خواهد. بیچاره ایران و ایرانی

هیچکس تغییر رژیم در ایران را نمی خواهد.
۲۶۷۴۷ - تاریخ انتشار : ۱٣ خرداد ۱٣٨۹       

    از : احسان نباتی

عنوان : اعلیحضرت ۲ هفته دیگه بر میگرده!
دوشنبه ۳ ژوئن/ ۱۰خرداد اعتراض جهانی علیه رزیم اشغالگر اسرائیل که فقط چند ساعت بعداز شبیخون وحشیانه ی دزدان دریائی اسرائیل صورت گرفت بار دیگر ثابت کرد که که مردم جهان از تمام دولتها شریفتر و آگاهتر ست.

امیدوارتر شدم که از مردم جهان از جنبش ما نیز حمایت خواهند کرد و دیر و زود دارد ولی سوخت وسوز ندارد.

از کسانی که علنا و یا شرمگینانه از دولت اشغالگر اسرائیل جانبداری می کنند اصلا تعجبی نمی کنم. تا بحال بیش از ۱۸۰ قطعنامه سازمان ملل توسط اسرائیل نادیده گرفته شده ست. در سراسر جهان حامیان اسرائیل وجود دارد و برای خودشان «حدیث» میگویند.

تمام گروگان های اسرائیل که توسط دزدان دریائی اسرائیل به آن کشور فرستادند آزاد شدند و تمام شبکه های خبری با آنها مصاحبه می کنند. تمام کسانی که از سوئد در این صفر شرکت داشتند معتقدند که تمام دستگیرشدگان از اسرائیل به خاطر تجاوز در آبهای بین المللی و غارت وسایل شخصی آنها مانند کامپیوتر ، دوربین و نظائر آنها شکایت خواهند کرد. در میان سوئدی ها نویسنده، شاعر، کارگردان سینما، وکیل مجلس و فعالان سرشناس طرفدار صلح شرکت داشتند.

سربازان اسرائیلی از هوا با هلیکوپتر و در دریا با قایق کشتی های خود به کشتی و قایق های فعالان صلح از ۴۰ کشور جهان ، که در آبهای بین المللی و برای شکستن محاصره غزه با عنوان ship to Gaza به آن سمت میرفتند دوباره حمام خون راه انداختند و بقول منابع رژیم اشغالگر اسرائیل ۹ نفر را به قتل رساندند.

اعتراض جهانی در روز دوشنبه آنقدر عظیم بود که در همان شب شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز باقاطعیت جنایت جدید را محکوم نمودند. اتحادیه اروپا و بسیاری کشورها در همان روز نخست شبیخون اسرائیل را محکوم کردند.

خب معلوم ست کسانی که در اینجا پرت و پلا میگویند از چه قماشی هستند.
یکدسته آنها از از ۲۲ بهمن می گفتند اعلیحضرت ۲ هفته دیگه بر میگرده!
بهمین دلیل تلاش نکردند که حداقل زبان کشورهای میزبان را یاد بگیرند .تا بتوانند از اوضاع دور برشان خبر داشته باشند. ۳۰ سال گذشته
نه اعلیحضرت برگشت و نه ورق برگشت. تو همان عالم هپروت باقی ماندند و متوجه نیستند چه میگذرد.

دسته ی دیگرشان از سر جنبانا ن و غلامان خانه زاد بودند اینها آگاهانه وقایع را تحریف می کنند و با دروغ و شانتاژ در نهایت بی آبروئی
جفنگ می گویند. مثلا کاملا نژادپرستانه این اتفاق را که همه میدانند کم وکیف آن چگونه بوده ست را فقط به ترکیه منسوب میکنند.

مثلا در مورد شعارهای مردم در سال گذشته اصلا نشنیدند : مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر و زنده باد جمهوری ایرانی
۲۶۷۴۶ - تاریخ انتشار : ۱٣ خرداد ۱٣٨۹       

    از : yazid omavi

عنوان : که نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران
عجب مچگیری کردی کلعلی مهاجر تازه.
حزب ما بهترین احزاب است
هر که باورنمی کند گاب است?

هر کس نظر شما را نداشت مزدور موسادو سیاست??
معلوم است که شما ازانصار چه حزبی هستی.
در ضمن اسم این حقیر بلا تقصیر یزید است نه یزدی.
۲۶۷۴۴ - تاریخ انتشار : ۱٣ خرداد ۱٣٨۹       

    از : همه الت دستید یا نقابدار

عنوان : به مسخره بازی های کودکانه ایدیولوزیکی و قومی و مذهبی پایان دهید .
گنجی بی حب و بغض مینویسید . در جناح چاپ هم فرخ نگهدار و کاخساز بی حب و بغض مینویسند . بهنود هم در مستقلین و داریوش همایون هم در سلطنت طلبان بی حب و بغض مینویسند . البته این به این معنا نیست که نامبردگان بالا مشی سیاسی و یا اعتقادی ندارند یا طرفدار نظریه خاصی نیستند بلکه به این معنی است که اینها ایدیولوژیک و مطلق به مسائل و رویداد ها نگاه نمیکنند . بسیار خوب خواهد بود که این آقایان در یک وب سایت نظراتشان را در مورد مسائل مهم ( اشغال سفارت امریکا ، انقلاب فرهنگی ، غائله کردستان و ترکمن صحرا ، ...) ان جور که واقعا معتقدند بنویسند تا مردم ایران و نسل جوان بتواند با مقایسه آنها به حقیقت دست یابد .بهتر است کسی پیشقدم شود . بلکه ما از شر این ابلیس گروه پرستی و ایدیولوژی سالاری و تحریف تاریخ با غوغا سالاری راحت شویم . دموکراسی با تعصبا ت گروهی و قبیله ای و مذهبی و ایدیولوژیک دست یافتنی نیست .
ما به عمل گرایان غیر متعصب نیاز داریم .
۲۶۷۴٣ - تاریخ انتشار : ۱٣ خرداد ۱٣٨۹       

    از : مهاجر تازه

عنوان : محکومیت
یزدی اموی از کجا فهمیدی روی سخنم با تو است. دیدی خودت را لو دادی.
۲۶۷۴۲ - تاریخ انتشار : ۱٣ خرداد ۱٣٨۹       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (٣۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست