از : امیر صادقی
عنوان : عدالت در فهمیدن و درک کردن
اقدام اقای یوسف عزیزی بنی طرف در واکاوی یک مساله ملی یعنی نوع بر خورد با قومیت ها و در این مورد خاص اعراب اقدام جالب و بسزا می باشد ولی با نگاه بسیار تنگ نظرانه و جانبدارنه ایشان بعید می نماید که دستاورد قلمی ایشان از حیطه گله گذاری از قوم غالب فارس و گستاخی به ادبیات فارسی با ارجاع به بعضی از ابیات و نویسندگان و سرایندگان ان فراتر رود.
مشکل این گونه برخورد از انجا اغاز می شود که نویسنده چشمش را به تمامی ضعف ها و کل تاریخ زمینه ساز چنین نوع برخوردهایی از طرف قوم خودش یعنی اعراب به یکباره ببندد و فقط در مقام یک شاکی و مدافع حق بجانب خود بگوید و خود تصدیق کند و خود شادمان از سرای قاضی بازگردد.
اقای بنی طرف ادیب خوبیست و دستی خوش در قلم دارد ولی با اعلام وجود شش میلیون عرب در مصاحبه هایش در حدود دوازده سیزده سال قبل معلوم کرد که از چه زاویه ای به مسائل قومی و قبیله ای ایران می نگرد.
ان شش میلیون ان سالها باید الان قریب ده میلیون باشند و با توجه به امار وجود دیگر اقوام پس اساسا هیچ فارسی زبانی در ایران وجوددندارد. اگر وجود ۳۵ تورک و ۱۵ کرد را هم قبول کنیم ووو
اساسا نگاه ایشان بی طرفانه نیست. اقای بنی طرف به خشونت به زنان و اطفال در میان اعراب نمی پردازد و اصلا به ان کاری ندارد. ایشان توضیح نمی دهند که اساسا شیوه اداره قوم و قبیله و عشیره و شیخ ان عشیره و افراد مسلح قبیله در قرن بیست و یکم مدنیت چیست?
ایشان در فکر برابری حقوق افراد قبیله و شیوخ قبیله و زنان ان قبیله نیست که نیست و فقط و فقط در فکر انست که چرا فلان دکتر شاعر احساساتش را انگونه که که خواسته بیان کرده است.
اقای بنی طرف به تاریخ اشنایی ما و اعراب و نوع ان اشنایی(با شمشیر البته!) نمی پردازد و اساسا مساله او نیست.
او به خشونت ایسلامی عربی حاکم بر ایران و عربیزه شدن جامعه با زور سر نیزه حکومت نمی پردازد و مساله او نیست.
او به قوانین قضایی دیه, حد, تعزیر عرب ها که از سنت انان به ما حاکم شده نمی پردازد.
او به حمله عراق عرب, پشتیبانی کل اعراب از صدام حسین در ان سالها نمی پردازد. او به استقبال اعراب هویزهدو محمره خرمشهر از قوای صدام در روزهای اول جنگ.
او اساسا به این مساله نمی پردازد که چرا جوامع عربی از خوزستان تا اردن و تا مصر و تا لیبی و الجرایر بطور یکدست جوامعی خشونت گرا هستند و در انها دمکراسی هیچگاه پای نخواهد گرفت.
بلی, ایشان فقط گله مند است و بس و از دیدن نقص های اعراب در اینه هم واهمه دارد و فقط به چند گفته شاعران و چند جوک و غیره گله می کند که در میان تمام اجنتماعات بشری و حتی اروپا هم علیه دیگر اقوام همسایه به کار می رود و به نوعی یک عمل بد و فراگیر بشریست.
٣۷۹۵٨ - تاریخ انتشار : ۹ خرداد ۱٣۹۰
|