سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

مسایل سیاسی جنبش های نوین - هــانس ابراهامسون

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : آراز فنی

عنوان : یکی از پاشنه آشیل جنبش مدنی در ایران عدم شناخت تاریخ تکامل جنبش سازمانیافته ی مدنی در تئوری و عمل و بازتعریف آن است
در رابطه با تعریف جامعه‌ی مدنی یا جامعه‌ی متمدن ، یا به نظر پاره‌ایی جامعه‌ی بورژوایی که جامعه‌ی مبادی آداب هم گفته شده‌، سر در گمی خاصی وجود دارد. دلیل این سردرگمی و یا کثرت در تعریف بر میگردد به درجه رشد اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جوامع، شخصی بودن تعاریف علمی، تکامل علوم اجتماعی و بحث های سیاسی و علمی در دوره های مختلف. امروز انحصار تعریف مفهوم های علمی (اگرچه در این مورد پژوهشگران جوامع غربی دست بالا را دارند) شکسته شده و مشروعیت دانشگاه بعنوان تنها منبع نرم گذار در مسایل تحقیقی کاهش یافته و تحصیلات علمی مردمی تر شده است.

ولی طبیعی است که تعریف فردی که دایره ی خوانندگان و یا شنونگانش از تعداد انگشتان دو دست تجاوز نمی کند، با تعاریف افرادی که در راس موسسات پژوهشی هستند و یا ارگان های قدرت در پشت یک تعریف مشخص و تاویل هائی قرار دارند فرق خواهد داشت. ولی قبول کنیم که امروز مکاتب دانشگاهی که نرمگذار هستند افزایش زیادی داشته است. این مقوله در شناخت شناسی علمی با عنوان "مردمی شدن علوم و یا دموکراتیزه شده دانش امسانی" توضیح داده می شود.
در این بخش آنچه که برای من اهمیت دارد ارایه ی چند تعریف تئـوریک و آکادمیک و بررسی روند رشد این مفهوم بوده و نه انطباق آن با واقعیت های رزومره و یا تعریف سیاسی آن. بدین جهت و با توجه به جوان بودن چنین بحثهایی در جامعه‌ی آکادمیک و روشنفکری ایران یک غوری در تاریخ استفاده از این مفهوم و همچنین بستر تکاملی و اجتماعی آن لازم است.

تا آنجائیکه اطلاعات من قد می دهد برای اولین بار واژه "جامعه ی مدنی" توسط آدام فرگسون اقتصاد دان و فیلسوف انگلیسی که در سال ۱۸۱۶-۱۷۲۳ و همزمان با آدام اسمیت زندگی می کرد در کتابی بنام: "رساله ای در باره ی تاریخ جامعه ی مدنی" استفاده کرده و به توضیح و تعریف آن پرداخته است. در ترجمه ی آلمانی این کتاب و موضوع آن از مفهوم بورژوازی بیشتر استفاده شده است تا جامعه ی مدنی. طبیعی بنظر می رسد که پژوهشگران و سیاستمداران آن دوره مرز مشخص بین جامعه (جامعه ی مدنی)، دولت از یک طرف و بازار از طرف دیگر، قایل نمی شدند. حتی مارکس که جزو اولین کسانی بوده که بطور سیتماتیک از حوزه ی فعالیت جامعه ی مدنی و سیستم بازار و رشد کاپیتالیستی تعاریفی ارایه داده است با توجه به اینکه موسسه ی دولت و موسسه ی بازار در مفهوم جدید هنوز در حال شکل گرفتن بودند نمی توانست بطور دقیق چهار چوب تئوریک چنین موسساتی را روشن کند. قبل از مارکس، فردریش هگل جزو کسانی بود که از مفهوم جامعه ی بورژوازی برای توضیح یک جامعه ی مدنی استفاده کردند.

Burgerliche Geselschft عنوانی بود که هگل با استفاده از آن تلاش کرد تا بتواند رابطه ی ویژه ی دیالکتیکی دو جامعه، یک جامعه ی کلان یعنی دولت و یک جامعه ی خرد یعنی خانواده را توضیح دهد. تعریف این دو جامعه و یا به زعم من دو موسسه ی اجتماعی امکان پذیر می شد که روابط اقتصادی از یکطرف و تاثیر سیستم های اداری، دستگاه های حقوقی قدرت موسسات تجاری بر شهروندان را از طرف دیگر توضیح داده شود. این مورد؛ تقابل تئوری های مارکس از جامعه ی مدنی که برداشتی رادیکال از جامعه ی بورژوازی از نظریات هگل بود با نظریه پردازان راست که در دفاع از همه ی سازمان های غیر دولتی بخصوص بازار در قرار گرفتند.

بهر صورت می توان بررسی را هم به شکل افقی و هم عمودی توسعه داد. آنچه که مسلم است ترجمه یکی از کارهای جالبی است که صورت گرفته و خوندن آن را به علاقمندان علوم اجتماعی، روابط بین المل و اقتصاد سیاسی بین الملل توصیه می کنم. آقای شوشتری خسته نباشید.

آراز
۱۷۶۵۷ - تاریخ انتشار : ٨ آبان ۱٣٨٨       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست