سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

کد انقلاب -۲ - همن سیدی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : شافعه وتری

عنوان : آری این چنین شد برادر!
ضمن تشکّراز شما که به بیان حقایق تاریخ انقلاب ۵۷ پرداخته اید و در رابطه با اشاره‍ی تان به تز دکترشریعتی درباره‍ی" اسلام بدون روحانیّت"، بخشی از نوشته ام که در سی و دومین سالگرد شهادت دکتر علی شریعتی (۲۹ خرداد ۱۳۸۸)یعنی همان روزی که خامنه ای فتوای قتل عام مردم را بر منبر نماز جمعه صادرکرد، نوشتم را ذیلاً می آورم. از سایت اخبار روز تشکّر میکنم که این فرصت را در اختیار مردم گذاشته تا بتوانند اندیشه هایشان را تبادل کنند.
با الهام از سخنرانی دکتر شریعتی "آ ری اینچنین بود برادر"؛
آری اینچنین شد برادر!
برادر گفتی "بد دفاع کردن" از دین بیشتر از"خوب حمله کردن" به آن ضربه میزند. با ذکر رویدادهای تاریخ اسلام و "نگاهی به تاریخ فردا" فقرفرهنگی که همیشه تیشه به ریشه‍ی ما زده را به عنوان بزرگترین عامل مخرّب افشا کرده وشکافتی. گفتی وظیفه‍ی روشنفکر آن است که نسل ما را از دردهای احمقانه وافتخارهای پوچ نجات دهد ومردم را با ملاکهای واقعی افتخارآفرین آشنا کند. شاخصهای حقیقی رشد تمدّن و رونق اقتصادی را معرّفی کند و به جوانان کمک کند تا کوزه هائی خالی برای بلعیدن مظاهر پوچ حقنه شده نباشند. این واقعیّت را روشن کند که شاخصهای تولید است که در زندگیهای مولّدهمه جای دنیا ملاک ارزش است ونه صرفاً مصرف بیشترمانند افتخار به اینکه در دهه‍ی پنجاه مصرف لوازم آرایشی خانمهای ایرانی پانصد برابر شده و نتیجه گیری بی خردانه اینکه "پس پیشرفت کرده ایم". در"مذهب علیه مذهب" روشن کردی، تاریخ شناس ممکن است با مشاهده‍ی نتایج تاریخی جنبشها وانقلابات مأیوس شود امّا دین شناس دچار تردید نمیشود زیرا اومیداند آنچه به نام دین در طول تاریخ حاکمیّت پیدا کرده واقعیّتی بوده خلاف حقیقت، نقابی دروغین بوده برچهره‍ی حقیقی دین، سامری بوده که درلباس دین موسی درآمده، طرح واقعیّتی برای نفی حقیقت! تعظیم شعائر برای تحریف حقایق! علم وعصمت علیه یکدیگر!...
برادراندیشه‍ی تو حتّی به مراحلی فراترازپیروزی انقلاب عروج کرده بود. با درکی ژرف از تاریخ گذشته ودرایتی جامعه شناسانه ازآینده؛ پیش از پیروزی انقلاب، خطرات پس از پیروزی را یادآورگشته گفتی، " بسیار رخ داده انقلابی ها که داد سخن از عدل وداد و مبارزه با ستم و ظالم میدهند وقتی که با حمایت مردم به حکومت میرسند به جای جامه‍ی عمل پوشاندن به وعده ها، با رسید ن به ریاست و سیری بازیگر حرفه ای سیاست! میشوند". گوشزد کردی،" هر انقلابی که موومان ( نهضت) است وقتی موفق شده به مرحله‍ی بعد یعنی انستیتیسیون (نظام) صعود کرد درمعرض خطر فسادهائی در قالب نظام حکومتی جدید قرار میگیرد."
برادربه روحانیت متحجّری که قرنها پول دین را گرفته امّا برای دنیا کارکرده تاختی؛ ۱۰ سال پیش از انقلاب دردمندانه فریاد برآوردی وقتی مرامها و اصول بزرگ اسیر بینشهائی حقیر می شوند تحت تأثیرآن بصیرتهای کوته فکرانه مذهب نجات بخش تبدیل به ضدّ آن یعنی ابزاراسارت میگردد.
برادریک سال وهشت ماه پس از هجرتت درمقابل چشمان ناباور جهانیان جنبش خود جوش ملّت ما توانست دولت شاه راسرنگون گرداند، درخت خشکیده‍ی ناباوریها با نسیم باور بارورگشت. اراده گرائی شکوفه زد و نیلوفرهای سپید امید بر نیل، این بلندترین رود آرام ونیلگون غلطیدن آغازکرد. امّا برادر اگرشاهد آن پیروزی بزرگ بودیم شکستی بزرگتر را نیزبه تلخی گریستیم. پیروزی وشکستی که هیچکدامشان باورکردنی نبود. هرگز باور کردنی نبود که آن انقلاب عظیم با آن اهداف ارزشمند که در آن شرایط سخت به کمک آن تهوّرها، دلاوریها وازجان گذشتگیها بالاخره به ثمر رسید، توسّط دولت خود به قدرت رسیدگان سرکوب شود و روح ایثارمردم را از درون متلاشی سازد. آری برادر مردم موفق شدند شاه را خلع ید کنند امّا اختناق نه تنها تداوم یافت بلکه هزاران بار شدیدترهم شد. انقلاب ظاهراً به ثمررسید امّا اهدافش هرگزبه ثمر نرسید! کماکان مرگ فقیر و ننگ غنی صدا ندارد؛ نارضایتی ها و اعتراضات مردم با فتوای اسلامی همان کسانی دوره ی شاه تحقیرت میکردند که، با دست خیس با تو دست نمیدهیم چون نجس میشویم، سرکوب می شوند.
سالها قبل از پیروزی انقلاب، متذکّرشدی ده سال دیگر، پانزده سال دیگر اگر حسینیه های ارشادی باشد و بگذارند که باشد! دیگر اینگونه ازدحام نخواهد شد دیگراینگونه استقبال نخواهد شد. آری اینچنین شد برادر امّا نه به دلیل رژیم سرکوبگر شاه بلکه به خاطررژیم سرکوبگر ولی مطلقه ی فقیه.
"ناگهان دیدم برادر شمشیرهای فرعون بر سر ما کشیده شد بر رویش آیات جهاد! باز بیت المال ها سرشار از ثمره‍ی غارت ما " پس از فتح خرّمشهر جشن پایان جنگ و آغاز سازندگی گرفتیم امّا جنگ برای آن ها برکت بود، کشتن خودیهای مخلص وغیر خودیهای بی پناه "برکت" بود. آتش بس را نپذیرفتند! "باز نمایندگان این مرد به روستاهای ما ریختند و جوانهای ما را به جبهه ها بردند و به نام جهاد در راه خدا کشتند. نا امید شدم قدرتی به روی کار آمد که در جامه‍ی توحید باز همان بتها پنهان شده بود. در معبد و محراب الله همه‍ی آن آتش های فریب برافروخته شده بود وباز همان چهره های قارونی و فرعونی و چهره های قدّ یسین دروغ همدست و هم داستان فرعون به نام خلافت رسول الله" بنی عبّاس بودند که به مردم وعده دادند اگر برای سرنگونی حکومت غاصب بنی امیّه جان فشانی کنند عدالت را برگستره‍ی ایران میگسترانند ولی پس ازتسلّط، حاکم شرک شدند نه حاکم شرع! "باز بر جان ما تازیانه‍ی شرع زدند". برادرماقربانی مدّعیان همان مکتبی شدیم که از فقر فرهنگی اش بارهاو بارها به ما هشدارمیدادی. آری پس از انقلاب آن تیشه‍ی بالقوه‍ی فقرفرهنگی بالفعل شد و به فجیعترین شکلی نسل انقلاب را یا درجبهه های جنگ کشت یا در زندانهای مخوف. مردم به آتشی که فرصت طلبان افروختند وهیزمش جاهلین بودند سوختند. برادرآنچه امروز به نام اسلام بر سر ما می آید بسی دردناکتر ازسینه‍ی شکافته شده‍ی سمیّه زیرسنگهای ابو جهل و ابولهب نامسلمان است؛ اگربر دهان سمیّه کوبیدند که بگو "هبل" خدای توست امروز بتی زنده مسئول بهشت زهرائی است که آباد شد ومدرسه هائی است که شکنجه گاه شدند! برادر آیا در پیام آن مرد که باور کردم فریب خوردم یا در این نظامی که اکنون درزندان اوین وقزل حصار و گوهردشت آن می پوسم؟ "به کجا برگردم ؟به نظام شاهی و به مدعیان آزادی ملیّتم برگردم؟ اینها قدرت های خانوادگی شان را از دست داده برای احیای نظام موروثی سلطنتشان مبارزه میکنند. به مسجدها پناه ببرم؟ "می بینم از پشت بام همین مسجدها به برادران و خواهرانم شلیک میشود. اگر هزار وچهارصد سال پیش، پسرعمرتا توانست ایرانی کشت تا انتقام خون پدرش را بدون "هیچ محکمه‍ی شرعی" از فقط یک ایرانی « فیروز ابو لوءلوء» بگیرد، دراین زمان فتوای قتل هزاران زندانی، اسیرانی که دوره‍ی محکومیتشان را میگذراندند باز بدون هیچ محکمه‍ی شرعی صادر و بی هیچ عدلی بدون تأمّلی اجرا شد! برادر اگر در حکومت اسلامی زاینده رود خشک شد، چشمه های سرشارازاشک مادران ما بر اجساد شکنجه شده‍ی تل انبار در گورهای دسته جمعی خاوران هنوز خشک نشده است.
برادرمژده دادی که علی انتقام ما ایرانیان را ازپسرعمرگرفت. خوش خبر باشی، تو ازعلی گفتی ومن بعد ازسی سال صدایت را شنیدم . علی(ع) این تنها انسانی که وقتی برای اولین و آخرین بار به حکومت رسید برعلیه حکومتی که خودش به دست گرفته بود به خاطر عدالت شورید. برادر با ذکر و یاد "علی" مرا از درّه‍ی هولناک نا امیدی به قلّه‍ی سرفراز امید عروج دادی و روح ایمان را به کالبد مرده ام دمیدی.
امیدوارانه وشادمانه به پای صندوقهای رأی رفتنیم تا با مشارکتی مدنی ریسمان سرنوشت را به دست خود گیریم امّا افسوس برادر! دریغ برادر! فغان که هنوز برای داشتن ابتدائی ترین حق، یعنی حقّ تسلّط بر سرنوشت خود باید اندیشه های پربار وزندگی های پرشور جوانانمان قربانی شوند. کوی دانشگاه شاهدم، زندانهای غلغله شاهدم و امروز درنماز جمعه فتوای قتل عام مردم شاهدم.
۲۱۶۶۰ - تاریخ انتشار : ۲٣ بهمن ۱٣٨٨       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست