عنوان : بازم حرفهای تکراری
بازم حرفهای تکراری امثال "نیاز" که با این حرفها به شدت مغز جوانان رو دارن شستشو میدهند و البته اعتراف میکنم که در کارشان هم بسیار موفقند
این دروغگوها از کوچکترین تا بزرگتین آزادی و امنیت اقتصادیشون رو حتی در اروپا و آمریکا مدیون کمونیست های واقعی هستند
۱- کجا تئوری کمونیزم شکست خورد؟ منظور از تئوری این است که عملی نشده؟ کمونیزم در اردوگاه سوسیالیزم شکست خورد؟ آیا این جمله سفسطه نیست؟ خیلی خنده داره میگه کمونیزم در اردوگاه سوسیالیزم شکست خورد!!! تا الان فکر میکردم سوسیالیزم مرحله ایست برای رسیدن به کمونیزم اونم نه هر نسخه از سوسیالیزمی...
۲- کمونیزم بدون نقد و اعتراض اصلا کمونیزم نیست دروغگوها میگویند "سیستمی که بنایش بر نقد نباشد و بر تغییر و متحول شدن نباشد باید انداخت توی ذباله دان تاریخ "
بماند که منظورش از "بنا" چیست چون بنای کمونیزم در تغیر و تحول است آنچه به زباله دان تاریخ باید فرستاده شود سیستم کثیف سرمایه داری است آنچه باید نابود شود تبعیض جنسی است هرآنچه با برابری در تضاد باشد باید نابود شود
۳-جوک یک آدم بیسواد: "اما چپی که هویت خود را در مبارزه برای عدالت اجتماعی میجوید ایدولوژی لازم ندارد"
جدا دیگه بقیه شو حوصله ی خوندن نداشتم همش دروغ همش چرندیات
این مقاله راجع به ایدئولوژی فکر کنم جواب خوبی برای امثال شما سوفیست ها باشه:

http://www.eteraaz.com/maghalat/۳۷۱۲-dard.html

اینجور آدما البته یه خوبی هم دارند انگیزه ی آدمو زیاد میکنند برای تبلیغ کمونیزم مارکسیزم واقعی
٣۰۷۷٣ - تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱٣٨۹       

عنوان : به اخبار روز
به گردانندگان محترم و پرکار اخبار روز،

چگونه می توان مطمئن شد که اولین نظر داده شده در این ستون متعلق به خانم جزنی است؟ من فکر می کنم این خیلی مهم است که با خانم جزنی در این رابطه تماس گرفته شود و نتیجه در اینجا اعلام شود. مرسی.

با نظر نیاز موافقم.
٣۰۷٣۵ - تاریخ انتشار : ۲۶ شهريور ۱٣٨۹       

عنوان : کمونیزم با چپ مساوی نیست
ضمن اینکه این مقاله شامل واقعیتهایی است اما نباید فراموش کرد که تئوری کمونیزم در نیمی از کشورهای دنیا که به اردوگاه سوسیالیستی مشهور بودند و یکی و دوتا هم نیستند امتحان خود را پس داده و شکست خود را نشان داده است. بدترین امتحان ها را هم در کشورهای عقب مانده تر مانند کره جنوبی و کامبوچج و ویتنام و.. هم داده و حتی به جنایات بشری منجر شده است. مفاهیم چپ و کمونیزم دو چیز مساوی نیستند. کمونیزم یک ایدولوژی است، یک ایدولوژی شکست خورده و اصولا دوران ایدولوژیها بسر آمده است و تعریف یک کلیشه و سعی بر اسیر و زندانی کردن خود و دیگران در آن یک خطای بشری بوده که دیگر زمان آن گذشته است. سیستمی که بنایش بر نقد نباشد و بر تغییر و متحول شدن نباشد باید انداخت توی ذباله دان تاریخ و هیچ حسرتی هم برایش نباید خورد و نوستالژیک هم نشد. افراد را با افکار یکی نکنیم. مادر بزرگ بنده هم زن مسلمان بی نهایت مهربان و خوش قلبی بود. در حالی که اسلام یک ایدولوژی خشن و متعلق به قرون وسطی است. اگرچه که به نام چپ بسیاری فرزندان صادق این مرز و بوم و عزیزان ما جان باخته اند و هزینه بالایی داده اند اما این به معنی حق و برتری قایل شدن برای ان جریانهای فکری و ایدولوژی هایی که آنها دنبال میکردند نیست که شما حالا بخواهید حق آنها را معلوم کنید. اما چپی که هویت خود را در مبارزه برای عدالت اجتماعی میجوید ایدولوژی لازم ندارد. تازه عدالت اجتماعی جستن هم دیگر یک حق رزرو شده برای چپ ها نیست. این اصطلاح چپ و کمونیزم را نباید یکی بکار ببریم و چپ را به گند بکشیم. چپ های اومانیست احتیاجی به یک کلیشه سیاسی و ایدولوژیک از پیش تعریف شده و مشخص ندارند. امروزه با تحولاتی که در جهان شده است کل نیروهای چپ و نه فقط چپ ها که محافظه کاران نیز دچار بجران هویت هستند. روزی نیست که در همین رسانه های غربی بحث و میز گرد و مقاله و کتاب راجع به اینکه هویت چپ اساسا چیست نوشته نشود. از آنطرف انتقادات زیادی به احزاب محافظه کار میشود و مثلا گفته میشود آنگلا مرکل یا سرکوزی چقدر نماینده واقعی یک حزب صرفا محافظه کارند یا وزیر امور خارجه آلمان یا شهردار همنجسگرای هامبورگ یا که باز از همین حزب دموکرات مسیحی بود. دیگر آن خطوط سیاه و سفید و ایدولوژی ها دوره اش گذشته و معیار ها و پرنسیب ها مهم هستند. این معیار ها و ارزش ها اساسش برای چپ ها امروز بجای صرف مبارزه طبقاتی بیشتر بر اساس حقوق بشر و محافظت از محیط زیست قرار گرفته است. چرا که چپ ها نیز خواهان نابودی سرمایه داری و اقتصاد بازار آزاد نیستند بلکه فهمیده اند که بدون اینها بشر بدبخت تر میشود. عمده چپ های کشورهای غربی که خودشان هم از بنیان گذاران فلسفه مارکسیسم بوده اند امروز خواهان مبارزه برای تعدیل و انسانی تر کردن جامعه در همین سیستم سرمایه داری هستند. خلاصه فقط میخواستم بگویم که توقع شما دوست عزیز از چپ ها هنوز منطبق به دوران گذشته است. چپ ایرانی متاسفانه وضعش و سطح سوادش بسیار پایین تر از چپ های غربی است. از کشورهای سوسیالیزم واقعا موجود به غرب فرار کرده است و باز همان سنگ سوسیالیزمی که د ر عمل دیده چه گندی به دنیا زده دارد بدون اینکه به روی مبارک بیاورد که پس در ناف کشورهای غربی سرمایه داری پس چکار میکند بجای ور دل فیدل کاسترو. دلایل آن هم یکی دوتا نیست اما شاید یکی از علل مهم آن هم همانطور که خانم جزنی اشاره کرده اند بی سوادی و عدم مطالعه باشد بعلاوه بیماری های عمومی ایرانیان مانند نداشتن دیسیپلین و اسیر بودن در فرهنگ قبیله ای و خودی-غیرخودی.
٣۰۷۱۹ - تاریخ انتشار : ۲۵ شهريور ۱٣٨۹       

عنوان : واقعییتی منصفانه
با سلام

دوست گرامی . ازاین دلسوزانه تر و رک و راست تر نمیتوان گفت.واقعییتی است که

چپی که با کپی برداری از روی فرمولهایی کلیشه وار و ساختن شریعتی خشک و

جامد از مارکس ولنین. قبل از اینکه تاریخ کشور خود را بخواند کتاب سرخ مائو را از بر

میدانست. و بدون آنکه نگاهی به انقلاب مشروطه کشورش بیندازد با ذکر انقلابات

۱۹۰۵ -۱۹۱۷ و........در حوزه های حزبی در صدد کسب آتوریته نسبت به زیردستان

خود بود. و اکنون هم یکقدم از انقلاب سوسیالیستی پایین تر نمی آید.پدیده ای

ناساز است. آرزویم اینست که روزی چپ فرهمند و فرهیخته و پرنوان با شرایط

تاریخی اقتصادی اجتماعی و سیاسی جمعه مان سر بر کند. که براستی این مردم

مبارز و مقاوم. این ملت شریف استحقاقش را دارد

با دوستی

میهن قریشی- جزنی
٣۰۶۹۵ - تاریخ انتشار : ۲۴ شهريور ۱٣٨۹