سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

طاقت بیار رفیق! - مهدی اصلانی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : روزبه

عنوان : ما را در غم خود شریک بدانید
مهدی اصلانی عزیز:

هنوز امکان آشنایی نزدیک را با تو را نداشتم اما کتاب زیبایت را خوانده ام و نوشته هایت را می خوانم و از ته دل می دانم که با تو اشتراک نظرات فراوانی دارم.

از این غم بزرگ خیلی افسرده شدم و امیدوارم که رفقای ما بتوانند طاقت بیاورند اگرچه خود طافت آوردن نیز بسیار سخت است.

از دست دادن عزیز جوان خیلی سخت است و شاید کسانی که این مصیبت برایشان پیش نیامده باشد هرگز آن را درک نکنند و ندانند که چگونه این درد جانکاه عذابی دائمی می باشد.

سالهای اول دهه ۶۰ بود و از دستگیری عزیز جوان ما حدود دو سال و نیمی گذشته بود و او در اوین اسیر بود.

صبح زود خبر رسید که او را آدمخواران رژیم اعدام کردند و مخفیانه در گورستان دفن کردند.
نمی دانم چگونه خیابانها و کوچه ها را طی کردم و با صورتی پر از اشگ خود را به خانه رساندم.
همگی خانواده ما ساعتها نمی توانستیم از سیل اشگ خود جلوگیری کنیم.

باور کردنی نبود و هنوز نیست که او را دیگر نخواهیم دید.

هرگز در عمرم این چنین بدون اختیار گریه نکرده بودم و نمی توانستم گریه نکنم.

عزیز ما جوان بود و اکنون ۲۶ سال از اعدام جنایتکارانه عزیز ما و بهترین رفیق من می گذرد و من هنوز زخمی عمیق بر قلب خود دارم.

او رفت اما هنوز با من هست. می دانم که تا روزی که زنده هستم او نیز در وجود من زنده است.

درگذشت این عزیز جوان را به خانواده محترم او و دوستان و رفقا تسلیت می گویم و خود را در غم شما شریک می دانم.

می دانی من طاقت آوردم اگر چه اکنون نیز هرگاه یاد او می افتم صورتم پر از اشگ می شود.

چاره چیست؟ درست می گویی باید طاقت آورد!
٣۹۵٨٨ - تاریخ انتشار : ۱۹ مرداد ۱٣۹۰       

    از : اختر قاسمی

عنوان : طاقت بیار رفیق!
مهدی عزیز
بسیار زیبا از دل همه ما سخن گفتی و اشک ما هم به همراه تو و ایرن و محمود سرازیر شد! من هم فریاد می زنم طاقت بیار رفیق! طاقت بیار ای همراه همیشگی!
از دیروز که این خبر راشنیدم حالم بهتر از تو نیست و من هم همش به محمود و ایرن فکر می کنم و از راه دور دست شون رو می فشارم و انرژی مثبت انتقال میدم و براشون آرزوی صبر دارم. به این ضرب المثل فکر می کنم که میگه در ناامیدی بسی امید هست! و من هم امیدوارم که اینطور باشه...برای آناهیتا صمیمانه آرزوی بازگشت به زندگی دارم...
ممنون از تو مهدی عزیز بخاطر این مقاله پر از احساس و زیبا...
٣۹۵٨۲ - تاریخ انتشار : ۱۹ مرداد ۱٣۹۰       

  

 
چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست