سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

نبرد دو پارادایم برای ایران و روشنفکران پسا حقیقت - رضا سیاوشی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : اخبار روز

عنوان : به خانم پروین کرد
با سلام. حذف مقاله ی آقای نقره کار ربطی به محتوای مقاله ی ایشان ندارد. برخلاف توافق ها، این مقاله در سایت های مختلفی منتشر شده است و به همین جهت اخبار روز اقدام به برداشتن آن از روی سایت کرد.
با احترام
۶٣۲۴۰ - تاریخ انتشار : ۱۱ تير ۱٣۹٣       

    از : پرین کرد

عنوان : اخبار روز از معتبرترین سایتهای ایرانی فارسی زبان است اما چرا؟؟
کاری باین نوشته ی طول ودراز ندارم که راهی جز به علفزار میر حسین قاتل وچادر سیاه زهرا خانمش و ازآن طریق بچاه آن (راحل جاهل باطل)رهنمون نمیکند. اماپرسشم از سایت معتبر و محترم اخبارروز این است :بچه علت نوشته ی آقای دکتر نقره کار را حذف (سانسور ) میفرماید ؟! آیا فکر نمیکنید حذف نوشته ای که مالامال از شهامت وسرفرازی نویسنده اش است که جرآت انتقاد ازخود و عذر خواهی از گذشته ی پر اشتباه خود را دارد موجب نه شایدبی اعتباری که خدا نکرده ترسو بودن سایت شما از اشباح کامنت گذاری ازنوع حضرات و علیا مخدرات (خودم را میگویم )نشود ؟؟!!! ۳۷ سالست که ملتی با بند بند موجودیت اش در آتش (دولت اسلامی )دینی میسوزد و دریغ که هنوز بازمانده های امیدوار به((( انقلاب حقوق بشری کارتری))) بمانند قطبهای همنام یکدیگررا دفع میکنند ! نمیدانم شاید برای رسیدن به صیفی زاران سبز ی باشد که در سایه بان چادر سیاه رشد مییابد ؟ اگرانسانی از نوع جناب دکتر نقرهکار بعد از ۳۷ سال باین نتیجه میرسد که از انسانی دیگر که همه چیز و (جان و تن قطعه قطعه شده ) جز شرف پاک و وفادار به کشورش راداد ، عذرمیخواهد ،اصلآ فتح الفتوح نکرده اند جز اینکه وجدانشان بیدار گشته واگر چه دور و دیر اما قابل تحسین و نه حذف و سانسوراست . من اما که جزو همان عوام الناس(مردم همیشه در صحنه ) اما درخطه ی کردستان هستم ، همان زمان که شاپور بختیار این مرد( جبران ناپذیربرای ایران و تاکی نمیدانم) ؟ در هییت نخست وزیر، دل و جان رابرای نجات کشور و نه (شاه و رژیم شاهی) در کف نهاد و آمد و دیکتاتوری نعلین را به مردم خودباخته ی هوار چی و نه خیر سرشان (انقلابی) مطرح کرد ، مردم کرد بی اعتنا باحزاب کردی ، بخانهایشان رفتند و تاوانش را از ۲۶ اسفند ۵۷ تا امروز پر و پیمان میدهند. آری ما عوام الناس کردی لااقل قلب و وجدانی آسوده داریم که دل خوش نکردیم به اینکه در چارچوب دین هم میشود بزندگی ای انسان محور رسید .اینروزها اما دلمشغولیهای (سیاسی درسیاسی)مهاجرین بازهم سیاسی غرق در هزار ویک درد و بدبختی و ابتلای به عوارض مهاجرت که کمترین اش پارگی خانواگیست .مگر غیر از گوش بزنگ بودن ترهات و اباطیل و هرشر ر و ورر و درر ی بین قبیله ی(دولت اسلامی) بظاهر برای خر کردن کل ملت علیالخصوص (متوجهان سیاسی خارج و داخل) که تا سرگرم شوند و بحث و نقل مجالس باصطلاح سیاسی اشان گردد ، دیگر چه میکنند جز یکدیگررا دفع فرمودن ؟ کره ی مطهری از زبان رهبر مرگ هم سیدی و یار جانی رهبر، میر حسین را هوار میکند ، بی بی سی فلان فلان و بازهم فلان فلان شده ی ولدالحرام در بوقش میگذارد تا انسا ن ایرانی گاو بیانگارد و به مزرع سبز و پر علف اش رهنمون کند ووووووو و بگذرم و بگذرم و همگان با این بازیها دلمشغول اند و سیاسی سرا ی،،، یکی از کامنت گذاران در نوشته ی جناب نقره کار شدیدآ کف بلب آورده و از ((کودتای)) بختیاری سروده بود ! ازایشان میپرسم آیا اگر آن باصلاح کودتای شاپور بختیاربه کمک تنی چند از ارتشیهای از قضا و برعکس اکثر ارتشیهایی شاهنشاهی که ( خود و ملت رابه آخوند فروختند) موفق میشدند، آیا بازهم هزاران ایرانی (چپ) چه خدا پرست و چه خدانا پرست بازهم سربریده میشدند و در تف آبادهای ناکجا چال میگردیدند ؟ هرگز . شاپور بختیار انسانی بس روشن ، دموکرات ، وبرای دموکراسی بود و بر ضد فاشیسم در جوانی اش جنگیده بود ، او هیچ ربطی به چارچوب آدمخوار و آدمکش دینی نداشت و دریغ که (((کمونیست های مشهور به ضد خدا و دین )))این انسان را نفهمیدند و هنوز هم زور میزند تا اورا شاهی و بنگهبانی (رژیم شاهی ) متهم کنند ، اویی که پدر کشتگی دیرین با شاهی داشت ! وارتش شاهنشاهی همه خودفروش نبودند و همه به صیغه ی آخوند درنیامدند ، سیامکها و روزبه هایی ایران و ملت دوست هنوز وجودداشت وصد البته و جدای وابستگی اشان به کدام قطب جهانی . اگر چه دهانم شدیدآ طاق و بزبان خودم واق مانده از برخورد اخبار روز باسانسور یک (نوشته ی متین )!اما هزار بار دستتان خوش به هموطن جناب رضا فانی یزدی میگویم که خوش و خوش خشتکی نویسانی ازنوع حسین شریعتمداریهای درونی و برونی را شیرین بر همان خشتک نجس اشان نشانده اند و دست خوش ،،،،
۶٣۲٣٨ - تاریخ انتشار : ۱۱ تير ۱٣۹٣       

    از : ‫البرز

عنوان : امکان جدل و مباحثاتی واقعی
‫آقای فانی یزدی گرامی، در بخش اول یادداشت خود، با استدلال و تکیه بر اسناد و شواهد تاریخی به استقبال تحریفات آقای سیاوشی می روی، و از این نظر خواننده یادداشتت را به خوبی ‫متوجه اشکالات اساسی نوشتار آقای سیاوشی می گردانی،
اما بخش پایانی یادداشتت چیزی به خواننده اضافه ‫نمی کند‫، جز آنکه فرهنگ لغات دشنام گونه سیاسی در ذهن‫ خواننده یادداشتت‫ تکمیل ‫می شود

‫به گمان من، سیاست اخبارروز در نشر این گونه مقالات در تارنمای خود ستودنی است، چه موجب ایجاد بحث پیرامون رویدادهای وقوع یافته در تاریخ نزدیک ایران شده، و نسلهای جدید و قدیم حاضر در سیاست ایران امکان جدل و مباحثاتی واقعی را می یابند
۶٣۲۲٣ - تاریخ انتشار : ۹ تير ۱٣۹٣       

    از : جلال

عنوان : تحلیل یا بیانیه شاه پرستان!
دهها شبکه تلویزیونی و ماهواره ای با انواع و اقسام باصطلاح تحلیلگران و کارشناسان سیاسی از بام تا شام با خاصه خرجی های آقایان جهان باندازه کافی مشغول انجام وظیفه هستند .تعجب از سایت اخبار روز است که اجازه انتشار چنین مقالاتی که در نهایت با انکار مبارزات جانفرسای مردم ایران تحت عناوین رسوای ارتجاع شه ساخته سرخ و سیاه و خزعبلاتی از این دست سعی در تطهیر سیاستهای ارتجاع جهانی ووطنی دارند.بی تردید نویسندگانی از این دست جایزه خوش خدمتی خود رااز آدمخواران جهانی خواهند گرفت اما سایت اخبار روز در کجای این معامله کثیف ایستاده است؟
۶٣۲۱۱ - تاریخ انتشار : ۹ تير ۱٣۹٣       

    از : رضا فانی یزدی

عنوان : تحریف و دروغ گویی هم حدی دارد
آقای رضا سیاه وشی ، شما ابتدا سعی کرده اید یک تصویر غیر واقعی را از آنچه در یک صد ساله گذشته در تاریخ ایران گذشته است به خواننده نشان دهید و بعد از جا انداختن آن تصویر خود ساخته نظر آلوده سیاسی خود را به پیش ببرید. مثلا در دیدگاه چپ ستیزانه شما که نوعی هیستری بیمارگونه را در خود دارد، چپ ایران را در ادامه طرفداران روسیه تزاری قلمداد می کنید، این در حالیست که هر کسی با کمترین شناخت از تاریخ ایران می داند که جریانات طرفدار ایرانی روسیه تزاری پس از انقلاب اکتبر در روسیه به کمپ طرفداران انگلیس پیوسته و بسیاری از دمکرات های ایرانی که در گذشته در کمپ طرفداران انگلیس در ایران بودند و برخی از آنها حتی به فراموسونری شهرت داشتند به کمپ طرفداری از روسیه انقلابی رفته که مشهور ترین آنها سلیمان محسن اسکندری شاهزاده دمکرات ایرانی است که از اعضای حزب دمکرات ایران و از بنیانگذاران بعدی حزب توده ایران است، ملک الشعرا بهار نمونه دیگر آن است و یا دهخدا و یا پدر شعر نو فارسی نیما یوشیج . اسلاف چپ نوین ایران همان اعضای حزب اجتماعیون و عامیون و بعدا حزب کمونیست ایران هستند که در باکو و دیگر بخشهای روسیه تزاری از مخالفین نظام تزاری بوده و کمترین حمایتی از روسیه نمی کردند. این تصویر سازی که شما کرده اید یا از جهل شما از تاریخ معاصر ایران است و یا فقط به دلیل چپ ستیزی بیمار گونه شماست که برای مقابله با چپ دست به دروغ سازی تاریخی می زند. ضمنا یادتان رفته است که آن بخشی را که در مقآبل چپ در تاریخ معاصر ایران تحت عنوان ایران سازان معرفی کرده و می کنید درست در دورانی که نبرد بزرگ ضد فاشیسم در دنیا در جریان بود در ایران در جبهه دفاع از فاشیسم قرار گرفته بودند و اتفاقا در همان زمان کمونیست ها و دیگر دمکرات های ایرانی در کنار شوروی و انگلیس و آمریکا قرار می گیرند. یکی دیگر از دروغ های شما در مورد سیاست حزب توده و قیام ۱۵ خرداد است. حزب توده به استناد مدارک تاریخی متهم بود که قیام ۱۵ خرداد را یک رویداد ارتجاعی تحلیل کرده بود و اتفاقا از انقلاب سفید حمایت کرده و این یکی از اتهامات و گناهان تاریخی حزب توده ایران بود که مورد انتقاد بسیاری از اسلامگرایان و چپ های جدید از فداییان گرفته تا مائوایست ها قرار گرفت ولی متاسفانه پس از قدرت گرفتن اسلامگرایان در ایران رهبری جدید حزب توده ایران به نقد این نظر درست خود پرداخت و سعی در کمرنگ کردن آن داشت.
شما متاسفانه با درست کردن یک تصویر قلآبی و خود ساخته ، موفق شده اید که به آن چه خود ساخته اید حمله کرده و با توسل به هزار دروغ به تحلیل آن بپردازید. به قول معروف خود گویی و خود خندی ، عجب مرد هنر مندی
چه دوران عجیبی شده است که کوتوله های سیاسی در قد و قامت شما جرات می کنند که به تحریف تاریخ دست زده و هر دروغ و مزخرفی را به نام حقایق تاریخی به خورد نسل جوان ما بدهند. این هم یکی از فجایع دوران جمهوری اسلامی است که با سرکوب چپ و دمکرات های واقعی ایرانی و نسل کشی در ایران جا را برای کیهان نویسان و اطلاعاتی ها در ایران و چپ ستیز ها در خارج از کشور باز کرده که یکی در داخل از فداییان جهل بنویسد و یکی در خارج چپ ایران را ادمه طرفداران روسیه تزاری قلمداد کند
۶٣۲۰۱ - تاریخ انتشار : ٨ تير ۱٣۹٣       

    از : masoud memar

عنوان : رضاشاه و مدرنیته ؟
حضور آقای رضا سیاوشی
شما به برخی از رویدادهای یکصد ساله ایران اشاره کردید و به علل واقعی آن اشاره نکردید . شما با مطرح کردن دو پارادایم در مقابل هم سعی کردید بنوعی دوران استبداد پهلوی ( پدر و پسر ) را سازندگان ایران و مابقی را ویرانگران ایران معرفی کنید.
آرمانگرائی غالب اپوزسیون و آرمانگرائی پوزسیون در تاریخی که اشاره کردید در واقع مکمل هم بودند ٬ از یک جنس بودند ٬ مهم نیست چه اهدافی داشتند و اهدافشان چقدر از هم فاصله داشت یا بهم نزدیک بود ٬ عامل تعیین کننده رویدادها به مکانیسم اپوزسیون غالب برمیگشت که برای بثمر رسانیدن اهداف خود هر ائتلاف و راهکاری را ممکن میکرد و پوزسیون با تمام قدرت مخالفان و دگراندیشان را بغیر از دست بوسان خویش حذف و سرکوب میکرد. استبداد مطلق پهلوی بخصوص فردی شاه و نبود حتی یک نهاد مدنی مستقل از حکومت و دربار سرنوشت بعدی را رقم زد . بله به بهشت بردن زورکی احمد خاتمی و ایران نوین ساختن زورکی شاه درست از یک جنس هستند . در واقع دموکراسی پارادایم مرکزی و کلیدی است و دوری و نزدیکی حکومت و اپوزسیون نسبت به دموکراسی سرنوشت بعدی را رقم خواهد زد .
به باور من جامعه امروز ایران در مجموع چندین قدم از اپوزسیون فراتر حرکت میکنند و علت اصلی آن نیز عدم قید و بند ایدئولژیکی است یا بهتر بگویم دید فراایدئولژیکی است.
در ضمن صحبت کردن از پیشرفت و فرایندهای طبیعی جامعه در روند تاریخ اجتماعی هیچ ربطی بعنوان آفریننده به حکومتها ندارد بلکه باید نقش حکومتها را در برخورد و مواجهه با این فرایندها بررسی کرد . اگر به رشد جامعه و بروز طبقه متوسط در مقطع زمانی پهلوی نگاهی بیندازیم خواهیم دید که خشن ترین و مستبدترین سیاست را حکومت پهلوی با روند اجتماعی داشت برای مثال شما نمیتوانید حتی یک نهاد مدنی مستقل از حکومت غیر از حوزه های علمیه و انجمن حجتیه نام ببرید. اینکه غالب اپوزسیون نیز تمامیخواه بود را شکی نیست اما دلیلی بر حقانیت عمکرد پوزسیون نیست که اگر میزانش را با دموکراسی بسنجیم میتوان دید که نه تنها یک حزب بلکه یک تشکل نیز امکان قد علم کردن در دوران پدید آمدن طبقه متوسط را نداشت. این کارنامه پوزسیونی است که شما اپوزسیونش را « سیاه و سرخ » فرمله کردید. شما اشاره ای به نقش مثبت چپ در حوزه های مختلف اجتماعی و فرهنگی نکردید . شما هیچ اشاره ای به محدوده فعالیت همان بازرگان که از آن نام بردید نکردید ووو ... شما فرمل بندی کردید که رضا شاه آرمان مشروطه خواهی داشت و چنین نوشتید : « پارادایم "مشروطه - رضا شاه" با کارکرد "مدرنیته و کشور سازی". تاریخ نشان داد که چگونه رضا شاه با مشروطه خواهان و اهداف مشروطه خواهی برخورد کرد . دوران پهلوی به برکت تنش غرب و شرق و ذخائر و منابع طبیعی کمی رونق گرفت نه اینکه رضاشاه را با الفاظ من درآوردی و فریب زننده مانند « مدرنیته و کشور سازی » غالب کرد ٬ مانند حرف احمدی نژاد در سالگرد انقلاب میماند که گفت : « پیشرفت کشور به برکت انقلاب آنقدر زیاد است که من همین موبایل را اشاره میکنم که در زمان حکومت سابق فقط برخی وزیران در ماشین از تلفن سیم دار استفاده میکردند و الان تلفن همراه را میشود از هر مغازه و دکه فراهم کرد. »
امروز جامعه با تلاش و امکانات موجود در زمینه های مختلف علمی و ادبی و ورزشی پیشرفت های زیادی کرده است اما به رژیم بعنوان آفریننده آنها ربطی ندارد و برخی اپوزسیون نیز چون در مقطع تاریخی این حکومت اتفاق میافتد آنها را نادیده گرفته یا سوپاپ اطمینان مینامد یا دسیسه حکومتی تحلیل میکند. درست اینجاست که گفتم جامعه چندین گام از برخی اپوزسیون فراترند .
۶٣۱۹۴ - تاریخ انتشار : ٨ تير ۱٣۹٣       

    از : شایان

عنوان : تصحیح تاریخ
عالیجناب موضوع خوبی برای بحث انتخاب کرده اید ولی قیاس های مع الفارق هم فرموده اید. که واردش نمی شوم، اما یک یاد آوری را جهت تقویت حافطه و اصلاح اطلاعات غلط خدمتان یاد آور می شوم و آن این که اشغال سفارت آمریکا توسط هواداران گروههای چپ در بهبوحه انقلاب بود و خبر آن در کیهان ۲۵ بهمن در صفحه اول درج شد آن ماجرا یک حرکت ناشی از جوّ آن زمان بود و اشغال سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام یک برنامه هدف داری بود که توسط اطرافیان خمینی طرح ریزی شده بود تا «لیبرال» ها را که در مورد قانون اساسی در دست تدوین در مجلس خبرگان نق می زدند کنار بزنند که زدند و در غوغای مرگ بر آمریکا و هیجان ناشی از اشغال سفارت قانون اساسی ولایت فقیه را یکماه بعد از اشغال سفارت به رفراندم گذاشته و به رسمیت بخشیدند
۶٣۱٨٨ - تاریخ انتشار : ۷ تير ۱٣۹٣       

  

 
چاپ کن

نظرات (۷)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست