سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

کودتا یا انقلاب؟ - اردشیر قلندری

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : peerooz

عنوان : سفسطه؟
جناب رهگذر,
عزیز من, نمیدانم چرا شما در انکار حقیقت پا فشاری میکنید؟ من متخصص تاریخ آلمان نیستم ولی با نظری کوتاه در اینترنت واضح است که حکومت آلمان تا سال ۱۹۱۹ - که لنین در سال ۱۹۱۷ به روسیه برگشت - امپراتوری بود و از سال ۱۹۱۹ یعنی زمانی که حکومت کمونیستی در روسیه برقرار شده بود تا ۱۹۳۳ که هیتلر به قدرت رسید حزب سوسیال دمکرات آلمان به تناوب یکی دوسالی حاکم بود تا پس از جنگ بین الملل دوم که باز سوسیال دمکرات ها به تناوب به حکومت رسیدند و سالهاست که آلمان مسیحی دمکرات است نه سوسیال دمکرات. این بسیار فرق دارد با به قدرت رسیدن روسیه کمونیست در دهه های ۳۰ و ۴۰ و ۵۰ و ۶۰ و ۷۰ میلادی و توسعه مرام کمونیستی اعم از حکومت و یا احزاب قوی در اروپا و آسیا و آمریکای لاتین و تاثیر عمیق آن در مهار کردن کاپیتالیسم و پیشرفت های اجتماعی دنیا. اینها حقیقت است و با ابر سفسطه نمیشود آفتاب را پوشاند. اینکه کمونیسم در روسیه به بیست سی دلیل که در ویکیپدیا ذکر شده است شکست خورد مساله دیگری ست ولی خدمت آنرا به بشریت همراه با ضرر های آن نمیتوان انکار کرد. سوسیال دمکراسی همراه با کشورهای کمونیست کنونی تجربه در حال جریانی ست که شاید شکلی از آن بتواند بشریت را نجات دهد اگر کاپیتالیسم آنرا معدوم نکرده باشد.
٨۲۶۲٨ - تاریخ انتشار : ۱٣ دی ۱٣۹۶       

    از : سیامک رهگذر

عنوان : استالین مسئول اعمال خودش هست، حتی لنین موافق قدرتگیری او نبود!
جناب پیروز مختصر بگویم اولا خود لنین قبل از رسیدن به قدرت یک سوسیال دمکرات بوده و بعدا مارکسیسم را سعی کرده تغییر دهد و از آن یک ایدئولوژی انقلابی بسازد و شد کمونیست ( توجه کنید که قدمت و تاسیس حزب سوسیال دموکراسی آلمان به ۱۵۰ سال پیش برمیگردد ولی اکتبر لنین ۱۰۰ سال پیش!).به عبارتی این مارکسیسم نبوده که لنین را انقلابی کرد بلکه لنین مارکسیسم را انقلابی به زعم خودش کرد ( با استناد به مقاله ای در اشپیگل آلمان! ). حمایتهای آلمانیها از لنین با چه اهدافی بوده؟ توطئه، کودتا یا انقلاب؟ انتخاب در نامگذاری این حمایت آلمان از برگشت دادن لنین به روسیه به سلیقه خود شماست!شک ندارم که اهداف لنین برای نجات روسیه و مبارزه اش با فقر اکثر مردم و بیعدالتی در روسیه تزاری خیر بوده و برای همین در فرصتی کوتاه هواداران زیادی پیدا کرد و توانست در راس جنبش رهائی بخش اعتراضات مردم روسیه که از جنگ و فقر به ستوه آمده بودند قرار بگیرد. ولی سیستمی که او بعدا بنیانگذارش شد بطور اتوماتیکوار بخاطر ساختار غلط سیاسی اش به دیکتاتوری ضد دموکراسی تبدیل میشد و شد ( شاید بدلایل شرایطی که آنزمان ایجاب میکرد؟ ). شما نمیتوانید در یک سیستم تک حزبی تنها حزب کمونیست مدعی باشید که برای غیرخودیها هم آزادی بیان و فعالیت حزبی میتواند باشد. برای من نوعی کافی نیست که با مکتب
کمونیسم بخواهیم بر علیه بیعدالتی در جامعه مبارزه کنیم ولی آزادی را قربانی بکنیم!!! ناگفته نماند که سوسیال دموکراسی هم کامل نیست ولی هرچه هست در برخی زمینه ها کارنامه درخشانی دارد و میشود برای مبارزه با کاپیتالیسم افسار گریخته زالو صفت از ابزارهای فشار واقعا موجود استفاده کرد در کنار آزادی عمومی و عدالت اجتماعی نسبی! دیکتاتوری که استالین بعد از لنین راه انداخت به خودش ربط دارد و نه به لنین! شاید اگر فشار خارجی مثل تهدید جنگ برون مرزی نبود استالین هم طور دیگر عمل میکرد؟ شما نمیتوانید همه چیز گذشته روسیه را به پای مثبت بودن سیستم کمونیستی آن بنویسید بلکه حس ناسیونالیستی در روسها هم عامل اصلی دیگر قوی بودن ارتشش در مبارزه با نازیها بوده! بهرحال تنها اثر مثبت استالین شکست دادن نازیهای آلمان بوده وگرنه از پاکسازی درون حزبی و غیره او همه ما خبر داریم که بدون شک به حساب جنایتکاری او میشود نوشت. بیشتر نمیشود نوشت خودتان بهتر میدانید چرا؟ سلامت باشید!
٨۲۶۱٣ - تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱٣۹۶       

    از : peerooz

عنوان : تناقضات
جناب رهگذر,
شما توطئه را کودتا نامیدید و سپس " زمینه نارضایتی مردم از حکومت تزاری" را "شرایط لازمه " برای تبدیل شدن کودتا! به یک انقلاب بمعنی دگرگونی و تغییرات بنیادی جامعه " دانستید. آیا کودتا به زمینه نارضایتی [همه گیر] مردم از حکومت " احتیاج دارد و یا انقلاب؟ و آیا لنین مسئول تمام اشتباهاتی ست که سالها پس از مرگ او توسط دیگران صورت گرفت؟ و آیا انقلاب اکتبر هیچ گونه تاثیری بر برقراری سوسیال دمکراتی که جانشین فاشیسم آلمانی گردید نداشت؟ اگر نداشت چرا آلمانی ها زودتر به این فکر نیفتادند؟ و تا زمانی که کمونیسم با ۲۰ میلیون قربانی روسی, آلمان را از شر فاشیسم خلاص کرد کمونیسم خوب بود و زنده باد دارد؟ به تناقضات توجه میفرمائید؟ اشتباه نشود من طرفدار کمونیسم نیستم ولی روسیه کمونیست در راه رسیدن به حل مساله نوع حکومت مطلوب, صدمات فراوانی را متحمل شده و بسیاری از دست آوردهای آن در بهبود شرایط زندگی در سراسر دنیا موجب افتخار است نه مذمت. موفق باشید.
٨۲۵۹۵ - تاریخ انتشار : ۱۱ دی ۱٣۹۶       

    از : سیامک رهگذر

عنوان : خطاب به جناب پیروز
با درود خدمت شما هموطن گرامی! من در جواب شما نوشته ای دیروز برای این سایت ارسال کردم وی متاسفانه روی سایت گذاشته نشد شاید طولانی بوده یا محتوایش به مزاج جناب سردبیر سایت خوش نیامد. از قدیم گفتند در دیزی بازه ولی حیای گربه کو. شما بهتر میدانید که در یک سایت حامی کمونیسم نمیشود ما بیائیم در اینجا بر علیه آن چیزی انتقادی بنویسیم مبادا که دیگران روشن شوند. سلامت باشید و همیشه پیروز!
٨۲۵٨۵ - تاریخ انتشار : ۱۱ دی ۱٣۹۶       

    از : peerooz

عنوان : حرف های بامزه
جناب سیامک رهگذر از آلمان حرف های بامزه میزنند که " شخص لنین را حکومت سابق آلمان حمایت مالی کرده و او را سوار قطار کرده و بعنوان رهبر رهائی بخش جلوی اعتراضات مردم آندوران روسیه انداختند تا ماموریت داشته باشد حکومت تزاری را که در جنگی بر علیه آلمان آنزمان شرکت داشت از درون فرو بپاشد و کشور را به هرج و مرج بکشاند. خب شما میتواند این جنبش برهبری لنین را که با کمک آلمان سابق [نه
سوسیال دمکرات حالا] صورت گرفت و ممکن شد کودتا بنامید یا نه؟ ". نه, به این میگویند توطئه نه کودتا.

" البته زمینه نارضایتی مردم از حکومت تزاری شرایط لازمه را برای تبدیل شدن کودتا بعدا به یک انقلاب بمعنی دگرگونی و تغییرات بنیادی جامعه فراهم کرد." عجب !!

" با نقشی که آلمانها در قدرتگیری لنین داشتند او ابتدا [با پشتیبانی کامل ارتش تا دندان مسلح بینوایان روس] نقش کودتاچی را داشته برای سرنگونی حکومت تزاری زورگو و فاسد, ولی از آنجائیکه لنین نبوغ سیاسی خاصی داشته برای روسیه خودش مدل و شکل دیگر حکومتی را نسخه پیچید". و چون آلمان ها دیدند که نسخه حکومتی لنین چیز بدی هم نیست این نسخه را گرفته و با "آلمانیزه کردن" و افزودن "دمکراسی" به آن, سوسیال دمکرات شدند. و از آن پس با شادی روزگار را به سر بردند.

اما " بیچاره میلیونها انسانهای شریف روسی که به راه او باور و اعتقاد داشتند و از جانشان گذشتند تا [سالها پس از مرگ لنین] یکسری اقلیت وابسته به حزب کمونیست به نان و نوائی برسند.". عجب !!

"البته نقش مثبت و با ارزش مبارزه کمونیسم شوروی در مقابل فاشیستها و نازیهای آلمانی [و توطئه مستمر کاپیتالیسم از روز تولد تا مرگ اتحاد جماهیر شوروی] را نباید فراموش کرد و دستشان درد نکند و نامشان همیشه زنده باد!". زنده باد جناب سیامک رهگذر از آلمان.
٨۲۵۲۵ - تاریخ انتشار : ۹ دی ۱٣۹۶       

    از : سیامک رهگذر از آلمان

عنوان : سعی آقای قلندری در نشان دادن فقط طرف شکلاتی" انقلاب" اکتبر به عقیده خودش!
نویسنده محترم اگرچه بدرستی یکسری از دست آوردهای واقعه اکتبر صد سال پیش را برمیشمارد ولی با زیرکی خودش از یکسری جوابها طفره میرود یا بدانها اشاره نمیکند مثل نبود آزادی انتخابات یا دموکراسی در طول هفتاد سال حکومت کمونیستها در شوروی سابق. اگر طبق فرمایشات جناب قلندری همه چیز اینقدر درست بود و خوب پیشرفت داشت در حکومت کمونیستهای روسی پس چرا مردمش ناراضی بودند و هستند هنوز و سیستمشان فرو پاشید با موافقیت مردم طوریکه حتی حکومت ولادیمیر پوتین حاضر نشد بطور رسمی مراسمی در بزرگداشت صد سالگی واقعه اکتبر برپا بکند و مخالفت کرد؟ البته بودند هنوز یکسری کمونیستهای قدیمی وابسته به حزب کمونیست سابق که امتیازات و پست و مقام و منافعی داشتند در آن سیستم توتالیتر که اینروز را جشن گرفتند. جناب قلندری شاید خبر ندارد که اسناد و مدارک آلمانی هست که شخص لنین را حکومت سابق آلمان حمایت مالی کرده و او را سوار قطار کرده و بعنوان رهبر رهائی بخش جلوی اعتراضات مردم آندوران روسیه انداختند تا ماموریت داشته باشد حکومت تزاری را که در جنگی بر علیه آلمان آنزمان شرکت داشت از درون فرو بپاشد و کشور را به هرج و مرج بکشاند. خب شما میتواند این جنبش برهبری لنین را که با کمک آلمان سابق صورت گرفت و ممکن شد کودتا بنامید یا نه؟ البته زمینه نارضایتی مردم از حکومت تزاری شرایط لازمه را برای تبدیل شدن کودتا بعدا به یک انقلاب بمعنی دگرگونی و تغییرات بنیادی جامعه فراهم کرد. به نظر من با توجه به اسناد و شواهد میتوان گفت با نقشی که آلمانها در قدرتگیری لنین داشتند او ابتدا نقش کودتاچی را داشته برای سرنگونی حکومت تزاری زورگو و فاسد ولی از آنجائیکه لنین نبوغ سیاسی خاصی داشته برای روسیه خودش مدل و شکل دیگر حکومتی را نسخه پیچید که دیدیم آخرش نه تنها بیماری روسیه را خوب نکرد بلکه عوارض جانبی داشت. بیچاره میلیونها انسانهای شریف روسی که به راه او باور و اعتقاد داشتند و از جانشان گذشتند تا یکسری اقلیت وابسته به حزب کمونیست به نان و نوائی برسند. البته نقش مثبت و با ارزش مبارزه کمونیسم شوروی در مقابل فاشیستها و نازیهای آلمانی را نباید فراموش کرد و دستشان درد نکند و نامشان همیشه زنده باد! اما نوستالژی کمونیستهای ایرانی خصوصا در دمکراسی غرب نشسته را واقعا نمی شود فهمید؟ از کدام بهشت کمونیستی ناشی از انقلاب اکتبر صد سال پیش سخن میگویند یا باور دارند؟ شاید ما خواب بودیم یا خبر نداریم؟ آیا وقتش نرسیده دست از خیالبافی بهشت کمونیستی برداریم و راه معقولانه سوسیال دموکراسی مدل آلمانی یا سوئدی را برای آینده ایران برگزینیم چونکه تجارب زیادی در این زمینه شده و آقای قلندری دیگر نمیتواند بگوید راهی که لنین رفت از قبل تجربه نشده بود و تنها با یکسری خطاکاریها در عمل میشد اصلاحاتی کرد؟ دلیل اصلی رفوزه گی کارنامه کمونیسم در منطبق نبودن آن با سیستم دموکراسی است و هرگونه آزادی برای غیر خودیها را پیشاپیش در یک سیستم تک حزبی کمونیسم غیر ممکن میسازد یعنی ساختارش توتالیتر است و دیر یا زود محکوم به شکست! مثل حکومت اسلامی فاشیستی آخوندهای ایران!
٨۲۵۰۹ - تاریخ انتشار : ٨ دی ۱٣۹۶       

  

 
چاپ کن

نظرات (۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست