مردی که از خود فرا تر رفت - داریوش همایون

نظرات دیگران
  
    از : پرویز مرزبان

عنوان : سیاست و جنایت !
جناب حق لطفا مسائل را قاطی پاطی نکنید !
مسلم ست که در ایران آزاد تمام احزاب حتی شاهدوست ها و ذوب شدگان ولایت باید حق فعالیت دارند. اما این بمعنی این نیست که قاتلان و جنایتکاران و جاسوسان از حالا شکم خود را صابون بزنند. آنها طبق قانون حساب جداگانه خواهند داشت. تو سوئد همین جند هفته موضوع یک نویسنده ی مشهور ـ جان گیلو ـ که در دهه ی ۶۰ با سفارت شوروی تماس داشت مثل بمب ترکید.خبر دارید ؟
۱۹۲۱۰ - تاریخ انتشار : ۴ دی ۱٣٨٨       

    از : حق و همفکران

عنوان : پرویز مرزبان و همفکران، باز طفره می روید و جواب سئوال مرا نمی دهید؟ چرا؟
انشاء نمی خواهم، لیست احزاب و گرو ه هایی که بنظر شما باید از فعالیت های سیاسی در ایران آزاد محروم باشند را می خواهم.

شما که انقدر دم از دمکراسی و حقوق بشر می زنید بفرمایید به چه حقی در یک دمکراسی می توانید از فعالیت گروه ها و احزاب مخالفتان جلوگیری کنید؟

آیا شما معتقدید که در ایران آزاد و دمکرات همه احزاب و گروه های زیر باید مجاز باشند که بصورت مسالمت آمیز فعالیت کنند یا نه؟ مجاهدین خلق، حزب توده، حزب اللهی ها، چریک های فدایی، حزب مشروطه، کمونیست کارگری، نهضت ملی، جبهه ملی و ....

جواب این پرسش تنها یک بله و یا نه است. بنابراین به یک بله و نه اکتفا کنید و از انشا نویسی خودداری کنید.

اگر پاسخ بله است، ما با هم هیچ مشکلی نداریم. اما اگر پاسختان نه باشد معلوم می شود که شما هیچ تفاوتی با حکومت توتالیتر دینی کنونی ندارید. من و همفکرانم مبارزه نمی کنیم که یک نظام توتالیتر را بیرون کنیم و یک نظام توتالیتر دیگر را جایگزین آن کنیم.

بی صبرانه منتظر جوابتان هستم.
۱۹۲۰۹ - تاریخ انتشار : ۴ دی ۱٣٨٨       

    از : پرویز مرزبان

عنوان : برای حق و همفکران
ما باید تلاش کنیم «تعصب» را کنار بگداریم و مانند «مشروعه خواهان» همه چیز را «اسلامی » نکنیم . فرق نمی کند «اسلامی» با تعبیر خمینی یا نهضت آزادی یا مجاهدین و شریعتی .
داریوش همایون به سیاق همیشگی خود یعنی «صدر نشینیی» ، در ۱۵ سال پیش «حزب مشروطه خواهان » را تشکیل داد و مانند مشروعه خواهان ، هواداران بازگشت حکومت پادشاهی را دور خود جمع کرد که برخلاف ادعای ایشان با هیچ یک از مشخصات متعارف یک حزب سنخیتی ندارد.

در یک جامعه ی مدرن و مدنی نرم هائی شناخته شده در جهان تجربه شده و پاسخ خوب هم داشته ست مانند کنستیتوسیون= مشروطه و قانون اساسی ،حقوق شهروندی برابر - پارلمان نمایندگی ، انتخابات ادورای نمایندگان پارلمان - فعالیت احزاب و آزادی بیان و قلم و رعایت منشور جهانی حقوق بشر. آزادی فعالیت های اجتماعات موسوم به انیستیتو های غیر دولتی.

در ایران ما حداقل ۱۰۰ سال در جهت تحصیل دموکراسی و تجارب بالا به انحای مختلف تلاش صورت گرفته ست. ابتدا باید این موضوع را با خودمان حل کنیم که مشروطه = کنستیتوسیون چیست ؟ آنست که در جهان امروز در اکثر دموکراسی ها اعم از جمهوری یا پادشاهی نقش اصلی را دارد یا آن چه داریوش همایون برای بازگشت پادشاهی سر و هم کرده ست ؟
تا این مسائل اساسی روشن نشود جو سیاسی خارج از کشور تغییر اساسی نخواهد کرد. تاریخ معاصر با انچه شما میگوئید تناسب ندارد. تا احزاب ،جبهه ها ، جریانات و اتحادها برنامه های خود را شفاف ارائه نکنند و با حکومت و جناح های حکومتی مرزبندی نکنند تشتت ادامه خواهد داشت.
۱۹۱٨۵ - تاریخ انتشار : ٣ دی ۱٣٨٨       

    از : حق

عنوان : طفره نروید، پاسخ پرسش زیر را صریح بدهید و لیست وار و بدون توضیحات بدهید. آیا شهامت آنرا دارید؟
طفره نروید، پاسخ پرسش زیر را صریح، شفاف و لیست وار و بدون توضیحات بدهید. آیا شهامت آنرا دارید؟

بنظر شما در ایران آزاد، کدام احزاب و گروه های سیاسی باید از هر گون فعالیت سیاسی مسالمت آمیز محروم باشند؟
۱۹۱۵۲ - تاریخ انتشار : ۲ دی ۱٣٨٨       

    از : سکولار امیدوار

عنوان : اینهمه حرفهای زیبا
‫اینهمه حرفهای زیبا از کیست و به کجا میانجامد؟
‫آقای همایون هیچ فکر کردی چه چیز مردم را تا ابد خشمگین و متنفر تاریخی میکند؟ تا حدی که حتی حاضرند خطر هر انقلابی را به جان بخرند و بسمت هر رویا و شرایطی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی که حتی بسیار نا معین تر و پر هزینه تر و نا معلومتر از شرایط قبلیشان است پیش بروند، ولی دیگر به هیچ عنوان زیر بار شاه و سلطان و خلیفه و حاکم سابق و توبه کن و پوزش کن و شاه صدای انقلاب شنیده و رهبر جام زهر خورده و توبه کن و ناله کن نروند. چرا دیگر زیر بار ناخوشنامان و عاملان بی قانون رژیم سابق و فعلی، نوکران و شاهپرستان و رستاخیز نویسان و رسالهء حکومت نویسان و سلطنت و ولایت مطلق پرستان و اهل درباریان سابق و بیت رهبران و شکنندگان قانون اساسی، هرچند نیم بند و دستکاری شده، نمی روند؟ چرا و چه وقت؟
وقتی که حس کنند به ‫شعور و رنج واعتمادشان توهین شده. وقتی که بوضوح درمیابند که حاکمان و دولت از آنان فاصله گرفته اند و فقط برای رأی های قلابی خود از آنها مدام سوء استفاده میکنند! وقتی مردم مطمئن و آگاه میشوند که رهبرانشان آنان را به هیچ حساب آورده و حقوقشان را نادیده گرفته و یا پایمال میکنند. وقتی حکومت ها خودی ها و درباری ها و نوکران را بر آنان ترجیح میدهند. اما آقای منتظری چون در اوج قدرت بالقوه رژیم خود بوجوداورنده و حامیش طرف سخت تر مردم را گرفت، بعنوان یکی از خوشنامان سمبل حقوق بشر ازدنیا رفت! اگر ‫شما هم مانند مرحوم آقای منتظری این نیاز به ‫تظلم خواهی از مردم رنج دیده ات را در زمان اوج امپراطوری ‫شاه و رستاخیز ‫درک کرده و پاسخ داده بودی و ‫حداقل کوچکترین مخالفت در جهت احقاق حق مردمت کرده بودی و کارنامه ای و اثری مثبت، بغیراز اجرای اوامر بی چون و چرا، و ‫بقول خودت فراتر از خودت، ارائه داده بودی و قدری گرد این غبار تنفر تاریخی را زدوده بودی و چیزی باارزش در خاطره ایرانیان میکاشتی، امروز شاید بجای این تنفر اجتناب ناپذیر فعلی قضاوت و احترام مردمی دیگری را افتخار میکردی و دراوج خوشنامی و اعتماد می توانستی حرفی برای گفتن و نوشتن داشته باشی. چگونه شما توقع دارید
تاریخ ‫شما و نمونه شمارا، از و در هر رژیمی، ‫هم فراموش کند و هم ببخشد؟ حال آنکه درعمل نه فراموش میکند و نه می بخشد، همانطور که تاریخ و مردم هیچ وقت هیتلر و استالین و وابستگان ونوکران آنانرا نبخشیده. آیا توهین به شعور مردم نیست اگر دوباره مردم آزادیخواه ‫ایران سراغ شما و یزگرد سومی ها، شاه سلطان حسینی ها، احمد شاهی ها و محمدرضاشاهی ها و خامنه ای ها بیایند؟ برای عبرتدولتمردان فعلی و مقصرین حال و آیندگان هم که شده اینطور خواهد بود تا برافراشته ماندن دایم پرچم عدالت و دادخواهی مردم در طول قرنهای آینده تضمین گردد. همیشه مهم خواهد ماند چه کسی این حرف قشنگ را زده؟ در جهان فعلی ایده قحط الرجال دیگر اصلاً نه معنی دارد و نه مصداق. بسیار مردم متخصص تر، عالم تر، بی سوء‌‌ سابقه تر، دلسوز تر از من شما و جود داشته و دارند!
۱۹۱۴۲ - تاریخ انتشار : ۲ دی ۱٣٨٨       

    از : آذری

عنوان : من قیم نمی خواهم که برایم تصمیم بگیرد چه بخوانم و نخوانم، از کدام طیف فکری هواداری کنم و نکنم، داریوش همایون باید مطرح باشد یا نباشد....
از این نوشته بجا و شیوای داریوش همایون همانقدر خوشم آمد که از نوشته بچه گانه شیرین عبادی بدم آمد. من مقاله های همه طیف های مختلف را می خوانم و در رابطه با آنها نظر میدهم. برایم محتوای مقالات و نقد و بررسی آنها مهم است و نه گوینده اش چون به این ترتیب می توانم با سطح آگاهی و صداقت گفتاری شخصیت های سیاسی با خبر شوم. نظرات خوانندگان مقالات را هم همیشه می خوانم و ارتباط و بی ارتباطی شان را با اصل مطلب مقایسه می کنم. خودم تشخیص می دهم که کدامیک با عناد و بغض و کینه مقاله می نویسند و نظر می دهند و کدام یک پاک و صادقانه نظر مخالف می دهند. نیازی هم به قیم ندارم که به من دستور دهد هوادار و شنونده و خواننده کدام شخصیت های سیاسی باشم یا نباشم و اتکایم روی خرد خودم است. از تخریب و تبلیغ مغرضانه اشخاص هم به شدت بیزارم و معتقدم انسانها جایزالخطا هستند و در عین حال گنجایش تحول دارند همانطور که منتظری در حیطه دینی خود این را در هر دو دوره قبل و بعد از انقلاب در عمل نشان داد. با بسیاری از افکار او هنوز مخالفم ولی نقش مثبتی که او پس از تحولش در مبارزات مردمی ایفا کرد را ستایش می کنم و در عین حال از او بخاطر نقش منفی اش که منجر به انقلابی خانمانسوز برای ایران و ایرانیان شد انتقاد می کنم و ناراضی هستم. نگاه من به شخصیت های تاریخی اینگونه است، حال می خواهد شاهان پهلوی باشد یا دکتر مصدق و شاپور بختیار و شیرین عبادی و خمینی و و و باشد. همانطور که در بالا گفتم قیم هم نمی خواهم که برایم تصمیم بگیرد که نظرم چه باید باشد. با فحاشی و اتهام وارد کردن به منهم از میدان بیرون نمی روم، همانطور که شما مجازید برای خودتان تصمیم بگیرید منهم مجازم و از این حق خود هم دفاع می کنم. برای عقاید خود هم عذر خواهی نمی کنم چون برایم محترم هستند. عقایدم را موقعی عوض می کنم که برایم ثابت شود که اشتباه می کنم و مراقبم در دام تحریف تاریخ هم نیافتم.

از اخبار روز سپاسگزارم که هم مقاله های داریوش همایون و هم علی حصوری و هم اکبر گنجی و هم ب بی نیاز (داریوش) و .... را به چاپ می رساند که من بتوانم با همه گونه طیف سیاسی آشنا شوم و سره را از ناسره خودم تشخیص دهم. امیدوارم در این کارتان پیروز باشید.
۱۹۱۰۰ - تاریخ انتشار : ۱ دی ۱٣٨٨       

    از : Sadeghi

عنوان : ‫نمیدانم چرا
‫نمیدانم چرا و چرا اینقدر جناب آقای تابان و این سایت محترمشان از یک طرف مرتب و پشت سر هم مقالات آقای داریوش همایون ویادادشتهای مصرانه طرفداران ایشان را درج و حفظ و حراست میکنند واز طرف دیگر یادداشتهای مخالفین ایشان را، احتمالاً کوتاهی پاک میکنند. نمونه اش جواب بسیار درخور در یاداشت آرام جان به این مقاله بود که بعداز مدت کوتاهی از سایت بیرون آورده شد. امیدوارم شما با آن آرمان آزاداندیشی و تجربه های باارزشتان در دام وتله شماته گران، دورویان، دروغگویان، مشروطه نماها وناقض محض آزادی اندیشه نیفتید.
۱۹۰٨٨ - تاریخ انتشار : ۱ دی ۱٣٨٨       

    از : آرمان

عنوان : خوب بود شما نیز از حزب رستاخیز فراتر می رفتید!
چه خوب می شد که یک وزیر سابق رژیم دیکتاتوری که سالها در خدمت استبداد بود نیز اکنون که سالها فرصت داشته است با گذشته خود برخورد صادقانه می کرد و او نیز کمی شهامت می داشت و با دیکتاتور سابق برای همیشه وداع می کرد اما بعید است زیرا صداقت در ایادی رژیم سابق کالای نایابی بوده و هست!
۱۹۰٨۰ - تاریخ انتشار : ۱ دی ۱٣٨٨       

    از : احمد صلاحی

عنوان : به عمل کار بر آید به سخندانی نیست
پیشینه ی انقلابی شادروانان آیت الله طالقانی و آیت الله منتظری به مبارزه ی پی گیر آنها علیه رژیم بر آمده از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ بر میگردد که مورد تائید داریوش همایون نیست.

زنده یاد منتظری ثایت کرد که می توان در برابر طاغوت در هر شکل و شمائلی ایستاد و از مردم دفاع کرد.

نقل قول از یک نوشته ی روز در ماتم درگذشت پدر منتظری
« هنوز بحث سکوت در مقابل جنایت بحثی است که چنددهه پس از سکوت مردم آلمان و اروپا در مقابل جنایت های هیتلر جریان دارد. هنوز مردم آلمان به دنبال این هستند که کسانی را در تاریخ خویش بیابند که در مقابل هیتلر سکوت نکردند و صدای اعتراض خود را بلند کردند. و در کشور ما خوشبختانه فردی چون آیت الله منتظری هست که سکوت نکرد. آیت الله منتظری سمبل وجدان بیدار در جامعه ی ماست. نام او در تاریخ کشور ما و تاریخ جامعه ی بشری زنده خواهد ماند.»

اگر زعمای حکومت گذشته از منتظری بیاموزند و سکوت خود علیه جنایات و خیانات شاه را بشکنند. ترددی نیست که مردم برای آینده ی آنان حساب دیگری باز خواهند کرد.

دریغا که زعمای حکومت پیش از صدر تا ذیل تلاش می کنند تا مردم و مخالفین را «مقصر» جلوه دهند .بهمین دلیل هنوز پای بنید آنها به منشور جهانی حقوق بشر اثبات نشده ست. آقای همایون حتی مبارزات مردم علیه شاه و کودتا و پیامد های آنرا قبول ندارد.
۱۹۰۶۰ - تاریخ انتشار : ٣۰ آذر ۱٣٨٨