ایکاش شاعر بودم! - جمشید طاهری پور

نظرات دیگران
  
    از : به داور

عنوان : منظور از "سازمان" همیشه فداییان خلق اکثریت نبوده است
دوست عزیز منظور سازمان اتحاد فداییان البته سازمان اکثریت نیست بلکه ایشان عضو سازمانی بودند که از ۱۶ اذر سال ۶۰ از سازمان فداییان اکثریت انشعاب کرده بودند و رهبر این جریان هم اقای کشتگر بودند و بعدها در انشعابها و وحدتهای مختلف شدند "اتحاد فداییان خلق" پس سازمان فداییان خلق اکثریت از ۱۶ اذر ۶۰ دیگر مسئولیتی
در این مسائل ندارد. البته من خودم از سال ۶۸ دیگر با سازمان فداییان خلق اکثریت همکاری نمیکنم ونمیتوانم فداییان اکثریت را مسئول کارهای خودم بدانم و ازشان بخواهم که از کارهای من باخبر باشند و در ضمن جمشید طاهری پور هم از اعضای رهبری سازمان فداییان اکثریت نیستند و طبیعی است که به زندگی شخصی خودشان مشغولند و به عنوان دو فرد باهم دیگر تماسی ندآشتند. البته من هم فکر میکردم اقای منصور خاکسار در هلند زندگی میکنند و هم نسیم خاکسار. برای شما هم در نوروز باستانی روزهای قشنگی ارزو میکنم
۲٣۱۵۶ - تاریخ انتشار : ۷ فروردين ۱٣٨۹       

    از : داور -

عنوان : ابهام!
بهروز گرامی، این جمله از اطلاعیه اتحاد فداییان را برایت می آورم بقیه اش را خودت در همین سایت بخوان :"او در سال ۶۳ بهمراه خانواده و اطفالش از طریق مرز آستارا به باکو رفت و در آن جا سرپرستی هیات سازمان را بعهده گرفت"
ضمنا من -به استناد کامنت هایم - مشوق نقش کنونی و موثر اکثریت در جنبش سبز هستم و از این که برخی ها انتقادهای نه چندان بزرگ گذشته را تبدیل به کینه کشی های قبیله ای کرده اند بیزارم.موفق باشی
۲٣۱۵۴ - تاریخ انتشار : ۷ فروردين ۱٣٨۹       

    از : بهروز دیبا

عنوان : به داور
به داور
منصور خاکسار از ۱۶ اذر سال ۶۰ دیگر عضو سازمان فداییان اکثریت نبود پس سوال شما بیمورد است که جمشید طاهری پور بعد از ۲۹ سال که از خروج منصور خاکسار از سازمان میگذرد باید از همه چیز باخبر باشد.
موفق باشید و قبل از طرح سوال کمی فکر کنید وسریع نخواهید سازمان را محکوم کنید. برای محکوم کردن سازمان بهتر است کمی مطالعه کنیدحتما دلایل زیادی برای انتقاداز فداییان وجود داد
۲٣۱۴۰ - تاریخ انتشار : ۶ فروردين ۱٣٨۹       

    از : داور -

عنوان : ؟؟!!
در این سازمان چه خبر است که مسئولی در سطح شما خبر ندارد، کسی مثل منصور خاکسار در کدام کشور است؟
۲٣۱۱۵ - تاریخ انتشار : ۵ فروردين ۱٣٨۹       

    از : حسن زارع

عنوان : ما و خود گشی خاکسار
هنوز برای کسی روشن نشد که چرا سازمان فدائیان اکثریت و کانون نویسندگان
خود کشی خاکسار را در گذشت به خورد افکار عمومی دادندوچرا خود کشی اورا در همان نخست نگفتند نمیدانستند و یا میدانستند?
اگر از نگاه انسانی به خاکسار به عنوان یک شاعر و نویسنده فراری از گشورش نگاه کنیم مرک او در غربت و یا خود کشی او ما را بیشتر متاثر خواهد کرد تا برای مثال خود کشی یک رهبر سیاسی که به اهداف حزبی و یا سازمانی خود نرسیده است.
ما باید از خود بپرسیم که چرا این مرد همانند شاعر دیگر درپاریس بنام حسن هنرمندی خود را گشت.?از چه چیزی رنج میبرد? چه فضائی اورا به این اقدام خود خواسته خود گشی تشویق کرد?
من مخالف خود گشی هستم ولی از خود میپرسم : انها که مسولیت حزبی و یا سازمانی داشتند همانند خاکسار و هنرمندی رنج میبردند ?وچرا این افراد سیاسی
از همه گون دست به خود گشی و شرمگین بودن از گذشته خود خود را به دار
اویزان نمیکنند?من از خود میپرسم که چرا این احساس مسئول بودن در برابرتاریخ گذشته فقط در هنرمندان و شاعران و نویسندگان است ودر رهبران سیاسی دیده نمیشود? .من نمیگویم رجوی و نگهدار واخوندهای با وجدان خود را حلق اویز کنند بلکه خود را در برابر انچه کرده اند مسئول و پاسخگو بدانند.
۲٣۱۰۵ - تاریخ انتشار : ۵ فروردين ۱٣٨۹