کد رفسنجانی - ۴


همن سیدی


• انتخاب اقای بنی‌صدر و پایان انتخابات ریاست جمهوری نیز اقای رفسنجانی را از تلاش برای جبران این شکست باز نداشت. در حالی که تنها دو هفته از پیروزی ‌ بنی‌صدر گذشته بود و هنوز چندین ماه به اغاز رسمی کار رئیس‌جمهور مانده بود، در نامه‌ای به ایت‌الله خمینی ضمن گلایه و ابراز ناخرسندی، ایشان را از نارسایی‌ها و کمبود‌های اقای بنی‌صدر می‌ترساند تا لااقل بتواند مجلس اینده را بدست اورد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ٨ فروردين ۱٣٨۹ -  ۲٨ مارس ۲۰۱۰


اگر چه تغییر دیدگاه ایت‌الله خمینی در مورد دخالت نکردن روحانیون در سیاست از همان سال ۵٨ شروع شده بود، اما رویدادی یک‌شبه و بی کش‌و قوس نبود. ایشان حتی پس از انقلاب نیز حداقل در ٣ مورد مهم دیدگاه‌هایش دچار تغییر شد: عنوان نظام جدید ایران، تاسیس حزب روحانیون وسرانجام، تصدی پست ریاست جمهوری توسط روحانیون (در دو مورد جداگانه) از مواردی هستند که نظرات ایشان در سالهای بعد از انقلاب دچار تغییر شد. همچنین دو مورد: نحوه برخورد با بنی‌صدر و کشاندن جنگ عراق به خاک ان کشور نیز تاثیر اطرافیان بر تغییر دیدگاه ایشان کاملا محسوس است. در سخنرانی‌های ایشان در پاریس عنوان نظام سیاسی ایران "جمهوری دموکراتیک اسلامی" قید شده بود. حتی در اساسنامه شورای انقلاب نیز - که اعضای ان همگی منصوب ایت‌الله خمینی بودند- حکومت بعد از انقلاب، جمهوری دموکراتیک اسلامی معرفی شده بود، اما ایشان به یکباره در رفراندوم فروردین ۵٨ بر "جمهوری اسلامی" پای فشرد. تنها اتفاقی که در این فاصله افتاده بود، تاسیس حزب "جمهوری اسلامی" با مرکزیت ۵ روحانی در چند روز بعد از انقلاب بود. انها می‌خواستند رایی که به رفراندوم داده می‌شود، دقیقا رای به انها و حزب تلقی شود برای همین ایت‌الله خمینی را مجبور کردند که عنوان حزب انها را بر عنوان حکومت اینده بنامد. این ۵ روحانی از مدتها قبل تلاش کرده بودند موافقت ایشان را برای ایجاد تشکل سیاسی روحانیون جلب کنند تا اینکه یک هفته بعد از انقلاب با امضای بهشتی، رفسنجانی، خامنه‌ای، باهنر و موسوی اردبیلی و باغیبت پرمعنای رئیس شورای انقلاب، ایه‌الله مطهری، حزب جمهوری اسلامی را تاسیس کردند. کاری که بارها ایت‌الله خمینی با ان مخالفت کرده بود. در نهایت شرط ایشان برای موافقت، قول نپرداختن انها به کارهای اجرایی بود، اما رفسنجانی تنها چند ماه بعد از ان، خیال کسب بالاترین پست اجرایی را برای روحانیون داشت که با مخالفت ایت‌الله خمینی مواجه شد: "بررسی شرایط روز جامعه در حزب ‌[جمهوری اسلامی] ما را به این فکر انداخت که یک روحانی و مشخصا دکتر بهشتی را برای انتخابات ریاست جمهوری نامزد کنیم منتها امام با این فکر موافقت نداشتند. من و ایت‌الله خامنه‌ای برای حل مشکل در اوایل دیماه [۱٣۵٨] به قم رفتیم. امام که می‌دانست ما رفته‌ایم ایشان را قانع کنیم، حضور ما را جدی نگرفتند و حتی ما را به اندرون منزلشان نبردند" ‌(۱)

انتخاب اقای بنی‌صدر و پایان انتخابات ریاست جمهوری نیز اقای رفسنجانی را از تلاش برای جبران این شکست باز نداشت. در حالی که تنها دو هفته از پیروزی ‌ بنی‌صدر گذشته بود و هنوز چندین ماه به اغاز رسمی کار رئیس‌جمهور مانده بود، در نامه‌ای به ایت‌الله خمینی ضمن گلایه و ابراز ناخرسندی، ایشان را از نارسایی‌ها و کمبود‌های اقای بنی‌صدر می‌ترساند تا لااقل بتواند مجلس اینده را بدست اورد: "علایم تکرار مشروطه به‌چشم می‌خورد. متجددهای شرق‌زده و غرب‌زده علیرغم تضادهای خودشان، با هم در بیرون راندن اسلام از انقلاب همدست شده اند. احتمال این‌که روال موجود مانع تشکیل مجلس شورای اسلامی احتمالی گردد که جنابعالی بدان دل بسته‌اید و امیدوارید که بتواند نارسایی ها و کمبود‌های رئیس‌جمهور را جبران کند قابل توجه و تکلیف‌اور است"‌ (۲). تاریخ این نامه ۲٨ بهمن‌ماه ۱٣۵٨ است و انتخابات ریاست جمهوری ۱۴ بهمن‌ ۵٨ برگزار شده بود. در این دو هفته اتفاق خاصی روی نداده بود ولی قرار بود ماه اینده انتخابات مجلس برگزار شود، مجلسی که بتواند کرسی ریاست جمهوری را به روحانیون باز گرداند. با شروع ریاست جمهوری بنی‌صدر تلاش‌های رفسنجانی برای ساقط کردن وی شدت گرفت و اغاز جنگ عراق، نه تنها از ان نکاست که دامنه تخریب را وسیع‌تر کرد. جالب انکه اقای رفسنجانی که خود یکی از متهمین طولانی شدن جنگ عراق می‌باشد، خود اولین نفری بود که از این اتهام علیه دیگری استفاده کرد، ان‌هم نه بعد از ٨ سال جنگ، بلکه تنها چند ماه پس از اغاز حمله عراق! وی در نامه‌ای دیگر به ایت‌الله خمینی در تاریخ ۲۵ بهمن ۱٣۵۹ این اتهام را متوجه بنی‌صدر می‌کند: "احتمال این‌که مدیران جنگ به علل سیاسی طالب طولانی شدن جنگ باشد وجود دارد و این احتمال تکلیف‌اور است. احتمالا اقای بنی‌صدر به منظور تضعیف دولت و شاید- بعضی ها هم [با او ] باشند- برای اجرای منویات امریکا که مخصوصا کمبود مهمات و اسلحه قابل توجه است." (٣) نخست ایت‌الله خمینی تلاش می‌کرد که در جدال بین بنی‌صدر و رفسنجانی بی‌طرف بماند اما این تدبیر از فشار رفسنجانی و انگیزه او برای حذف بنی‌صدر نکاست و از هر فر‌صتی برای تخریب رئیس‌جمهور استفاده می‌کرد، حتی در مواردی که ایت‌الله خمینی تلاش می‌نمود مشکلات را به ‌صورت نه سیخ و نه کباب بین انها حل کند، اقای رفسنجانی علنا تمرد می‌کرد و حکمیت امامش را بر نمی‌تابید.

یکی از این موارد جنجال فرمان همایونی در مجلس بود که بسیاری از اختیارات رئیس‌جمهور را حذف یا محدود می‌کرد و از دیگر سو، مجلس برای اولین بودجه و مدیریت بانک مرکزی، مشکل افریده ‌بود. برای حل مشکلات، ایت‌الله خمینی میانجی شد. روایت اقای رفسنجانی از نقش خود چنین است: "ظهر اقای صانعی تلفن کردند که امام فرموده‌اند اقای بنی‌صدر در ملاقاتش پذیرفته که جنجال بودجه را بخواباند و شما هم لایحه حذف فرمان همایونی را مسکوت بگذارید. من گفتم معامله به نفع بنی‌صدر است و برای ما راه قانونی از ایین نامه مجلس نیست. اگر لازم باشد خودم امام را می‌بینم، برای بنی‌صدر مساله بانک مرکزی حیاتی است و برای دولت هم. احتمال این‌که امام برای خواباندن تشنج دخالت کند وجود دارد" (۴)، نگرانی اقای رفسنجانی از "خواباندن" کاملا واضح است، ادامه همین تشنج‌ها منجر به عزل بنی‌صدر شد و بار دیگر فرصتی برای رفسنجانی مهیا گردید تا پست ریاست‌جمهوری را برای روحانیون اختصاص دهد. این بار در غیاب بهشتی، خامنه‌ای را برای این پست در سر داشت ولی برای دومین بار شکست خورد و نتوانست ایت‌الله خمینی را قانع کند "قرار شد رجائی برای ریاست جمهوری کاندید شود. من پیشنهاد کردم [ایشان در‌] دولت بماند و اقای خامنه‌ای کاندید ریاست جمهوری شود، امام صلاح ندانستند و معتقد بودند روحانی نباشد بهتر است" (۵). اما علیرغم این ناکامی باز رفسنجانی از تعقیب هدف دلسرد نشد و تنها دو ماه پس از این تاریخ و در پی رویداد ٨ شهریور، برای سومین بار فرصتی برای او مهیا شد تا مجددا اقای خامنه‌ای را کاندید کند اینبار جامعه مدرسین قم مخالف بودند: "از لحظه ورود به تهران [از کره] معلوم شد که مساله کاندیداتوری اقای خامنه‌ای برای ریاست [جمهوری] دچار مشکلاتی شده ‌است. در جامعه مدرسین قم عده‌ای معتقدند که روحانی نباید باشد"‌ (۶) اما این بار اقای رفسنجانی محکم‌کاری خود را کرده بود و در واقع حکم ریاست جمهوری خامنه‌ای را از قبل از ایت‌الله خمینی گرفته بود، البته با این ضمانت که حضور روحانیون موقتی خواهد بود. ایشان در پائیز ۱٣۶۰ وعده بازگشت روحانیون را به مسجد و مدرسه تکرار کرد اما ۲ سال پس از این تاریخ یعنی ۵ سال پس از انقلاب ۱٣۵۷ ایت‌الله خمینی خاطر روحانیون را برای ماندگاری در راس قدرت اسوده کرد و دیدگاه قبلی خود را "اشتباه" خواند. ایشان در ۲۰ اذر ماه ۱٣۶۲ چنین گفت: "پیش از انقلاب من خیال می‌کردم وقتی انقلاب پیروز شد افراد صالحی هستند که کارها را طبق اسلام عمل کنند لذا بارها گفتم روحانیون می‌روند کارهای خودشان را انجام می‌دهند. بعد دیدم خیر، اکثر انها افراد ناصالحی بودند، دیدم حرفی که زده ام درست نبوده‌ است. امدم صریحا اعلام کنم من اشتباه کردم" (۷). البته اقای خمینی روشن نکردند که تکلیف مردمی که بر اساس اشتباه ایشان به جمهوری اسلامی رای داده بودند چه می‌شود؟

انچه که مهم است در این سالها حداقل در مواردی چون حضور رو‌حانیون در قالب حزب و تشکل سیاسی، عنوان نظام سیاسی کشور و حضور رو‌حانیون در راس امور، دیدگاه اقای خمینی دچار تغییرات کلی شده بود. البته نقش اقای رفسنجانی در این تغییرات قابل انکار نیست.

در پی این پیروزی‌ها اقای رفسنجانی که تنها چند ماه پس از اغاز جنگ، بنی‌صدر را به تلاش برای طولانی کردن جنگ متهم می‌کرد، خود برکت ادامه جنگ را به چشم دیده بود. اکنون علاوه بر ریاست مجلس، فرماندهی کل جنگ را به نیابت از اقای خمینی به دست اورده بود و می‌بایست اهداف استراتژیک جنگ را بسیار از ازادی خرمشهر وسیع‌تر کند. در شرایطی که کشورهای عرب منطقه پرداخت ۶۰ میلیارد دلار خسارت جنگ را تقبل کرده بودند و اقای خمینی مخالف کشاندن جنگ به خاک عراق بود، رفسنجانی پایان جنگ را، پایان کامیابی‌های خود می‌دید. او از قبل، مخالفان حکومت عراق را برای تشکیل شورای انقلاب و حکومت اینده عراق سازماندهی کرده بود و این مهم با پایان یافتن جنگ، ممکن نمی‌شد پس اقای خمینی را برای تاسیس حکومت دست‌نشانده در عراق تحت فشار قرار می‌داد. این یادداشت مربوط به ۲ ماه قبل از ازادسازی خرمشهر است:‌ "امام با ورود ما به خاک عراق موافق نیستند و تشکیل شورای انقلاب عراق در ایران را هم به صلاح نمی‌دانند" (٨) اما اقای رفسنجانی که رویای فتح کربلا را برای اقای خمینی کم جاذبه یافته بود، این بار با تدارک "عملیات بیت‌المقدس"، ازادی قدس را وعده داد، تنها چند روز پس از موفقیت ایران در ازادی خرمشهر و اعلام ادامه جنگ تا ازادی قدس، اسرائیل بلافاصله وارد خاک لبنان شد و برای مدتی مدید، تمامی منطقه به میدان جنگی تبدیل شد. خطر تهدیدهای ایران برای جهانیان جدی شده بود. با این اقدام اسرائیل، دوباره توجیه ادامه جنگ دچار مشکل شد اما بار با این بهانه که تنها به صورت محدود و مقطعی وارد خاک عراق می‌شویم تا برای چانه‌زنی‌های ا‌غاز اتش‌بس، برگ برنده‌ای در دست داشته باشیم اقای خمینی را به ادامه جنگ تشویق می‌کرد، این یادداشت ٣ روز پس از ازادی خرمشهر و همزمان با اشغال لبنان بوسیله اسرائیل است: "ساعت ۱۰صبح شورای عالی دفاع در دفتر امام تشکیل شد. اقایان صیاد شیرازی و رضائی گزارش جبهه ها را دادند، در عملیات بیت‌المقدس مجموعا ۶ هزار شهید داشته‌ایم، نسبت به ادامه جنگ تصمیم اتخاذ شد. قرار شد در نقاط محدودی وارد خاک عراق شویم، برای تامین شهرهای خودمان و گرفتن خسارت" (۹). اما ۶ سال پس از این تاریخ نه‌تنها نتوانست خسارتی بگیرد که این بار امنیت کلان‌شهرها و پایتخت هم به‌خطر افتاد، اما در مقابل در تمامی این ۶ سال اقای رفسنجانی توانست همزمان رئیس مجلس و فرمانده کل جنگ باقی بماند.
در مجالی دیگر بیشتر به این مو ضوع پرداخته خواهد شد.

۱- انقلاب و پیروزی ، هاشمی رفسنجانی. سالهای ۵٨-۱٣۵۷ صحفه ۴۱۲
۲-همان صحفه ۴۴۱ -۴۴۲
٣-نامه‌های رفسنجانی ۲۵ بهمن ۱٣۵۹
۴-عبور از بحران . یادداشت ۲۶ اردی‌بهشت ۱٣۶۰
۵- همان ٨ تیر ۱٣۶۰
۶-همان ٣۰ شهریور ۱٣۶۰
۷- انقلاب ایران در دو حرکت - مهدی بازرگان ،صحفه ۱۲٣-۱۲۴
٨- خاطرات سال ۱٣۶۱ روز ۶ فروردین
۹-همان . یادداشت روز ۶ خرداد.