نه غزّه نه لبنان... از غزّه تا تهران - احمد رحیمی

نظرات دیگران
  
    از : منابع مالی ایران متعلق به ایرانیان است که اول باید کمبودهای آنها را تامین کند و بعد با رضایت مردم به تهیدستان بیگانه داده شود.

عنوان : به یزدی اموی، بدون فحاشی نظرت را میدادی که حذف نشود وگرنه همه آنچه گفته ای مورد تایید بسیاری از ماست.
«حقوق بشر را محکوم نموده و می نمایند». بله، هر فعال سیاسی یا گروه سیاسی که منشور جهانی حقوق بشر را تایید نکند و در منشور خود قرار ندهد بدانید که مستبد و دیکتاتور است و ارتباط ایران با کشورهای دیکتاتوری را می پسندد، از آن دفاع می کند و بدرد مبارزات ما نمی خورد.

این مهمترین بخش پیغام یزدی اموی مورد تایید بسیاری از ماست و آن اینکه گروههای سیاسی و کشورهای مستبد از منشور حقوق بشر متنفر و منزجرند. هیچکدام اینها جرئت نمی کنند در ملا عام کلمه ای منفی درباره منشور حقوق بشر بزنند چون بمحض اینکه در این یک مورد لب تر کنند بیکس و منزوی می شوند ولی هر کاری که از دستشان بر آمده و می آید می کنند تا منشور جهانی حقوق بشر در ایران به یک شعار ملی تبدیل نشود. هر گروه و فرد سیاسی ای را که می خواهید حقیقتا بشناسید موضع او را در باره این منشور جویا شوید و اگر طفره رفت و یا در منشورش ندیدید بدانید که نه آزادیخواه است و نه دمکرات. فقط دیکتاتورها و آزادیخواهان تقلبی حقوق بشر را محکوم نموده و می نمایند.

حزب الله لبنان و حماس هر دو از بزرگترین ناقضین منشور جهانی حقوق بشر در لبنان و غزه هستند و هر حمایتی از ایندو گروه تروریستی نقض حقوق بشر مردم غزه و لبنان است و کمک به رژیم در ایران که حامی این دو گروه تروریستی است. منابع مالی ایران که باید خرج مردم ما در کردستان و بلوچستان و خوزستان و ترکمنصحرا و جنوب و مراکز شهر ها شود به این تروریستها داده می شود و ما راضی نیستیم. حال اگر این موضع من سلطنت طلبانه و امریکایی و اسراییلی و هر چیزی تلقی شود هیچ برایم مهم نیست. آنچه برای من در درجه اول مهم است حفظ منافع ملی ایران است چون من ایرانی هستم و نه فلسطینی یا امریکایی و لبنانی. برای کسی بمیر که برات تب می کنه، ضرب المثل خوبیست چون در این ۳۱ سال هیچکس دلش برای من و هم میهنان من نسوخت و هر که هر کاری توانست کرد و نمک بر زخمهای بیشمار ما ریخت. من جنگ ۸ ساله را هیچوقت فراموش نمی کنم که چطور ایرانی کشی سرگرمی اعراب شده بود. ما در جنوب خیلی صدمه خوردیم. نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران.
۲٨٣۲۷ - تاریخ انتشار : ٣ تير ۱٣٨۹       

    از : هر کس طرفدارتروریستهای حماس و حزب الله باشد نه با ماست و نه با مردمان غزه و لبنان

عنوان : هر ایرانی ای که کاسه داغتر از آش برای حماس و حزب الله تروریست نباشد، سبز و اسراییلی و آمریکایی و مشروطه خواه و سلطنت طلب و جزء ۹۰ درصد ۷۰ میلیون ایرانی است.
جنبش سبز ملت ایران هیچ نیازی به حمایت گروههای تروریستی حماس و حزب الله ندارد پس با این دروغ سر ما شیره نمالید که اگر ما حمایت آنها را میخواهیم باید از آنها حمایت کنیم. در ضمن حماس و حزب الله را خامنه ای تامین مالی می کند و این دو گروه تروریستی منافعشان بهیچ وجه ایجاب نمیکند که از جنبش سبز حمایت کنند. دوما جنبش سبز ملت ایران برخلاف حماس و حزب الله جنبش آزادیخواهی مسالمت آمیز است و هیچ میانه ای با مبارزات مسلحانه ندارد و هیچوقت از این گروهها حمایت نکرده و نمی کند. سوم جنبش سبز با شعارهای خود نشان داده است که منافع ملی ایران در صدر دستور عملش قرار دارد و حاضر نیست منافع ملی ما را قربانی بیگانگان کند. چهارم، جنبش سبز مخالف ارتباط با کشورهای مستبد و تمامیت خواهی مثل چین و روسیه و سوریه و کوبا و کره شمالی است. پنجم جنبش سبز ملت ایران مایل نیست منابع ملی ما به گروههای تروریستی داده شود و یا خرج خانه و مدرسه و کارخانه سازی و مهمات در کشورهای دیگر منجمله سوریه و ونزوئلا و لبنان و غزه ... شود وقتی مردم ما در کشور از فقر به تن فروشی و فروش اعضاء بدن خود روی آورده اند. برای آقای رحیمی که وانمود می کند ایرانی است جنبش سبز و ۹۰ درصد مردم ایران همه عوامل امریکایی و اسراییلی و سلطنت طلبند چون با او مخالفند. عجب منطقی این آقا و همفکرانش دارند!!!

هر ایرانی ای که کاسه داغتر از آش برای حماس و حزب الله تروریست نباشد، سبز و اسراییلی و آمریکایی و مشروطه خواه و سلطنت طلب و جزء ۹۰ درصد ۷۰ میلیون ایرانی است.

حال که از این شعار بدتان می آید منهم آنرا با صدای بلند آنرا فریاد می زنم، نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران. خوشتان نمی آید خب نیاید. برای یک ایرانی عشق به وطن در درجه اول و در صدر قرار دارد. اگر وطن دوستی بد است، آقای رحیمی، چرا برای شما فلسطینی ها را تشویق به ملی گرایی می کنید و برایتان مهم است که او عاشق وطنش باشد و برایش بمیرد ولی برای شما انزجار آورست وقتی یک ایرانی میگوید عاشق ایران است و حاضرست جانش را فدای ایران کند؟ این بازی دو استاندارد شما و همفکرانتان در این یکسال اخیر خوب افشا شده است.
۲٨٣۱۲ - تاریخ انتشار : ٣ تير ۱٣٨۹       

    از : ایرانی چپ

عنوان : هم می توانیم چپ باشیم و هم عاشق ایران و هم مخالف برخی رهبرانمان که بما میگویند اگر مثل ما در مورد حماس موضع نگیرید به سلطنت طلبی محکومتان می کنیم.
احمد رفیعی و همفکرانش باید مشخص کنند که با مردم فلسطین هستند و یا با حماس. اینها خیال می کنند که ما نمی دانیم که در وحله اول مردم غزه آرزویشان رهایی از دست گروه تروریست حماس است که رفتارش با مردم غزه همانست که رژیم در ایران با مردم می کند. اگر بواقع دل کسی برای مردم غزه می سوزد باید ببینیم چه موضعی در مقابل حماس گرفته است. آقای رحیمی موضع شما در این مورد چیست، برای حماس هستید و یا مخالف حماسید، برای مردم غزه هستید و یا ضد مردم غزه هستید؟ اگر دلتان برای مردم غزه می سوزد که تحت حکومت یک مشت تروریست بنام حماس هستند نشان دهید چند مقاله تاکنون بر علیه حماس نوشته اید و از مردم بجان آمده غزه از دست این گروه تروریستی حمایت کرده اید. بزرگترین جنایت ها در دنیا وسیله قرار دادن مردمان است برای رسیدن به اهداف سیاسی. ثابت کنید که هدف شما وسیله را توجیح نمی کند.

هم می توانیم چپ باشیم و هم عاشق ایران و هم مخالف برخی رهبرانمان که بما میگویند اگر مثل ما در مورد حماس موضع نگیرید به سلطنت طلبی محکومتان می کنیم. عمری چپ بوده ام و حالا برای من تعیین تکلیف می کنند که حماس یعنی مردم غزه!!!! موضع من روشن و انسانی است ولی موضع شما سیاسی است و به قیمت جان و مال و زندگی مردم غزه تمام شده است و سکوت در این مورد از سوی امثال من جنایت است.

نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران
۲٨٣۰۶ - تاریخ انتشار : ٣ تير ۱٣٨۹       

    از : یک خواننده واقع بین

عنوان : برچسبهای نخ نما
نه آقای "یک خواننده" این شما هستید که وحشت کرده اید! این شما هستید که وحشت زده قدرت تحلیل و استدلال را از دست داده اید، و همچون دیگر "برادرانتان" متوحش از موج فزاینده مخالفت ایرانیان با عقایدتان و وامانده در ارائه یک تحلیل درست، به مخالفانتان برچسبهای نخ نما شده میزنید. ضعف شما دلیل ورشکستگی ایدئولوژیک شماست.
۲٨۲۷۵ - تاریخ انتشار : ٣ تير ۱٣٨۹       

    از : یک خواننده

عنوان : تا می توانید...
تا می توانید، به زبان مستقیم و غیر مستقیم، خط اسراییل را در پای این نوع مقالات، تبلیغ کنید و آن را به شکلی مضحک به جنبش بچسبانید. پشت سر هم. هنوز این یکی کامنت در نیامده، آن یکی کامنت. و هنوز آن یکی کامنت در نیامده، آن یکی تر.
آن ها که باید، مصمم تر می شوند. چرا که هراس اسراییل و اسراییلگرایان حتی از یک مقاله مختصر را بیشتر درک می کنند.
و هراس می دانید یعنی چه؟ یعنی ترس.
و ترس را می دانید چه کسی دارد؟
أن که ضعیف است. آن قدر ضعیف، که حتی یک مقاله چند سطری هم تعادلش را بر هم می زند!
۲٨۲۷۱ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣٨۹       

    از : JR

عنوان : عوام فریبی
بهروز گرامی با درود فراوان به تو که حرف راست را رک و صریح میزنی. رفقای ما هیچ نیتی جز عوام فریبی در این به اصطلاح حمایتشان از مردم فلسطین ندارند. اگر ایشان براستی نگران ضایع شدن حقوق بشر در فلسطین بودند قطعاْ بر ضد سازمان تروریستی حماس موضع گیری میکردند. مهران خان درندی همچون آخوندهای اسلامی و یا دادگاههای کمونیستی لنینی-استالینی همه کسانی را که در آنطرف خط قرار دارند عامل شاه و صهیونیزم و غیره مینامند. البته ایشان هم مثل دیگر برادران و رفقایشان رویشان نمیشود که محمود عباس و الفتح را نیز عوامل امپریالیزم و صهیونیزم بنامند چرا که آنان هم اسرائیل را برسمیت شناخته اند و هم بطور رسمی با حماس (ببخشید منظورم جنبش مقاومت غزه بود) به جنگ پرداخته اند. نکته مهم آن است که مردم شریف ایران و بویژه جوانان فریب این کاسه های داغتر از آش را نمیخورند و همچنان فریاد میکشند نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران.
۲٨۲۶٨ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣٨۹       

    از : بهروز

عنوان : فلطسین: ملتقای چپ ملی و مذهبی و اسلام سیاسی
نه خیر آقای دربندی. آن بخشی از به اصطلاح چپ که در حمایت از مفرط از فلسطین شرکت دارد به نوعی دنبال خود سفید کردن در برابر اسلام سیاسی و نرمخو کردن آن است. حمایت از جنبش فلسطین بدون مرزبندی با جنبش های فوق ارتجاعی حزب الله و حماس معنا ندارد. اگر شما این مرزبندی را دارید بفرمایید کجا و چگونه. حتما جنابعالی هم تلاش خواهی کرد توپ را به زمین ما مردم بیندازی و بگویی مرزبندی با اسراییل و امریکا و کمپ امپریالیسم جهانخوار چطور. بله من روشن و رک می گویم تضاد محوری و اصلی در خاورمیانه تضاد بین نیروهایدمکراسی و عدالت اجتماعی از یک سو و جنبش شبه فاشیستی اسلام سیاسی است و لا غیر، و صد البته نیروهای دمکراتیک لاجرم در همسویی با جهان غرب قرار دارند و این عرق شرمی به جبین نمی شناند که تجربه جنبش ضد فاشیسم دوره جنگ دوم بهترین راهنمای ماست. حال نوبت شماست که موضع خود را در این معرکه مشخص کنید.
۲٨۲۶۶ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣٨۹       

    از : مهران دربندی

عنوان : اگر ما خواهان پشتیبانی دیگران از مبارزه ما با جمهوری اسلامی هستیم ، دیگران نیز در خور پشتیبانی ما هستند
آنها که صحبت از چراغ خانه و مسجد می کنند بهتر است که نگاهی به اطراف بیندازند و ببینند که کسی منکر اولیت مبارزه با جمهوری اسلامی نیست ولی ببینیم چه کسانی امضای یک بیانیه را مخالف با شئونات خود می دانند:

- هوادارن اعلاحضرت رضا شاه دوم که نگران از دست دادن لابی قوی یهودی هستند.
- چپ عقیم و به شدت پوپولیست که نگران دید طرفداران به شدت متاثر از ناسیونالیسم افراطی است (بخوانید فرخ نگهدار و شرکا).
- و البته آن گروه از طرفداران جنبش سبز که هنوز تجربه کافی برای درک اهمیت حمایت و پشتیبانی متقابل را درک نکرده اند.

واقعیت این است که رژیم اسلامی بزرگترین ضربه ها را به جنبش فلسطین زده است و بهترین بهابه ها را به اسرائیل داده تا خود را در دیدگاه جهانیان مظلوم جلوه دهد. حرکت کمک رسانی به غزه که در آن چندین نماینده پارلمان از اروپا و بسیاری از اندیشمندان و مبارزان دمکراسی شرکت داشتند یک پیروزی بزرگ برای دمکراسی و عدالت است. شرکت کنندگان از ۳۷ کشور مختلف با همکاری بسیار نزدیک و با حرکتی به نهایت صلح آمیز توانستند واقعیت کریه رژیم نژاد پرست اسرائیل را به دنیا نشان بدهند.

آقای احمد رحیمی در این مقاله به نکات جالبی از تاریخ این زخم چرکین در سیاست منطقه اشاره کرده اند که از آنجمله همکاری سیدضیا با جنبش صهیونیستی است. این ماجرا نشان از عمق رضالت باستانگرائی دار و دسته آریامهری دارد که عرب ستیزی نیز ناشی از آن است.
۲٨۲۵۲ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣٨۹       

    از : هرزندلی

عنوان : همه ستم دیدگان برابرند، ولی فلسطینان برابرترند!
آقای رحیمی می نویسد:
«آنان همدوش و همگام مردم فلسطین بوده اند و همچنان خواهند بود، چنانکه همدوش چچن ها، اویقورها، تبتی ها، و هر مورد ستم قرار گرفته ای در هر نقطه ی جهان هستند» پایان نقل قول.

از ایشان و همه کسانی که مثل ایشان فکر می کنند، تقاضا می کنم یک نمونه از همبستگی خودشان با اویغورها و چچنها و تبتی ها و مردم روآندا و سومالی و بقیه مورد ستم قرار گرفتگان با ذکر آدرس در اینجا درج کنند.

هیچ ایرانی آزادیخواهی اگر در حرف خودش صادق باشد، نمی تواند با مردم فلسطین همدردی نکند، اشکال کار از آنجایی شروع می شود که بعضی از ایرانیان چه در درون رژیم و چه در صفوف اپوزیسیون دایه مهربانتر از مادر می شوند و با ستمدیدگان فلسطینی نه از موضع انساندوستی، بلکه از موضع دُگم ایدئولوژیک برخورد می کنند.

من که اخبار ایران و جهان را مرتبا دنبال می کنم، تا به حال یک هزارم حجم این نوشته ها را در باره چچن و تبت و اویغورستان و روآندا و سومالی ندیده ام، و به همین دلیل ادعای نویسنده در جمله بالا را یک نوع فرار به جلو می بینم.

آیا فلسطینیها برابرترند؟
۲٨۲۲٣ - تاریخ انتشار : ۱ تير ۱٣٨۹       

    از : به پرسشگر پوزش خواه

عنوان : این ۷۲ تن هم ته مانده همان روشنفکران قبل از انقلاب هستند. هنوز بختیار نشده اند.
این ۷۲ تن هم ته مانده همان روشنفکران قبل از انقلاب هستند. هنوز بختیار نشده اند. برخلاف ملت که بختیار شده اینها هنوز همان سرودهای از مد افتاده خود را سر می دهند و هزاران مایل با مردم ما فاصله دارند.
۲٨۲۱۰ - تاریخ انتشار : ۱ تير ۱٣٨۹       

    از : پرسشگر

عنوان : با عرض معذرت این نظر به این ستون تعلق ندارد و اشتباها در اینجا قرار دادم. پوزش می خواهم.
به اخبار روز،

خواهشمندم نظر قبلی و این نظر را حذف بفرمایید، سپاسگزارم.

با عرض معذرت این نظر به این ستون تعلق ندارد و اشتباها در اینجا قرار دادم. پوزش می خواهم.
۲٨۲۰٨ - تاریخ انتشار : ۱ تير ۱٣٨۹       

    از : پرسشگر

عنوان : بختیار از کدام مردم سخن می گوید؟ آیا فرض او بر اینست که ملت ایران ۵۷ به همان بلوغ سیاسی ای رسیده بود که در ملل غرب رسیده بوده اند؟ یکی دانستن ایندو یک مغلطه است، نه؟
مردم باید تصمیم بگیرند - در ایران مردم تصمیم گرفتند که اسلام می خواهند و نه حقوق بشر و دمکراسی در نتیجه انقلاب اسلامی پیروز شد و مردم جشن گرفتند و در انتظار بهشت برین شدن ایران نشستند.

مردم باید تصمیم بگیرند - طولی نکشید که همین مردم تصمیم گرفتند که اشتباه کرده اند و رژیم سابق خیلی بهتر بود. خواستار سرنگونی این رژیم شدند ولی برخلاف رژیم گذشته این رژیم پاسخ داد که ما شاه نیستیم که به درخواست شما برویم و ۳۱ سالست که برخلاف میل مردم مانده اند.

آیا مردمی که در سال ۵۷ انقلاب کردند به بلوغ سیاسی لازم رسیده بودند که مثل مردمان جهان غرب تمام جوانب را بسنجند و بعد دست به تغییرات بزنند؟

طبقه متوسط و بخصوص روشنفکران یک جامعه نقش تعیین کننده در سطح آگاهی مردم دارند. آیا این قشر از جنس همترازان خود در کشورهای پیشرفته از بلوغ سیاسی کافی برخوردار بودند تا مسئولانه عمل کنند و بدون سنجیدن همه جوانب بمردم خط ندهند؟

وقتی صحبت از مردم می شود باید دید که درجه آگاهی آنها در چه حدی است و درجه درک و بلوغ سیاسی نخبگان آن جامعه چیست. وقتی من از بالا نگاه می کنم می بینم که کار از آغاز خراب بود و نتیجه ای بهتر از این که در ایران می بینیم امکان نداشت حاصل شود.
نه مردم می فهمیدند دمکراسی و حقوق بشر چیست و نه نخبگان علاقه ای به این مقوله ها داشتند. ستیز آنها با حقوق بشر و دمکراسی و کشورهای غربی نشان دهنده سرنوشتی بود که در انتظار ملت ایران بود.

آپوزیسیون شاه بشدت خرافه زده و متعصب بودند و در اشاعه خرافه و غرب ستیزی ید طولایی داشتند . اینها افکار روشنفکری غرب را بهیچوجه برنمی تابیدند و مردم را از آن می ترساندند. حتی روشنفکران سکولار با همه موقعیت هایی که در غرب داشتند نه درکی از دمکراسی حقوق بشر داشتند و نه علاقه ای به آن. اینها در حقیقت کسانی را که عنایتی به دمکراسی و حقوق بشر داشتند را در کلوب روشنفکران نمی پذیرفتند و آنها را شماتت می کردند و به تخریب آنها دست می زدند. این بود کیفیت روشنفکران و مردم ما در سال ۵۷، هیچ آدم عاقلی نمی توانست انتظار داشته باشد که نتیجه انقلاب بهتر از این باشد و یا انتظار داشته باشد بختیار بتواند ایران را نجات دهد. شاه با آپوزیسیونی روبرو بود که در صورت آزادی عمل جلوی تجدد را در ایران می گرفت. مجلس هم قبل از اصلاحات ارضی بیشتر در دست مالکین بزرگ بزرگ بود که علاقه ای به برنامه های مدرنیته نداشتند و بسیاری از آنها تحت نفوذ انگلستان بودند. عرق ملی در بسیاری از اینان وجود نداشت. فلسفه ی آزادی زنان در جامعه را اصلا درک نمی کردند و برایش اهمیتی قائل نبودند وگرنه در ۱۵ خرداد ۴۲ با خمینی مخالفت شدیدی می کردند. جامعه ای که درک نکند آزادی زنان مهمتر از ملی کردن نفت است، آینده ای بهتر از آنچه شد برای خود نمی تواند انتظار داشته باشد. ملتی که بدنبال روشنفکر آخوند مسلک و آخوند می افتد تنها انقلابی که از عهده اش بر می آید همانست که در ۵۷ دیدیم.

باید وقتی کلمه مردم و روشنفکر را بر زبان می آوریم متوجه باشیم که نه همه مردم در جهان از یک کیفیت برخوردارند و نه روشنفکرانشان.

بختیار از کدام مردم سخن می گوید؟ آیا فرض او بر اینست که ملت ایران ۵۷ به همان بلوغ سیاسی ای رسیده بود که در ملل غرب رسیده بوده اند؟ یکی دانستن ایندو یک مغلطه است، نه؟ من شکی ندارم که او می دانست که در آن موقعیت کسی گوشش بدهکار نبود که حقایق را درباره آنچه در مورد خرافه زدگی و فقدان بلوغ سیاسی مردم ایران می دانست بر زبان بیاورد.
۲٨۲۰۷ - تاریخ انتشار : ۱ تير ۱٣٨۹       

    از : باخته

عنوان : فاشیستها بکمک تروریستهای فلسطینی
بخرج اتحادیه اروپا در کتابهای مدارس فلسطینی اسمی از اسرائیل برده نمی شود. این حکو مت های اروپائی با سابقه فاشیستی اشان خجالت نمی کشند که به این تروریستها مثل آدمکشان حاکم در تهران کمک می کنند.
۲٨۲۰۵ - تاریخ انتشار : ۱ تير ۱٣٨۹       

    از : مخالف گره خوردن سرنوشت ایران با فلسطین

عنوان : مردم ما نمی خواهند در مدار روسیه باشند و نمی خواهند سرنوشت ایران را با فلسطین گره بزنند ولی رژیم و این «آپوزیسیون» ارزشی برای خواسته های ما ۷۵ میلیون ایرانی قائل نیستند.
در کشورهای دمکراتیک غربی، دولتهای منتخب مردم بودجه ای را برای توسعه و گسترش جهان سوم در نظر می گیرند و این بودجه و نحوه خرج کردن آنرا اعلام می کنند و کسی هم اعتراضی نمی کند که چرا بخش کوچکی از ثروت ملی کشور به مردم تنگدست داده می شود. در کنار این بودجه، نهادهای مدنی نیکوکاری هم هستند که به جمع آوری پول در این جوامع متمدن می پردازند. همه ی اینها حساب و کتاب شفاف خود را دارند وظیفه ی آپوزیسیون و مطبوعات است که چشمها و گوشهای مردم باشند تا اگر تخلفی صورت گرفت آنرا افشا کنند و متخلفین را مورد پیگرد قانونی قرار دهند. آیا در ایران اینچنین است و مردم مشارکتی در توزیع و نحوه ی توزیع ثروت ملی خود دارند یا اینکه در ایران یک رژیم نامشروعی حکمرانی می کند که را به مردم تحمیل کرده است و به احدی پاسخگو نیست؟ در ایران درخواست تحقیق و تفحص حساب و کتابها، که در غرب رایج و الزامی است، جرم محسوب می شود و عواقب خطرناکی بدنبال دارد. بنابراین در غرب با توافق مردم و دولت سیاست های خارجی و بودجه ها تنظیم می شوند ولی در ایران مردم خس و خاشاک و گوساله محسوب می شوند و توافق آنها برای هیچ سیاست و بودجه ای نه تنها ضروری نیست که علیه امنیت نظام محسوب می شود. در ایران رژیم هر ضرری دلش بخواهد می تواند به مردم ، ثروت ملی و منافع ملی آنها بزند و تاکنون کاری جز این نکرده است. آیا تاکنون این ۷۲ تن و همفکرانشان بیانیه ای علیه این رژیم در این رابطه داده اند یا مهر سکوت بر لبان خود زده اند چون هدف وسیله را توجیح می کند، درست همان سیاستی که رژیم دنبال کرده است؟ وحشت این آپوزیسیون و رژیم اینست که حقیقتی که خود بخوبی می دانند بطور گسترده بر ملا شود و آن حقیقت اینست که دنیا بفهمد که ملت ایران ۱۰۰ در ۱۰۰ مخالف سیاست خاورمیامه ای ایندو است وگرنه کسی را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است. پیشبرد اهداف سیاسی هر دو اینها فقط با خفه کردن صدای مردم ایران در مورد فلسطین و لبنان تامین می شود و برای اینست که هیچکدامشان از شعارهای ملی ما (فلسطینو رها کن فکری به حال ما کن، نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران و مرگ بر روسیه و چین) خوششان نمی آید و آنرا به شاهپرستان و اسراییل و امریکا و کره ی مریخ ربط می دهند تا ما را مرعوب کنند تا با این شعارها همراه نشویم. با این شعارها ملت ایران کل سیاست خارجی مورد پسند خود را بگوش جهان رسانیده است که در تضاد کامل با سیاست های خارجی رژیم و این «آپوزیسیون» است. مردم ما نمی خواهند در مدار روسیه باشند و نمی خواهند سرنوشت ایران را با فلسطین گره بزنند ولی رژیم و این «آپوزیسیون» ارزشی برای خواسته های ما ۷۵ میلیون ایرانی قائل نیستند. من مخالف گره خوردن سرنوشت ایران با فلسطین بوده و هستم و معتقدم منافع ملی ایران قربانی تروریستهای بین المللی و هواداران آنها شده است.

نظر نویسنده مقاله در باره کامنت ها در اینجا گذاشته شده چیست؟ همه ما می دانیم که این نظرها را خوانده است.
۲٨۲۰۲ - تاریخ انتشار : ۱ تير ۱٣٨۹       

    از : حسن زارع

عنوان : خرج که از کیسه مهمان بود/ حاتم طائی شدن اسان بود
من نمیدانم شعر بالا ازکیست ولی یک دنیا معتی را در درون خود پنهان کرده است.
و یا این مثل که چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است.البته در باره خروج ثرونهای ملی مردم ایران و دسترنح انها از اغاز تسلط اسلام تا اکنون باید کتابها نوشت و لی مختصری از این غارت تاریخی را بیهقی در کتاب خود اورده است.

دانشمندان گشور ما بجای امار گیری و جستجو در سرنوشت ثروتهای ایرانی متاسفانه به دنبال جریانات احساسی و پوچ رفتند و عاقبت خود نیز به غربت افتادند و جیره خوار بیگانه شدند.

کافی بدانیم که فقط در صد سال اخیر چه ثروتی از ایران بسوی عربستان سرازیر شد.و یا در ۵۰۰ سال گذشته چه پولها که باید صرف مردم ایران میشد به عراق و گشورهای عرب سرازیر شد در حالیکه مردم ایران خود نیازمند به ان پولها بودند.

گفته شد که عربستان در سال گذشته ۳۰ ملیارد درامد توریستی ( کعبه گران)
داشته و ۶ ملیارد ان از ایران بوده است.این گشور های عر ب چه کمکی به فلستین گرده اند?
هنوز در بعضی شهرهای قارس اب لوله کشی وجود ندارد و بسیاری مردم در فقر زندکی میکنند مانند کودستان بلوچستان و اهواز و غیره

ان که ۳۰۰۰ کار گر ایرانی را اخراج میکند و کار گر چینی وارد میکند هم او سنگ فلستین را به سینه میزند.در حقیقت کمک به فلستیهم راهی برای پتهان کردن دزدی ها است .تاکنون نظام بیش از ۱۳۰۰ ملیارد دلار فقط نقت فروخنه است
کجاست حساب و کتاب ?
۲٨۱٨۴ - تاریخ انتشار : ۱ تير ۱٣٨۹       

    از : بهروز

عنوان : چپ واقعی و مسئله اسراییلی فلسطینی
گرچه دوستان از زاویه نقد چپ به این نوشته برخورد کرده اند بنده معتقدم برای چپ واقعی:
- دمکراسی به معنای وسیع آن، که از پارلمانتاریسیم در می گذرد و اشکال متنوع مشارکت انسان ها در زندگی را در بر میگیرد، مسئله محوری باشد برخلاف چپ ارتجاعی که هنوز ضدامپریالیسم برایش محور و مرکز است.
- جنبش های ملی تا آن چه که به هدف دمکراسی و منافع انسان ها خدمت می کند ارزش دارد و قابل پشتیبانی است.
- خطر فاشیسم و شبه فاشیسم مذهبی و برآمد اسلام سیاسی که بزرگترین لطمات را به جنبش دمکراتیک و سوسیالیستی زده است خطر اصلی در خاورمیانه و حتی اروپا می باشد.
- مسئله فلسطین و حمایت از مردم فلسطین برای رهایی ملی یک مسئله کاملا انسانی است و برای چپ فرقی نمی کند که جنبش دمکراتیکی در فلسطین جریان دارد یا در مکزیک یا در هر نقطه دیگر بر خلاف چپ ارتجاعی که این را محملی برای نزدیکی خود را جریانان ارتجاعی می یابد و نمی تواند از بار مذهبی ملی مسئله فلسطین خود را رهایی بخشد. برای چپ واقعی سرکوب و بی حقوقی انسان باید محکوم شود چه در غزه و چه در کره شمالی و کوبا.
و چه خوب است آقایان نویسنده مستقیما و با نام خود وارد پلمیک با خوانندگان شوند. و جواب این همه انتقاد را بدهند.
۲٨۱٨۰ - تاریخ انتشار : ۱ تير ۱٣٨۹       

    از : ....

عنوان : منافع ملی ایران در ایجاد خاورمیانه عاری از کانون تشنج و نفرت است
برای ایجاد خاورمیانه سکولار باید دست ‌آخوند جماعت مسلمان و یهودی از منطقه کوتاه شود. یک طرف یک عده افراطیون مسلمان هستند که خواهان نابودی یهودیان هستند و ازآن طرف چهار تا آخوند دایناسور یهودی کپی جنتی و خزعلی هستند که یهودیان را قوم برگزیده خدا میدانند و خود را محق به تصرف ارض موعود می‌دانند. دو طرف مرتجع مذهبی منطقه را به انحطاط کشیده‌اند. راه حل مشکل خاورمیانه بسیار ساده است. انسانهای عاقل بدون آلودگی به خرافات مذهبی از دو طرف بر سر میز مذاکره بنشینند و بر سر تاسیس دو کشور همجوار اسراییل و فلسطین به توافق برسند و کشورهای قدرتمند هم این توافق را تضمین کنند. در حال حاضر سکولارهای پیشرو مسلمان و یهودی در سراسر جهان مخالف ادامه اشغال سرزمینهای اراضی اشغالی ۱۹۶۷ هستند و عملیات شهرک سازی اسراییل را محکوم میکنند. دستگاه تبلیغات دو طرف دعوا با تمام قدرت خواهان ادامه تشنج و درگیری است. نمونه تبلیغات مهمل انبوه اینها را در همین سایت شاهد هستیم. منافع ملی ایران در ایجاد خاورمیانه عاری از کانون تشنج و نفرت است. هر عملی که در جهت خلاف این هدف باشد و به صلح پایدار درخاورمیانه ضربه بزند، مانع پیشرفت جنبش سبز دمکراتیک ملت ایران می‌باشد.
۲٨۱۷٨ - تاریخ انتشار : ۱ تير ۱٣٨۹       

    از : در ایران وضع ما توپ توپ است، غصه ما را نخورید!!!

عنوان : شعار خائنان به ایران «فقط غزه فقط لبنان به درک سرزمین ایران»
مردم ما شکمشان انقدر سیر شده که مازاد خود را داوطلبانه به غزه می فرستند!!! اگر گرسنه بودند که چنین کاری نمی کردند!!! اوضاع اقتصادی کشور و مردم در ایران انقدر خوبست که مازاد را به غزه می فرستند!!!

شکم همه مردم بلوچستان، کردستان و خوزستان و بم و جنوب تهران و جنوب و مرکز همه شهرهای ایران سیر است پس نگران ما نباشید. هر چه داریم هدیه به غزه ی شما با رهبران مردمیشان!!!

غصه ی ما را نخوزید، ما در ایران همه شکممان سیر است، اوضاع اقتصادی ما هیچوقت بهتر از این نبوده است. خواهش می کنیم نگران برادران حماس و حزب اللهی ما در لبنان باشید، ما وضعمان توپ توپ است!!!

شعار خائنان به ایران «فقط غزه فقط لبنان به درک سیاه کل ایران»

به این خبر ار ایسنا توجه کنید:-

«ایسنا: رییس سازمان جوانان جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی گفت : برخی از ناهماهنگی‌های بین‌المللی و تغییر نوع اقلام ارسالی سبب تاخیردر زمان حرکت کشتی ایرانی به سمت «غزه» شده است.

محمد جواد جعفریان با اشاره به کشتی «ایران شاهد» که دو سال پیش با حمل اقلام غذایی و دارویی از سوی جمعیت هلال احمر برای مردم غزه فرستاده شد؛ اظهار کرد: اعزام کشتی‌های ایرانی حامل کمک‌های مردمی که متناسب با نیازهای مردم منطقه بارگیری شده است، علیرغم تمام شیطنت‌های سیاسی برخی کشورها همچنان، ادامه خواهد داشت.

وی پیرامون برخی خبرها مبنی بر حرکت کشتی اعزامی به غزه در تاریخ ۳۱ خرداد ماه، ضمن بیان این که کشتی در این تاریخ اعزام نمی‌شود و زمان قطعی حرکت هنوز اعلام نشده است، ادامه داد: تغییر نوع محموله‌ و اقلام ارسالی توسط صلیب سرخ جهانی و برخی ناهماهنگی‌های بین‌المللی علت تاخیر در زمان حرکت کشتی هلال احمر است».

آیا این یک حرکت انساندوستانه از جانب ج.ا است و یا عملی سیاسی؟ آیا این یک عمل ماجراجویانه ی سیاسی نیست؟ آیا مردم ایران موافق این سیاست ماجراجویانه هستند؟

چراغی که به خانه رواست به مسجد حرامست.
۲٨۱۷۲ - تاریخ انتشار : ۱ تير ۱٣٨۹       

    از : مخالف انزوای سیاسی ایران

عنوان : به خوانندگان کامنت های «خلاق» کریم ن
به خوانندگان کامنت های کریم ن ها، طبق تحلیل کریم ن، ۷۰ میلیون ایرانی که مخالف گره زدن منافع ملی ایران با منافع دو گروه تروریستی حماس و حزب الله لبنان هستند همه شاهپرست و عوامل اسراییل هستند!!!! عجب تحلیلی!!!

چند نفر با این تحلیل خلاق کریم ن موافقند؟

مواظب باشید چون مخالفت شما با او به معنای این خواهد بود که شما عامل اسراییل، امریکا و شاهپرست و فاشیست و غیر سبز و فارس و شکم سیر و پولدار و ماهواره دار و شیکپوش و کراواتی و قهوه خور و حتما بجای الاغ با مرسدس بنز اینور و آنور می روید.
۲٨۱۷۰ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣٨۹       

    از : کریم ن

عنوان : چه منافع مشترکی اسرائیل را به جمهوری اسلامی و هر دو را به سبزهای شاهدوست ایرانی پیوند میدهد؟
چند یاد آوری به آنهائی که خیلی شعار ایران پرستی میدهند:
۱- افکار عمومی مترقی در دنیا همیشه مدافع مبارزات مردم در ایران بوده است. بخصوص در جریان مبارزات مردم بر علیه رژیم جمهوری اسلامی در زیر پرچم سبز این موضوع به خوبی دیده میشد.همین محافل مترقی از تقلای مردم آواره فلسطین نیز همیشه دفاع کرده و بخصوص سیاست های اشغالگری اسرائیل را وقت و بی وقت محکوم کرده اند.
۲- هجوم وحشیانه سربازان تحت امر حکومت دست راستی نتانیاهو در آبهای آزاد بر علیه کشتی های حامل کمکهای انسانی محافل مختلف بین المللی، وجدان همه انسان های مترقی را بدرد آورد. تقریبا در همه شهر های جهان تظاهرات بر علیه این حمله انجام شد و تقریبا همه محافل بین المللی این عمل غیر انسانی اسرائیل را محکوم کردند. حتی دولت آمریکا نیز مجبور شد بصورت نیم بند آنرا تقبیح کند. در خود اسرائیل نیز محافل مترقی یهود این عمل را محکوم کردند.
۳- تنها دو جریان در این مساله کم آوردند. یکی دولت احمدی نژاد بود که تقریبا خود را منزوی و ایزوله دید. به این دلیل که علیرغم همه جار و جنجال ها و خرج و مخارجی که برای پروراندن عوامل خود بصورت حماس و حزب الله کرده بود متوجه شد که از قافله عقب مانده، طوریکه پیشنهاد های وی برای همراه کردن کمک در آن کشتی ها نیز قبلا رد شده بود. جالب اینست که بر خلاف شهر های دیگر جهان، نه تنها تظاهراتی در ایران صورت نگرفت بلکه رژیم با گفتن اینکه میخواهد کشتی های کمک رسانی به غزه فرستاده و آنها را اسکورت نظامی کند باعث شد که اسرائیل بهانه بدست اورده و با هیاهو بخواهد اصل مساله را لوث کند.
۴- ودر نهایت ایرانیان بسیار وطنپرست! شاه دوست ما هم در این جریان بدجوری خود را نشان دادند و هنوز هم نشان میدهند. شاید بشود گفت شاه دوستان ایرانی سبز نما ، تنها اوپوزیسیون مدعی مبارزه با یک رژیم دیکتاتوری در جهان به حساب میایند که حمله به چند کشتی حامل کمک های انسان دوستانه به کودکان غزه را با شادمانی استقبال کردند.
این وسط هر ناظر بیطرف حیران میماند که چه منافع مشترکی اسرائیل را به جمهوری اسلامی و هر دو را به سبزهای شاهدوست ایرانی پیوند میدهد.
۲٨۱۶٣ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣٨۹       

    از : فلسطینو رها کن فکری بحال ما کن

عنوان : به « کمی لبخند بزنیم»
به « کمی لبخند بزنیم»

امثال شما کمی لبخند نمی زنید بلکه ۳۱ سال است به ریش ملت ایران خندیده اید. ملت باید سیاست خارجی کشورش را بوسیله نمایندگان منتخب خود تعیین کند و نه یک مشت جنایتکار ضد ایران و ایرانی که هیچ مشرو عیتی از طرف مردم ما ندارند. سیاست خارجی شما عین سیاست خارجی رژیم است و شما عین رژیم دیکتاتور هستید چون به رای مردم هیچ اهمیتی نمی دهید. این مردمی که با به خطر انداختن جان خود به رژیم اشغالگر در ایران می گویند شما جنایتکاران اشغالگر غلط می کنید ثروت ملی ما را بدون اجازه ما به یک مشت تروریست می دهید. رژیم در ایران همانقدر اشغالگر است که اسراییل می باشد چرا این رژیم را اشغالگر نمی نامید. چرا از مردمی که تحت ستم این رژیم هستند مثل مردم فلسطین حمایت نمی کنید؟ چرا مردم فلسطین برای شما مهمتر از مردم ایران هستند. بروید کنار باد بیاید و بروید به کشورتان فلسطین و ببینید حماس چه پدری از مردم در می آورد. شما حامیان حماس و حزب الله لبنان و این رژیم هستید و برایتان هیچیک از این ملت ها ارزشی ندارند و دفاع شما از سه گروه نامشروع و جنایتکار و اشغالگر ج.ا و حزب الله لبنان و حماس است.

شما به ریش هر سه ملت و بخصوص ریش ملت ایران ۳۱ سالست خندیده اید. حالا وانمود می کنید سبز و دمکرات هم هستید و خیال می کنید دم خروستان بیرون نزده؟

سیاست خارجی رژیم و شما مثل هم است چون هر دو از یک قماشید.
۲٨۱۵۷ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣٨۹       

    از : به "کمی هم لبخند بزنیم"

عنوان : قبل از لبخند زدن کمی فکر کنید!
آقا و یا خانم عزیز، من به شما توصیه میکنم قبل از لبخند زدن کمی فکر کنید، چرا که فکر کردن بر لبخند زدن ارجحیت دارد. منظور شما از اینکه کامنتها از جای مشخص میآید چیست. اینکه از قول دیگران نام منشه امیر را مطرح میکنید برای چیست. مثلاْ میخواهید بگویید که ما حقوق بگیر اسراییل هستیم؟ بنده همین جا میگویم که دولت اسراییل نیازی ندارد به من پولی بدهد. من تمام این حرفها را مجاناْ و فقط بخاطر عقیده ام مینویسم. آقا و یا خانم محترم، طرز تفکر شما عین آخوندهاست. آنها هم وقتی حرفی برای گفتن ندارند، و به قول معروف در استدلال در میمانند، شروع به اتهام زنی به طرف مقابل میکنند و آنها را توطئه گر میخوانند. منظور شما از «سبز سبز» کردن چیست. بله ما سیز هستیم و به آن افتخار میکنیم. شما اگر مشکلی دارید مسئله شخصی خودتان است. ما کجا به «عربها» حمله کردیم؟ چرا اینقدر راحت دروغ میگویید و اتهام میزنید؟ اینکه ما بگوییم که با تروریزم اسلامی مخالفیم ضدیت با عرب است؟ بنازم به این همه تحلیل «منطقی»! شما قبل از اینکه در مورد یهودیان مخالف اسراییل صحبت کنید، قدری هم به مخالفت علنی فلسطینیهای ساحل غربی رود اردن و موضع گیری رسمی محمود عباس و الفتح بر ضد حماس اشاره نمایید. بله "دوست" عزیز یکطرفه به قاضی رفتن، همچون لبخند بی معنا زدن راحت است. این فکر کردن و ارائه یک تحلیل منطقی است که کار را سخت میکند. والا ما هم میتوانیم به شما اتهام حقوق بگیری از دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی را بزنیم چرا که عقیده ای در طرفداری از حماس دارید.
۲٨۱۴۹ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣٨۹       

    از : کمی هم لبخند بزنیم

عنوان : کمی هم لبخند بزنیم
نوشته ماقبل آخر آقای سهراب مبشری هم مثل آخری در دفاع از دولت اسراییل بود. آن دفعه با اندرز دادن به توده های جنبش سبز که از سفر یک نفر به اسراییل انتقاد کرده بودند. و این دفعه با اندرز دادن به کسانی که اکثرشان به مراتب از هر منظری که نگاه کنی، نسبت به او سر هستند.
هم در آن دفعه و هم در دفعه بعد چندین کامنت با یک مضمون واحد که تقریبا می شود حدس زد که از کجا می آیند به دفاع جانانه از او و حمله به «عرب» ها پشت سر هم در اینجا ردیف شدند.
حالا هم باز هر مقاله ای که در این زمینه ها نوشته شود فوراً آن هایی که باید دست به کار شوند دست به کار می شوند. و خنده آور تر از همه این است که هی «سبز، سبز»هم می کنند تا وانمود سازند که مثلاً طرفداران دوآتشه «جنبش سبز» هستند. انگار که خوانندگان این سایت قدرت تشخیص رنگ ها را هم ندارند!

یادم آمد که خواننده خوش ذوقی در کنار کامنت هایی که در پای دفاعیه ماقبل آخر آقای سهراب مبشری از دولت اسراییل، در دفاع از او گذاشته می شد از حضور فعال آقای مناشه امیر در بحث ها تشکر کرده بود. البته من چنین قصد سوئی ندارم و فقط نقل قول کردم!

پیش به سوی نابودی «عرب» ها و پیروزی های هرچه بیشتر «دولت قوم برگزیده»! به حرف های این همه یهودی شرافتمند و آزاده و روشنفکر در سراسر جهان و حتی داخل خود اسراییل گوش نکنید که خواهان تحریم همه جانبه اسراییل تا زمانی که به اشغال سرزمین های فلسطینی ها و خفه کردن مردم غزه و زیر پا گذاشتن بلا استثنای قطعنامه های سازمان ملل و دهن کجی به افکار عمومی جهان ادامه می دهد هستند. آن ها همه شان یا مزدوران رژیمند، یا همان هایی هستند که به مهمانی احمدی نژاد می روند. اگر باور نمی کنید از کسانی که باید بپرسید سئوال کنید. اگر هم باور می کنید که نیازی به سئوال کردن ندارید...
۲٨۱۴۵ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣٨۹       

    از : جانم فدای ایران یعنی عاشق میهنم ایران هستم. فقط بیگانه از این شعار بدش می آید.

عنوان : چرا باید شعارنه غزه نه لبنان جانم فدای ایران برخی را چنین برآشفته و عصبانی می کند؟ چرا باید همه مردم دنیا حق داشته باشند عاشق کشورشان باشند جز ایرانی؟
جنبش سبز بلای جان هم رژیم شده و هم مدافعین آن. این شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران را هم رژیم اصلا برنمیتابد و اگر کسی بگوید جرم محسوب میشود و قابل مجازات با باتوم در ماتحت دختر و پسر و پیر و جوان. حال عده ای هم پیدا شده اند و کسانیکه این شعار را می دهند را نجس و مفسدفی الارض و ....مرفه و شکم سیر و سلطنت طلب و .... مینامند. آخر شما کی هستید که بخودتان حق میدهید مثل آبخوردن وصله بمردم بچسبانید. مگر شما فلسطینی هستید که منافع ملی آنها را ارجح به منافع ملی ایران می دانید. بروید غزه و به مردمتان خدمت کنید. بما چکار دارید؟ مرتب تفرقه میاندازید. ما نمیخواهیم ثروت ملی ما بجای اینکه خرج مردم خودمان بشود خرج حزب الله لبناس و حماس شود. این حق ماست که بگوییم چطوری ثروت ما باید خرج شود.

چرا باید شعارنه غزه نه لبنان جانم فدای ایران برخی را چنین برآشفته و عصبانی می کند؟ چرا باید همه مردم دنیا حق داشته باشند عاشق کشورشان باشند جز ایرانی؟
۲٨۱۴۴ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣٨۹       

    از : ضد ارتجاع و طرفدار جنبش سبز

عنوان : یکبار حرفهای خودت را مرور کن
اوستا کریم آیا خودت هم میفهمی که چه میگویی؟ چه کسی ترا نماینده و یا سخنگوی ملت ایران کرده که از طرف کل ملت نظر میدهی و میگویی فلان چیز شعار ملت هست با نیست؟ بر اساس کدام تحقیق و بررسی به این نتیجه رسیده ای که آنها که نظری متفاوت با تو دارند غم نان و زندگی ندارند و یک پایشان در نیاوران است و پای دیگر در لوس آنجلس؟ از کجا میدانی که آن دردمند هموطن در کشور از عربدههای حماس و حزب الله حمایت میکند؟ در کدام بیانیه و یا شعار مردم مبارز داخل کشور کوچترین اعلام همبستگی با تروریستهای فلسطینی حماس و یا حزب الله کردند؟ ولی شاهد فریادهای «فلسطین را رها کن و فکری برای ما کن» و یا شعار زیبای «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران» به کرات بودیم. حال شما و یا امثال شما در عالم تخیل خود هر چه دوست دارید فکر کنید. شما بجای اینکه مطلب آقای احمدی را دو بار بخوانی حرفهای خودت را یکبار مرور کن که چنین بی اساس صحبت نکنی :)))
۲٨۱۴٣ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣٨۹       

    از : زحمتکش ایرانی

عنوان : سپاس از آرش ها، امیرها، بابک ها، بردیاها، پویا، میترا، یلداها و نداها و سهرابها
من هم همچون آقای کریم ن حرفهای آقای رحیمی را دو بار خواندم و هر بار بیشتر متوجه پراکنده گویی و سفسطه پراکنیهای ایشان شدم. آقای رحیمی هیچ سند و مدرکی را برای اثبات حرفهایش ارائه نمیدهد. ایشان همه جا هست و از همه اسرار ممکن و ناممکن خبر دارد از مراکز اطلاعاتی آمریکا و اسراییل و پاکستان گرفته تا آنچه که در ذهن تک تک مبارزان جنبش سبز میگذرد. ایشان همچنین نتیجه گیری کرده اند که فارسها در ایران طرفدار اسرائیلند و غیرفارسها طرفدار حماس. من خود یک آذری هستم و میخواهم خدمت آقای احمدی عرض کنم که موقع طبقه بندی مردم من را هم علی رغم غیرفارس بودنم جزء مخالفان حماس بشمارند. در ضمن ایشان کشف کردند که آمریکا بوجود آورنده القاعده است. همانطور که یکی دیگر از هموطنان نوشت خب شما و دیگر همفکرانتان بیایید و این مدارک را در یک دادگاه جهانی ارائه دهید تا ضربه ای بزرگ بر بدن امپریالیسم فرود آورید.
در ضمن طبق گفته آقای احمدی حماس و شیخ احمد یاسین از دستپرورده های حماس است!!!! یعنی اسرائیل حماس را بوجود آورد تا بمبگذار انتحاری به اسرائیل بفرستد و یا با موشکهای ایرانی شهرهای اسرائیلی را هدف قرار دهد یا به قول آقای احمدی پنجول کشد. خب آیا نباید از اسرائیل حمایت کرد تا ترتیب این نوکران پنجول کش خود را بدهد؟ خب اینکه به نفع فلسطینیهاست! شاید به همین دلیل است که فلسطینیان ساحل غربی و دولت فلسطینی ابومازن هیچ حمایتی از حماس و دولت غزه نمیکنند و حاضر نشدند از چاقوکشان کشتی ماوی مرمره حمایت کنند. به آقای احمدی و دیگر فداییان مترقی طرفدار فلسطین توصیه میکنم که ویدیوی مصاحبه تلویزیونی محمود طوال کاپیتان کشتی ترک ماوی مرمره را ببنند و متوجه شوند که سرنشینان آن کشتی بنابر اظهار صریح ناخدای آن مردمانی لات و چاقو کش بودند که هدفی جز درگیری با سربازان نداشتند. در پایان از آرش ها، امیرها، بابک ها، بردیاها، پویا، میترا، یلداها و نداها و سهرابها بسیار سپاسگذارم که حماقت نسل پیشینشان را تکرار نکردند و با فداکاریهای خود نشان دادند که جنبش نوین ملت ایران راهی مجزا از ابو حمزه ها و ابو حبش ها و ابو مصعب ها و دیگر رهروان راه ارتجاع مذهبی و کمونیزم لنینی و استالینی و مائویی در پیش گرفته.
۲٨۱۴۰ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣٨۹       

    از : کریم ن

عنوان : شعار نه غزه و نه لبنان شعار اصلی مردم در ایران نیست . این شعار در ذات خود متناقض است!
اقای مثلا ضد ارتجاع:

سل فن داشتن جرم نیست و خیلی هم دارند. دسترسی به اینترنت و ماهواره هم همینطور. اما نگرش سیاسی کسی که غم نان ندارد و گرفتار درد شکم زن و بچه نیست و ازسر نداری کلیه خود را نمیفروشد فرق میکند با غم آنکه یکپایش لس آنجلس است و یک پایش نیاوران. جانم فدای ایران این دومی همانقدر بی ریا و خالصانه است که مستضعف مستضعف کردن احمدی نژاد. این دومی با گفتن جانم فدای ایران دلش در قید دموکراسی و سعادت مردم ایران نیست بلکه دنبال آنست مردم را به سی سال قبل بر گرداند و دوباره دیکتاتوری گذشته را جایگزین این دیکتاتوری در حال اضمحلال بکند.
شعار نه غزه و نه لبنان شعار اصلی مردم در ایران نیست . این شعار در ذات خود متناقض است. مردمی که در زیر زجر و مصیبت یک رژیم آدمکش ضد بشری دست و پا میزنند اگر بیایند در کنار آن، آویزان یک رژیم در ظاهر شیک و پیک ولی در باطن در ردیف همین جمهوری اسلامی قرار گیرند در ذات خود متناقض است.
گول این تبلیغات راهم نخورید که جمهوری اسلامی دلش به حالت ملت فلسطین میسوزد. نه جانم! در این آخرین نظر سنجی از همین مردم -که در نیو یورک تایمز هم به آن استناد شده -فقط ۶ درصد چنین فکر میکردند.
۲٨۱٣۹ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣٨۹       

    از : ضد ارتجاع و طرفدار جنبش سبز

عنوان : فقرستایی کریم آقای ن به سبک آخوندی
آقای اوستا کریم ن
شما که خیلی جنوب شهری هستید و از درد مردم مطلعید چرا همان حرفهای صد من یک غاز آخوندها را تکرار میکنی؟ این فقرستایی و بدبخت پرستی چیست که همچون خوره به جان به اصطلاح فعالان سیاسی دوران پیش از انقلاب ما افتاده و هنوز هم دست از سر ما مردم بر نمیدارد؟ مگر "سل فون" داشتن و یا دسترسی به ماهواره و یا کامپیوتر داشتن جرم است؟ در ثانی همین کسانی که در اعلامیه ۷۲ تن برای حماس یقه درانی میکنند همه شان در خارج بسر میبرند و به اندازه کافی سل فون و کامپبوتر و ماهواره دارند. ولی این مردم زحمتکش و مبارز ایران هستند که شجاعانه خط خود را از ارتجاع منطقه بک سرش آخوندها هستند و سر دیگرش حماس و حزب الله جدا میکنند.
این آقای اوستا کریم خان نیز همانند آخوندها جنبش سبز را جنبش مرفه هان میداند و همچون حسین بازجو بدون ارائه حتی یک دلیل منطقی و یا تحلیل درست مخالفانش را به سلطنت و این و آن نسبت میدهد. البته من به عنوان یک ایرانی بسیار خوشحالم که امثال این آقای کریم ن در طرف مقابل قرار دارند چرا که ما را نیازی به ایشان نیست.
۲٨۱٣٨ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣٨۹       

    از : کریم ن

عنوان : یک نکته
یکی از آن نوشته های عمیقی که آنرا دوبار خواندم.
یک نکته را که برداشت شخصی من از ریشه ین حرفها و دلبستگی جمعی از سبز های شمال شهر تهران و سبزهای مقیم آمریکا و اوروپا به اسرائیل و آنهم به جانی ترین جناح هیئت حاکمه این کشور است در اینجا میاورم.
به نظر من منبع این حرفها از دو جا سرچشمه میگیرد. یکی عوامل بازمانده سلطنت سرنگون شده است که با پشتوانه مالی در آمریکا و اروپا و از طریق دنبالچه های آنها در تهران این افاضات را میکنند. به خصوص که همه آنها به بهترین امکانات ارتباطی و اینترنت و ماهواره هم دسترسی دارند و در جیب هر یک هم چند سل فن هست. در هر جریانی اینها سریعا وارد میشوند و شروع به جو سازی میکنند. خود را به بدنه اعتراضت موسوم به سبز چسانده اند و این شعار به غایت ارتجاعی و شونیستی جانم فدای ایران را سر داده ا ند.
دومین منبع این اعتراضات از طرف عوامل اطلاعاتی و بعضا شخصیت های سمپات جمهوری اسلامی است که با این جو سازی ها میخواهند روی رقبای دیروز خود – اصلاح گرایان و موسوی و کروبی-فشار بیاورند و جنبش سبز را که به دلایل مختلف که اینجا مجال باز کردن آن نیست به همان محدوده مناطق مرکزی و شمال تهران محدود و بازهم محدود ترش کنند.
۲٨۱٣۱ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣٨۹       

    از : دانشجوی سبز ایرانی

عنوان : تحلیل به سبک آقای احمد رحیمی
به جهاتی کار آقای احمد رحیمی قابل توجه است. من به غیر از آخوندها کمتر کسی را دیده ام که بتواند همچون آقای احمد رحیمی اینقدر راحت دروغ بگوید و برای عرضه بهتر دروغهایش از بعضی خوشمزه بازیها و نمکپرانیها نیز غافل نشود (همچون آخوند قرائتی). آقای رحیمی میفرمایند
«کشوری (منظور آقای رحیمی اسراییل است) که با قطعنامه ی شورای امنیت بوجود آمده، ولی بلافاصله و مسلحانه با نصف دیگر آن قطعنامه که متضمن ایجاد دولت فلسطینی همزمان با اسرائیل بود بمخالفت برخاسته»
این یک دروغ بزرگ است که همواره توسط نیروهای چپ عنوان میشود و آقای احمد رحیمی نیز آنرا تکرار میکند. قطعنامه ۱۸۱سازمان ملل که در سال ۱۹۴۹ تصویب شد متضمن ایجاد دو کشور مستقل یهودی و عرب مسلمان در قلمرو اسراییل کنونی شد. این تصمیم با استقبال یهودیان مواجه گشت ولی اعراب با آن به مخالفت پرداختند و خواستار اخراج یهودیان از منطقه شدند. متاسفانه بخش قابل توجهی از اعراب فلسطین نیز آلت دست جامعه عرب شدند و این جنگ خانمان سوز را بر ملت خود و بر منطقه تحمیل کردند. آقای رحیمی در ادامه افاضات خودشان میفرمایند
«هدف غایی اسرائیل تصاحب تمام سرزمین فلسطین است، بدون یک فلسطینی بر روی آن»
من به آقای رحیمی توصیه میکنم که حتماْ شال و کلاه کرده و به عنوان یک "مبارز راه آزادی" به جنگ سازمان آزادیبخش فلسطین رود. چرا که "خائنین الفتح" بدون درنظر گرفتن نکته مورد بحث ایشان موجودیت اسراییل را بطور رسمی برسمیت شناخته اند. اصولاْ چنین به نظر میآید که جناب آقای محمود عباس رییس جمهور منتخب ملت فلسطین و مبارزان سازمان آزادیبخش فلسطین بهیچ عنوان مصلحت ملتشان را، آنگونه که رفقای چپ ایرانی ما و یا آخوندهای ما تشخیص میدهند، نمیبینند. ولابد به همین دلیل است که ایشان نیز از رهروان راه "امپریالیزم" هستند.
آقای احمد رحیمی با "تیزبینی" خاص خودشان در مورد کسانیکه شعار زیبای نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران را میدهند میگویند
« ولی اینان تنها بخشی از جنبش سبز، و بخش هنوز کوچکتری از مردم را تشکیل میدهند» و سپس با یک رندی خاص که
«از قرار معلوم فلسطینی ستیزی هم از برکت سر جمهوری اسلامی وارد رپرتوار موزیکال برخی از ناسیونالیست های فارسی زبان شده و در کنار ترک ستیزی و عرب ستیزی در حال جا خوش کردن است»
تو گویی که تمام کسانیکه در ایران با تروریستهای حماس مخالفند فارس هستند و لابد حامیان تروریزم فلسطینی ترک و لر و کرد و غیره هستند. من نمیدانم که آقای رحیمی از کجا میداند که آن گروه از فعالین جنبش سبز فقط بخش کوچکی را از این جنبش تشکیل میدهند. آیا در مقابله با این "افراد کوچک" گروه بزرگتری نیز وجود داشتند که خواستار همگامی ایرانیان با تروریستهای فلسطینی شوند؟ آقای احمد رحیمی چگونه کشف کردند که شعار دهندگان "نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران" همگی فارس بودند و میخواستند "ضدیت با فلسطین" را نیز در کنار ضدیت با ترک و لر رسمیت بخشند؟ و چگونه است که این کشفیات گرانبها فقط به چشم آقای رحیمی میآید و بس؟
در خنده دار ترین بخش افاضاتشان، آقای احمد رحیمی میفرمایند که
«علم کننده واقعی شیخ یاسین و بنیانگزار حماس نه مردم فلسطین که دولت اسرائیل بوده است». این حرف ایشان حتی فلسطینیانی را که ایشان به دروغ سنگشان را به سینه میزند نیز به خنده میاندازد. من از ایشان ممنون میشوم که مدارک این حمایت را در یک دادگاه بین الملل ارائه دهند تا مشت اسراییل را در این زمینه باز کنند. در پایان به عنوان یک ایرانی از هموطنان عزیزم (و یا بقول آقای احمد رحیمی آرش ها، امیرها، بابک ها، بردیا، پویا، میترا، یلداها) ممنونم که راه خود را، نه تنها از راه ارتجاع حاکم بر منطقه به نمایندگی آخوندهای رژیم جدا کرده اند، بلکه بر عقاید پوسیده چپ انقلابی نیز وقعی نمیگذارند و چنین موجب عصبانیت آقای رحیمی و امثال ایشان شده اند. امضا کنندگان بیانیه حمایت از حماس نه از سر انسانیت بلکه از روی تعصب و کوردلی عقیدتی و در ضدیت با جنبش نوین ایران از تروریسم و قلدری حماس حمایت میکنند.
درود بر ملت شریف ایران و جنبش سبز.
۲٨۱۲۷ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣٨۹       

    از : کاربر سبز

عنوان : کنید. مستقیم و صادقانه درباره این مقاله نظرتان را بدهید و بگویید شما با ایشان و همفکرانشان موافق هستید.
به کاربر محترم با نام «سلطنت طلبان سعی میکنند در لباس چپ به چپ ها و ملی گراها فحاشی کنند». بجای طفره رفتن اعلام کنید که شما موضع آقای رحیمی را تایید می کنید. مستقیم و صادقانه درباره این مقاله نظرتان را بدهید و بگویید شما با ایشان و همفکرانشان موافق هستید.
۲٨۱۲۶ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣٨۹       

    از : نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران یک شعار ملیست

عنوان : منافع ملی ایران را تعریف کنید و ثابت کنید که بیانیه ۷۲ تن و سیاست اینان در راستای خواسته ملی ماست و همسو با سیاست خارجی رژیم نیست.
آقای رحیمی و ۷۲ تن لطفا مشخص کنید که آیا شما از سرمایه گذاری رژیم ج.ا در حزب الله لبنان و حماس حمایت می کنید یا نه؟

آیا تاکنون همگی شما و همفکرانتان بیانیه ای امضاء و منتشر کرده اید که در آن به حمایت های مالی و تعلیمات نظامی حزب الله و حماس از سوی ج.ا اعتراض کرده باشید و حمایت خودتان را مثل چامسکی در حد حمایت های لفظی محدود کرده باشید؟

آیا شما و امثال شما در صدد هستید که هر کسی با سیاست شما در مورد فلسطین مخالفت کند را به سلطنت طلبان وصل کنید؟ آیا می گویید میلیونها ایرانی که شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران دادند همه سلطنت طلبند و چپ های ایرانی ای که با سبزها این شعار را داده و می دهند و از آن حمایت می کنند همه به سلطنت طلبی متهم باید بشوند؟

لطفا اینگونه ارعاب را کنار بگذارید و از ما نخواهید که افکار خود را نسبت به این شعار فراگیر سرکوب کنیم. ما می توانیم هم چپ باشیم و هم آزاد. شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران شعار بدنه اصلی جنبش سبز است که از درون ایران و از میان تظاهرکنندگان درآمده است. ما باید صدای جنبش سبز و خواسته های آنها باشیم بخصوص که این شعار سیاست غلط خارجی این رژیم منحوس را نشانه رفته است، سیاستی که لطمات دهشتناکی به منافع ملی ایران زده است.

چامسکی را با ما مقایسه نکنید. او وظیفه خود نمی داند که از منافع ملی ما حفاظت کند. او ایرانی نیست و دغدغه های ما دغدغه خاص او نیست. ما وظیفه ملی نسبت به ایران داریم و باید آنرا انجام دهیم. چرا شما انقدر مشکل در حفظ منافع ملی ایران دارید؟

منافع ملی ایران را تعریف کنید و ثابت کنید که بیانیه ۷۲ تن و سیاست اینان در راستای خواسته ملی ماست و همسو با سیاست خارجی رژیم نیست.

نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران یک شعار ملیست. چرا از این شعار متنفرید؟
۲٨۱۲٣ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣٨۹       

    از : سلطنت طلبان سعی میکنند در لباس چپ به چپ ها و ملی گراها فحاشی کنند

عنوان : مخالفت چپ ها وملی گراها بادیکتاتوری وجنایات رژیم شاهنشاهی وحکومت اسلامی امری مسلم است که به مشام سلطنت طلبان خوش نمیاید
یک نفر دائم اینجا کامنت میگذارد تا اخبار روز و چپها را از تفرقه بترساند البته منظورش مخالفت چپ ها وملی گراها با جنایتکاران شاهنشاهی است. به اینجور ادمها که خود را به کودنی میزنند وفکر میکنند دیگران را میشود فریب داد باید پرسید ایا تفرقه در بین جنبش سبز منظورتان مخالفت چپ ها با ساواکی ها وسلطنت طلبان است? شما از کی خواستار ازادی ودمکراسی شدید که مثل قیم حرف میزنید نکنه فکر میکنید جنبش سبز همان حزب رستاخیز است? یکی هم اینجا باز با فحاشی به چپ ها وطرفداران جمهوری ایرانی اوج عصبانیت ساواکی ها و سلطنت طلبان را نشان داد. برای این افراد شفای عاجل ارزو میکنم
۲٨۱۲۱ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣٨۹       

    از : شکاف اندازی در بین سبزها و چپ ها را باید متوقف کرد.

عنوان : سیاست هایی که چپ ایرانی را نابود خواهد کرد. آقای احمد رحیمی شما نماینده مردم ایران هستید و یا غزه و لبنان؟ این اعمال شما که در راستای منافع ملی ایران نیست و ضد شعارهای جنبش سبز است چپ ایرانی را در بین ایرانیان ایزوله خواهد کرد. مردم انتظار دارند ما صدای
تفرقه افکنی بین سبزها منافع چپ ایرانی را به خطر انداخته است. وقتی بدنه جنبش سبز از این موضوع آگاه شود، چپ ایرانی هیچ آینده ای در ایران نخواهد داشت و در ردیف مجاهدین خلق و توده ای ها قرار خواهد گرفت. آیا این خواسته بدنه چپ ایرانیست و یا دوباره اخبار روز باید تکلیف خودش را روشن کند. آیا با جنبش سبز هست و یا نیست. تا حالا چه خدماتی به جنبش سبز کرده است که قابل دفاع باشد؟پشت درهای بسته توافق هایی شده و ما را بیخبر گذاشته اند.
شکاف اندازی در بین سبزها و چپ ها را باید متوقف کرد. صدماتی که چپ در اثر انقلاب خود را هنوز جبران نکرده وارد فاز تازه ای شده اید که چپ ایرانی را نابود خواهد کرد. چرا؟ آخر چرا؟

چرا از منافع رژیم حمایت می کنید و هم به چپ ایرانی لطمه میزنید و هم به جنبش سبز؟

سیاست هایی که چپ ایرانی را نابود خواهد کرد. آقای احمد رحیمی شما نماینده مردم ایران هستید و یا غزه و لبنان؟ این اعمال شما که در راستای منافع ملی ایران نیست و ضد شعارهای جنبش سبز است چپ ایرانی را در بین ایرانیان ایزوله خواهد کرد. مردم انتظار دارند ما صدای آنها باشیم و نه حسین شریعتمداری. با مردم هستید ی با رژیم؟
۲٨۱۱٨ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣٨۹       

    از : شکاف اندازی در بین سبزها و چپ ها را باید متوقف کرد.

عنوان : سیاست هایی که چپ ایرانی را نابود خواهد کرد. آقای احمد رحیمی شما نماینده مردم ایران هستید و یا غزه و لبنان؟ این اعمال شما که در راستای منافع ملی ایران نیست و ضد شعارهای جنبش سبز است چپ ایرانی را در بین ایرانیان ایزوله خواهد کرد. مردم انتظار دارند ما صدای
تفرقه افکنی بین سبزها منافع چپ ایرانی را به خطر انداخته است. وقتی بدنه جنبش سبز از این موضوع آگاه شود، چپ ایرانی هیچ آینده ای در ایران نخواهد داشت و در ردیف مجاهدین خلق و توده ای ها قرار خواهد گرفت. آیا این خواسته بدنه چپ ایرانیست و یا دوباره اخبار روز باید تکلیف خودش را روشن کند. آیا با جنبش سبز هست و یا نیست. تا حالا چه خدماتی به جنبش سبز کرده است که قابل دفاع باشد؟پشت درهای بسته توافق هایی شده و ما را بیخبر گذاشته اند.
شکاف اندازی در بین سبزها و چپ ها را باید متوقف کرد. صدماتی که چپ در اثر انقلاب خود را هنوز جبران نکرده وارد فاز تازه ای شده اید که چپ ایرانی را نابود خواهد کرد. چرا؟ آخر چرا؟

چرا از منافع رژیم حمایت می کنید و هم به چپ ایرانی لطمه میزنید و هم به جنبش سبز؟
۲٨۱۱۶ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣٨۹