آقای اکبری!
ما درون را بنگریم و حال را؛ نی برون را بنگریم و قال را
- مهدی کوهستانی

نظرات دیگران
  
    از : کاوه اهنگر

عنوان : درمورد نوشته اقای کوهستانی
هموطن و همرزم و همتبارم جناب کوهستانی من بعنوان یکی از قدیمی ترین نمایندگان موجود که علی رغم میلم اکنون در تبعید بسر میبرم و افتخار دارم با پرونده ای سپید اما با تنی زخمی از داغ تازیانه های شاه و شیخ هنوز به خود میبالم که پس از پنجاه سال کارگری و چهل سال نمایندگی کارگران ایران نه عضو چپ دروغین بوده ام و نه راست خیانتکار همچنان با امید به فردای ازادی هرچند که اگر نباشم خرسندم که کارگران کشورم به ان درجه اگاهی رسیده اند که پیروان مردگان اجنبی و ایسم های توخالی را بشناسند تا با اتحاد و انسجام و ایجاد تشکل های مستقل بدون وابستگی به رنگ و پرچم از حقوق حقه خود دفاع کنند اما انچه مرا بران داشت تا مختصری راجع به جوابیه شما به اقای اکبری بنویسم این است که بگویم دوستان همکاران مدافعان حقوق کارگران از شما تقاضا دارم اگر تصمیم دارید بازهم جنجال های سالهای اولیه پیروزی قیام را تکرار کنیدو دردی تازه بر هزاران درد کارگران شریف ایران بیفزایید لطفا مارا بخیر و شما را به سلامت چون ما خاطرات بسیار ناگواری از این دست درگیرهای گروهی و حزبی و سازمانی داریم و انچه باعث گردید تا حکومت وحشی ملایان از همان اپتدا به سرکوب جامعه کارگری اقدام کند همین اقدامات غیر مسئولانه عده ای بصطلاح انقلابی دو اتیشه و دادن شعارهای دهن پر کن و تندروی های بی برنامه و سپر کردن نام کارگر برای رسیدن به اهداف سازمانی یا گروهی و حزبی خود بوده که ما دیگر حاضر به تکرار ان سناریوی شوم نیستیم پس برای به اهتزار در اوردن پرچمهای رنگارنگتان میتوانید از راه و کانال های میان بر استفاده کنید ما در این برهه از زمان نیاز به همدلی و اتحاد و همبستگی داریم انانی که به واقع از تبار کارگران ایران هستند و برای حق انها مبارزه میکنند اپتدا باید با زبان دل انها سخن بگویند و خواسته های انها را بر دعوا های حزبی و گروهی ترجیح دهند.جناب کوهستانی من از ده سالگی کارگری را از کوره پز خانه شهرم در جنوب ایران اغاز کرده ام تا به بالا ترین درجات نظارت گاز و نفت و پتروشیمی و صنایع فولاد رسیده ام از شمال تا جنوب و از مغرب تا مشرق ایران هرکجا اعتصابی و اعتراضی بود نقش من پیدا بود یعنی با تمامی وجودم درد و رنج و مشکلات کارگران ایران را درک میکردم و درکنارشان بودم اگر چه دراین راه بهای سنگینی پرداخته ام اما بزرگتری افتخار زندگی من انست که نامم در جامعه کارگری به گونه ای که باید برده میشود و از تمامی همکارانم که در راه دفاع از کارگران دربند ایران مبارزه میکنند از این بحث های دشمن شادکن دست بردارند و برای فردای ازادی با تفکر و تعقل و برنامه ای در خدمت بهینه سازی شرایط کارگران ایران را پیش بینی کنند چراکه عمر حکومت اخوندهای دینکار همچنان که از درون ان شاهدیم رو به پایان است و ما باید بر اتحاد و همدلیمان بیفزاییم. با احترام کاوه اهنگر فعال کارگری در تبعید.
۴٣۰۶۷ - تاریخ انتشار : ۴ بهمن ۱٣۹۰