من می ترسم


علی کریمی


• درتماشای تصویر بی تفاوت تماشاچی
در صحنه ی اعدام یک محکوم
مثل بید می لرزم می ترسم ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۷ مهر ۱٣۹۲ -  ۲۹ سپتامبر ۲۰۱٣


 
 بعضی ها از معشوق چنان یاد می کنند
که قصاب از گوسفند
دلم از خانه ای که در زمزمه ی باران و پنجره
خمیازه می کشد، می گیرد
از رهگذری که برای قناری در قفس نمی گرید
سخت می ترسم
از لحظه ی بیداری دستهایم
در تماشای تصویر بی تفاوت تماشاچی
در صحنه ی اعدام یک محکوم
مثل بید می لرزم می ترسم
ای یار ای مهربان
مرا پشت خلوت چشمهایت پنهان کن
از این آمد شدن های در هراس
از مرگ صداقت در بازار مرثیه
از قساوت خیابان
وقتی که عصیان نسل ما را زیر می گیرد
از همدستی بلند گو با روضه خوان گریه فروش
از اسارت انسان و اصالت عشق می ترسم
از لمس سینه ی زن زندانی
با دست های بی عطوفت بازجو
مثل حس سرد سنگ، زیر دست مرده شور
در هیبت سکوت می ترسم
از غارت واژه های مقدس
در روزنامه ها
از قتل عام غرور در حسرت نان
از شهادت بلوغ
در سفره های صیغه های عقد می ترسم
من از شقاوت سکوت
در شهادت میهنم می ترسم
بیا و مرا به خلوت خوابناک کودکیت ببر
من از افسون این غربت رازناک می ترسم

علی کریمی
دبی