کربلای آنلاین - هادی خرسندی

نظرات دیگران
  
    از : حسن نکونام

عنوان : ما و فرهنگ «ایستای» ما
امیر در همین پاسخ کوتاه و معقول خود، و در آخرین جمله اش، بر نکته ای تاکید کرده است، که تعمق در آن، انسانها را بایستی به «اندیشیدن» وادارد. امیر نوشت:
«چاره ای نیست جز تعبیر ادبیات گفتاری و نوشتاری، اگر چه این مسئله نزد ما، یک جان سختی خاص خودش را دارد». مغزی که این جمله از آن تراوش کرده است، مغز انسانی است که می اندیشد و حرف میزند. حق با امیر است. هیچ جامعه ای، انسانی، گروه و دسته ای، حزب و سازمانی، ساکنان بک سرزمینی، رشد نمیکنند، مگر اینکه نسبت به آنچه که «میراث فرهنگی» خود مینامند، بطور جدی و کوشا «منتقد» باشند. فرهنگ نیز همانند همه پدیده های اجتماعی، پدیده ای «دینامیک» است، و نه ایستا و «استاتیک». شعر و نوشته و هنر و اخلاق و کتاب و موسیقی و فیلم و تآتر .....و هر آنچه به آن «میراث فرهنگی» میگویند، همراستا با رشد نیروهای مولده و روابط تولیدی، و میزان و سطح رشد توانائی های علمی و تکنیکی جامعه، میبایستی رشد کرده و توسعه یابند، تا بتوانند به «نیازهای زمانه» مردم آن جامعه پاسخگو باشند، و گر نه فقط میتوانند نقشی ارتجاعی، در روابط انسانی ایفا کنند،بلکه نقش «تریاک» را در محبوس نگاهداشتن انسانها، در چنبره همان «ذائقه معتاد شده کهن» بازی میکنند. تا اینجا همین بس است، اگر در خانه کس است.
۷۱۹٨۷ - تاریخ انتشار : ۱۷ دی ۱٣۹۴       

    از : امیر ایرانی

عنوان : خرافات و دین
شناخت تقدم وتأخر وجودی " خرافات ودین" می تواند چگونگی برخورد با آنان را مشخص کند. گروهی چنین می اندیشند: خرافات و تفکر خرافی درنزد بشریت ؛ زاینده دین شده است ،واین زایندگی؛ بخشی از ناتوانی بشریت از درک حقیقت بوده وهست، وآنرا درروند تکاملیِ نادانیِ بشریت تعریف می کنند، که در نهایت این زائیده شده(دین) یکی از وظایفش حفاظت از خرافه گری و خرافه اندیشی است و یا موجد خرافه اندیشیِ جدید است و حتی تشدید کننده آن. باشد تا دیدگاه دیگران چه باشد. بایدگفت: بحثها را بدور از شمشیر نیز می توان به پیشبرد! چاره ای نیست جزء تغییر ادبیات گفتاری و نوشتاری، اگرچه این مسئله نزد ما، یک جان سختی خاص خودش را دارد.
۷۱۹۷۵ - تاریخ انتشار : ۱۶ دی ۱٣۹۴       

    از : حسن نکونام

عنوان : بحث معقول و منطقی، یا «تحریک» کردن و «شعار» دادن؟
واژه «دانا» بمعنای دارنده «دانائی» و «دانش». انسان «دانا» حرف و نظرش را مستدل و مستند و منطقی بیان میکند. در این یک و خط و نیمی که نوشته شده، چیزی جز تحریک و شعار بیان نشده است. «ذوالفقار علی ابن ابیطالب»(یعنی همان شمشیر علی) در حال حاضر در دست یکی از اعقاب آن حضرت، یعنی علی خامنه ای قرار دارد،و با آن مردم ایران را میدرد. من به شمشیری جز قلم برای بیان واژه نیاز ندارم. همان واژه ای که اگر «دانا ش» محترم حرمتی برای آن قائل بود، آنرا مصروف تحریک کردن و شعار دادن نمیکرد. اگر هم «دانا ش» از نقد من به «ذائقه و سلیقه خودم و خودش و خودمان» بر آشفته شده است، یک پاسخ بیشتر برای ایشان ندارم:
آینه چون نقش تو بنمود راست
خود شکن، آئینه شکستن خطاست
۷۱۹۷۲ - تاریخ انتشار : ۱۵ دی ۱٣۹۴       

    از : دانا ش

عنوان : هجوم
خدا رحم کنه! حمله روشنفکران سکولار و آتئیست جهت دفاع از ائمه اطهار شروع شد! آقای حسن نکونام را به ذوالفقار علی مجهز کنید!
۷۱۹۶۶ - تاریخ انتشار : ۱۵ دی ۱٣۹۴       

    از : حسن نکونام

عنوان : نقد به «ریشه ها» یا به «نمودها و عوارض»؟
آن نقدی جدی و آموزنده و اثرگدار و رادیکال است، که «ریشه ها» را زیر ضرب بگیرد، تا انسان را به سوی «علت و دلیل» رهنمون شود، و نه «معلول و مدلول». نقد رایکال دست بردن به ریشه هاست.اشکال فقط در کار شاعر و سراینده نیست، بلکه در «دائقه عقب مانده» ما ایرانی ها هم هست، که پرداختن به چیزهای معروف به «بند تنبانی» میخندانندمان.
بقول زنده یاد هما ناطق، در پاسخ به آقای خرسندی:
«ما اینیم دیگه.......»
درود به روان هما ناطق، و سپاس از آثاری که برایمان باقی گذارد!
۷۱۹۶٣ - تاریخ انتشار : ۱۵ دی ۱٣۹۴       

    از : هادی خرسندی

عنوان : تکمله ای بر شاندیز
باسپاس از شاندیز عزیز، تکمله ای بر نوشته ی ایشان دارم که در حکومت شاه هم - احتمالن هر سال - ضریح طلا برای امامحسین فرستاده میشد. یک سال هم حرم مطهر به خرج شاه (از دستمزد خودش و از جیب خودش البته) حرم امامحسین آینه کاری شد. این رباعی که در خاطر من مانده از شاهنشاه آریامهر است. (اینطوری اعلام کردند)
گر در حرم ات آینه کاری کردم
کاری نه سزای شهریاری کردم
تا جلوه ی حق ببینم اندر رخ تو
در پیش رخ ات آینه داری کردم ممنون - هادی
۷۱۹۵۷ - تاریخ انتشار : ۱۵ دی ۱٣۹۴       

    از : شاندیز

عنوان : خرافات
سن و سال انسان که بالا می رود ادم به مردن فکر می کند. و فکر می کند برای آخرتی بهتر باید به خدا و دین و مذهب خوب برخورد کند. یعنی رشوه به خدا!! و مقدسات. این یعنی اخر تاریک اندیشی و محافظه کاری. اما آقای خرسندی دلش بیشتر برای اهل این دنیا می سوزد که گروگان دیندار ها و حکومت های دینی هستند. او سعی می کند ترس ما از قمه کش ها و لات و لوت های مذهبی بریزد و باج به چرت و پرت های آخوند ها ندهیم. تا اینقدر مملکت و ملت ما اسیر خرافات نباشند. هیچ چیز مقدس نیست. مقدس فقط ازادی و زندگی بی ترس و محدودیت زیر سلطه قدرتمداران در دین و جکومت ها هستند . امام حسین وقتی فقط توی قلب ادم ها بود حرمت داشت کسی هم کاری به کارش نداشت اما وقتی دولتیش کردند شد یزید و حکومت اسلامی درست کردند و روی یزید را سفید کردند. شما ببینید کی این همه پول مردم را با تبلیغ و ضریح طلا و این همه خرج هییت های مذهبی حیف و میل می کند. مردم هم انگار دیوانه شدند زندگیشان را حراج می کنند می روند کربلا. برای چه؟ برای این که مردم با این همه ظلم و جنایت که این دولت و رهبر می کند بگویند این ها از اصحاب و دوستان امام حسین هستند و هوادار ماها. بعد از سال ها زحمت و کارگری فهمیده ام این ها با این عقیده ها می خواهند ما همیشه بدبخت و خار بمانیم.
۷۱۹۴۹ - تاریخ انتشار : ۱۴ دی ۱٣۹۴       

    از : امیر ایرانی

عنوان : مبارزه با خرافات
آیا در این سروده جناب خرسندی ارجمند دین ویا حسین ابن علی را به زیر سئوال می برد؟ بایدگفت: خیر.ایشان گروهی از انسانهایی را بزیر سئوال می برد که ناتوان از درک رخ داد پدیده ها هستند. که این ناتوانی، آنان را به سمتی می برد که برای برآورده کردن آرزوهایشان به عواملی روی می آورند که این اعمالشان به یک صحنه کمیک و طنز گونه تبدیل می شود .که البته خودش را هم مستثنا نکرده است.این روش ارائه مطالب می تواند ناشی از زیرکی سراینده باشد. که گروهی به گونه ای دگر فکر خواهند کرد. [ علامت تنوین: دکمه شیفت و سپس دکمه ض می شود علامت تنوین ً ]
۷۱۹٣۱ - تاریخ انتشار : ۱٣ دی ۱٣۹۴       

    از : عماد م

عنوان : درود و سپاس
شعر طنزحیلی خوب. دلم خنک شد. همین جور که خانم هما ناطق دارد می خندد من هم خندیدم. پناه بر آقای خرسندی از شر دین و این همه شر و بدبختیش
۷۱۹٣۰ - تاریخ انتشار : ۱٣ دی ۱٣۹۴       

    از : نادر شاه

عنوان : شعر
مرسی. چاپ کردم فردا می برم سر کار البته به اونایی که از کربلا تازه اومدن نمی دم تا دلشون بسوزه
۷۱۹۲۹ - تاریخ انتشار : ۱٣ دی ۱٣۹۴       

    از : مهری .

عنوان : ..
دم شما گرم اقای خرسندی. ای کاش این همه روزنامه نگار و سیاستمدار کمی از شجاع بودن شما را داشتند.
۷۱۹۲٨ - تاریخ انتشار : ۱٣ دی ۱٣۹۴       

    از : sh.

عنوان : gham
آقای هادی خرسندی عزیز من از شاگردان خانم ناطق بودم در دانشگاه تهران. دست شما را می فشارم برای سروده های سنگرشکن و سنت ستیزتان. تردید ندارم خانم هما ناطق دارد می خندد. اندوهبار است که در غربت از دنیا رفت. امیدوارم همیشه همینطور شجاع و چپ باشید.
۷۱۹۲۶ - تاریخ انتشار : ۱٣ دی ۱٣۹۴