جنبش «شب ایستادگان» در هفتاد و ششمین روز ماه مارس!


نادر تیف


• این جنبش توانسته است تاکنون برخی از اصول مانند عدم پذیرش تمرکز و رهبریت و افقیت مبارزه را در میان فعالان جا بیاندازد. جنبش آشکارا اعلام کرده است که قصد ندارد شخصیتی مانند تسیپراس در یونان به وجود بیاورد یا مانند پودموس در اسپانیا وارد بازی های انتخاباتی موجود بشود. با این حال این جنبش با تناقضات فراوانی روبه رو است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲۷ ارديبهشت ۱٣۹۵ -  ۱۶ می ۲۰۱۶



واکاوی جنبشی که جاری و ساری است، بی شک تلاش آسانی نیست. جنبش «شب ایستادگان» که از شب سی و یک مارس ۲٠١۶ در پاریس آغاز شد، از جمله ی چنین جنبش هایی است. پس بهتر است در ابتدا توضیحاتی درباره ی شکل گیری این جنبش به خوانندگان فارسی زبان داده شود و سپس نظری ذهنی به این جنبش داشت.
فرانسوا اولاند از حزب سوسیالیست در ماه مه سال ۲٠١۲ توانست در دومین دور انتخابات ریاست جمهوری فرانسه، رقیب خود، نیکولا سارکوزی را شکست دهد و جایش را برای پنج سال در کاخ الیزه بگیرد. سارکوزی که برای دومین بار نامزد ریاست جمهوری بود چنان مورد نفرت عمومی مردم و رأی دهندگان بود که به هر حال بخت بسیار اندکی برای پیروزی در بازی انتخاباتی داشت. با این حال اولاند به روش همیشگی سیاست مداران حرفه ای وعده های فراوانی به مردم داد و شاید بتوان گفت که با اظهار یک جمله، کفه ی ترازوی انتخاباتی را به سود خود سنگین نمود. وی در بزرگترین همایش پیش از انتخاباتی با تأکید بر این که سوسیالیست است گفت:«من فقط یک دشمن دارم و آن هم جهان مالی (فاینانس) است.»
سارکوزی در طی پنج سال ریاست جمهوری با وضع قوانین فوق لیبرالی چنان به دست آوردهای جنبش کارگری تاخت که حتا زردترین اتحادیه ها نیز به شکلی بی سابقه در دوران رقابت های انتخاباتی علیه او موضع گیری کردند. اما فرانسوا اولاند که دیگر در خیابان شانزالیزه جا خوش کرده بود نه فقط قوانین او را برنچید بلکه با وضع چند قانون دیگر پا را از او هم فراتر گذاشت. این دو قانون که به نام دو وزیرش قانون ماکرون و قانون الخمری – به ترتیب وزیر اقتصاد و کار – نامگذاری شده اند با واکنش های تندی از سوی جامعه و به ویژه جنبش کارگری روبه رو شدند. اما دولت فعلی که ریاستش بر عهده ی مانوئل والس است، و صد البته در هماهنگی با اولاند، هر دو قانون را با استفاده از اصل چهل و نه – سه قانون اساسی، اصل چهل و نهم، بند سوم، تصویب کرد. به عبارت دیگر این بند قانون اساسی جمهوری فرانسه به دولت اجازه می دهد که قانونی را بدون جر و بحث های همیشگی پارلمانی و وراجی های وکلای مجلس و بی رأی آنان به تصویب برساند. والس و اولاند می دانستند که در مجلس کنونی دارای اکثریت هستند، اما این را هم می دانستند که دست کم چهل تن از وکلای حزب سوسیالیست قصد دارند به قانون الخمری رأی مثبت ندهند. لذا تصمیم گرفتند اصل پیش گفته ی قانون اساسی را به اجرا بگذارند، اصلی که فرانسوا اولاند در سال ۲٠٠۶، زمانی که در اپوزیسیون بود، غیردمکراتیک نامیده بود!
پیش از آن که والس و اولاند برای شتاب در خدمت به جهان مالی، قانون کار الخمری را به تصویب برسانند و این گونه بسیاری از دست آوردهای جنبش کارگری را که در طی بیش از یک سده به دست آمده اند، یک جا بازپس بگیرند، اعتراضات فراوانی رخ دادند که از آن جمله اعتراضات و تظاهرات گسترده روز سی و یک مارس ۲٠١۶ در سراسر فرانسه بودند. در پایان این تظاهرات عده ای از تظاهرکنندگان تصمیم گرفتند که در پایان برخلاف گذشته به خانه هایشان برنگردند و به اعتراض شبانه در خیابان ها با اشغال میدان های اصلی شهرها یا حتا روستاها ادامه دهند. از آن جایی که این پیشنهاد با استقبالی گسترده و گرم مواجه شد، همان فعالان تصمیم گرفتند تا نام جنبش خود را جنبش شب ایستادگان بگذارند. آنان همچنین تصمیم گرفتند که برخی سنت های انقلابی فرانسه را زنده کنند. اگر در انقلاب بزرگ ١۷٨۹، انقلابیان تاریخ مذهبی و نام ماه ها را هم تغییر دادند، برای شب ایستادگان ماه مارس دیگر سی و یک روزه نیست و همچنان ادامه خواهد داشت. لذا روز پانزدهم ماه مه ۲٠١۶ برابر با هفتاد و ششمین روز ماه مارس جنبش شب ایستادگان بود!
هفتادوششمین روز ماه مارس ویژگی خود را داشت چرا که در این روز، بر اساس آن چه در میدان جمهوری پاریس اعلام شد، در بیش از سیصد شهر جهان و از جمله یک صد و پنجاه شهر فرانسه جنبش شب ایستادگان، جنبش گلوبال ایستادگان یا جهان ایستادگان را سازماندهی نمود. انتخاب روز پانزده مه در پیوند با پنجمین سال جنبش خشمگینان اسپانیا انتخاب شده بود و همگان شاهد بودند که در اسپانیا تظاهرات گسترده ای برپا شد.
پیش از پرداختن بیش تر به جنبش شب ایستادگان یادآوری نکته ای خالی از لطف نیست. جنبش شب ایستادگان بخشی از جنبش وسیع تر اعتراض علیه قانون کار الخمری است. اگر جنبش کارگری هدف خود را لغو قانون کار الخمری قرار داده است، جنبش شب ایستادگان می خواهد فرای لغو این قانون برود. به هر حال کل این جنبش در نوع خود منحصر به فرد است، چرا که به جرأت می توان گفت که برای نخستین بار در طی چهار دهه ی اخیر یک جنبش اجتماعی وسیع در حالی شکل می گیرد که دولت در دست سوسیال – دمکرات هاست. تجربه چهار دهه گذشته در فرانسه نشان می دهد که هر زمان سوسیال – دمکرات ها قدرت را در دست داشته اند، جنبش های اجتماعی و مطالباتی در فترت فرو رفته اند، چرا که آنان همچنان در برخی از اتحادیه های کارگری دارای نفوذ فراوانی هستند، نفوذی که مسلماً به ضرر کارگران تمام می شود.
جنبش شب ایستادگان از همان آغاز پیدایش خود را وارد مباحثی کرد که بخشی از آن ها همچون حصارهایی علیه خودش عمل کردند. واقعیت این است که بخش زیادی از مردم تمایل فراوانی برای مبارزه دارند، اما با توجه به ورشکستگی سیاسی احزاب و گروه های سنتی اعتمادی به آن ها ندارند. دو حزب سوسیالیست و جمهوریخواهان که نوبتی قدرت را با ابزار انتخاباتی می گیرند به نسبت کل جامعه اعضای اندکی دارند که از نیم میلیون نفر هم درنمی گذرند. برخی از احزاب دیگر مانند حزب کمونیست یا گروه های کوچک تروتسکیست با توجه به فروپاشی بلوک شرق و ورشکستگی ایدئولوژیک به طور بی سابقه ای فعالان خود را از دست داده اند و حتا در چارچوب های مورد علاقه ی پارلمانی که دارند شکست خورده اند. بیش تر اتحادیه های کارگری نیز که مجموع اعضایشان از مجموع اعضای احزاب به مراتب بیش تر است با بحران های خود و از جمله بوروکراسی درونی روبه رو هستند. همین واقعیات است که گفت و گوهای نخستین در جنبش شب ایستادگان را به آن جایی کشاند که نخواهند هیچگونه ارتباطی را با فعالان سیاسی و کارگری بپذیرند. زمانی هم که بخشی از فعالان جنبش شب ایستادگان تصمیم گرفتند برای تظاهرات روز اول ماه مه به سوی اتحادیه های کارگری مبارزتر بروند، موفقیت کمی به دست آوردند. تراژدی دیگر جنبش اجتماعی کنونی به ویژه در آن است که بی اعتمادی عمومی به احزاب و سندیکاها اصل تشکل یابی را به خودی خود زیر علامت سئوال برده است. هر چند وسایل نوین ارتباطی همچون اینترنت و شبکه های اجتماعی جایی مهم در پیشبرد امر مبارزاتی پیدا کرده اند، اما مسلماً هرگز نخواهند توانست جای مبارزه ی عملی و میدانی را بگیرند. برای مثال زنی به نام کارولین دوهاس که خود عضو حزب سوسیالیست است موفق شد طوماری اینترنتی را به امضای بیش از یک میلیون و چهارصد هزار نفر برساند که عملاً تأثیری در تغییر موضع قدرتمداران نگذاشت. جنبش شب ایستادگان توانست فوراً از طریق اینترنت رسانه های خود را از جمله یک رادیو، یک تلویزیون و چندین سایت راه اندازی کند، اما اگر صدها هزاران نفر در خیابان ها و میدان ها حضور پیدا نمی کردند، همین رسانه ها هیچ گونه نفعی برای جنبش نمی داشت.
هر چند جنبش شب ایستادگان در ابتدا فاقد هر گونه ساختاری بود، اما اندک اندک توانست به نوعی خود را سازماندهی کند. در حال حاضر این جنبش در پاریس دارای هشتاد کمیسیون مختلف است. این جنبش خود را دارای رهبر و حتا سخن گو نمی داند و فعالیت در چارچوب کمیسیون ها بر اساس علاقه افراد صورت می گیرد و تلاش می شود که مسئولیت گیری ها به صورت دوره ای باشد. هر کس یا گروهی از افراد که به موضوعی خاص علاقه مند هستند می توانند بدون هیچ محدودیتی کمیسیون خود را تشکیل دهند و از دیگران برای شرکت در آن ها دعوت به عمل آورند. هر روز در گوشه ای از میدان جمهوری کمیسیون های مختلفی تشکیل جلسه می دهند و هر کس که مایل است می تواند رشته سخن را به دست بگیرد و مسائل و نظراتش را بیان کند. برای مثال روز ١۵ مه کمیسیون هایی از قبیل کمیسیون آموزش و پرورش، کمیسیون آموزش توده ای، کمیسیون وکلای دادگستری، کمیسیون بی خانمان ها، کمیسیون تغییر قانون اساسی و حتا کمیسیون کر و لال ها در میدان حضور داشته و تشکیل جلسه دادند. در ضمن فعالیت های جانبی نیز شکل گرفته است مانند کتابخانه ایستاده که با پرنسیپی ساده عمل می کند، هر کس می تواند یک کتاب از کتابخانه بردارد به شرطی که یک کتاب یا بیشتر به کتابخانه بدهد تا دیگران از آن ها استفاده کنند. به جز این ها میزهای کتابی از انتشاراتی آنارشیستی در میدان برپا بود و در گوشه هایی دیگر میزی از حزب کمونیست فرانسه و همچنین میزی از حزب توده ی ایران به چشم می خورد. کنسرت رپی به مناسبت روز جهان ایستادگان صورت گرفت. پیش از آن هم ده ها نوازنده موسیقی کلاسیک نواختند. در چادری غذاهایی مهیا شده بود و بهای آن آزاد بود، بدین معنا که هر کس هر چه می خواست پرداخت می کرد، اما هر کس باید ظروف غذای خود را می شست.
شیوه ی فعالیت کمیسیون ها را می توان با نگاهی به کمیسیون بین المللی دریافت. فعالان این کمیسیون روز ١۵ مه در مجمع مردمی روزانه گفتند که کمیسیون خود را دو روز پس از آغاز جنبش تشکیل داده اند. اعضای کمیسیون بین المللی میزبان بیش از دویست و پنجاه نفر از کشورهای مختلف بوده اند که برای گفت و گو و تبادل نظر به پاریس آمده اند. کمیسیون بین المللی در گفت و گو با فعالان کشورهای مختلف به این نتیجه رسیده اند که باید بحث ها حول چهار محور پیش ببرند: آلترناتیوهای جامعه موجود، مقاومت هایی که می شود سازمان داد، مطالبات و ارتباطات. آنان همچنین به این نتیجه رسیده اند که فعالیت هایشان باید خودگردان و کاملاً افقی باشد و اشغال میدان ها در کشورها نقطه اشتراک جنبش در سطح بین المللی باشد. کمیسیون بین المللی در پایان کار خود در روز جهان ایستادگان به درخواست کارگرانی که در گرجستان در اعتصاب هستند عکسی از مجمع مردمی روز گرفت و برای آنان ارسال نمود. سپس از طریق تلفن با اسپانیا، انگلستان، ایتالیا، بلژیک و آلمان و تجمعات روز آن ها ارتباط و گفت و گو برقرار شد. فعالان کمیسیون گفتند که هدفشان را برگزاری تجمعات جهان ایستادگان هر پانزده روز یا هر سی روز یک بار گذاشته اند. پس از پایان گزارش فعالان کمیسیون بین المللی مجمع عمومی عادی روزانه کار خود را آغاز کرد. در این مجمع عمومی روزانه هر فردی که بخواهد می تواند در مورد موضوعی که مهم می داند صحبت کند و بقیه نیز می توانند موافقت یا مخالفت خود را اعلام کنند.
جنبش شب ایستادگان در حالی به فعالیت های خود ادامه می دهد که تاکنون چندین بار با حملات وحشیانه نیروهای پلیس روبه رو شده است. نیروهای پلیس که گاهی از گلوله های پلاستیکی و گاز اشک آور و غیره استفاده کرده اند بیش از پیش میدان بزرگ جمهوری پاریس را زیر کنترل خود گرفته اند. فرمانداری پاریس به بهانه های مختلف ساعات تجمعات شبانه را کوتاه کرده است. نیروهای راست و راست افراطی به شدت علیه جنبش شب ایستادگان موضع گیری کرده اند. ساکوزی، رئیس جمهور سابق گستاخی را به آن جا کشاند که در سخنرانی خود گفت:«کسانی که در جنبش شب ایستادگان شرکت می کنند، بی مغز هستند.» البته او زمانی که با اعتراض گسترده مواجه شد گفت که منظورش این بوده که نظراتشان بی پایه است! یکی دیگر از هم حزبی ها سارکوزی آشکارا خواستار ممنوعیت تجمعات شب ایستادگان شده است. سخنگوی جبهه ملی – حزب نئوفاشیست – که اکنون برای قدرت خیزهای بلندی برمی دارد، فعالان جنبش شب ایستادگان را «فاشیست» خوانده است! با این حال بر اساس نظرسنجی های صورت گرفته شصت درصد مردم از جنبش شب ایستادگان حمایت می کنند و هفتاد درصد خواهان بازپس گیری قانون الخمری شده اند.
جنبش شب ایستادگان در چنین شرایطی متولد شد. این جنبش توانسته است تاکنون برخی از اصول مانند عدم پذیرش تمرکز و رهبریت و افقیت مبارزه را در میان فعالان جا بیاندازد. جنبش آشکارا اعلام کرده است که قصد ندارد شخصیتی مانند تسیپراس در یونان به وجود بیاورد یا مانند پودموس در اسپانیا وارد بازی های انتخاباتی موجود بشود. با این حال این جنبش با تناقضات فراوانی روبه رو است و تاکنون موفق نشده است انسجامی نه در نظرات و نه در شکل ادامه ی فعالیتش به دست آورد و همین می تواند آن را به سوی کم رنگ شدن و خاموشی ببرد. با این حال در بدترین حالت این جنبش می تواند نوید بخش مبارزات گسترده ضدسرمایه داری و ساختن جامعه ای به جز جهنم موجود برای آینده باشد.

پی نوشت: برای اطلاعات بیشتر سایت جنبش شب ایستادگان به زبان های مختلف:
nuitdebout.fr