از : کارگر زحمتکش جنوب تهران
عنوان : افزایش تجاوز جنسی سربازان آمریکایی به همرزمانشان
تا هنگامی که از آنها پرسیده نشود که آیا مورد آزار جنسی قرار گرفتهاند یا خیر، آنها هرگز خودشان به این تجربه تلخ اقرار نمیکنند. تاکنون ۱۲۵ هزار سرباز آمریکایی هر دوی این عارضهها را داشتهاند.روزنامه «لسآنجلس تایمز» در گزارشی، به بررسی وضعیت تجاوز جنسی به نیروهای آمریکایی در عراق و افغانستان پرداخت. این روزنامه آمریکایی مدعی شد، بنا بر مطالعه انجام شده از سوی بازرسان بخش رسیدگی به امور نظامیان آمریکایی، گفته شده که از هر هفت نظامی زن آمریکایی مستقر در مناطق جنگی افغانستان و عراق، یک نفر آنها مورد آزار جنسی مردان همقطار نظامیشان قرار گرفتهاند.از سوی دیگر، سربازان مرد نیز از این حملات در امان نبودهاند، به گونهای که بنا بر آمار به دست آمده از سوی این گروه، از هر صد نظامی مرد، هفت تن آنها، مورد تجاوزات جنسی نظامیان همجنسباز خود قرار گرفتهاند.لسآنجلس تایمز افزود: مطالعات انجام شده روی زنان سربازی که مورد حملات جنسی قرار گرفتهاند، نشان میدهد که این زنان نسبت به دیگر زنانی که مورد این گونه تجاوزات قرار نگرفتهاند، به میزان دو و نیم برابر بیش از آنها دچار بیماری خطرناک ناهنجاری روانی شدهاند.همچنین نظامیان مردی که مورد تجاوزات همجنسبازانه قرار گرفتهاند، یک و نیم برابر بیش از دیگر سربازان مردی که این اتفاق برایشان رخ نداده، مستعد بیماری ناهنجاری روانی هستند. بنا بر این گزارش، تاکنون رابطه بین افزایش بیماریهای روانی و تجاوزات جنسی در میان سربازان کشف نشده بود و این نخستین باری است که چنین رابطه مستقیمی بین این دو عارضه دیده میشود.این روزنامه در گزارش خود میافزاید: یک نفر از بازرسان این بخش درباره این تحقیقات میگوید: تاکنون ۱۲۵ هزار سرباز آمریکایی هر دوی این عارضهها را داشتهاند. البته تا هنگامی که از آنها پرسیده نشود که آیا مورد آزار جنسی قرار گرفتهاند یا خیر، آنها هرگز خودشان به این تجربه تلخ اقرار نمیکنند.این مرکز در حال حاضر، برنامه ویژهای را درباره راههای جلوگیری از خشونتهای جنسی و چگونگی پاسخ به آنها طراحی نموده است که به زودی تکمیل میشود و دستاندرکاران این برنامه امیدوارند تا طرح جدید آنها بتواند در آینده، نتایج مثبتی داشته باشند و از افزایش آمارهای وحشتناک و روزافزون جنسی در میان سربازان آمریکایی جلوگیری کند. گفتنی است، این روزها، نوعی بیماری خطرناک روانی به نام «ناهنجاری روانی تخریب کننده قوای ذهنی» در میان سربازان آمریکایی برگشته از جنگ، بسیار شایع شده است.
۴۱۷۵ - تاریخ انتشار : ۱۰ آبان ۱٣٨۷
|
از : خوشحالی کودکانه
عنوان : ایا امریکا در حال فروپاشی مثل شوروی است ؟
خیلی جالب است کمونیست ها که مدتی در اثر ضربه فروپاشی شوروی گیج بودند اخیرا با بروز بحران در بازار های امریکا چنان به وجد امده اند که انگار اگر امریکا دچار بحران مالی شود حتما یک رژیم شبیه استالین درانجا سر کار می اید۰ اینها فراموش کرده اند که سقوط اقتصادی شوروی یک فروپاشی کامل بود که به سرمایه داری تقلیدی از نوع غربی ولی سیستم سیاسی تزاریسمی به رهبری سران سابق ک گ ب منتهی شد که با بالا رفتن قیمت نفت توانست از شدت بحران در مرکز قدرت بکاهد۰ اما در امریکا از فروپاشی که خبری نیست حتی ارزش دلار دارد بالا میرود و قیمت نفت و منابع معدنی و کالاهای اساسی دارد پایین می اید۰ بر عکس روبل روسی که چند صد برابر سقوط کرد۰ سرمایه سیال است و مرکز ان هم مرتبا جابجا میشود ولی سیستم سرمایه داری جهانی هم اکنون نبض حتی چین و روسیه و ۰۰را در دست خود دارد۰ امریکائیها یک بار دیگر از کسادی پریده اند حتی اگر اینبار نتوانند بپرند کشور سرمایه داری دیگری نقش انها را ایفا خواهد کرد۰ برایجشن گرفتن زود است رفقا۰
٣٨۰۱ - تاریخ انتشار : ۲۲ مهر ۱٣٨۷
|
از : صدای ما نه صدای انها
عنوان : صدای امریکا صدای جنگ و ورشکستگی
وال استریت یعنی نیویورک؛ نیویورک یعنی وال استریت. این سخنان گوینده برنامه تلویزیونی CNBC است که دوشنبه ها پخش می شود. در سال ۲۰۰۷ تنها ۵ درصد نیویورکی ها در رشته های مالی کار می کردند. ولی یک سوم درآمدها به آنان تعلق داشت. و یک چهارم درآمد مالیاتی را آنان پرداخت می کردند. به هر شغل مالی دستکم دو شغل دیگر وابسته است. در خدمات؛ رستوران ها؛ جزیی فروشی ها و معاملات املاک ها. میخائیل بلومبرگ (شهردار) برای امسال کاهش ۱۲در صدی درامد های مالیاتی را پیش بینی می کند. برای جبران آن او تصمیم به بالا بردن مالیات بر خرید و فروش املاک را دارد.
وضعیت فاجعه بار است. هم اکنون ۱۱۰۰۰ شغل در وال استریت از دست رفته اند. پیش بینی می شود ۴۰۰۰۰ شغل دیگر تا پایان سال ۲۰۰۹ برچیده شود و این پیش بینی تنها برای بحران فعلی است، یعنی هفته ای که تا پایان آن هیچ بانک بزرگ سرمایه گذاری در معرض خطر قرار نداشت است.
تنها ذر بانک ورشکسته لمان برادرز ۲۵۰۰۰ کارمند کار می کنند که نیمی ار آنان در نیویورک هستند. همانطور که نیویورک تایمز می گوید "این هرچه کوچکتر شدن یک دایره بسته است." و در ادامه... "آب رفتن دائمی وال استریت " و درنتیجه کوچک و فشرده شدن نیویورک.
٣۷۴۴ - تاریخ انتشار : ۱۷ مهر ۱٣٨۷
|
از : مراد صمیمی
عنوان : دوستی مقدم بر هرچیز
من فقط میگویم، اگر ما در اینجا ، مواظب هم نباشیم و حرمت ها را پاس نداریم، و نتوانیم با نزاکت برخورد اندیشه را تمرین کنیم و از همدیگر صمیمانه بیاموزیم.فرصت های خوبی را از دست خواهیم داد و از میان ما نخبه ای پرورش نخواهد یافت تا در مراحل و سطوح بالاتر فعالیت نماید.
مطمئن هستم بعضی بهر صورت در اینجا هم دست به شانتاژ میزنند . مشکل و بی معنی ست که با این جور افراد برخورد کرد. من کوچکتر از آنم که پیشنهاد کنم فقط سعی می کنم دنبال حرف های صد تا یک غاز این تیپ ها نروم شما خود بهتر از من میدانید.
دلیل من اینست که استادان ما ، نویسندگان و شاعران و هنرمندان ما در این قبیل بحث ها نمی آیند بخاطر همین بی حرمتی هاست که ما در حق یکدیگر روا میداریم .
چرا نخبگان ما وبلاگ ندارند تا ما مستقیم با آنها بحث کنیم و یاد بگیریم.
اگر در خارج از کشورید ، میدانید که احزاب مختلف با هم می نشینند و بلند میشوند و دوئل سیاسی می کنند. حتی جمهوری خواهان و دموکرات های آمریکا !
ما باید در همین جا پای بند به اصول باشیم و ناشناخته بهم ارج بنهیم تا سیه رو شود آنکه در او غش باشد.
٣۷۰۴ - تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱٣٨۷
|
از : لیبرال
عنوان : اگر انتخابات افغانستان به قول چپ مسئله دارد (که دارد)چرا چپ ها در قبال کودتای شوروی سابق به دست مترسک تره کی ساکت بودند؟
مشکل ما ایرانیها به طور اعم و چپ سنتی به طور اخص این است که طرفدار یک بام و دو هوا هستیم یعنی همان چیزی که غربیها دابل استاندارد می نامند۰ حامد کرزای و انتخابش به عنوان نماینده مردم افغانستان انهم در حالیکه رستورانی داشت در امریکا و بعد یکدفعه پس از چپ افتادن امریکا با طالبان به منطقه پشتوها رفت تا سر ضرب سوابق مبارزاتی کسب کند در حالیکه افراد مشهوری انجا بودند که سالها با شوروی و دولت مترسکی باصطلاح کمونیست افغانستان فئودالی جنگیده بودند بالاخره نماد واقعی یک منتخب مردم بر اساس رای گیری نمی تواند باشد ۰ شاید اگر نحوه به قدرت رسیدنش را که بی شباهت به نحوه به قدرت رسیدن نور محمد تره کی کمونیست نیست کنار بگذاریم بتوانیم بگوئیم همینقدر که عنصر خونخواری نیست و سعی در اباد کردن کشورش به کمک امریکا و غرب دارد قابل قبول باشد ولی افغانستان را در ردیف کشورهای دموکراتیک قرار دادن همانقدر خنده دار است که انرا یک کشور کمونیست در زمان تره کی و شرکای روسی او بنامیم ۰ چیزی که تاسف اورست این است که چپ که همه را از دم تیغ می گذراند به صرف داشتن رابطه یا نظر خوش به امریکا وقتی نوبت شوروی سابق و روسیه امروز یرسد یا توطئه سکوت بر گزار می کند یا موذیانه برای ان تبلیغ می کند مثل ماجرای روسهای پوتینیست و ساکاشویلی طرفدار امریکا که حداقل این است که با رای مردم و با اکثریت سر کار امده و اوستیا به روسیه کمنر از گرجستان ربط دارد۰ و به ایران اصلا ربطی ندارد۰
٣۶۹٨ - تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱٣٨۷
|
از : بیما ر
عنوان : مریض البته صحیح است ببخشید
مریض البته صحیح است ببخشید
٣۶۵۷ - تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱٣٨۷
|
از : بیما ر
عنوان : کل اگر طبیب بودی...
ایرانی باید برای جایزه پزشکی نوبل نامزد شود. این پزشک که از خواندن سیاه روی سفید نوشته شده عاجز است می خواهد چپ ایران را درمان کند! وی می نویسد: "دوست عزیزی در کنج منزلش نتیجه گرفته که انتخابات یک کشور که مورد تایید جامعه بین الملل واقع شده در اصل نتیجه "بی نظمی فاحش و عملکرد ناشیانه برگزارکنندگان بین المللی و تحت الشعاع خشونت های شدید" بوده."
آقای محترم تیتر مجله اشپیگل چه ربطی به "دوستی در کنج منزلش دارد؟ فرستاده مجله اشپیگل این تیتر را انتخاب کرده! بازهم تکرار کنم. اشپیگل نه ارگان حزب کمونیست آلمان است نه سبزها و نه حتی سوسیال دمکرات ها. همین اشپیگل وقتی از شاهزاده ایران حرفی می نویسد برای شما می شود یک "مجله معتبر"، اما هنگامی که خلاف میل امریکا می نویسد میشود چپ مریز. بنازم طبابتت را برادر!
٣۶۵۶ - تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱٣٨۷
|
از : محسن ر
عنوان : آذر خانم بدون مطالعه نظر ندهید، خواهر!
آذر خانم مجله اشپیگل اتفاقا اصلا چپ نیست. شما ابتدا کمی پرس و جو کنید بعد نفرت خود را از چپ آشکار کنید. در ضمن در گوشی به شما یادآوری کنم که در یک سایت چپ دارید "بحث" می کنید!
٣۶۵۵ - تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱٣٨۷
|
از : ایرانی
عنوان : جنبش بیمار
من نمیدانم چقدر راحت بعضی دوستان میتوانند منکر واقعیات شوند. دوست عزیزی در کنج منزلش نتیجه گرفته که انتخابات یک کشور که مورد تایید جامعه بین الملل واقع شده در اصل نتیجه "بی نظمی فاحش و عملکرد ناشیانه برگزارکنندگان بین المللی و تحت الشعاع خشونت های شدید" بوده.
براستی جنبش چپ ایران بیمار است.
٣۶۵۴ - تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱٣٨۷
|
از : آذر
عنوان : بی اعتنا به واماندگان در گذشته
بله آقا محسن، ما همه میدانیم که نشریات چپ چقدر بدون غرض و مرض واقعیتها را بیان میکنند!!!!!!!!!
در هر صورت دنیا بی نیاز به کسانی که هنوز در کوچه پس کوچه های جنگ سرد اسیرند به راه خود بسوی دموکراسی ادامه میدهد و دو ملت عراق و افغانستان نمونه های بارز این روند هستند.
٣۶۵٣ - تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱٣٨۷
|
از : محسن ر
عنوان : آذر خانم به کجا چنین شتابان!
آذر خانم شما سایت گوگل را می شناسید؟ سری به آن بزنید و به زبان کشور محل اقامت خود "انتخابات در افغانستان" را جستجو کنید.
من این کار را کردم و اولین مطلب گزارش فرستاده مجله اشپیگل به کابل بود. لینک مطلب را برایتان می آورم.
اما خلاصه آن اینکه بی نظمی فاحش، عملکرد ناشیانه برگزارکنندگان بین المللی و تحت الشعاع خشونت های شدید بودن در این انتخابات بارز بوده اند.
طوری که اشپیگل عنوان ۲۰۰ میلیون برای ناشی گری را برای گزارش خود انتخاب کرده.
حال این گزارش اشپیگل بود در صورت تمایل شما آذر خانم می توانم نشریات چپ را هم برایتان ورق بزنم.
لینک مطلب(برای دریافت آن باید اعداد را به لاتین بنویسید):
http://www.spiegel.de/politik/ausland/۰,۱۵۱۸,۳۲۲۴۹۱,۰۰.html
٣۶۵۱ - تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱٣٨۷
|
از : آذر
عنوان : تکرار ذهنیت بدون داشتن دلیل
من مطالب همه دوستان را خواندم و باید بگویم که کاربر محترم آقای محسن ر هیچ کاری به مسائل مطرحه ندارد و ذهنیت خود را بدون داشتن هیچ دلیل و مدرکی مرتب تکرار میکند. خدمت آقای محسن ر باید عرض کنم که انتخابات افغانستان توسط ناظران سازمان ملل مورد تایید قرار گرفت و من مطمئنم که دانش آنها در مورد برگذاری انتخابات کمتر از شما نیست. اگر شما دلیل و مدرک قابل توجهی در مورد باطل بودن انتخابات در افغانستان دارید باید آنرا توسط رسانهای گروهی در "عصر ارتباطات" در دسترس همگان قرار دهید.
٣۶۵۰ - تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱٣٨۷
|
از : محسن ر
عنوان : ظرفیت داشتن یعنی پذیرفتن هر قصه ای از هر دری؟
آقای روزبه در افغانستان "دمکراتیک" شما فردی که تا دیروز بعنوان یکی از بزرگترین قاچاقچیان مواد مخدر شناخته می شد بر صدر اداره مبارزه با کشت و داد وستد این مواد افیونی نشسته است! برگزار کننده انتخابات هم بی شک از همین جنس است. حمید کرزای که از کره ماه آورده نشده، ایشان هم در تمام مدت حکومت طالبان در قندهار فعال بوده و روابطی هم با ملا عمر و ارتش پاکستان داشته و دارد! شما از ما می خواهید که حمید کرزای را بعنوان یک سوپر انقلابی تائید کنیم چون همکاران شما ادعا می کنند وضع خوب است.
در ایران تعداد کسانی که می گویند وضع خوب است بمراتب از عراق و افغانستان بیشتر است.یکدسته از اینها افرادی هستند که در خانه های ۱۰ میلیادی ولنجک و قیطریه خود نشسته اند و به ریش معلم وکارگری که برای ۱۸۰ یا ۳۰۰ هزار تومان در ماه جان می کنند می خندند. یک معامله می کند ۲ میلیارد سود می برد، آنوقت شما انتظار دارید اینها از وضع ایران ناراضی باشند. و دسته دیگر نیز تا زمانی که امکان دلالی های کاذب برایش فراهم باشد از این وضع راضی است و برای حفظ آن تلاش می کند. بساز و بفروش ها دلالان زمین و ارز و... جزو این دسته اخیر هستند. پس ما هم باید بگوییم وضع ایران عالیست؟ چون پدر یا همکار من آپارتمانی را بمبلغ ۱ میلیارد فروخته و خوشحال است همه چیز در ایران مرتب است؟
همکاران افغان شما هم شاید بدین شکل در این پیشرفت ذینفع هستند. نه میلیاردی اما همین که زمینی را به مبلغ ۴۰ تا ۵۰ هزار دلار بفروشند، برای ایشان رضایت بخش است.
البته از صدای امریکا و هواداران آن انتظار دیگری نمی توان داشت. از دید آنها بهداشت عمومی، مدارس مجهز و سقف فقر و بی عدالتی ملاک پیشرفت نیست. تعداد نمایندگان "دوست" امریکا در مجلس و تعداد قراردادهای تجاری با شرکت های امریکایی ملاک پیشرفت آن جامعه هستند.
٣۶۴٨ - تاریخ انتشار : ۱۰ مهر ۱٣٨۷
|
از : روزبه
عنوان : پاسخ به دو هموطن عزیز
یاداور محسن آقا میشوم که یکی از خصوصیات دایی جان ناپلئون این است که همانا بی اساس و بدون مدرک به همه تهمت میزند. من بهیچ عنوان انتظار ندارم که شما حرف اشخاصی را که نمیشناسید باور کنید. در عین حال اگر به گزارشات منتشر شده توسط رسانه های جهانی در مورد انتخابات انجام شده در این دو کشور مراجعه کنید به درستی حرف من پی میبرید. محسن آقا، بد نیست انسان یاد بگیرد که در برخورد با مخالفان عقیدتی خود منطقی برخورد کند. پاسخ شما نمایانگر ظرفیت شما در برخورد با عقاید مخالف است.
کریم آقای عزیز، با تشکر فراوان از شما.
٣۶۴۰ - تاریخ انتشار : ۱۰ مهر ۱٣٨۷
|
از : کریم
عنوان : روزبه گرامی
از کامنتهای شما بسیار لذت بردم و کاملا با شما هم عقیده هستم. در دوران حکومت طالبان بسیاری از افغانیها راه دیگری جز حمله نظامی آمریکا نمی دیدند و اکنون هم بسیاری از افغانیها و عراقیها خروج نیروهای آمریکایی را، به ضرر امنیت کشور خود میبینند.
٣۶٣۷ - تاریخ انتشار : ۱۰ مهر ۱٣٨۷
|
از : محسن ر
عنوان : با شاهدان آقای روزبه بحث دیگر بی معنی است!
شاهدان همکار این کاربر محترم طرفدار صدای امریکا (روزبه) من را یاد داستان های دایی جان ناپلئون می اندازد. شاهدان دایی جان همه مرحوم سرهنگ ...الدوله و محروم ...الدوله ووو بودند. حالا این آقا هم برای ما همکاران افغان و عراقی اش را بعنوان شاهد رو می کند. این حرف ها کهنه شده آقای محترم. در عصر ارتباطات و با وجود گزارش های نگران کننده سازمان های بین المللی از اوضاع امنیتی، حقوق بشر و معیشیتی مردم این دو کشور، شما انتظار دارید ما بیاییم سخنان دوستان افغان و عراقی شما را بپذیریم؟
٣۶٣۶ - تاریخ انتشار : ۱۰ مهر ۱٣٨۷
|
از : روزبه
عنوان : واقعیات
دو دوست عزیز مطالبی را در رابطه با عملکرد آمریکا در افغانستان و عراق بیان داشتند که جای بحث و گفتگو دارد. نکته حرف من آن است که حرف اول در مورد سیاستهای جاری در این دو کشور را نه من و شما، که شهروندان آن کشورها میزنند. طبیعی است که حضور سربازان خارجی در یک کشور نمیتواند دارای جنبه های منفی نباشد. بیاد داریم که سربازان آمریکایی در اکیناوای ژاپن در چند فقره اقدام به تجاوز جنسی نمودند و این مسئله به یک جنجال ملی تبدیل شد. ولی در عمل دولت منتخب پارلمان مردمی و دموکراتیک ژاپن همچنان خواستار حضور نظامی آمریکا در آن کشور است (انشاالله در مورد دموکراتیک بودن ژاپن شک و شبهه ای وجود ندارد). اگر ملت ژاپن خواستار خروج نیروهای آمریکایی از آن کشور بود، به نیروها و گروههایی رای میداد که با چنین سیاستی هم عقیده باشند. بنده و شما نمیتوانیم نظر و دیدگاههای خود را به عنوان نظر و دیدگاههای مردمان دیگر کشورها ارائه دهیم.
در مورد عراق و افغانستان نیز وضع به همین منوال است. بنابر شواهد و قرائن موجود دو دولت حاکم در دو کشور افغانستان و عراق دولتهای منتخب اکثریت رای دهندگان این دو کشور است. حتمن در این دو کشور سربازان آمریکایی بدرفتاریها و سواستفاده ها کرده اند. در این جای شک و شبهه ای نیست. از طرف دیگر گزارشات زیادی در مورد عملکرد مثبت آنها در تامین امنیت و همچنین ارائه خدمات اجتماعی در این دو کشور وجود دارد. بنده هم همکاران عراقی دارم و هم دوستان افغانی و باید خدمت شما عرض کنم که لااقل این جماعتی که من میبینم از عملکرد دولتهای طرفدار آمریکا در کشورهای خود حمایت میکنند (بویژه افغانیها). حال بنده و یا آن دوست گرامی آملی نمیتوانیم دایه مهربانتر از مادر شویم و به این دو ملت بگوییم که نخیر ما ایرانیها تشخیص میدهیم که حضور آمریکا در کشور شما خوب نیست و باید دولتهای شما سیاستهای متفاوتی را پیشه کنند. باز تکرار میکنم که انتخابات در عراق و افغانستان (بر خلاف جمهوری اسلامی) با حضور ناظران جهانی صورت گرفت و مورد تایید آنان بود. هیچ نیرویی (مگر القاعده و طالبان و حزب بعث) از شرکت در انتخابات منع نشد و شورای نگهبانی نیز حضور نداشت تا مانع شرکت کاندیداها شود. در عراق و افغانستان آزادی بیان و فعالیت سیاسی وجود دارد و جامعه جهانی دو دولت حاکم بر این دو کشور را دولتهای منتخب مردم میداند.
وضع امنیت در عراق نیز از سال ۲۰۰۷ به این طرف به مراتب بهتر شده و بنابر گزارشات، نیروهای متفقین و ارتش عراق به همراه نیروهای داوطلب از سوی قبایل سنی موفق به سرکوب القاعده شده اند.
دوستان عزیز چپ، پیش از آنکه فحش و ناسزاهایتان را نصیب بنده کنید و بنده را عامل و سینه چاک و فریب خورده امپریالیسم بنامید، قدری فکر کنید. شما از لحاظ باورهای عقیدتی و ایدئولوژیک مخالف آمریکا هستید و این مسئله کاملن قابل درک است. ولی شما نمیتوانید برای اثبات حرف خود واقعیات موجود را وارونه جلوه دهید. شما هر مسئله ولو کوچک بر علیه آمریکا را بزرگ مینمایید و هر مسئله ای که به نفع آمریکا باشد را کاملن از نظر دور میدارید. این یک واقعیت غیر قابل کتمان است که نیروهای چپ در رویارویی با فرهنگ سیاسی غرب (که نماینده آن آمریکاست) شکست خورده اند و دوستان چپ ایرانی، بر خلاف نیروهای چپ در دیگر کشورها، در نهایت لجبازی و یکدندگی همچنان بر تئوریهای سابق پای میفشرند.
٣۶٣۲ - تاریخ انتشار : ۹ مهر ۱٣٨۷
|
از : مریم فراهانی
عنوان : صدای امریکا وماهیت ضداخلاقی جنگ و ارتباط آن با جنایات ارتش آمریکا در عراق
نویسنده: رابرت هیگز سایت: عملیات روانی کشتار غیرنظامیان عراقی در شهر حدیثه و رسوایی ابوغریب از جمله اخباری هستند که به دلیل وجود تصاویر و نوارهای ویدئویی غیر قابل انکار، هر از گاهی به رسانههای خبری آمریکا راه پیدا میکنند. در این گونه موارد دولت آمریکا سریعاً واکنش نشان میدهد که البته چگونگی این واکنشها عمدتاً قابل پیشبینی است. نخست مقامات آمریکایی موضوع را مبهم جلوه میدهند و یا روی آن سرپوش میگذارند. سپس تعدادی افراد که از آنان به عنوان انسانهای بد یاد میشود مقصر،معرفی میشوند. آنگاه اعلام میشود که برای پی بردن به حقیقت و دست یابی به نتیجه، وقت و زمان لازم است و نباید زود نتیجهگیری کرد که این سوء رفتار از جانب افسران ارشد بوده است. سرانجام این فجایع با طی روندی از پیش تعیین شده، به فراموشی سپرده میشود. به این ترتیب که تحقیق درباره جنایات اتفاق افتاده به عهده ارتش گذاشته میشود و در اغلب موارد ارتش خود را تبرئه میکند. به این ترتیب پرونده جنایات نیروهای ارتش بدون رسیدگی بسته میشود. عملکرد ارتش آمریکا در قبال افشای اخبار جنایات نیروهای خود از چارچوب خاصی تبعیت میکند. در واقع مقامات ارتش آمریکا با توسل به رسانههای مجیزگو و ناآگاهی مردم، به راحتی رفتار و جنایات غیرانسانی خود را توجیه میکنند و تحقیق و بررسی دربارهی وقایع مربوط به خود را آنقدر به تعویق میاندازد تا تحریف افکار عمومی به آسانی میّسر شود. در میان رفتارهای نادرست نیروهای آمریکایی در عراق آنچه بیش از دیگر رفتارها مورد انتقاد میباشد، جنایات و وحشیگریهایی است که به نام گسترش آزادی و دموکراسی علیه غیرنظامیان و مردم عادی این کشور انجام میگیرند. لازم به ذکر است اکنون آمریکا در عراق به جنگ با غیرنظامیان مشغول است و حتا در مبارزات خود برای سرکوب شورشها و خرابکاریها، به دنبال تمایز مردم از گروههای خرابکار نیست. برخی از پزشکان عراقی اعلام کردهاند حوادث غیرانسانی بسیاری در عراق از سوی نیروهای آمریکایی به وقوع پیوسته و بر روی آنها سرپوش گذاشته شده است. این پزشکان خواستار رسیدگی به چنین وقایعی شدهاند. نظامیان آمریکایی علاوه بر قتل دسته جمعی مردم عراق به اقدامات غیرانسانی دیگر از جمله بمباران شهرها و روستاهای این کشور که از جمعیت بالایی برخوردار هستند نیز میپردازند. در این دموکراسی آمریکایی هزاران فرد بیگناه کشته و زخمی میشوند، اما ارتش آمریکا در پایان اعلام میدارد هدف نیروهای آمریکایی کشتن افراد خرابکار بوده است. بر روی تمامی این اقدامات و جنایات غیرانسانی با دورویی تمام سرپوش گذاشته میشود. آیا دولت آمریکا و بخصوص بوش با توسل به آنچه فرماندهی کل نیروهای مسلح مینامندش، اجازه انجام چنین اقداماتی را دارد؟ رسانههای آمریکا در توجیه عملکرد ارتش چنان با دورویی رفتار میکنند که کسی به خود اجازه انتقاد از ارتش آمریکا را نمیدهد. در تکذیب ایده افرادی که عقیده دارند اکثر نیروهای ارتش آمریکا افرادی درستکار هستند و تنها عده معدودی به اعمال غیرانسانی روی میآورند، باید گفت همنشینی با افراد بد، حتا با اخلاقترین سربازان آمریکایی را نیز به سوی اعمال شیطانی سوق داده است. در واقع باید گفت تمام افرادی که به نوعی در جنگ عراق شرکت داشتهاند، در جنایات ارتش آمریکا سهیم هستند. در این میان گناه رانندهای که مسوول حمل تدارکات به عراق است با گناه سربازی که به یک کودک شلیک میکند، برابر است. جنایات نیروی آمریکایی در عراق نشان داد، آموزشهای اخلاقی به سربازان نظیر امتناع از قتل غیرنظامیان کاملاً بینتیجه است. اعزام فرماندهان ارتش به عراق برای ایراد سخنرانیهای اخلاقی، اقدامی مضحک به نظر میرسد. چرا که سربازان با شرکت در این جنگ نامشروع، عملاً اصول اخلاقی و انسانی خود را زیر سوال بردهاند. درست است جورج بوش دستور آغاز جنگ را صادر کرد، اما سربازان میتوانستند با سرپیچی از این دستور خود را آلودهی جنایات این جنگ نکنند. در واقع تمام افرادی که در این جنگ شرکت کردهاند، اصول اخلاقی و انسانی را زیرپا گذاشتهاند. مشکل جنگ عراق و افغانستان حضور عدهای انسان جنایت کار نیست، بلکه مشکل ماهیت این جنگهاست که کاملاً نامشروع و غیرقانونی هستند. ماهیت غیرانسانی این جنگها باعث میشود حتا با اخلاقترین سربازان نیز دست به اقدامات ضد انسانی بزنند. انسان برای این که بتواند ماهیت انسانی و اصول اخلاقی خود را حفظ نماید، باید از شرکت آگاهانه در اقدامات غیرانسانی و حمایت از چنین اعمالی، خودداری کند.
٣۶۲۶ - تاریخ انتشار : ۹ مهر ۱٣٨۷
|
از : هدیه از امل
عنوان : تقدیم به سینه چاکان امریکا
تولد نوزادانی ناقص الخلقه در افغانستان این ظن را تقویت می کند که آمریکا هفت سال پیش در جریان حمله به افغانستان ،از گلوله های حاوی اورانیوم ضعیف شده استفاده کرده است . “ فضیح ا... کا کار” معاون بهداشت عمومی دولت افغانستان اعلام کرد دولت این کشور نمونه برداری از خاک ، سنگ و آب در نقاط مختلف و جاهایی را که آمریکا مورد حمله قرارداده آغاز کرده است تا مستندات استفاده آمریکا از گلوله های حاوی اورانیوم ضعیف شده را بیابد . وی افزود، تولد نوزادان ناقص الخلقه این اقدام ارتش آمریکا را تائید می کند . این برای اولین بار نیست که ارتش آمریکا از اورانیوم ضعیف شده استفاده می کند بلکه در جنگ توفان صحرا ، ارتش آمریکا برضد نیروهای عراقی از گلوله های حاوی اورانیوم ضعیف شده استفاده کرد که باعث بروز بیماری های سخت و لاعلاجی میان سربازان و مردم بخصوص در جنوب عراق شده است. به گونه ای که در این مناطق ،تولد افراد معلول و بروز سرطان مزمن ناشی از استفاده آمریکا از اورانیوم ضعیف شده همچنان ادامه دارد . یکی از ویژگی های اورانیوم ضعیف شده ، ماندگاری طولانی مدت آن در طبیعت و وارد کردن خسارات و صدمات زیاد به منابع طبیعی و سلامتی انسان است . به همین دلیل ،استفاده از گلوله های حاوی اورانیوم ، جنایت بر ضد بشریت و عامل تخریب طبیعت محسوب می شود . این درحالی است که آمریکا بدون توجه به پیامدهای استفاده از چنین گلوله هایی از آنها در جنگ های مختلف استفاده می کند. در افغانستان با توجه به سانسور خبری شدیدی که محافل غربی اعمال می کنند آثار و پیامدهای استفاده از گلوله های حاوی اورانیوم و سایر مهمات جنگی به مرور مشخص می شود. آمریکا در جنگهای عراق و افغانستان بارها اقدام به آزمایش سلاح های جدید نیز کرده است . درواقع آمریکا از مردم کشورهائی مانند عراق و افغانستان برای آزمایش ادوات و تجهیزات نظامی خود استفاده می کند که این خود ، جنایت برضد بشریت است . این درحالی است که آمریکا با ادعای آزادی و ایجاد رفاه برای مردم افغانستان به این کشور لشکر کشی کرد اما اکنون مشخص شده است که آمریکا برای رسیدن به منافع خود جنایات بی شماری را بر ضد مردم افغانستان مرتکب شده است که ابعاد آن به مرور افشا می شود .
٣۶۲۵ - تاریخ انتشار : ۹ مهر ۱٣٨۷
|
از : روزبه
عنوان : آب رفته به جوی باز نمیگردد
نگاهی کوتاه به دیدگاه های ارائه شده نشان از آن دارد که چپهای ما کوچکترین ظرفیتی برای ارائه نظرات مخالف خود را ندارند. من برنامه های صدای آمریکا را نگاه میکنم و با وجودیکه با بعضی از آنها موافق نیستم، در مجموع صدای آمریکا را تریبونی آزاد برای ارائه نظرات مخالف جمهوری اسلامی دریافتم. صدای آمریکا اخبار را بدون سانسور پخش میکند. مقایسه ای کوتاه بین اخبار صدای آمریکا و دیگر رسانه های جهانی مثل سی ان ان گواه این مطلب است. در تفسیر های صدای آمریکا نیز اشخاص مختلفی از گروه های مختلف حضور دارند که بسیاری از آنها فعالین حقوق بشر هستند مثل خانم الاهه هیکس. البته گرایش صدای آمریکا هرگز به جانب چپ نخواهد بود و این مسئله کاملن قابل درک است. دوستان چپ ما از صدای آمریکا چه توقعی دارند؟ آیا توقع دارند که فی المثل از ریش و پشم کارل مارکس برایشان صحبت کند؟ و یا از "پیشرفتهای" کوبا و ونزوئلا برایشان برنامه بگذارد؟ واقعیت آن است که دوستان چپ ما ضدیت با آمریکا را به ضدیت با رژیم آخوندی ارحجیت میدهند. میزان نفرت آنها از صدای آمریکا تا حدی است که بنای ناسزا گویی را به گویندگان این رسانه میگذارند. در مورد عراق و افغانستان نیز دوستان چپ کاسه داغتر از آش هستند. در حالیکه مردم افغانستان در یک انتخابات مشروع (بنابر گزارش ناظران بیطرف) کرزای را به ریاست جمهوری انتخاب کرده اند و در حالیکه که باز بنابر گزارشات ناظران بیطرف اکثریت مردم عراق به مجلس فعلی آن کشور،که رییس جمهور طالبانی و نخست وزیر مالکی را برگزیده، رای دادند، دوستان چپ فرنگ نشین ما کاسه داغتر از آش شده و حتی بر خلاف حزب کمونیست عراق (که قاعدتن آشنایی بیشتری با مسائل کشور خود را دارند) فتواهای ضد امپریالیستی صادر میکنند. آقایان، مشکل شما این است که صدای آمریکا به تریبون آزادی تبدیل شده که بی پایه بودن تراوشات فکری شماها را ثابت میکند و شما ها هم طبق معمول بجای ارائه یک بحث منطقی با شعارهای بی پایه و اساس این و آن را "نوکر و کلفت امپریالیزم" میدانید. آقایان، دیوار "آهنین" دیر زمانیست که فرو ریخته. مطمئن باشید آب رفته به جوی باز نمیگردد.
٣۶۱۶ - تاریخ انتشار : ٨ مهر ۱٣٨۷
|
از : هدیه از امل
عنوان : نگاه کردن به یک برنامه به معنی طرفداری از ان نیست
من گاهگاهیبرنامه های میز گرد صدای امریکا را نگاه کردم ولی فهمیدم که در انجا جنگ بر علیه عراق وافغانستان توجیه میشود وسعی میشود امریکائی ها را مهربان وخوب و اورنده دمکراسی معرفی کند وافرادی که در انجا دعوت میشوند نیز بطور مرموزی از این خط پیروی میکنند وبرای من البته اصلا عجیب نیست چرا که دولت امریکا به اینها مزد میدهد تا دروغ تحویل مردم بدهند.من گاهگاهی تلویزیون جام جم را هم نگاه کردم و در انجا هم بشکل عکس صدای امریکا تلاش میشود سیاستهای جمهوری اسلامی را خوب جلوه دهد خوب برایم اصلا عجیب نیست چون جمهوری اسلامی به انها مزد میدهد تا دروغ تحویل مردم دهند.من گاهگاهی روزنامه کیهان شریعتمداری را هم میخوانم و میدانم که این روزنامه نیز به توطعه علیه دگر اندیشان میپردازد. من سیمای مقاومت مجاهدین را هم دیدم انها هم دروغ تحویل مردم میدهند ووووو.... اما تعجبم اینست که چگونه عده ای ایرانی ناباورانه صدای امریکا را که مبلغ توطعه وتزویر بر علیه منافع مردم ایران است تبلیغ میکنند و قبله امال خود میدانند.صدای امریکا صدای مردم ایران نیست و خود گردانندگان ان هم چنین ادعائی ندارند حالا چرا بعضی ها از منافع امریکا دفاع میکنند وبرای منافع بیگانگان سینه چاک میدهند بعد ادعا میکنند که خواستار دمکراسی و ازادی برای ایران هستند.دوستان بیگانگان هرگز برایمان دل نمیسوزانند نباید سطح خودمان را در حد پایوران ونوکرانشان پائین بیاوریم تا انها ته دل به کودنی ما بخندند
٣۶۱۴ - تاریخ انتشار : ٨ مهر ۱٣٨۷
|
از : لیبرال
عنوان : نه امریکایی و نه روسی ۰ کلیشه های پوسیده گذشته را باید دور انداخت
تلاش نویسنده مقاله که به جای کاویدن سطح رویدادها و مسائل به عمق پرداخته ستودنی است ولی انجا که مته حقیقت یابش به کلیشه سخت جان و سنتی چپ برخورد می کند و دوباره به سطح می اید هم گویای قسمتی از حقیقت است که چپ را تا سرحد همکاری و همگامی با عناصر ارتجاعی ضد امریکا مثل روسیه و چاوز و کاسترو و چپهای داخل ج ا به چالش می کشد۰ چه کسی است که نداند صرف اینکه مطلبی از رسانه متصل به امریکا پخش شود را دلیل بر باطل بودن و امریکایی بودن ان مطلب یا فرد شرکت کننده دانستن بسیار سطحی نگرانه و چپ گرایانه ارتدکسی است که حاصلش برای کشور ما یک انقلاب بد فرجام و یک حاکمیت مستبدتر از حاکمان رسمی متصل به امریکا بوده و یک سفره خوان یغما برای فرصت طلبان روسی و ۰۰۰ بوده است و بس ۰ بسیار سطحی نگرانه است اگر حضور باطبی را در صدای امریکا مهر تایید امریکایی بودن او و از ان بدتر جنبش دانشجویی که او بدان متصل است بدانیم ۰
قصد من دفاع از ضد امریکایی بودن کسی و یا متهم کردن کسی به امریکایی بودن نیست ۰ واقعیت ان است که دسته بندی کردن افراد و نظرات به خوب و بد بر اساس معیار امریکایی بودن و یا نبودن ریشه بسیاری از کج اندیشی ها و کجرویهای بسیاری از ایرانیان در گذشته بوده و به همین دلیل هر چه از ایزوستیا و نووستی و میشل شودفسکی بیرون امده در بست پذیرفته شده و هر چه از امریکا در امده در بست رد شده ۰ پس گله گذاری ما از ج ا و رهبرش که عینا توصیه های ما را اجرا می کنند برای چیست ؟ ایا وقت ان نرسیده که مثل بقیه کشورهای جهان (حتی کمونیست های چین و ویتنام و کوبا و همین شترگاوپلنگ روسی ) به واقعیتها به جای تئوریهای مطلق روی اوریم و بدانیم که جنگ سردپایان یافته و با حمله روسها به دو استان کچک و شلیک یک موشک در اقیانوس ارام باز نمی گردد۰ اگر همه امروز به دنبال توسعه اقتصادی و سرمایه گذاری و افزایش تولید داخلی حتی به قیمت گذشتن از دشمنیهای خونین قبلی و تئوریهای مقدس پیشین وراه دادن سرمایه گذاران خارجی به داخل کشورشان هستند ما چرا باید به دنبال خرافات سیاسی جان سخت و عوامفریبانه باشیم ۰ این به معنی تسلیم مطلق سیاسی به امریکا و روس و انگلیس نیست حتی عوامل انها هم انگونه که ما مجبور به تبعیت بی چون و چرا از انها خواهیم شد ( وقتی بحران کامل شد) از انهاتبعیت نمی کنند۰ بهای سنگینی که ما تاکنون به واسطه نگرش افراطی غلط خود پرداخته ایم از چیزی که ادعا می کنیم انها در صورت تسلط از ما خواهند خواست بیشتر بوده است ۰
٣۶۰٨ - تاریخ انتشار : ٨ مهر ۱٣٨۷
|
از : R یک مارکسیست
عنوان : انتخابات
باید به راستی تبریک گفت به خانم سهیلا که موضوع بحث را با زیرکی تغییر دادند. موضوع بحث صدای آمریکا بود نه انتخابات اما ایشان و دوستان ایشان با مرتبط کردن این دو موضوع شروع کردند به من حمله کردن که تو از یک طرف می گی که آمریک جنایت کاره اما از طرف دیگه می گی در انتخابات باید شرکت کرد پس تو طرفدار رژیم هستی و بک آقایی هم که مچ من رو گرفت که عامل رژیم هستم:)
شرکت در انتخابات و رای دادن به اصلاح طلبان به معنای تائیید جمهوری اسلامی نیست. این مسئله را خامنه ای سلطنت طلبان مجاهدین خلق گنجی و ... سعی می کنند القا کنند که مردم اگر شما در انتخابات شرکت کردید یعنی طرفدار جمهوری اسلامی هستید و این نظام را تائید کرده اید. این مزخرف است. هیچ جای دنیا رای را اینگونه تفسیر نمی کنند. یک مثال تاریخی می آورم.
پس از تشکیل کمینترن که با تلاش لنین و تروتسکی و بعد از انقلاب ۱۹۱۷ تشکیل شد رهبری کمینترن از تمام احزاب انقلابی اروپا و جهان خواست که در شرایطی که کشور در حالت انقلابی نیست آن احزاب در انتخابات شرکت کنند. این یعنی چه؟ مطمئناً لنین و تروتسکی دو انقلابی به تمام معنا از احزاب انقلابی جهان درخواست نکردند که به جای انقلاب در کشور خودشان با شرکت در انتخابات نظام سرمایه داری موجود را تائید کنند.
در مورد ایران هم شرایط همین است. اگر من انقلابی از شرکت در انتخابات سخن می گویم به خاطر اینست که ماتریالیزم دیالکتیک به من آموخته که دچار توهم نباشم. بر خلاف گروههای خرده برژوا من دچار این توهم نیستم که ایران در شرایط انقلاب به سر می برد. در این شرایط باید چه کرد؟ مثل خرده برژوازی انتخابات را تحریم کرد و باعث به قدرت رسیدن ارتجاعی ترین بخش های جمهوری اسلامی شد؟ یا با شرکت و رای دادن به گزینه های کمی لیبرال فضائی را در کشور ایجاد کرد؟
٣۶۰٣ - تاریخ انتشار : ۷ مهر ۱٣٨۷
|
از : جواد حسینی
عنوان : توضیحی کوچک به جناب "ضد جنگ"
با تشکر از مرحمت دوستان، فرمایشات خانم و یا آقای "سوزان" بنده را بیاد آن لطیفه قدیمی می اندازد که در پی یک تصادف و بدوبیراه گفتن های یکی از طرفین دعوا، طرف دیگر از او سوال میکند که: "آقا جان، حالا یک تصادف شده شما چرا اینقدر شهوتی شده اید؟". حال من نمیدانم از بنده چه تقصیری سر زده و یا ایشان چه چیز در مطلب قبلی من دیده اند که چنین به من حمله میکنند. هموطن گرامی، بنده هیچ نوع آشنایی با آن آقا ندارم و عرایضم هم فقط در رابطه با مصاحبهء قید شده توسط جناب "ضد جنگ" بود. شما هم اینقدر عصبانی نباشید. لیوان آبی میل کنید تا شاید آتش "سوزان" تان کمی فروکش کند.....
و اما جناب "ضد جنگ" بنده بهیچ عنوان قصد طبقه بندی رسانه های گروهی غرب را ندارم. بهرحال هر کس بر اساس دیدگاه ها و نظرات خود این رسانه ها را ارزیابی میکند. من فقط در پاسخ به فرمایشات شما این عرض را کردم که دخالت مجریان برنامه در بحثهای مطرحه امری ایست متداول و دلیلی ندارد که مجریان VOA (صرف نظر از میزان علاقه مندی و یا نفرت ما از ایشان) از این قاعده مستثنی باشند. در مورد برنامه های مربوط به احمدی نژاد و یا آن آقای سبحانی (جسارتاً خدمتتان عرض کنم که سبحانی با "سین" نوشته میشود نه با "صاد")، باید خدمتتان عرض کنم که من آن برنامه ها را ندیده ام و اگر فرمایشات شما درست باشد قطعاً انتقاد بر مجریان برنامه وارد است. من چون بر حسب تصادف آن بحث آقایان حقیقی و سازگارا را دیده بودم در مورد فرمایشات مطرح شده از جانب شما اظهار نظر کردم والا همانگونه که در مطلب قبلی نیز عرض کردم قصد شرکت در این مبحث را ندارم. امیدوارم بحث خوبی داشته باشید.
٣۶۰۲ - تاریخ انتشار : ۷ مهر ۱٣٨۷
|
از : سو زان
عنوان : جواد حسینی = احمد م؟!
یکی باید از آقا جواد بپرسد شما وکیل احمد م هستی یا خود خودش؟ بحثی بین د نفر بوده تو چرا کاسه داغ تر از آش شدی؟
٣۶۰۱ - تاریخ انتشار : ۷ مهر ۱٣٨۷
|
از : ضد جنگ
عنوان : زحمت بسیار برای هیچ
جناب آقای حسینی شما مجریان تلویزیون فوکس را با سی ان ان و بی بی سی یکسان می دانید؟ شما فوکس را باندازه سی ان ان و بی بی سی "معتبر" می دانید؟ اگر اینطور باشد حتما خود را به رسانه فوکس معرفی کنید که پست مهمی در انتظارتان خواهد بود.
من اگر شما را از سایر بحث های این تارنما نمی شناختم برداشت دیگری از سخنانتان می کردم.
هم میهن گرامی من در نوشته ام متذکر شدم که قصدم دفاع از نظرات اسامی یاد شده نیست. من این آقای حقیقی را نمی شناسم. اما حتی اگر یک مدافع صد در صدی ولایت فقیه به برنامه ای دعوت می شود باید به وی اجازه داد نظراتش را بطور کامل بیان کند. قضاوت با من و شمای بیننده است.
این که در پی هر جمله متلک های بی مزه این مردک بیاید موجب مظلوم نمایی مدافع ولایت می شود.
نمونه دیگر پخش باصطلاح مستقیم سخنرانی احمدی نژاد در سازمان ملل است. قرار بر این بود که این سخنرانی بطور زنده پخش شود. اما پس از هر جمله بیننده باید یکبار متلک های چالنگی و یک بار عربده کشی های این بی سواد "اقتصاد دان" باصطلاح دکتر صبحانی مواجه شود. آیا من بعنوان بیننده حق فکر کردن ندارم که کجا احمدی نژاد دروغ می گوید و یا خیر؟ آیا باید نوچه شاهزاده ایران (صبحانی) به من همانند یک زبان نفهم بفهماند که احمدی نژاد "مزخرف می گوید"؟ نه آقای حسینی شما خیلی مجذوب غرب و شیوه خبر رسانی آنها شده اید. اما در همین اقلیم هستند رسانه هایی که ساز دیگری می نوازند. در همان فرانسه سراغ لوموند دیپلماتیک را بگیرید، حتما کمی به باز شدن چشم و گوشتان کمک خواهد کرد. البته بزبان انگلیسی و فارسی حتی در ایران نیز قابل دریافت است.
٣۶۰۰ - تاریخ انتشار : ۷ مهر ۱٣٨۷
|
از : جواد حسینی
عنوان : در پاسخ جناب "ضد جنگ"
با سلام خدمت هموطنان گرامی، بدون آنکه قصد شرکت در تبادل نظرهایتان را در این بحث داشته باشم، میخواستم توجه هموطن عزیز آقا/خانم "ضد جنگ" را به بحث مورد اشارهء ایشان در صدای آمریکا جلب کنم. جناب/سرکار "ضد جنگ" میفرمایند:
"این آقایان با شلوغ بازی غیر حرفه ای فرصت سخن گفتن را از مخالف خود می گیرند و بخیال خود پیروز از میدان بحث خارج می شوند. بحث سازگارا با حقیقی از نمونه های بارز این امر است" (منظور ایشان از آقایان همان مجریان صدای آمریکاست). اگر اشتباه نکنم اشارهء جناب "ضد جنگ" به بحث سازگارا و حقیقی، همانا اشارهء ایشان به برنامهء "تفسیر خبر" دو هفتهء پیش است که در آن آقای علیرضا حقیقی از تورنتو با دکتر سازگارا منظره میکرد و آقای چالنگی نیز مثل همیشه مجری برنامه بود. در مورد برنامهء مزبور و نحوهء ادارهء آن من کاملاً با جناب "ضد جنگ" مخالفم و بر این باور هستم که صرف نظر از دیدگاههای آقای چالنگی و اینکه ایشان احتمالاً "مزدور امپربالیست" و یا از "طرفداران خانوادهء پهلوی" باشند، روش ادارهء ایشان در آن بحث کذایی بسیار مدبرانه بود.
واقعیت آن است که این آقای حقیقی از ارادتمندان رژیم ولایت فقیه است و همیشه گناه نابسمانیهای موجود را منحصراً بر گردن احمدی نژاد و جناح هوادار او می اندازد. البته ایشان هم به عنوان یک ایرانی میتوانند دیدگاههای خود را در رسانه ها بیان دارند و از این نظر خرده ای بر آقای حقیقی نیست. مشکل کار آقای حقیقی در آن بحث کذایی وارونه جلوه دادن حقایق توسط ایشان بود. او ابراز کرد که بر خلاف القاعده، رژیم ایران هرگز از عملیات تروریستی بر علیه شهروندان بیگناه حمایت نکرده. در اینجا آقای چالنگی حرف او را قطع نمود و همراه با دکتر سازگارا به کمکهای رژیم آخوندی به حماس و حزب الله و تایید بمب گذاری انتحاری فلسطینیها توسط رسانه های رژیم و نام نویسی انتحاریها در ایران توسط اشخاصی چون حسن عباسی اشاره کردند و دروغهای آقای حقیقی را برملا نمودند. در آن لحظه آقای حقیقی به تته پته افتاد و مطلب را به مخالفت فقه شیعه با تروریزم سوق داد. در اینجا آقای چانگی مجدد مداخله کرد و به او گوشزد کرد که بحث ما نه یک بحث فلسفی دربارهء فقه شیعه بلکه در مورد عملکرد رژیم آخوندی است. من اینکار مجری صدای آمریکا را نه "شلوغ بازی غیر حرفه ای" که حرکتی در راه نگاه داشتن بحث در مسیر درست میدانم. در مورد این صحبت شما که:
"این امر (مداخلهء مجری در بحث) در هیچ کجا رسم نیست شما مثال بیاورید بنده اگر خلاف واقع حرفی زده باشم پذیرای اشتباه خودم خواهم بود."
باید به عرض برسانم دوست گرامی، توجه شما را به مباحثات در CNN، CBS، FOX، BBC و تلویزیون TV۵ (شبکهء فرانسوی) و دیگر شبکه های تلویزیونی جلب میکنم تا به اشتباه بودن نظریهء خود در مورد عدم دخالت مجری برنامه در مباحث مطرح شده بیشتر پی ببرید.
با آرزوی موفقیت برای همه.
٣۵۹۹ - تاریخ انتشار : ۷ مهر ۱٣٨۷
|
از : یک دوست
عنوان : به چند یا شاید یک نفر
عده ای پرسیده اند که چرا "یک مارکسیست" به طرفداران صدای امریکا! (گویا صدای امریکا به یک حزب سیاسی تبدیل شده) نسبت مزدوران امریکا داده است؟
ضمن اینکه خالی از فایده نخواهد بود که به این دسته از کاربران این ضرب المثل را گوشزد کنم که "چیزی که عوض دارد جای گله ندارد"، مگر شما مجوز انگ زنی دارید؟ در کل اما چرا بنده باید پاسخگوی نظرات دیگران باشم، از خود ایشان بپرسید!
آقای امیر حمایت از اصلاحات را برابر با مزدوری برای رژیم می نامد! با این حساب نیروهایی چون جاما، نهضت آزادی و شخصیت های وابسته به طیف ملی مذهبی که غالبا خواهان شرکت خاتمی و بعضا عبدالله نوری (هر دو اصلاح طلب) می باشند، همه مزدور رژیم هستند!
امیر ادعا می کند: "جریان اصلاح طلب جمهوری اسلامی که پایبند به رعایت قوانین غیرانسانی اسلامی ست و هیچ مشکل حقوقی و اخلاقی با زندان و شکنجه و اعدام و سنگسار و چندزنی و تبعیض جنسی شرعی و ... ندارد"
سوال اینست که نماینده گان مجلس ششم بپشتوانه تعریفی که شما ارئه داده اید زندانهای مخفی را افشا و تعطیل کردند؟ یکی از آنها دیگر در قید حیات نیست (علیرضا نوری برادر عبدالله نوری) و دیگری ممنوع الخروج شده: خوئینی.
اینجا سوال یا انتظار این است که این دوستان لااقل از شهامتی در حد یک "مارکسیست" برخوردار باشند و خط فکری خود را بصورت عام روشن کنند: مثال با نام هایی چون "پهلوی"، "مجاهد" یا غیره. آنگاه بحث هدفمند تر پیش می رود. اینکه افرادی با نام های متفاوت دیگران را به مزدور و خائن و... متهم کنند هنر نیست. ضمن اینکه ما باندازه ای پیراهن پاره کرده ایم که بدانیم مزدوران واقعی چگونه عمل می کنند. در انجمن های پناهندگی و سازمان های سیاسی اتفاقا این افراد (نفوذی ها) مواضع تندی علیه رژیم اتخاذ می کردند و با برچسب سازشکار و امثالهم به افراد و نیروهای سیاسی در صدد تفرقه افکنی و جدایی و ایجاد بدبینی بین سازمانهای سیاسی و سیاسیون فعال در اروپا بودند. یک مزدور یا جاسوس با پرچم اربابش یا با داعیه دفاع از آن وارد میدان نمی شود برعکس.
گویا این کاربران متوجه نیستند در چه سایتی بحث می کنند. این سایت به جنبش چپ ایران نزدیک است. چپ از تقابل آرا استقبال می کند. چپ از شخصیت محوری گریزان است که تاوان سنگینی از بابت آن پرداخته، در بین چپ ها مرجعیت معنا ندارد. (نه تنها از نوع مذهبی بلکه از هر نوع آن: فردی حال رهبر، فقیه یا شاهزاده و ...باشد) در بین چپ های جدی یک فرد جای دیگران فکر نمی کند و تصمیم نمی گیرد. بنابراین تفاوت آرا نه تنها طبیعی است بلکه مورد استقبال هم واقع می شود. از همین روست که عزیزان گرداننده اخبار روز این امکان جالب را در اختیار کاربران گذاشته اند. و به اعتقاد بنده این روند در این سایت بدین شکل ادامه خواهد یافت. ازین رو با تهمت و انگ زنی نمی شود صدایی را خاموش کرد و یا جو سازی کرد.
و اما در مورد بحث جاری فردی عملکرد رسانه ای بیگانه را منفی قلمداد می کند و راه کاری ارائه می دهد. عده ای در رد یا تائید آن نظر می دهند و یا دیگرانی در جهت تکمیل و ارائه راه کارهای دیگری نظر می دهند. و همین شیوه است که به سایت هایی از نوع اخبار روز اعتبار خاصی می بخشد. اینجا جای مجیز گویی و فخر فروشی از بابت دیدار با روسای جمهور امریکا و یا چاپلوسی های رایج در حکومت ها و سازمان ها و محافل تابع فرد نیست. اگر برای شما چنین شیوه ای برازنده نیست بجای انگ زدن به سایت های همسوی خودتان سری بزنید!
٣۵۹٣ - تاریخ انتشار : ۶ مهر ۱٣٨۷
|
از : فرید راستگو
عنوان : این صدای مردم ایران است
خودصدای آمریکا می گوید : این صدای آمریکا است. بنا براین صدای آمریکا نمی تواند صدای مردم ایران باشد. هیچگاه دولت آمریکا از مردم و مبارزات آنان حمایت نکرده است. کودتا علیه مصدق - حمایت از دیکتاتوری شاه -همکاری آمریکا با خمینی جهت کودتا علیه بنی صدر - معامله ریگان با خمینی ( اکتبر سورپرایز یا ایران گیت) حمایت آمریکا از صدام در دوران جنگ بر علیه تمامیت ایران - حمایت آمریکا از امارات در موضوع سه جزیره همیشه ایرانی- همکاری حکومت آمریکا با جمهوری اسلامی در عراق و افغانستان و دیگر همکاریها با حکومت آدمخوار ایران. تازه اکثر آنانی که صدای آمریکا با آنان مصاحبه می کند یا وابستگان به سلطنت هستند که بوئی از حقوق بشر نبرده اند یا عناصر معلوم الحالی مثل سارگارا و نوری زاده هستند که یک روز از جیب شیخ می خورند و یکروز از جیب شاه اینها انگ نیستند عین حقیت هستند نامه فدایت شوم نوری زاده به خمینی حاضر است و چماقداری وسپاهی بودن سازگارا در حمایت از خمینی و رهبر معظم جرء افتخارات ایشان می باشد. صدای آمریکا بطور مرموزانه ای مبلغ تجزیه ایران است. در پایان باید گفت صدائی می تواند روی مردم اثر بگذارد که بیان کننده منافع و حقوق ملی مردم باشد چنین صدایی نه صدای حکومت ایران و نه صدای حکومت آمریکا است. صدایمان رابر علیه هر گونه استبداد و در دفاع از حقوق ملی مردم ایرا ن رساتر سازیم ،این صدا ی مردم ایران است.
٣۵۹۲ - تاریخ انتشار : ۶ مهر ۱٣٨۷
|
از : ضد جنگ
عنوان : اعلام نظر با شلوغ بازی فرق دارد
آقای احمد م، بنظر بنده وقتی من و شما بعنوان بیننده تفسیر خبر در انتظار شنیدن نظرات گوناگون مفسران مهمان هستیم، نقش مجری برنامه روشن کردن نکات مبهم در تفسیر و تحلیل های مهمانان برنامه است. در اصل وی بینندگان برنامه را که از طیف های مختلف سیاسی و اقشار غیر سیاسی هستند را نمایندگی می کند و بهمین دلیل هم باید رعایت بی طرفی را بکند.
اما مجریانی که بنده نام بردم در بحثها بعنوان یک طرف بحث و در مقام دشمنی با انقلاب ۵۷ (نه حاکمیت برآمده از آن) و دفاع از رژیم ساقط شده پهلوی و سیاست های حاکم در امریکا بر می آیند. این امر در هیچ کجا رسم نیست شما مثال بیاورید بنده اگر خلاف واقع حرفی زده باشم پذیرای اشتباه خودم خواهم بود. ثانیا این آقایان با شلوغ بازی غیر حرفه ای فرصت سخن گفتن را از مخالف خود می گیرند و بخیال خود پیروز از میدان بحث خارج می شوند. بحث سازگارا با حقیقی از نمونه های بارز این امر است.
و اما در مورد محبوبیت ادعایی این رسانه در بین مردم :
اولا کسی آماری در اختیار ندارد که میزان "محبوبیت" این رسانه در چه حد است.
ثانیا تعداد بالای مخاطب حتما بمعنای محبوبیت آن رسانه در بین مردم نیست. من هم جزو مخاطبین آن هستم و آن را رسانه ای در حد صدا و سیما مخرب می بینم.
ثالثا در کشور ما اگر حقانیت با محبوبیت قابل سنجش می بود که کار همه ما زار بود. مداحان و واعظان و اشخاصی (مثل خشا یا داور و شیادانی از این دست) در ایران محبوبیت دارند حال گذرا یا مداوم تر که یک انسان جدی نمی تواند آن را ملاک سنجش خود قرار دهد.
٣۵۹۱ - تاریخ انتشار : ۶ مهر ۱٣٨۷
|
از : ساحره پ
عنوان : انگ زنی؟
خانم یا آقای "یک دوست" اگر انگ زنی بد است، چطور مزدور خواندن طرفداران صدای آمریکا توسط یک مارکسیست، بد نیست؟! طرفداران صدای آمریکا، مزدور آمریکا هستند، ولی کسی که خود را چپ جا میزند و راه رهایی کارگران را قدرت گرفتن جناح "اصلاح طلب" ج.ا. میداند، مزدور رژیم نیست!
٣۵٨٨ - تاریخ انتشار : ۶ مهر ۱٣٨۷
|
از : امیر
عنوان : به یک دوست و همنظرانش!
چطور است که شما از جریان اصلاح طلب جمهوری اسلامی که پایبند به رعایت قوانین غیرانسانی اسلامی ست و هیچ مشکل حقوقی و اخلاقی با زندان و شکنجه و اعدام و سنگسار و چندزنی و تبعیض جنسی شرعی و ... ندارد، دفاع میکنید، ولی با آمریکا مخالفید؟ یعنی میخواهید بگویید که جناح اصلاح طلب رژیم دمکرات تر و آزاداندیش تر از دولت آمریکاست؟
٣۵٨۷ - تاریخ انتشار : ۶ مهر ۱٣٨۷
|
از : احمد م
عنوان : سرهم بندی
این آقا و یا خانم ضد جنگ از قرار معلوم آگاهی کاملی از روند جاری در رسانه های گروهی دنیا ندارد. در تمام رسانه های گروهی مجریان برنامه، ضمن احترام به نظرات طرف مقابل، در بحثها شرکت کرده و موضع خود را مشخص میکنند. فحش و ناسزا گفتن به مجریان یک برنامه و آنها را ساواکی و خودشیرین و غیره خواندن جز بی ادبی و بی نزاکتی چیزی نیست. همانطور که آقا و یا خانم تبریزی گفتند صدای آمریکا از محبوبیت و مقبولیت خاصی در ایران برخوردار است و دوستان چپ ما جز ناسزا گویی و شلوغبازی بر علیه این رسانه چیز دیگری را نشان نمیدهند.
در ضمن با حرف خانم رعنا موافقم. این آقای یعقوبعلی جز کلی گویی و سرهم بندی حرفهای بی ربط کاری نکرده.
٣۵٨۶ - تاریخ انتشار : ۶ مهر ۱٣٨۷
|
از : یک دوست
عنوان : مشکل ما ایرانی ها انگ زنی است.
همینکه نظرات کسی با نظرات ما هم خوانی نداشته باشد و کمی هم به مسائل داخل ایران بیشتر توجه نشان دهد ما سریعا وی را عامل جمهوری اسلامی معرفی می کنیم.
اما توجه نداریم که خودمان مروج سیاست های جنگ طلبانه امریکا هستیم آنهم بر علیه کشور خودمان.
اینکه فردی (من با شیوه برخورد یک مارکسیست موافق نیستم) با حمله به ایران مخالف باشد موظف به افشاگری علیه مجریان این سیاست است.
چنانچه این فرد با سیاست های جاری در داخل نیز موافق نباشد بدنبال راه حل های بومی مانند انتخابات یا تحریم یا ... می گردد.
حال سوال من از دوستانی مثل سهیلا و پویا این است که آیا دارنده این دیدگاه حتما عامل رژیم است؟
من با شیوه بحث این یا آن در این سایت مخالفم اما ما اینجا نیستیم که به هم درس اخلاق بدهیم و اجازه هم نداریم با تهمت و افترا صدای مخالف خود را در گلو خفه کنیم.
من با نظرات کار بر عزیز "ضد جنگ" کاملا موافقم، ضمن اینکه برای برون رفت از بحران کنونی موافق شرکت در انتخابات و رای دادن به یک کاندیدای اصلاح طلب هستم.
شما نام اینرا هر چه می گذارید اهمیتی برای من ندارد. من هرآنچه را که عقلم حکم می کند که برای مردم کشورم مثمر ثمر و نیز کم هزینه ترین امکان است را پی می گیرم. و افتخار می کنم که جاده صاف کن ارتش بیگانه به کشورم نبوده و نخواهم بود. حال چه جاده صاف کن از جنس داخلی آن (احمدی نژاد) یا خارج نشین آن.
٣۵٨۵ - تاریخ انتشار : ۶ مهر ۱٣٨۷
|
از : ضد جنگ
عنوان : صدای امریکا صدای جنگ ، صدای ساواکیان فراری وصدای طرفداران رژیم پهلوی است. این هم دلایلی برای آقای تبریزی
ابتدای شروع به کار این رسانه، جهت جذب مخاطبان بیشتر از کارشناسان با گرایشات گوناگون استفاده می شد. گردانندگان نیز غالبا افراد اهل فنی بودند مثل خانم ستاره درخشش که شغلش بعنوان ژورنالیست بخوبی انجام می داد. با گذشت زمان کارشناسان دعوت شده به این رسانه پاکسازی شدند. از دکتر نفیسی یا کردوانی، انور حقیقی و ... (بدون اینکه بخواهم نپرات آنها را تائید کنم) دیگر خبری نیست یا اگر هم باشد بشکل زننده ای که مخاطب را مشمئز می کند.
گردانندگان حرفه ای نیز جای خود را به افرادی که از اساس با انقلاب ایران در سال ۵۷ مشکل داشته اند داده اند. افراد بی بضاعتی چون جمشید چالنگی و بیژن فرهودی که بجای کار ژورنالیستی به خودشیرینی برای کارفرمای خود و همفکران پهلوی طلب خود مشغولند.
اخیرا محسن سازگارا در برنامه تفسیر خبر بحثی با انور حقیقی داشت. این بحث تنها با شلوغ بازی های ساواکی مآبانه چالنگی در ظاهر بنفع سازگارا پایان یافت.
در اصل مجری برنامه اجازه دخالت در تفسیر و تحلیل هایی که در برنامه ارائه می شوند را ندارد. مگر اینکه خط فکری و وابستگی سیاسی خود را مشخص کند (مثل سازگارا یا انور حقیقی یا نوری زاده). این شیوه عمل همان شیوه ای است که در تلویزیون شاه و در سیمای جمهوری اسلامی باب بوده و هست.
در این رسانه که به گفته مدیرش آقای محمودی رسانه ملی ایرانیان نیست بلکه رسانه ای امریکایی است که بودجه اش توسط وزارت امور خارجه امریکا تامین می شود، صحبت از کار مستقل ژورنالیستی اگر عامدانه صورت نگیرد، خوش خیالی است.
تاسیس این رسانه عملی در جهت سیا ست های دولت امریکاست. طبیعتا طرفداران حمله امریکا به ایران، وابستگان به رژیم سابق و لجبازانی که پس از سرخوردگی از داخل به این نتیجه رسید ه اند که دیگی که سری برای من درآن نجوشد...، از هواداران و مبلغان این رسانه باشند. اما نیرو های ملی و مخالفین سیاست های جنگ طلبانه امریکا و نیرو های چپ نمی توانند با عملکرد چنین رسانه ای موافق باشند و باید برای توده مردم تشنه اخبار درست و دقیق روشن کنند که در ورای اخبار "دست اول" این رسانه پیشبرد سیاست های سلطه طلبانه امریکا نهان شده است.
صدای امریکا را نمی توان خاموش کرد اما مردم داخل را می توان روشن کرد که آگاهانه مانع از کامیابی گردانندگان این رسانه شوند.
٣۵٨۴ - تاریخ انتشار : ۶ مهر ۱٣٨۷
|
از : R یک مارکسیست
عنوان : در جواب آقای پویا
باریک الله باریک الله
٣۵٨٣ - تاریخ انتشار : ۶ مهر ۱٣٨۷
|
از : پویا
عنوان : حزب الهی است!
دوستان توجه کنند که این فرد که خود را مارکسیست دوآتشه و ضد امپریالیست معرفی می کند یک حزب الهی دو آتشه است. این شیوه های امنیتی حکومت بسیار رسوا است. اندکی دقت به چگونگی نوشتن و موضع گیری های او، این را به خوبی نشان می دهد. خانم سهیلا هم که به آهستگی مچ طرف را گرفته است. اینها خیال می کنند که با این شیوه ها می توانند موضوع بحث ها را به انحراف کشیده، پوششی برای جنایت های جمهوری اسلامی به وجود آورده و فکرها و اندیشه های ویرانگر خود را منتشر کنند. این ها مأمورانی هستند که سال ها است که به این شغل شریف اشتغال دارند. به امثال این ها باید گفت که دشمن درجه یک مردم ایران در خانه است وحکومت می کند. مشکل اساسی مردم ما امروز حکومت اسلامی است نه آمریکا، نه اسرائیل و نه رادیو آمریکا که اتفاقن همین دست وپا زدن های این آقایان نشان می دهد که یرعکس این تبلیغات، این رادیو در ایران بسیار هم شنونده داشته و توانسته است اثر مثبت و سازنده ای داشته باشد. بگذارید وابستگان این حکومت هر چه می خواهند سر خود را به دیوار بکوبند!
٣۵٨۲ - تاریخ انتشار : ۶ مهر ۱٣٨۷
|
از : سهیلا
عنوان : مخالف آمریکا، موافق جمهوری اسلامی
جالب است که شما اینگونه سرسختانه با آمریکا مخالفت میورزید، ولی در کامنتهای قبلی تان خواهان شرکت در انتخابات در جمهوری اسلامی بودید. رای دادن به یکی از جناحهای جنایتکار و ضدبشر جمهوری اسلامی مثبت است و کاری ست انقلابی، ولی دوستدار صدای آمریکا بودن، خیانت است! واقعا جالب است!
٣۵٨۱ - تاریخ انتشار : ۶ مهر ۱٣٨۷
|
از : R یک مارکسیست
عنوان : امپریالیزم و اعوان و انصارش
خانم سهیلا شما بنده را متهم به دگم بودن کردید چرا که مخالف خودم را نوکر امپریالیزم خطاب کردم. من از شما سوالی دارم. آقای م تبریزی این جمله را نوشتند ((...من به نوبه خود از دوستاران صدای آمریکا هستم ...)). خب این آقا که خودش می گه من چکاره ام و دل در گرو کجا دارم. پس شما از چی دفاع می کنید؟
این آقا داره از رسانه ای که جنگ علیه ایران را تشویق می کنه حمایت می کنه. این آقا داره از رسانه ای که کشتار میلیونها عراقی و افغانی را تحت نام مبارزه با تروریسم و مبارزه برای آزادی توجیه می کنه حمایت می کنه. پس چه توقعی دارید که همچین آدمی را من به عنوان نوکر امپریالیزم نام نبرم؟ چرا؟
شما توقغ دارید که ما چپ ها در مقابل جنگ طلبی آمریکا و اعوان و انصارش کوتاه بیاییم؟ نه! کمونیست های واقعی ایران بر خلاف حزب خائن و استالینیستی کمونیست عراق نتنها با آمریکا همکاری نخواهد کرد بلکه با تمام توان و نیرو و با آن مبارزه خواهد کرد.
صدای آمریکا صدای جنگ و تجاوز و کشتار و جنایت است و هر کس خود را دوستدار آن معرفی کند یا به قول برشت که گفت (( آن کس که حقیقت را نمی داند نادان است و آنکه می داند و انکار می کند تبهکار است)) نادان است و یا تبهکار و نوکر امپریالیزم.
حالا شما می خواهد خوشتان بیاید و یا بدتان. من با آمریکا و اعوان و انصارش تعارف ندارم. اینها دشمن کارگران ایران هستند.
٣۵٨۰ - تاریخ انتشار : ۶ مهر ۱٣٨۷
|
از : سهیلا
عنوان : بسیار متاسفم
جناب مارکسیست مانند بسیاری از چپهای دگم، مخالفین خود را به راحتی نوکران امپریالیسم میخواند. واقعا بسیار متاسفم از کج اندیشی این افراد کوته بین!
٣۵۷۰ - تاریخ انتشار : ۶ مهر ۱٣٨۷
|
از : م تبریزی
عنوان : چرا پاسخ مرا به R یک مارکسیست حذف کردید
من از سایت اخبار روز میپرسم که به چه علت جواب من را به R یک مارکسیست برداشتید. من هیچ توهینی نکرده بودم و عینا همان کلمات او را بکار بردم. چطور حرفهای بی اساس او را میگذارید ولی جواب مرا بر میدارید؟ آیا تعصبی در گذاشتن صحبتهای دیگران دارید؟ آیا حتما باید صحبتها از طیف چپ باشد تا شما را خوش آید؟
٣۵۶۲ - تاریخ انتشار : ۵ مهر ۱٣٨۷
|
از : منوچهر جمالی
عنوان : صدای قلسفه نوین و زنده
به جای آنکه وفت خود را صرف شنیدن صدای آمریکا بکنید صرف شنیدن صدای فلسفه ای نوین و رنده ازیک متفکر ایرانی بکنید تا بتوانید ریشه فساد استبداد دینی و سیاسی و اقتصادی را ازبن بکنید
http://www.jamali.info/falsafe/
٣۵۶۱ - تاریخ انتشار : ۵ مهر ۱٣٨۷
|
از : رعنا
عنوان : کسی اصلا فهمید؟
کسی اصلا فهمید اقای نویسنده مقاله چه می گوید؟ ایشان کلی آسمان ریسمان کرد و حرفهای قلمبه سلمبه زد و از این و آن فاکت آورد که بگوید چی من با صدای امریکا مخالفم خوب باش . بهتر است این تپیپ ها بروند یک کمی نوشتن را یاد بگیرند که این طور به شعور خواننده بی احترامی نکنند.
٣۵۵۶ - تاریخ انتشار : ۵ مهر ۱٣٨۷
|
از : R یک مارکسیست
عنوان : چپ و صدای آمریکا
جناب م تبریزی ما دلایل بسیار قوی برای مخالفت با لجن پراکنی های رسانه امپریالیستی صدای آمریکا داریم. اما جنابعالی همانطور که گفتید دل در گرو آمریکا دارید و مسلم است که شما این دلایل را درک نکنید.
ما با صدای آمریکا مخالفیم برای اینکه صدای آمریکا است و ما ضد آمریکایی
ما با صدای آمریکا مخالفیم برای اینکه ما ضد جنگیم و صدای آمریکا طرفدار جنگ
ما با صدای آمریکا مخالفیم برای اینکه ما طرفدار کارگران آمریکا هستیم و صدای آمریکا دشمن آنان.
ما با صدای آمریکا مخالفیم برای اینکه ما طرفدار کارگران ایران هستیم و صدای آمریکا دشمن آنان.
ما با صدای آمریکا مخالفیم برای اینکه ما ضد جنگ در عراق و افغانستان هستیم اما صدای آمریکا توجیه گر اشغال است.
ما با صدای آمریکا مخالفیم برای اینکه ما طرفدار مردم فلسطین و دشمن صهیونیزم هستیم اما صدای آمریکا رسانه نفرت پراکتی و دروغ گویی علیه فلسطین است.
ما با صدای آمریکا مخالفیم برای اینکه ما ضد سرمایه داری هستیم و صدای آمریکا ایدئولوگ سرمایه داری هست.
ما با صدای آمریکا مخالفیم چرا که ما دشمن جانورانی مانند بوش و چنی و اوباما هستیم اما صدای آمریکا جیره خوار آنان هست.
ما با صدای آمریکا دشمنیم چرا که ما به دنبال انقلاب سوسیالیستی هستیم و صدای آمریکا دشمن انقلاب است.
می بینید ما دلایل بسیاری برای دشمنی و مخالفت با صدای آمریکا داریم. اما نوکران امپریالیزم توان دیدن و درک کردن این را ندارند. متاسفم.
٣۵۵۴ - تاریخ انتشار : ۵ مهر ۱٣٨۷
|
از : م تبریزی
عنوان : همگامی با اسلامیون
تا به امروز فعالین چپ نتوانسته اند حتی یک دلیل موجه بر علیه صدای آمریکا ارائه دهند. این جماعت در این زمینه کاملن با اسلامی ها همگام هستند. تا آنجا که من میبنم صدای آمریکا محبوبیت فوقالعاده ای در بین مردم دارد. من به نوبه خود از دوستاران صدای آمریکا هستم و بر این باورم که مخالفت چپها با این رسانه چیزی جز دعوای ایدئولوژیک آنها با دنیای آزاد نیست. جدالی که دیر زمانی است که با شکست سخت چپها به مرحله دیگری رسیده. مرحله ای که با شکست دیگری برای چپها همراه خواهد بود.
آقای یعقوبعلی، فرستنده بیش از هر زمان دیگری روشن است. شما فکری به حال خود کنید.
٣۵۵۲ - تاریخ انتشار : ۵ مهر ۱٣٨۷
|