از : سیامند
عنوان : شرط همواره سخن گفتن نیست، شرط چگونه سخن گفتن است
آقای حاجی محترم، پیش از هر چیز از لحن بیان خود عذر می خواهم و امیدوارم اشاره به برخی نکات در یادداشت مختصر کنونی مایه رنجیدگی خاطر شما نشود، اما دوست نادیده و محترم، تکرار برخی سخن ها از سر افراط اگر گذشت، موجب ملال می شود، به مایه ی اغراق نمی بایست گرفت که جان کلام در سخن شما در پاراگراف زیرین آمده است :
«آگاهان جامعه می بایست با تقویت و ایجاد نهادهای مدنی و جریانات سیاسی و جنبش های اجتماعی و هدایت حرکتهای خود جوش و اعتراضی مردم که در روندمبارزه منجر به نیروی منسجم با رهبری واحد خواهد گردید بعنوان یک نیروی سوم برآیند نمایند تا حاکمیت و جناحهای درونی آن اعم از راست و اصلاح طلب را وادار به پذیرش خواستهای دموکراتیک مردم نماید»
البته زیباست، البته منطقی است و صد البته مایه تحسین، اما دوست محترم، گویی نکته ای جزئی در این پاراگراف به فراموشی سپرده شده، آن هم چگونگی این امر است. بگذارید، جزء جزء و شرحه و شرحه خدمتتان عرض کنم.
این «نهادهای مدنی و جریانات سیاسی و جنبش های اجتماعی» که فرموده اید، کدام هایند ؟ اصلا چنین پدیده ای در ایران امروز موجود است یا خیر ؟ اگر موجود است، کدام است و مشخصه ها و ویژگی های آن چیست ؟ بعد هم فرموده اید، «آگاهانِ جامعه» می بایست به این امر خطیر بپردازند ؟ لطف فرموده بفرمائید این «آگاهان جامعه» چه کسانی اند ؟ و بعد از مشخص کردن آنها بفرمائید چگونه و به چه طریق به این امر بپردازند ؟ سازمان های «سیاسی» مقیم در خارج از کشور وارد دهه ی سوم اقامت در خارج از کشور شده اند و همچنان همین جملات را بی کم و کاست تکرار می فرمایند، اما باور بفرمائید هنوز حتی یک بار هم نفرموده اند، که «چگونه»، حالا که شما به این مقوله ی قدیمی به تاریخ سه دهه می پردازید، لطف فرموده، چگونگی آن را نیز به رشته ی تحریر آورید. منظورتان از «آگاهان اجتماعی» همان آقای زرافشان و خانم عبادی و عبداله نوری است ؟ اصلا این سه نفر چه ارتباطی با آن «نهادهای مدنی و جریانات سیاسی و جنبش های اجتماعی» که فرموده اید، می توانند داشته باشند ؟ این «نیروی سوم» که هم شما، هم مجاهدین خلق، هم برخی از اصلاح طلبان حکومتی و هم برخی از مدعیان رهبری طبقه ی کارگر از آن سخن می گوئید، چه ویژگی ای دارد و باید داشته باشد ؟ چه وظیفه ای به عهده خواهد داشت ؟ آیآ وظیفه ی انقلاب و سرنگونی نظام را به عهده می گیرد ؟ آیآ قرار است به قول شما فعالانه در انتخابات تاثیرگذار باشد ؟ (فرموده اید به شکلی غیر از شرکت در آن). اگر به ادبیات ما قدیمی ها که زمانی که این واژگان را آموختیم هنوز از نیروی دوم و سوم و ... حرفی زده نمی شد، مراجعه کنم، احتمالا منظورتان تغییر توازن قوای اجتماعی است. چه خوب. گمان می کنم همگان در آرزوی تغییر توازن قوای اجتماعی اند، اما عنایت فرموده ما ره گم کردگان را راهنمایی بفرمائید، این توازن قوای اجتماعی را چگونه، به چه روش و وسیله ای می توان به نفع «خواسته های دمکراتیک مردم» تغییر داد ؟ اگر احتمالا در سنین جوانی هستید و خاطره ی زیادی از سال های پیش از انقلاب بهمن ندارید، عرض می کنم، ما ایرانی یک بار دیگر این سال ها را از سر گذرانده ایم، پس از کودتای مرداد ماه در سال ۱۳۳۲نیز بی اعتباری دامان جنبش اعتراضی را گرفت و احزاب «انقلابی» آن زمان هم از مصائب و بلایایی که سازمان های مختلف «انقلابی» امروزه در خارج از کشور به آنها مبتلایند بهره ی کافی گرفتند. آنها هم در خارج از کشور تنها به انشعاب و هزل یکدیگر پرداختند، در داخل کشور نیز اندک اعتبار داشته را با ساختن تشکیلاتِ داخل کشور در دست آقای عباس شهریاری به ثمن بخس فروختند. این اعتبار فروریخته و نابود شده توسط عده ای خارج نشین، توسط جوانانی در داخل کشور، آنهایی که به قول نیما از خیلِ «دل افسردگان» بودند و نه از جمعِ «پیِ نام خیزان»به قیمت جان و جوانی شان بازسازی شد.
حالا این گروه «آگاهان اجتماعی» به قول شما، اندک اعتباری در صحنه ی مبارزه ی جاری در داخل کشور ندارند، (حیف، ای کاش که می داشتند، اما خود کرده را تدبیر نیست) و شما انتظار دارید که زحمت کشیده، هم نهاد مدنی سازمان بدهند، هم جنبش اجتماعی راه بیندازند و هم جریانات سیاسی علم کنند ؟ یعنی پس از سی سال هنوز این انتظار را از آنها دارید ؟ اگر به سن و سال تان نمی خورد لطفا به کهن سال تر ها مراجعه کنید و بپرسید که آن جماعت بی اعتبار دیروز (و البته امروز و هنوز) در آن دوران با آن جوانان در داخل کشور که بی مدعا و پی نام بودنی، جان بر کف گذاشته بودند، چگونه برخورد کردند ؟ و خوب حالا ببینید، «آگاهان اجتماعی» شما با این جوانان در داخل کشور چگونه برخورد می کنند ؟ شاید شما به یاد نداشته باشید، اما متولیان دیروز حزب طراز نوین، آن جوانان را به سخره گرفتند، چون با آنها اختلاف «ایدئولوژیک» داشتند، لطفا از «آگاهان اجتماعی» امروز سئوال بفرمائید با جوانان کنونی داخل کشور، اختلافشان از چه جنسی است ؟
دوست محترم سخن کوتاه، جنبش اجتماعی موجود است، نهاد مدنی نیز، اما «آگاهان اجتماعی» از روند حرکت دور مانده اند. توجه بفرمائید به ابعاد جنبش دانشجویی داخل کشور نگاهی بیندازید، یادتان هست در زمان سلطنت پهلوی، جنبش دانشجویی در دسته های چریکی شعار «اتحاد، مبارزه، پیروزی» سر می داد، امروز جنبش دانشجویی، در سراسر دانشگاههای کشور در دسته های چندهزار نفری شعار سرمی دهد، «جمهوری اسلامی این آخرین پیام است، جنبش دانشجویی آماده ی قیام است» و شما هنوز به دنبال جنبش اجتماعی در جستجوئید ؟
۶۰۰۵ - تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱٣٨۷
|