هردو طرف را محکوم نکردن اشتباه است! - سهند شایان

نظرات دیگران
  
    از : رضوان مزینی

عنوان : محکوم کردن کافی نیست باید قدرتها وارد صحنه شوند تا اسرائیل و حماس را وادار به تحمل یکدیگر نمایند !!
با توجه به نادیده گرفتن قطعنامه های متعدد شورای امنیت سازمان ملل در طول ۶۰ سال پس از تشکیل کشور اسرائیل و توسط همین دولت اسرائیل که تمام دنیا در برابر آن «عاجز» مانده و آخرین قطعنامه یعنی شماره ۱۸۶۰ که بقول معروف مرکب آن هنوز خشک نشده و هردو طرف ، گروه حماس و اسرائیل یه آن اهمیت نمی دهند. این سئوال پیش میاید. چگونه در باره ی بسیاری از نیروهای گردنکش ، زور گو و دیکتاتور هم چون میلوسویچ ، صدام و طالبان با «افتدار » کامل عمل شد به خصوص توگشسلاوی را درست یا غلط تکه تکه کردند و هنوز با ممارست برای دستگیری ژنرال های فراری جایزه های میلیون دلاری گذاشته اند ولی با تمام جنایت های ۶۰ساله اسرا ئیل و ۳۰ساله ی جمهوری اسلامی و نوچه هایش ناخلف تر هز خودش حزب الله و حماس جان مردم منطقه را به لب آورده اند ؟ تازه آمریکا میخواهد با ایران برای افغانستان طرح استراتژیک واحد تهیه کند. دیروز در راه پیمائی ها و سخنرانی ها یکی از مقامات بلند پایه سازمان ملل جان الیاسون بدرستی از قدرتهای جهان که در شورای امنیت قطعنامه صادر می کنند شدیدا انتقاد کرد و از مردم خواست که با فشار بر دولت های کشور خود شورای امنیت را برای تلاش عملی وارد کار زار جهانی نماید همان طور که در بسیاری موارد قبلا صورت گرفته ست.
۶۰۲۵ - تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱٣٨۷       

    از : اشگان شاهد

عنوان : من همچنان به این اشتباه، لااقل از هم اکنون، ادامه خواهم داد آقای عزیز! انصافت کجاست!؟
۱۰۰ نفر فسلطینی ی زنده مانده از بمباران های خوشه یی از کودک، زن، مرد، پیر وجوان را با تن و روح وُ روان زخمی و مجروح را دژخیمان نژاد پرست اسراییلی که اغلب به این سرزمین از روسیه و اروپای شرقی و غربی آمده اند کرده اند در یک ساختمان که مثل در امان باشند و بعد با توپ و تانک ساختمان را روی سرشان خراب کرده اند.(منبع: گزارش سازمانِ مثلا ملل!). کاغذ را لااقل در شرح جنایت علیه بشریت سیاه کنید. قضیه فقط دو طرف ندارد. چندین و چند طرف دارد. ردیف کنم!؟
جواب مرا ندهید آقای محترم.
لال شویم بهتر است.
من لال می شوم!
۵۹٨۷ - تاریخ انتشار : ۲۱ دی ۱٣٨۷       

    از : سهراب دره‌شوری

عنوان : مذاکره ممکن‌ترین راه رسیدن به بخشی از خواسته های فلسطینیان
جناب «سین» گرامی، مسئله فلسطین بسیار بغرنج است و ارائه راهکار برای این مسئله دشوار در یک پیام کوتاه امکان ندارد. مضاف بر اینکه من متخصص امور خاورمیانه نیستم. اجمالا در پاسخ به پرسش شما من احتمال موفقیت مذاکره در شرایط موجود را اندک می‌دانم. با اینحال مذاکره را ممکن‌ترین راه رسیدن به بخشی از خواسته های حداقلی فلسطینیان میدانم. رزم چریکی در چهل سال گذشته قرین موفقیت نبوده است و اقدامات ایذایی حماس هم تغییری در اراده اسراییل نخواهد داد. همین امکان سرزمینی که به حماس اجازه عملیات ایذایی می دهد ناشی از مذاکرات ساف و اسراییل در دهه ۹۰ و توافق اسلو است.
بدون توجه به عادلانه بودن نتایج مذاکرات، میزان موفقیت طرفین مذاکره با قدرت آنها متناسب است. با توجه به نسبت قوای اسراییل و فلسطینیان، می توان نتیجه مذاکرات را پیش‌بینی نمود. در شرایط فعلی اسراییل شرط بازگشت آوارگان و تقسیم بیت المقدس را نمی‌پذیرد. اینها شرایطی هستند که مذاکرات باراک و عرفات را در زمان کلینتون به بن‌بست رساندند. به نظر من تنها راه برونرفت از این وضعیت، اقناع آمریکا و اروپاست که وضع فعلی خاورمیانه به ضرر منافع و امنیت ملی آنهاست. در آن صورت معادله قوا تا حدی تغییر خواهد کرد و اسراییل در اثر فشار غرب مجبور به انعطاف خواهد شد. نشانه های این تغییر استراتژیک در مواضع قدرت های غربی آشکار است و پذیرش موجودیت دو کشور دال بر این تغییر است. با ورود این فاکتور جدید به مسئله فلسطین، امکان امتیازگیری فلسطینان بیشتر می شود ولی کماکان خواسته های حداقلی آنها دور از دسترس خواهد بود. راهکار عادلانه که شهروندان دو طرف از حق مساوی در بهره‌وری از رفاه و امنیت باشند در یک پروسه درازمدت و مشروط به تغییرات اساسی در دنیای معاصر ، ممکن خواهد شد.
۵۹۱۶ - تاریخ انتشار : ۱۹ دی ۱٣٨۷       

    از : سین - -

عنوان : تکرار نظر!!
آقای دره شوری عزیز. من نظری راجع به مساله فلسطین داشتم که ذیل مقاله آقای فیروز نجومی گذاشتم. اکنون با خواندن نظر شما، تصمیم گرفتم که با اجازه سایت اخبار روز، آن را به این جا هم منتقل کنم. مایلم نظر شما را هم در این زمینه بشنوم که آیا شما چشم اندازی مثبت در میز مذاکرات می بینید؟ تاکید می کنم که با تمام وجود موافق پیشرفت مذاکرات و کنار گذاشتن سلاح و خون و خون ریزی هستم. موفق باشید.

با تشکر از نگاه واقع بینانه آقای نجومی، سوالی از ایشان دارم. من موافق هستم که باید آرمان گرایی قبلی خود را به کناری بگذاریم و موجودیت کشور اسراییل را به رسمیت بشناسیم، کاری که عرفات کرد. یعنی برای ما هم معقول است که به موازات خط ملی گرایانه عرفات حرکت کنیم. (خواندن مقاله ارزشمند ناصر کاخساز عزیز در ایران امروز را به همه توصیه می کنم). افکار عمومی بین المللی هم همین توصیه را می کند و نباید از لابی اسراییلی و دستگاه تبلیعاتی آن برای ساختن افکار عمومی دلخواه، یک غول بسازیم؛ با وجود این که می دانیم چقدر قوی و فعال است. ولی مشکل این جاست که اسراییل در بازی دیپلوماتیک جر می زند. یعنی همین که دود و دم سلاح فلسطینی ها خوابید، لیست حداکثری خودش را روی میز مذاکره قرار می دهد. با این که ممکن است متهم به داشتن نگاه نژاد پرستانه شوم، می خواهم یک قضاوت تاریخی بکنم و آن این که زیاده خواهی بی حد و مرز پیروان موسی - چه در زمینه مالی و چه سیاسی و چه ارضی - در طول تاریخ مشهود بوده و دودش به چشم خودشان نیز رفته است. زنده یاد عرفات هم که گام تاریخی مهمی برداشت، وقتی سر میز اصلی مذاکره نشست، با همین لیست حداکثری اسراییل مواجه شد و پا پس کشید. تا زمانی که جشن نوبل بود و تشویق ها و ابراز امیدواری های بین المللی، خوب و سرحال جلو آمد؛ اما بر سر میز مسایل اصلی و مادی و واقعی، وقتی دید که می خواهند نام و امضای معتبر او را پای لیست حداکثری اسراییل بگذارند، به قول شما "غیرت" اش اجازه نداد. آریل شارون هم ضمن این که از کشته فلسطینی ها پشته می ساخت، پیوسته تکرار می کرد که اسراییل حاضر به گذشت های دردناک است؛ ولی کمتر کسی نمی دانست که وقتی سلاح فلسطینی ها غلاف شود؛ اسراییل باز لیست حداکثری اش را روی میز خواهد گذاشت. هزاران فلسطینی عموما غیر رزمنده را دستگیر می کند و با کمترین هزینه در زندان های پیش ساخته نگاه می دارد و به هنگام مثلا دادن امتیاز به فلسطینی ها بخشی را با دارام و دروم تبلیغاتی آزاد می کند. عموم "گذشت های دردناک اسراییل" که ورد زبان شارون و هم خطانش بود و هست از این قماشند و چندان وقعی به خواسته های اصلی فلسطینی ها که واگذاری بیت المقدس و بازگشت فلسطینی های آواره در دنیا به موطن خود، از موارد آن است ،کمترین سازش و گذشتی نشان نمی دهند. متاسفانه اسراییلی ها با سوء استفاده از پشتیبانی آمریکا و کشورهای غربی، بسیار پراگماتیک عمل می کنند و گام های استراتژیک برای صلح دائمی برنمی دارند. امروزه جهان و از جمله دنیای عرب ، حاضر شده بر سابقه تجاوز و اشغال گری یهودیان (با کمک تمام عیار انگلیس) بر سرزمین فلسطینیان بی پناه چشم بپوشد و موجودیت کشور مستقل برای آن ها در جوار اعراب را بپذیرد، اما آن ها در عمل نشان داده اند که سوداهای توسعه طلبانه دیگری در سر دارند و حاضر نیستند با دادن برخی امتیازات ارضی و سیاسی، صلح دراز مدت با همسایگانشان را پایه ریزی نمایند. آن ها از سیاست توامان "کشتار - مذاکره" ، برای تضعیف فلسطینیان و کسب منافع بیشتر از سیاست از این ستون تا آن ستون، پیروی می کنند. سیاستی که قرار است براساس آن ، فلسطینی ها روز به روز ضعیف تر شوند و در ستون نهایی، ضعیف و بی رمق و پاره پاره ، به لیست حداکثری اسراییل تن دهند. همان که مرحوم ادوارد سعید، با ناامیدی از مرگ ملت فلسطین سخن می گفت.
من از این که عنصر ملی در مبارزه فلسطینی ها جایش را به عنصر ایدئولوژیک داده و بهره برداری هایی که در بیرون فلسطین از آن می شود، موافق نیستم و آن را به ضرر منافع استراتژیک فلسطینی ها ارزیابی می کنم؛ اما سوال من به طور مشخص از شما این است که با توجه به بن بست تمامی مذاکرات صلح آمیز با اسراییل (که من دلیل "اصلی" اش را زیاده خواهی اسراییل می دانم، آیا شما دلیل دیگری دارید؟)، آیا شما چشم انداز گشایشی در مذاکرات می بینید که مرهمی ولو موقتی بر زخم عمیق و تاریخی میلیون ها فلسطینی داغدار بگذارد؟ همان زخم عمیق و همواره تازه ای که باعث می شود که آن ها در یک انتخابات دموکراتیک باز هم به عنصر قهر و سلاح رای دهند! به نظر شما این همه خون مباهی که از مردم عادی و کودکان معصوم بر زمین های غزه می ریزد، و انبوه ساختمان هایی که هر بار در اثر بمباران های وحشیانه مثل قوطی کبریت مچاله می شوند، کم ترین تاثیری در لیست حداکثری اسراییل خواهد گذاشت؟ یا فقط عجالتا خرج برنده شدن تیم اهود باراک در بن بست سیاسی کنونی در اسراییل و انتخابات عنقریب آن خواهد شد؟
۵۹۰۶ - تاریخ انتشار : ۱۹ دی ۱۳۸۷
۵۹۰٨ - تاریخ انتشار : ۱۹ دی ۱٣٨۷       

    از : سهراب دره‌شوری

عنوان : حماس نباید بدون توجه به برتری نظامی اسراییل به اقدامات ماجراجویانه دست بزند
از نظر حماس و امثالهم دمکراسی جاده یکطفره‌ایست که آنها را به قدرت برساند. این حضرات اساسا به مشروعیت رای مردم معتقد نیستند و معتقد به خلافت می باشند. خلیفه هم که منصوب الله است و وظیفه مومنین کشف اوست. منتخب مردم بودن این حق را به حماس نمی دهد که بدون توجه به برتری نظامی اسراییل به اقدامات ماجراجویانه دست بزند، همانگونه که رییس جمهور منتخب آمریکا حق حمله به عراق را نداشت. یاسر عرفات پس از عمری مبارزه برای آزادی فلسطین به این نتیجه رسید که در شرایط فعلی جهان، موجودیت اسراییل را به رسمیت بشناسد و مبارزه مسلحانه را متوقف سازد. هر چندکه سیاست های عرفات به دلیل کارشکنی اسراییل با شکست مواجه شد ولی در وضعیت فعلی، پذیرش موجودیت اسراییل در سرزمینهای قبل از ۱۹۶۷ تنها راه برقراری صلح در منطقه است. اجماع قدرت های جهانی به همراه تلاش روشنگرانه نیروهای ترقیخواه در منطقه و به ویژه فلسطین و اسراییل می تواند به برقراری صلح و تاسیس کشور فلسطین منتهی شود.
۵٨۹۱ - تاریخ انتشار : ۱۹ دی ۱٣٨۷       

    از : بینام

عنوان : گروههای افراطی
جهت برقراری صلح شرافتمندانه در قالب دو کشور فلسطین و اسراییل لازم است که گروههای افراطی در هر دو جناح بشدت سرکوب شوند تا بقیه مردم بتوانند به زندگی عادی خود ادامه دهند.

اگر کسانی هم هستند ک سودای نابودی اسراییل را دارند، مثل دکتر احمدی نژاد خودمان، این گوی و این میدان.

در میدان جنگی که در وسط خیابانهای شهر باشد زنان و کودکان بسیاری کشته خواهند شد و بانیان آن باید جوابگو باشند و تا زمانیکه جنبشهایی مثل حماس مزد بگیر قدرتهای خارجی و اجراکننده سیاستهای آنها باشد بهبودی در وضعیت ملت فلسطین پدید نخواهد آمد.
۵٨٨٨ - تاریخ انتشار : ۱٨ دی ۱٣٨۷       

    از : این بار از زبان خودم

عنوان : برهم زدن قواعد دموکراسی را نمی توان در پوش ترقی گرایی، نهان کرد
پیشروی آنچه «اسلام سیاسی» نامیده می شود، و من ترجیح می دهم آن را «بنیاد گرایی اسلامی» بنامم در کشور های عربی و در فلسطین، محصول چیست؟
از جمله، به عنوان مثال و مشت نمونهء خروار:

۱ ـ جنایات بی مکافات، و حتی غالباً مورد تشویق قرار گرفتهء اسراییل و آمریکا در منطقه، و باورانیدن این نکته به مردم، که از راه حل های کلاسیک، کاری برنمی آید.

۲ ـ استبداد و خفقان حاکم بر این جوامع توسط حکومت هایشان، که در اکثر موارد، مشمول انواع و اقسام حمایت های مادی و معنوی و سیاسی و اقتصادی آمریکا (و طبعاً متحدین «مترقی» او) قرار دارند.

۳ ـ در مورد مسأله ی مربوط به حماس: بر هم زدن قواعد دموکراسی در فلسطین، پس از آن که مردم بنا به دلایل مختلف (از جمله دلایل بالا، و دلایل متعدد دیگر) به حماس با اکثریت قاطعی که خود حماس هم فکر نمی کرد رأی دادند.

وقتی که به مردم، امکان مشاهدهء نتایج طبیعی انتخابات خودشان (و در صورت ضرورت، تصحیح انتخاب خودشان) داده نمی شود، چه می خواهید بکنید؟
می خواهید مردم را به جرم «انتخاب غلط» (یعنی مخالف میل شما) تکه تکه کنند و ما هر دو طرف را محکوم کنیم؟ کسی که مردم را قتل عام می کند که چرا به حماس رأی داده اید را محکوم کنیم و همزمان با آن: قتل عام شدگان را که چرا به کسانی رأی داده اند که ما نمی پسندیم؟

اصلاً خوشبین تر (یعنی ساده لوح باشیم) و بگوییم که قصد اسراییل، در حال حاضر، فقط مبارزه با سازمان مرتجع و فلان فلان شده و غیره و غیره «حماس» است. آیا محکوم کردن هر دو طرف در اینجا معنایی به جز تأیید حق دخالت اسراییل و آمریکا در آراء مردم فلسطین می تواند داشته باشد؟ آن هم به این قیمت؟

آیا با زور و گردن کلفتی، و با تحریم چندین ساله (از روز پیروزی حماس در انتخابات) می توان مردم فلسطین و کشور های عربی را به یک انتخاب درست تر تشویق کرد؟
و آیا چنین شیوه ای و چنین شیوه هایی نیست که آن ها را هرچه بیشتر به سوی برخورد های عکس العملی که یکی از آن ها همین بنیادگرایی اسلامی است، سوق می دهد؟

چون در اینجا از زبان خودم نوشتم، «از طرف خودم» امضاء کردم. ولی خوب است که همهء ما آنچه را از زبان یوری آونری (به ترجمهء محمد علی اصفهانی) در همین صفحه نقل کرده ام بخوانیم و بیندیشیم.
آن کس که آمادهء پذیرش حقیقت است، از گشودن پنجره ها به افق های جدید، و از اندیشیدن و اندیشیدن و اندیشیدن، زیان نمی کند!
۵٨٨۲ - تاریخ انتشار : ۱٨ دی ۱٣٨۷       

    از : سهراب دره‌شوری

عنوان : حماس بخشی از موج اسلام سیاسی است
تحلیل اصولی و درستی است. حماس بخشی از موج اسلام سیاسی است که در جریان جنگ سرد توسط بلوک غرب در خاورمیانه پاگرفت. برآمد عمده این جریان، حکومت های اسلامی ایران و پاکستان، القاعده و اخوان‌المسلمین در زمان جمال‌عبدالناصر هستند. حزب الله لبنان و حماس هم بخشی از این موج هستند. این جریان های ارتجاعی هرگز مدافع منافع توده های محروم نبوده و نیستند و در صورت تشکیل حکومت، عملکرد ضد بشری رژیم ایران را تکرار خواهند کرد. اشاره به سابقه و ماهیت حماس به معنای نادیده گرفتن افراطیون مذهبی در اسراییل نیست. این موجودات مرتجع با اهداف ابلهانه نظیر اسراییل بزرگ، رجعت به ارض مقدس و فضیلت قوم یهود بر دیگران، بخش دیگر مرتجعین و جنگ‌افروزان منطقه هستند.
۵٨٨۱ - تاریخ انتشار : ۱٨ دی ۱٣٨۷       

    از : از زبان یوری آونری

عنوان : ببینیم یوری آونری چه می گوید (شتابزده نباشیم ـ همه حقیقت، نزد مانیست)
یوری آونری، نویسنده، روزنامه نگار و فعال سیاسی صلح طلب اسراییلی، و از بنیانگذاران حرکت معروف Gush Shalom یا «جمعیت صلح» به فارسی، و «کتله السلام» به عربی، چندان نیازی به معرفی ندارد... او موررد تأیید اکثر «میانه رو ها» در اسراییل و در فلسطین و کشور های مختلف جهان است.
قسمت کوچکی از مقاله مفصلی را که او به صورت پرسش و پاسخ، تهیه کرده است را در زیر می خوانید:

... ما اسراییلی ها در جهانی از اشباح و هیولا ها زندگی می کنیم. ما با آدم های زنده و سازمان های عینی نمی جنگیم. بلکه به جنگ شیاطین و ارواح خبیثه یی می رویم که اصلاً برای این ظاهر شده اند که ما را نابود کنند.
این جنگ، جنگ میان «فرزندان روشنایی» با «فرزندان تاریکی» است. میان خوبی مطلق و بدی مطلق.
اینچنین نگاه می کنیم ما به مسأله. و طرف مقابل نیز.
بیاییم این جنگ را از این فضای مجازی، به روی زمین محکم و عینی بیاوریم. تا زمانی که ما این قلمرو دهشت و کابوس را ترک نکنیم، نه یک سیاست معقول میسر خواهد بود و نه یک گفتگوی عقلانی.

بعد از پیروزی حماس در انتخابات فلسطین، Gush Shalom [جمعیت صلح ـ جنبشی اسراییلی که یوری آونری از بنیانگذاران آن است ـ م] اعلام کرد که اسراییل باید با حماس مذاکره کند.
و اینک در اینجا، پاسخ به چند پرسش که از آن پس، از همه سو بر سر من رگبار شده اند را می آورم.

٭ پرسش:
آیا شما حماس را دوست دارید؟
٭ پاسخ:
اصلاً. من باور های لاییک بسیار قوی دارم؛ و مخالف هر نوع ایده ئولوژی یی هستم که سیاست را با مذهب در هم بیامیزد. چه مذهب یهودی؛ چه اسلام؛ و چه مسیحیت. چه در اسراییل؛ چه در جهان عرب؛ و چه در آمریکا.
اما این، مانع از آن نشده است که با حماس صحبت کنم. همانطور که با دیگرانی هم که با آن ها همعقیده نیستم صحبت می کنم.
این، مانع از آن نشده است که میهمان حماس شوم؛ سعی کنم که آن ها را بفهمم؛ و با هم تبادل نظر کنیم.
در میان ایده های حماس، ایده هایی هست که من دوست دارمشان؛ و ایده هایی هست که من دوست ندارمشان.

٭ پرسش:
بعضی ها می گویند که حماس را اسراییل «ساخته» است. آیا این گفته ی آن ها واقعیت دارد؟
٭ پاسخ:
اسراییل، حماس را «نساخته» است. اما قطعاً در آغاز کار حماس، به او کمک کرده است. به این شکل:
در طی ۲۰ سال نخست اشغال فلسطین، رهبران اسراییل، سازمان آزادی فلسطین PLO را دشمن اصلی خود می دانستند. از همین رو نسبت به سازمان های فلسطینی یی که آن ها فکر می کردند که می توانند باعث به تحلیل رفتن سازمان آزادی فلسطین شوند نظر مساعد نشان می دادند.
به عنوان مثال می شود از تلاش مضحک آریل شارون یاد کرد که می خواست «شهرک های متحد» عربی یی بسازد که در نقش عوامل اجرایی اشغالگران انجام وظیفه کنند.
دستگاه اطلاعاتی اسراییل، که در تمام این ۶۰ سال اشغال فلسطین تقریباً هیچ وقت قادر نبوده است که وقایع جهان عرب را پیش بینی کند، در مورد حماس هم دچار اشتباه محاسبه شده بود.
دستگاه اطلاعاتی اسراییل اینطور فکر می کرد که ظهور غیر منتظره ی یک سازمان اسلامی خواهد توانست سازمان آزادی فلسطین را که یک سازمان لاییک است تضعیف کند. و از همین رو در آن ایام اولیه، نظامیان اسراییل حاکم بر سرزمین های اشغالی، هر فلسطینی یی را که در امور سیاسی ـ حتی در جهت صلح ـ فعالیت می کرد به زندان می انداختند؛ اما با میلیتان های مذهبی کاری نداشتند.
مسجد ها تنها مکان هایی بودند که فلسطینیان می توانستند در آن جا گرد هم بیاییند و برای فعالیت های سیاسی آماده شوند.
اتخاذ چنین سیاستی از طرف اسراییل، البته، محصول نا آگاهی کامل آن از فهم اسلام و واقعیت زندگی فلسطینی بود.

حماس ـ به صورت رسمی ـ درست پس از آغاز نخستین انتفاضه در پایان سال ۱۹۸۷ بنا نهاده شد.
سرویس های امنیتی اسراییل (که با نام های شاباک و شین بت شناخته شده اند) در ابتدا با حماس برخوردی ملایم داشتند. و فقط یک سال، بعد از تشکیل حماس بود که آن ها شیخ احمد یا سین، بنیانگذار حماس را دستگیر کردند.
و طنز آمیز است این که امروز می بینیم که درست بر عکس آن زمان، رهبران اسراییلی از سازمان آزادی فلسطین حمایت می کنند به این امید که بتوانند اینچنین حماس را تضعیف کنند!
نشانه یی روشن تر از این، برای اثبات حماقت «خبرگان» ما، در آنچه به اعراب مربوط می شود وجود ندارد. آمیزه یی از نخوت و خفّت.
حماس برای اسراییل، بسیار بیشتر از آنچه سازمان آزادی فلسطین خطرناک بوده است، خطرناک است.

٭ پرسش:
آیا پیروزی حماس در انتخابات به این معناست که اسلام در میان فلسطینی ها در حال پیشروی است؟
٭ پاسخ:
نه الزاماً. اینطور نیست که فلسطینی ها، از دیروز به امروز، یکباره مذهبی تر شده باشند.
البته این درست است که یک حرکت کند اسلامیزاسیون در منطقه وجود دارد. از ترکیه تا یمن. و از مراکش تا عراق.
و ای ن، در کشور های عربی، عکس العمل نسل جوان عرب است در برابر شکست ناسیونالیسم لاییک در حل و فصل مسائل ملی و اجتماعی آن ها. ولی چنین چیزی باعث زلزلزله در جامعه ی فلسطینی نشده است.

ترجمه متن کامل مقاله را در لینک زیر بخوانید. لطفاً حروف فارسی موجود در لینک را به حروف لاتین تبدیل کنید:

http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar۰۶/avnery-morning.html
۵٨۷۹ - تاریخ انتشار : ۱٨ دی ۱٣٨۷       

    از : حمید راهی

عنوان : در باره حماس
انچه در این مطلب بدرستی تاکید شده است غفلت روشنفکران از طرح اصولی مناسباتی است که در این جنگ بعنوان عامل اصلی عمل میکند متاسفانه جهان سیاست وسیاستمداری به گونه ای به تفسیر وتحلیل مناسبات می پردازند که انگار هیچ تجربه ای را نیاموخته اند ومنتظرند کارد به استخوان خودشان برسد تا دریابند حادثه چگونه شکل گرفته است من از اینکه هر از گاهی کسی پیدا میشود که فراتر از روزمرگی کسالت اور تحلیل های بی جا به علل واساس پدیده ها کار دارد خوشحال هستم
۵٨۶۶ - تاریخ انتشار : ۱٨ دی ۱٣٨۷