سی سال گذشت - م. چشمه

نظرات دیگران
  
    از : علی کبیری

عنوان : اکثرما بی مسئولیت وبی منطق هستیم
۱- از هم میهنان گرامی که همگی دزسمت استادی بنده هستند، یک سئوال دارم وآن اینکه این بقول شما انقلاب را چه کسانی شروع کردند؟ جز اینکه در تاریخ دیماه ۱۳۵۶ مقاله ای در روزنامه اطلاعات از سوی شخص مجعولی بنام احمد رشیدی مطلق که ساخته فکر و دست داریوش همایون وهمکاران بود، منتشر شد که درآن برعلیه خمینی صحبت کرده بود ومتعاقب آن آخوندها و طلبه ها وهم پالکی هایشان به اعتراض برخاستند و به راه پیمائی ها وتحصنهائی دست زدند وبعدهم آقای خمینی را از نجف تکان داده وبه پاریس بردند وعده ای از این آقایان خارج نشین که هنوزم که هنوزه هویت واقعی ووابستگیهایشان افشاء نشده، نظیر یزدی وقطب زاده وبنی صدر وغیره دور وبر ایشان جمع شده و رادیو بی بی سی که ارگان رسمی دولت انگلیس هست هم نقش رابط بین خمینی وآخوندهای داخل ومردم ایران را بعهده گرفت و بتدریج مردم را با خمینی آشنا کرد. درحالیکه قبل از اطلاع رسانی بی بی سی اکثریت قریب به اتفاق ایرانیان از وجود شخصی بنام خمینی بی خبر بودند. آیا تا همین جا با نظرمن موافقید. لطفا فقط درمحدوده این سئوال من صحبت کرده واز انگ وبرچسب زدن وساواکی نامیدن من ودیگران خودداری کنید. خواهشا حسین شریعتمداری وار وثابتی وار عمل نکنید. بیائید وبرای یکبارهم که شده واقعیت تاریخی بالا را با دلیل ومنطق قبول یا رد کنید. نسبت بهمدیگر مودب باشیم وبدانیم وآگاه باشیم که مخالف سیاسی ما هم میهن مااست ونه دشمن خونی ما. اکنون شاه مرده و رژیم سلطنتی هم باجسد شاه درزیر خروارها خاک تاریخ دفن شده است.
۷۶۴۵ - تاریخ انتشار : ۶ اسفند ۱٣٨۷       

    از : پویان مدائن

عنوان : درس از تاریخ
عناصری از حاشیه تولید (لومپن پرولتاریا)که طیف وسیعی را در شهرها بودند از غفلت و کوتاهی روشنفکران(که درگیر مسئله دوران و تضاد بودند )استفاده کرده و توسط روحانیت سازماندهی گردیده و قدم به قدم تمام دستاوردهای مبارزاتی مردم را مصادره کرده تا جایی که تنفس برای شهروندان هم مشکل شده..فرزندان خلف کسانی که کودتای مرداد سی ودو را با قمه قداره و چماق حمایت کردند.
ایراد در روشنفکران و مجموعه اپوزیسیون است که نمیتواند نیروهای مخالف رژیم را سازماندهی و کانالیزه کند.چون حکومت اسلامی و طرفدارانش غیر از مدتی محدود هیچگاه نتوانسته نظر موافق اکثریت جامعه را کسب کند.
م.چشمه هم مطالب جالبی را مطرح کرده امیدوارم که مورد توجه روشنفکران قرار گیرد!!؟.
۷٣۴۰ - تاریخ انتشار : ۲٨ بهمن ۱٣٨۷       

    از : جویبار

عنوان : نوشتار بسیار روشنگرانه ای بود
نوشتار بسیار روشنگرانه ای بود
۷٣۲۹ - تاریخ انتشار : ۲٨ بهمن ۱٣٨۷       

    از : آرمان رهائی

عنوان : واقعیت ها را ببینید
کشور ایران یکی از ثروتمندترین منابع انرژی دنیا می باشد و ساده لوحانه است اگر امپریالیسم دست از آن می کشید. آنها با کمک به قدرت رسیدن روحانیون مرتجع موفق شدند انقلاب ضد امپریالیستی و رهائی بخش مردم ایران را به شکست برسانند. عوامفریبی یکی از مشخصات بارز ملایان مرتجع بوده و هست و انتظار آزادی و عدالت از حامیان زالوهای دلال بازاری در بهترین شکل فقط نشان از سادگی سیاسی می باشد. آیا ماهیت طبقاتی این دین فروشان را باید انکار می شد زیرا آنها وعده سرخرمن آزادی می دادند و یا جنگ زرگری با امپریالیسم یانکی راه انداختند؟ تاریخ به خوبی نشان داد که در همان زمانی که این شیادان دین فروش ادعا می کردند که با امپریالیسم در کشمکش هستند از او سلاح و مهمات می خریدند و جایزه کیک شکلاتی می گرفتند و اسلحه کمری برای دفاع شخصی از عمو سام می گرفتند که مبادا انقلابیون به آنها آسیبی برسانند! رژیم حامی بازاریان دلال هرگز توان تاریخی و اراده انقلابی را نداشت که به اهداف جنبش انقلابی مردم ایران پاسخی شایسته بدهد و تنها هدف وجودی آن نابودی همان جنبش بود و کشتار انقلابیونی که تن به سازش ندادند. متاسفانه بخشی از نیروهای منصوب به چپ دشمن را با دوست اشتباه گرفتند و هنوز نیز حاضر نیستند که روابط تنگاتنگ این نوکران مذهبی سرمایه را با امپریالیسم درک کنند.
۷٣۲۴ - تاریخ انتشار : ۲۷ بهمن ۱٣٨۷       

    از : بابک مهرانی

عنوان : قانون اساسی بعنوان میثاق ملی
رمانتیسم سیاسی حیرت انگیز ست ، در حالیکه آماج های انقلاب مشروطه ۱۵۰ سال ، در بین نهاد دربار و روحانبون از خلاقیت و رشد ایستاد و همین به انفجار و بحران اجتماعی منتهی شد . انقلاب ۱۳۵۷ هم بجای احیا و تقویت مشروطه کلا توسط خمینی و روحانیون به مشروعه روی آورد. معلوم نیست چگونه ایران به مسیر ترقی و آزادی روی خواهد آورد .
اما معلوم نیست چگونه نویسنده محترم به این نتیجه رسیده میفرماید:
نتیجه اینکه جامعه ایکه میتوانست با داشتن منابع مادی و انسانی بسیار غنی همراه با موقعیت استراتژیک استثنائی تحت رهبری یک رژیم مترقی و امروزی حتی از کره جنوبی و ترکیه نیز پیشرفته تر باشد، و شاید به کشورهائی مانند اسپانیا و پرتغال پهلو زند،

- تا رژیم ها «معدل» آحاد مختلف اجتماعی نباشند و از طریق انتخابات ادواری مسئولیت نگیرند و به ارزیانی و اصلاح و تجدید نظر نپردازند تضمینی برای پیشرفت و تعالی نمی باشد.
- تدوین و تکمیل قانون های اساسی در کشورهای نسبتا آزاد بنیان تعادل سیاسی می باشد، در ضمن اساسنامه ی همکاری و همفکری شهروندان محسوب میشود.
- در ایران ما پای بندی به یک قانون اساسی ملی و مورد احترام شهروندان همیشه ضعیف بوده ،در این مورد ترکیه از ما جلوتر و دهه ها تمرین دموکراسی و فعالیت پارلمانی داشته ست و در همین چند سال اختلاف سکولارسم و سنت را بوضوح دیدیم. اسپانیا اصلا با ایران قابل مقایسه نیست. قانون اساسی مشروطه ی اسپانیا این امکان را به مردم آن داد که شکل حکومت را از پادشاهی به جمهوری و دوباره از جمهوری به پادشاهی تغییر دهند. این قانون اساسی در ۱۰۰ سال اخیر منسجم گردیده ست.

- اگر ما دارای قانون اساسی و نهادهای مدنی جا افتادی های بودیم ؛ بعنوان مثال، دادگستری « قوه ی قضائیه » می توانست بسیاری از مسئولان رژیم گذشته را قبل از اینکه تلمباری از انحرافات تولید شود ، به موقع ، به دادگاه بکشاند تا از چنین اعمالی جلوگیری شود . از استقلال مجلس شورای ملی « قوه ی مقننه » حراست نماید و حتی «شاه» را نسبت به حقوق و مسئولیت هایش در چارچوب مشروطه توجیه نماید.

- متاسفانه قانون اساسی بعنوان میثاق ملی ما هنوز نتوانسته در بین مردم شان ومنزلت واقعی خود را کسب نماید و مسئول آن بدون تردید حکومت های انحصار طلب شاهنشاهی و مذهبی می باشند.

-امروز حتی بخشی از نیروهای بنیانگذار و حامی حکومت مذهبی از «قانون اساسی اسلامی» که تبلور زورگوئی های ولی فقیه می باشد حمایت نمی کنند و بخش های عظیمی از جامعه تعلق خاطری به «قانون اساسی اسلامی » ندارند.

بابک مهرانی
جمهوری خواه
۷٣۱٨ - تاریخ انتشار : ۲۷ بهمن ۱٣٨۷       

    از : ایرانی

عنوان : جالب بود
مقاله بسیار جالبی بود. متاسفانه رهبران جنبش یا انقلاب جز شعار مرگ بر شاه و کینه توزی هیچ برنامه و طرحی برای اداره جامعه نداشتند ، جز انتقام گیری از سران رژیم سابق. نهایتاً هم عده زیادی در آتش خود بر افروخته سوختند و تباه شدند.
۷٣۱۷ - تاریخ انتشار : ۲۷ بهمن ۱٣٨۷       

    از : قرائتی دیگر

عنوان : راز سانسور ها در اخبار روز و ارتباط آن با پلید بودن برخی قرائت ها از اسلام
ظاهراامثال نجومی و بقیه چپ ها که یکدفعه یادشان امده که اسلام در ذاتش پلید و پلشت است به طرز حیرت انگیزی از مقاله یا پاورقی نوشتن زیر مطالب مربوط به این سردمدار اسلام ناب جدا خودداری می کنند۰
حزب توده و سایت اخبار روز مطالب مربوط به نامزد شدن مهندس موسوی و اظهار نظراتش را گزارش می کنند۰ اما هیچ اثری از مخالفین اسلام و ج ا در اطراف اخبار مربوط به او نیست ۰ اگر کسی مثل بنده سوالی در مورد فرق اسلام او و اسلام دیگران به پرسد نظرش سانسور می شود۰ لابد اخبار روز فکر می کند که این سوالها توهین آمیزند۰
در همان حال تمامی اخبار مربوط به دکتر یزدی و نهضت آزادی در این وبسایت محلی از درج شدن ندارد۰ اشتباه نکنید این به این دلیل نیست که یزدی وزیر خارجه بوده یا از همراهان خمینی بوده و یا مسلمان است ویا با ج ا و اسلام مبارزه براندازانه نمی کند چون همه اینها در مورد مهندس موسوی هم صادق است ۰
پس دعوا سر چیست ؟
کمونیست ها و غیر کمونیست ها خوب گوش کنند
دعوا سر نوع اسلام است۰
امثال یزدی و بازرگان بالاخص از ابتدای کار تا به امروز به اسلام لیبرال اعتقاد دارند و به دنبال دولتی شبیه ترکیه هستند۰
آنها ضمن دیندار بودن به لیبرال دموکراسی در حکومت معتقدند۰ مثل بسیاری از دین باوران مسیحی در کشورهای دموکرات مسیحی ۰ سر جنگ با غرب و آمریکا ندارند و معتقد به ساختن ایران و آباد کردن آن به جای لشگر کشی و ماجراجویی سیاسی در اینجا و آنجای جهان و مبارز طلبی و ضد امپریالیسم بازی هستند۰
در قضیه اعراب و اسرائیل از عربها جلوتر نمی دوند و قیم آنها نیستند۰ به کار سیاسی هماهنگ همه اعراب و مسلمانها در این زمینه باوردارند۰
اما مهندس موسوی
اسلام او نظیر اسلام خمینی و حتی احمدی نژاد در سیاست خارجی ستیزه جو و خواهان گسترش و تحمیل رهبری و بینش خودش به جهان اسلام است۰ آمریکا ستیز و ضد اسرائیلی و ضد اعراب مسالمت جوست یعنی همان که سی سال است با رنگهای مختلف شاهد آنیم ۰
اسلام او در داخل مخالف رشد و سازندگی و توزیع کننده فقر است که چون تکلیفش با دین و کمونیسم کاملا روشن نیست نهایتا مثل کشورهای کمونیست سابق به سرمایه داری دولتی با فساد فراوان اقتصادی و رانت خواری و تشکیل طبقه نومان کلاتورای برخوردار و قدرتمند و اکثریت فقیر و اسیر در دست رشوه خواران خواهد انجامید۰ یعنی کما بیش همان چیزی که سرداران میلیاردی سپاه در تشکیل آن تا کنون موفق شده اند۰ یعنی همان سیستم کوپونی که بنیان گذار فساد و رشوه خواری و تورم پنهان در زمان همین فرد شد و بعدها چون غول مهیبی از پشت سر دولت سازندگی رفسنجانی (که بالاجبار کمی سر کیسه اقتصاد دولتی را شل کرد ) بیرون زد و همه درآمدهای کشور را بلعید و به جیب این نومان کلاتورای چند سر ریخت ۰

تفاوت بین اسلامی است که مثل کمونیست های عاقل جهان راه رشد را بر راه تقسیم فقر و فساد ترجیح دادند مثل چین و ویتنام و ۰۰۰ و اسلام آنهایی که هنوز دل خوش دارند به اینکه با آمریکا و سرمایه داری جهانی پنجه در پنجه دارند به قیمت فقر روز افزون مردمشان مثل کوبا و کره شمالی ۰
حالا اگر کسی از شما می داند که راز این سانسور و آن گشاده دستی در پخش اخبار چیست بدون تعصب بگوید تا ما بدانیم
چرا لیبرالها و ملیون و بنی صدر و بازرگان و یزدی و حتی خاتمی بی خاصیت ( اما کمی لیبرال تر از موسوی و خوئینی ها و ۰۰۰) اینقدر مغضوبند ولی
موسوی و حتی مجاهدین و پورمحمدی و ۰۰ اخبارشان این چنین پوشش ویژه داده می شود و هیچ نظر دهنده کمونیست دو آتشه ای به آن اعتراض نمی کند؟
آیا این دلیل بر این نیست که همه این صحنه آرایی ها از یک جا آب می خورد؟
دشمنی با لیبرالها حتی از دشمنی با داریوش همایون هم شدید ترست۰ چون حداقل اخبار آنها پوشش داده میشود۰

اگر بنا بر انتقاد باشد باید اخبار پوشش داده شود و نظرات نقد شود نه سانسور۰
۷۳۰۷ - تاریخ انتشار : ۲۷ بهمن ۱۳۸۷
۷٣۰٨ - تاریخ انتشار : ۲۷ بهمن ۱٣٨۷       

    از : مجاهد سابق

عنوان : رهبری انقلاب مخرب ترین نقش را در ایجاد ضایعات جانی وملی جبران ناپذیر در صحنه ی سیاسی و نظامی ایفا کرد.
تمام اسناد و مدارک و فیلمهای دوران انقلاب ثابت می کند که با حذف ارتش و ساواک رژیم وابسته ی شاه میلیونها پیر و جوان آزادانه به انقلاب پیوستند. این بزرگترین حادثه بعداز انقلاب مشروطه و نهضت ملی شدن نفت می باشد و از هردوی آنها مردمی تر بود.

به نظر من در یک مقاله نمی توان به یک آنالیز وجمع بندی از انقلاب ایران رسید. ولی می توان به صراحت شاه و رژیم او را «مسئول» عدم توسعه ی سیاسی و ا جتماعی ایران دانست . مردم به شاه و حامیانش ماموریت نداده بودند که «حکومت» کنند. خودشان را برای این کار «شایسته» میدانستند . در ایران توسعه نیافته باید دید که در مقاطع مختلف تاریخی قبل از انقلاب بهمن چند در صد از کل مردم در فعالیت سیاسی شرکت می کردند و یا گرایشی داشتند. .
به نظر فقط من بخش کوچکی ! بهمین دلیل هر وقت رژیم اراده میکرد می توانست خیلی زود سرکوب مخالفین کند .غیر ازاین می توانست باشد؟

قبل از ۳۲ :
فقط هزاران نفر فعال سیاسی بودند.
- نیروهای جبهه ی ملی
- نیروهای چپ
- نیروهای درباری و خانها و ملاکان و وابسته خارجی
- نیروهای مذهبی
بعداز ۳۲ :
بدنبال کودتا ی ۲۸ مرداد ، بازداشت ها و اعدامها و رعب و وحشت ، فعالیت سیاسی افت کمی و کیفی نمود.
- نیروهای حاکم ، حزب ایران نوین ،حزب مردم
- نیروهای پراکنده ی ملی غیر علنی
- نیروهای پراکنده ی چپ غیر علنی
- نیروهای مذهبی علنی و غیر علنی
در سالهای ۳۹- ۴۰ گشایشهائی در فعالیت سیاسی صورت گرفت که بلافاصله در اعتصابهای دانشجویان ، دانش آموزان و معلمین تجلی نمود و متینگ جلالیه برهبری نیروهای ملی رژیم را دوباره به وحشت انداخت.
بعداز ۴۲ :
بعداز سرکوب ۱۵ خرداد و حکومت نظامی باردیگر فعالیت های سیاسی محدود گردید
- نیروهای حاکم ، انحلال حزب ایران نوین و مردم و تشکیل حزب سراسر ی رستاخیز
- نیروهای پراکنده ملی غیر علنی
- نیروهای پراکنده ی مذهبی غیرعلنی و غلنی
- نیروهای پراکنده ی چپ غیر علنی
- در دهه ۵۰ نیروهای چپ ( فدائیان ) و مذهبی ( مجاهدین) با مبارزات مسلحانه اعلام موجودیت نمودند.

در آستانه ی انقلاب ۵۷ و بعداز پیروزی انقلاب :
وضع بکلی تغییر کرد و با حذف فشار نیروهای سرکوب رزیم شاه ، میلیونها نفر به سیاست کشیده شدند. که خمینی جلاد برای کنترل مردم به تشکیل انواع گروههای ضربت روی آورد.
- حزب الله و تمام اعوان وانصارش با لشگر «امام زمان» میلیونها نفر !!!!!!!
- سازمان مجاهدین بزرگترین سازمان مخالف خمینی بیش از ملیون عصو وهواد ار
- فدائیان بیش از صد ها هزار هوادار
- حرب توده و بقیه چپ ها ده ها هزار
- نیروهای ملی و ملی مذهبی ده ها هزار
- نیروهای بازگشت پادشاهی ؟
بعداز ۱۳۶۰
- حزب الله و تمام اعوان وانصارش با لشگر «امام زمان» میلیونها نفر سازمان یافته تر !!!!!!!
- مجاهدین سکوب وحشتناک
- فدائیان و چپ ها سرکوب وحشتناک
- نیروهای ملی و ملی -مذهبی محدودیت های زیاد
- نیروهای وابسته به رزیم گذشته ؟
- ده ها هزار سیاسی وابسته به جریانات مختلف در تبعید
شرائط جنگ تحمیلی این امکان را به خمینی داد که میلیونها ایرانی را که برای کسب حقوق اجتماعی به انقلاب روی اورده بودند را
سبعانه سرکب نماید.

بعداز ۱۳۷۶ :
با باز شدن فصای سیاسی بعداز ۲ خرداد مجددا میلیونها ایرانی به مبارزات سیاسی روی آوردند.

شما باید به ابعاد میلیونی شرکت کنندگان در میدان سیاست توجه کنید. ایران امکان پروراندان رهبران و مدیران سیاسی را در زمان شاه
نیافته بود که انقلاب شد.

خمینی و حرب الله عقب مانده ترین جریان اجتماعی و فاشیستی بود . در عمل اثبات شد که به فرزندان خود هم رحم نکردند و آنها را نیز اعدام کردند. خمینی و میراث خوارانش حتی در درون نیروهای خودی و مذهبی هزار باند مافیائی دارند و دستشان به خون تمام دگراندیشان الوده ست و بهمین دلیل با هم کنار میایند.
خوب به نیروهای میلیونی رقیب نگاه کنید و به عمق زخمها توجه کنید که شاه و خمینی و خامنه ای با چه بلاهتی به سرکوب روی آوردند
باید به صحنه ی سیاسی دریت برخورد کرد. با راه های عملی برای نجات مردم وکشور بکشیم

بدون تعادل سیاسی هیچ رژیمی نخواهد توانست بهترین برنامه های سیاسی و افتصادی خود را پیاده کند.

بهمین دلیل برخورد های «پاسیو passive» شما با شاه و روشنفکران حتی در زمان شاه نیز نمی توانست روشنگر باشد:
[شاه را در چشمان اکثریت روشنفکران ایران بنادرست بعنوان عروسک بی اراده غرب متجلی میکرد.]

البته بلافاصله موضوع را درز گرفتید:
[البته بعهده گرفتن نقش ژاندارمی خلیج فارس (جنگ ظفار) توسط رژیم شاه (دکترین کیسینجر) این تصورات را تقویت مینمود؛ ]

------------- بعد دوباره به روشنفکران گیر میدهید :
[خلاصه اینکه در چنین شرایطی روشنفکران ایران که درسهای انقلاب مشروطه را یا نخوانده و یا فراموش کرده بودند، قادر نشدند نسبت به رژیم شاه (و از جمله رژیم رضا شاه) برخورد خرد گرایانه، و نه سیاه و سفید و جزمی، داشته باشند. در این دوران اکثریت روشنفکران ایران بجای مطالعه عمیق تاریخ و فرهنگ ایران و آثار برجسته دوران روشنگری غرب به خواندن جزوه های دست دوم و پیش پا افتاده مارکسیستی و اسلامی روی آورده بودند. آماری در دست نیست اما بسیار بعید میدانم اکثریت قاطع روشنفکران چپ حتی آثار اصلی مارکسیسم مانند سرمایه مارکس و یا آثار خمینی را در آن زمان مطالعه کرده بودند. ]

------- فقط عرض می کنم که این ادعا بی پایه ست چون تاریخ مشروطه و مقلات مربوز به آن همیشه در صدر کتابهای توصیه شده از جمله زنده یاد آریان پور بود.
سپس بی توجه به تمام تجربیات سیاسی احزاب و سازمانهای کشورهای مختلف و ایران میفرمائید:
[ آماری در دست نیست اما بسیار بعید میدانم اکثریت قاطع روشنفکران چپ حتی آثار اصلی مارکسیسم مانند سرمایه مارکس و یا آثار خمینی را در آن زمان مطالعه کرده بودند. ]

.....باید بدانید که در هیچ کجای دنیا تودهه ای حزبی یا تشکیلاتی به مطالعه ی مبانی مقید نمی شوند . این وطیفه ی رهبران و سیاسیتگزاران ست و این انتقاد بکلی مردود ست و یاران مصدق و هواداران خمینی وشاه به آنها اعتقاد داشته ودارند و همین طور نیروهای چپ !

نتیجه : متاسفانه نیروی های عظیمی میلیونی که بعداز سقوط شاه آزاد گردید بجای رقابت سالم در سازمانهای موجود و توسل به اصل «آزمون و خطا » و آموزش و پرورش به افراط و تفریط روی آوردند.

باردیگر باید تاکید کرد که رهبری انقلاب مخرب ترین نقش را در ایجاد ضایعات جانی وملی جبران ناپذیر در صحنه ی سیاسی و نظامی ایفا کرد.
این شکست تاریخی را نباید بحساب شرکت کنندگان در انقلاب که در تولید مصائب کم و بیش نقش آفرینی کردند.
۷٣۰۶ - تاریخ انتشار : ۲۷ بهمن ۱٣٨۷